07-06-2016، 21:10
فیلم سینمایی «مرگ ماهی» با به تصویر کشیدن آگاهی اعضای یک خانواده از مشکلات یکدیگر بعد از مرگ مادرشان، تلنگری برای با هم بودن به حساب می آید.
«ماهیهایی هستیم که دوستت دارم، روی لبانمان مرده است» حقیقتی است که محوریت قصه فیلم سینمایی «مرگ ماهی» را شکل میدهد؛ مسئله ای که در زندگی بسیاری از افراد در حال تبدیل شدن به معضل است.
چهارمین ساخته روح الله حجازی قصه زندگی مادری را روایت می کند که پس از مرگش، فرزندان او به خانهاش میآیند و از طریق پرستار مادر متوجه میشوند که وصیت کرده است که سه روز پس از مرگش او را به خاک بسپارند و در پایان فیلم می توان فهمید که فلسفه این سه روز تاخیر چه بوده است.
«مرگ ماهی» با روایت زندگی فرزندان مادر قصه، معضلات مختلف جامعه را بیان می کند.
این فیلم داستان زندگی انسانهای مدرن زده امروزی را می گوید که هر کدام مشغول کار خود هستند و گاهی از عزیزترین فرد زندگیشان خبر ندارند، در این فیلم صحنههایی را می بینیم که به نکوهش قضاوت می پردازد و با زبان هنر به ما می گوید که به گونه ای رفتار نکنیم که فرزندانمان عادت های بد ما را با شدت بیشتر در وجود خود بپرورانند.
فیلم سینمایی «مرگ ماهی» در دل خود گره هایی دارد که برای مخاطب مبهم می ماند و به همین دلیل بعضی از مخاطبانش را پس می زند، فضای تلخ و سرد فیلم نیز سبب شده است این اثر در گیشه چندان موفق نباشد.
بازیگران این فیلم از وزنه های آن به حساب می آیند. تدوین و فیلمبرداری این فیلم هم سطح قابل قبولی دارد، محمود کلاری درباره فیلمبرداری اش در این کار می گوید: «مرگ ماهی» در عین رئالیستی بودن لایههای پنهانی دارد که فیلم را جذاب میکند، فیلم برای نسل جوان ما که با سینمای روز دنیا در ارتباط است و شاید دیگر با شکلهای متداول درام سینما و بازیگری کیف نمیکند، جذاب خواهد بود، این فیلم در قصهگویی، فرم بصری، بازی و … از فضای معصوم فاصله میگیرد و من حاضرم تضمین کنم که بیننده آن را دوست دارد.
تدوین این فیلم نیز به دلیل سخت بودن کار توسط دو تدوینگر انجام شده است.
با وجود اینکه مرگ ماهی در پرداخت قصه ضعیف است و به عمق ماجراها نپرداخته است، سوژه خوبی دارد و فیلم دغدغه مندی به حساب می آید و در صورت فضاسازی بهتر و قصه قوی تر می توانست از تولیدات خوب سینمای ما باشد.