13-11-2017، 9:37
بگذار ترجمه ی خوشامد گویی صندلی هایی باشم
که تو رویشان می نشینی
فکر فنجان هایی را کشف کنم
که در معاشقه ی قاشق و شکر
به لبان تو فکر می کنند
بگذار حروف جدیدی به تو اضافه کنم
اضافه کنم به الفبا
بگذار خودم را سرزنش کنم
و میان تمدن و وحشیگری
به عشق برسم
چای خوشمزه بود؟
با کمی شیر چطوری؟
مثل همیشه باکمی شکر موافقی؟
اما من چهره ات را بدون شکر ترجیح می دهم
هزارمین بار است که می گویم
دوستت دارم
چطور چیزی را که قابل تفسیر نیست
تفسیر کنم؟
مساحت غمم را چطور اندازه بگیرم؟
غمی که هر روز مثل کودکی بزرگتر و زیبا تر می شود
بگذار با همه کلمات آشنا و نا آشنا بگویم
دوستت دارم
...
"نزار قبانی"
که تو رویشان می نشینی
فکر فنجان هایی را کشف کنم
که در معاشقه ی قاشق و شکر
به لبان تو فکر می کنند
بگذار حروف جدیدی به تو اضافه کنم
اضافه کنم به الفبا
بگذار خودم را سرزنش کنم
و میان تمدن و وحشیگری
به عشق برسم
چای خوشمزه بود؟
با کمی شیر چطوری؟
مثل همیشه باکمی شکر موافقی؟
اما من چهره ات را بدون شکر ترجیح می دهم
هزارمین بار است که می گویم
دوستت دارم
چطور چیزی را که قابل تفسیر نیست
تفسیر کنم؟
مساحت غمم را چطور اندازه بگیرم؟
غمی که هر روز مثل کودکی بزرگتر و زیبا تر می شود
بگذار با همه کلمات آشنا و نا آشنا بگویم
دوستت دارم
...
"نزار قبانی"