01-05-2016، 11:29

از بهار
تقویم می ماند
و از من
استخوان هایی که
تو را دوست داشتند...!
بیـــــــا
و معجزه باش؛
مگـــــــر بهار
جز آمــدن
چه کـار میکند ... ؟
پرستوی من تویی . .
می آیی
بهار میشوم . . .!
می روی
پاییزم . . .
عادت کوچ را فراموش کن
بیا و نرو
بیا و به من کوچ کن و
فصلِ مرا بهار باش تا همیشه . .
بهار به نیمه رسید ، من وسط خانه تکانی واژه ها ، بدنبال رختی نو میگردم
اردیبهشت که بیایی من هم دوباره شاعر میشوم با بوسه ای بر دستان باران پیر وسر به زیر
برایم مثل بهار می مانی
آمدنت را همیشه تحویل می گیرم …
بهار را به تو تبریک نمیگویم..
ترا به بهار تبریک میگویم
تو از هر بهاری ارزنده تری
بهارم...
شیشه عطر بهار، لب دیوار شکست و همه جا پر شد از بوی خدا. همه جا آیت اوست
بهار، این نمایش تحول و سرسبزی آمد تا بگوید اگر نمی شود همیشه سبز ماند می شود دوباره سبز شد.
نیایی هم
بهار میآید
حفظ آبرو کن ؛
بیا !
نه زمستانی باش که بلرزانی و نه تابستانی باش که بسوزانی
بهاری باش که برویانی
خودت گفتی وعده در بهار است / بهار آمد دلم در انتظار است
بهار هر کسی عید است و نوروز / بهار عاشقان دیدار یار است
بهار امسال بی تو از پاییز برایم غم انگیز تر است.
اردیبهشت رسیده... نمیدانم چشمان تو مست ترم میکند یا عطر بهار نارنج؟! ...
گل بي رخ يار خوش نباشد
بي باده بهار خوش نباشد