28-05-2018، 11:40
♥چرخے بزن و
رقص ڪنان شور به پا ڪن
خورشید منی
ولوله ڪن نور به پا ڪن
صبح است بیا
تا غزل عشق بخوانیم
معشوق و لب و
باده و ماهور به پا ڪن ♥♥♥
یاد تو …
حس قشنگیست ڪـہ در دل دارم
چـہ تو باشے چـہ نباشے نگهش میدارم …
امروز
ڪدام یڪ از
لبخندهایت را پوشیدهاے
ڪـہ اینقدر دلنشینتر شدهاے ؟!
♥من به تاریڪے شب
ڪه پر از بیخوابیست
به هیاهوے پُرابهام امیدے واهے
نبض سرماے زمستانِ سڪوت
و به ولگردیِ تنهایے بیپایانم
در غیاب تو و خورشید و بهار..
من نمیاندیشم
من به یڪرنگے شب
به همآغوشے مهتاب و سحر
من به زیبایے صبح
اولین بوسهے پروانه به گل
رقص و طنازے نیلوفر مردابِ زلال
صوت آواز دو تا قمرے شاد
من به دیوانگے قاصدڪے در دل دشت
و به پرواز خیالم تا تو..
من
به لبخند تو میاندیشم
و جهانے ڪه پس از خندهے تو
مثل این شعر خیال انگیز است! ♥♥♥
♥آغشته به تــ♥ــو مے شود
“روحــم “
“نـــفـــسـم”
بــنــــد بـــنــــد وجــودم
وقــــتــے در حـصـــار دســتانــت
“بـــــوســــه” بـــاران
مـــــے شــــــوم ♥♥♥
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.irannaz.com/images/2017/03/148948888745362-irannaz-com.jpg
با تو می شود هر روز یک عمر زندگی کرد
و در فردای چشمانت باز به دنیا آمد !
♥دڸ تنگم
اما دلم ڪوچڪ نیست
بہ وسعتِ دنیایِ محبتت
جا دارد..
خستہ ام
اما تواڹ دارم
تا تہِ دنیا دنبالت بِدَوم و
با یڪ آسمان عشق و محبت
در گوشت بگویم: عشق من عاشقم باش…. ♥♥♥
♥ دستهاے تـو ڪہ بـاشد
#آذر، همان آتش است …
حتے در
#ڪولاڪے از برف …
#مراقب دستهاے هم باشید
تو این سرما تنها نشن ♥♥♥
♥آغوش تـــو مرز جنون است
در آغوشم ڪه میگیری، نبضم میڪوبد
قلبم نوسان میڪند، موج میگیرد مرا
دیوانه میشوم. ♥♥♥
♥ باید باشے باید باشم
این قید تاڪید باید تا ابد باید باشد
من و تو بے هم نمیتوانیم زنده باشیم
بودنت جان من است،بودنت بودن من است
تو باید باشے باید . . . ♥♥♥
دلم شادی می خواهد
وسعتش زیاد نیست ، به اندازه کف دستانت
دستانم را بگیر …
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.irannaz.com/images/2017/03/148948888042617-irannaz-com.jpg
♥ آن لحظه ڪه قلبم دیوانه وار
در میان آغوشت مے ڪوبید
آرے
همان لحظه فهمیدم
عشق با تمام وجود
در من رخنه ڪرده است ♥♥♥
می خورم حسرت یک لحظه ی دیدار تو را…
آن زمان، لحظه ی اول که تو را می دیدم…
بوی عطر ات همه جا را ز خودش پر میکرد…
من مغرور قدم با قدم ات می چیدم…