13-08-2016، 11:09
بابا و مامانم با هم قهر بودن ، بردمشون سینما تا به این بهونه آشتی شون بدم. توی کافی شاپ سینما نشستیم همونجا آشتی کردن . حالا میگم پا شین بریم فیلم ببینیم . سر اینکه کدوم سالن بریم و چه فیلمی ببینیم با هم دعواشون شد ، برگشتیم خونه
.
.
فامیلمون زنگ زده میگه میخوام برنامه ورد و پاور پوینت رو نصب کنم ، کدوم دکمه رو بزنم !
.
.
مامانم اومده میگه سرویس بهداشتی رو الان جرم گیری کردم و برقش انداختم ، ببینم یه نفر رفته دسشویی قلم پاشو میشکنم !!
.
.
بابام میگه مربی اسپانیا چرا از مسی استفاده نمیکنه ؟!؟!
.
.
امروز از برنامه Google Earth پشت بوم خونمون رو پیدا کردم ! نشون مامانم دادم !
حالا یه نقطه سیاه پیدا کرده کف میزنه و با کلی ذوق و شوق میگه این منم دارم لباس پهن میکنم !
حالا بابام اومده مامانم بهش گفت !
لامصب بابام اومده میزنه پس گردنم میگه چرا عکس مامانتو میذاری تو اینترنت !
.
.
خاطرات عموی مادرم :
یه یاکریم توی بالکن خونمون تخم گذاشته بود یه بار که رفته بود غذا بخوره تخمشو برداشتم جاش تخم مرغ گذاشتم وقتی زن و شوهره برگشتن شوهره گیر داد به خانومش که تو به من خیانت کردی و چپ و راستش کرد و بعد ترکش کرد !
آره پسرم همیشه یادت باشه وقتی زن گرفتی خیانت نکنی چون ممکنه یه زندگی از هم بپاچه !
.
.
بابام دوآتیشه طرفداره آلمانه . منم اسپانیا . داداشم ایتالیا . این وسط مامانم میگه ” منم طرفداره فرانسه هستم ! ” میگم ” از بازی کدوم بازیکنش خوشت میاد ؟! میگه ” بازیکناشو خوب نمی شناسم ! اما ظرفو ظروفشو خوب می شناسم !
.
.
یکی از فامیلامون ( دختر ) یک سال مالزی بود ، بعد دو سال رفت کانادا ، تنهام زندگی میکنه . واسه تعطیلات برگشته ایران . خواست بره کیش با دوستش ، باباش اجازه نداد ! گفت نمیذارم تنها بری مسافرت !
.
.
بابام یه مرغ مینا خریده ، نره ، بهش میگه مرغ سینا
.
.
مامانم به داداشم گفت برو خیارو گوجه و بادمجون بگیر .
داداشم رفت و اومد جای بادمجون پنیر گرفت .
مامانم گفت : چرا پنیر گرفتی ؟
داداشم : قلم سوم یادم رفت ، گفتم چون کنار خیار و گوجه همیشه پنیر میخوریم شاید پنیر باشه !
حالا مامانم بدتر از داداشم : کاش حدأقل یاد سالاد میافتادی کاهو میگرفتی
.
.
به بابام میگم میخوام برم سمت گیاهخواری ! نظرت چیه ؟!
بابام : آفرین پسرم خیلی هم خوبه مگه تو چیت از بـُز کمتره !!
.
.
پسردائیم میگه لذت بخش ترین تفریح بی خطری که تو زندگیم داشتم این بود که زنگ خونه خودمونو بزنم و دربرم بعد بابام بیاد بیرون و به خودش فحش بده منم پشت دیوار همسایه کرکر بهش بخندم خخخخ
.
.
با داداشم دعوام شده
مامانم: زود آشتی کنین
من: محاله
داداشم: با او دختر احمقت
مامانم: پس یه هفته اینترنت قطع می شه
من: داداش قربونت برم
داداشم: بپر بغل داداش عزیزززززم!
.
.
بابام با کلی دعوا میگه: «این شیرهای گرونو که میگیرم چرا نمیخورین خراب میشه میریزیم دور!»
میگم: «شیر کاکائو بگیر».
میگه: «نه زود میخورین تموم میشه باز باید بگیرم»!
یعنی دیکتاتوری خاموش رو به معنی واقعی به مرحله ظهور رسونده!
.
.
به بابام میگم :چقدر عیدی میدی امسال بهم؟
میگه :چطور؟
میگم :هیچی، میخوام روش حساب کنم.
میگه :برو خدارو شکر کن امسال با این گرونیا هنوز از خونه پرتت نکردم بیرون…
.
.
چند شب پیشا رفته بودیم خرید. تو یه مغازه ای از مدل یه لباسی خوشم اومده بود. مامانم گفت :رنگ آبی کربنی رو بگیر (منظورش ابی کاربنی بوده)…منو که هیچی شما فروشنده ها رو تصور کنین!!
.
.
آقا ما یک فروند برادر داریم که با بالش کشتی میگیره شکست میخوره، تازه بعضی وقتا مصدومم میشه… تازه بعد شکست خوردنشم باید یه دوره ریکاوری براش بزاری!
در این حد حرفه ای
اگ نپسندیدی محم نی
فقط دعا کن
.
.
مامانم یه لیست خرید sms کرده بود واسه داداشمکه سرراه بخره وبیاره، یکی ازخریداش شامپو اوه (AVEبود
داداشم رفته به فروشنده گفته شامپوOh دارین؟
گویا فروشنده چندبار با تعجب پرسیده شامپوچی؟
و داداشم هی تکرارمیکردoh oh
فک و فامیله ما داریم؟
.
.
داداشم تو شورای مدرسه کاندید شده. بعد شعار تبلیغاتیش اینه :”مدرسه را مختلط میکنم”راضیم ازش. به خودم رفته
.
.
به مامانم میگم پشه ها تمومه بدنمو خوردن
میگه :آره گوشت شتر دوس دارن :|
مامانه ما داریم؟
کی میاد بریم پرورشگاهارو بگردیم؟ :|
.
.
.
.
.
ـ
.
..
.
سپاس یادتون نره❤❤
.
.
فامیلمون زنگ زده میگه میخوام برنامه ورد و پاور پوینت رو نصب کنم ، کدوم دکمه رو بزنم !
.
.
مامانم اومده میگه سرویس بهداشتی رو الان جرم گیری کردم و برقش انداختم ، ببینم یه نفر رفته دسشویی قلم پاشو میشکنم !!
.
.
بابام میگه مربی اسپانیا چرا از مسی استفاده نمیکنه ؟!؟!
.
.
امروز از برنامه Google Earth پشت بوم خونمون رو پیدا کردم ! نشون مامانم دادم !
حالا یه نقطه سیاه پیدا کرده کف میزنه و با کلی ذوق و شوق میگه این منم دارم لباس پهن میکنم !
حالا بابام اومده مامانم بهش گفت !
لامصب بابام اومده میزنه پس گردنم میگه چرا عکس مامانتو میذاری تو اینترنت !
.
.
خاطرات عموی مادرم :
یه یاکریم توی بالکن خونمون تخم گذاشته بود یه بار که رفته بود غذا بخوره تخمشو برداشتم جاش تخم مرغ گذاشتم وقتی زن و شوهره برگشتن شوهره گیر داد به خانومش که تو به من خیانت کردی و چپ و راستش کرد و بعد ترکش کرد !
آره پسرم همیشه یادت باشه وقتی زن گرفتی خیانت نکنی چون ممکنه یه زندگی از هم بپاچه !
.
.
بابام دوآتیشه طرفداره آلمانه . منم اسپانیا . داداشم ایتالیا . این وسط مامانم میگه ” منم طرفداره فرانسه هستم ! ” میگم ” از بازی کدوم بازیکنش خوشت میاد ؟! میگه ” بازیکناشو خوب نمی شناسم ! اما ظرفو ظروفشو خوب می شناسم !
.
.
یکی از فامیلامون ( دختر ) یک سال مالزی بود ، بعد دو سال رفت کانادا ، تنهام زندگی میکنه . واسه تعطیلات برگشته ایران . خواست بره کیش با دوستش ، باباش اجازه نداد ! گفت نمیذارم تنها بری مسافرت !
.
.
بابام یه مرغ مینا خریده ، نره ، بهش میگه مرغ سینا
.
.
مامانم به داداشم گفت برو خیارو گوجه و بادمجون بگیر .
داداشم رفت و اومد جای بادمجون پنیر گرفت .
مامانم گفت : چرا پنیر گرفتی ؟
داداشم : قلم سوم یادم رفت ، گفتم چون کنار خیار و گوجه همیشه پنیر میخوریم شاید پنیر باشه !
حالا مامانم بدتر از داداشم : کاش حدأقل یاد سالاد میافتادی کاهو میگرفتی
.
.
به بابام میگم میخوام برم سمت گیاهخواری ! نظرت چیه ؟!
بابام : آفرین پسرم خیلی هم خوبه مگه تو چیت از بـُز کمتره !!
.
.
پسردائیم میگه لذت بخش ترین تفریح بی خطری که تو زندگیم داشتم این بود که زنگ خونه خودمونو بزنم و دربرم بعد بابام بیاد بیرون و به خودش فحش بده منم پشت دیوار همسایه کرکر بهش بخندم خخخخ
.
.
با داداشم دعوام شده
مامانم: زود آشتی کنین
من: محاله
داداشم: با او دختر احمقت
مامانم: پس یه هفته اینترنت قطع می شه
من: داداش قربونت برم
داداشم: بپر بغل داداش عزیزززززم!
.
.
بابام با کلی دعوا میگه: «این شیرهای گرونو که میگیرم چرا نمیخورین خراب میشه میریزیم دور!»
میگم: «شیر کاکائو بگیر».
میگه: «نه زود میخورین تموم میشه باز باید بگیرم»!
یعنی دیکتاتوری خاموش رو به معنی واقعی به مرحله ظهور رسونده!
.
.
به بابام میگم :چقدر عیدی میدی امسال بهم؟
میگه :چطور؟
میگم :هیچی، میخوام روش حساب کنم.
میگه :برو خدارو شکر کن امسال با این گرونیا هنوز از خونه پرتت نکردم بیرون…
.
.
چند شب پیشا رفته بودیم خرید. تو یه مغازه ای از مدل یه لباسی خوشم اومده بود. مامانم گفت :رنگ آبی کربنی رو بگیر (منظورش ابی کاربنی بوده)…منو که هیچی شما فروشنده ها رو تصور کنین!!
.
.
آقا ما یک فروند برادر داریم که با بالش کشتی میگیره شکست میخوره، تازه بعضی وقتا مصدومم میشه… تازه بعد شکست خوردنشم باید یه دوره ریکاوری براش بزاری!
در این حد حرفه ای
اگ نپسندیدی محم نی
فقط دعا کن
.
.
مامانم یه لیست خرید sms کرده بود واسه داداشمکه سرراه بخره وبیاره، یکی ازخریداش شامپو اوه (AVEبود
داداشم رفته به فروشنده گفته شامپوOh دارین؟
گویا فروشنده چندبار با تعجب پرسیده شامپوچی؟
و داداشم هی تکرارمیکردoh oh
فک و فامیله ما داریم؟
.
.
داداشم تو شورای مدرسه کاندید شده. بعد شعار تبلیغاتیش اینه :”مدرسه را مختلط میکنم”راضیم ازش. به خودم رفته
.
.
به مامانم میگم پشه ها تمومه بدنمو خوردن
میگه :آره گوشت شتر دوس دارن :|
مامانه ما داریم؟
کی میاد بریم پرورشگاهارو بگردیم؟ :|
.
.
.
.
.
ـ
.
..
.
سپاس یادتون نره❤❤