16-01-2016، 19:01
ماجرای قتل پسر جوان در ارومیه شباهت زیادی به فیلم «رخ دیوانه» داشت.
۲ جوان برای شوخی با دوستشان با او تماس گرفتند و به دروغ گفتند گنج پیدا کردهاند اما نمیدانستند دوستشان این حرف را باور میکند و برای تصاحب گنج نقشه قتل آنها را میکشد.
اين جنايت چند روز قبل در باغي واقع در اطراف اروميه اتفاق افتاد. ماجرا از اين قرار بود كه 3پسر جوان از مدتها قبل بهدنبال يافتن گنجي در اطراف شهر بودند. آنها شنيده بودند اين گنج ارزش زيادي دارد، بههمين دليل ميخواستند هر طور كه شده نقشه آن را بهدست بياورند. 3پسر جوياي گنج مدتها براي يافتن نقشه گنج وقت صرف كردند تا اينكه بالاخره به چيزي كه ميخواستند رسيدند.
نقشهاي كه در دست داشتند نشان ميداد گنج در باغي دفن شده است. يك روز 2نفر از آنها چند ساعت براي پيدا كردن گنج وقت گذاشتند اما وقتي زميني را كه نقشه نشان ميداد حفر كردند به چيزي جز خاك نرسيدند. ديگر اميدشان نا اميد شده و به اين نتيجه رسيده بودند كه حرفهايي كه درباره گنج شنيده بودند واقعيت ندارد. در چنين شرايطي فكري به ذهنشان رسيد. آنها تصميم گرفتند ناكامي در يافتن گنج را فراموش و كمي با دوستشان شوخي كنند.
يكي از 2 جوان با سومين نفر تماس گرفت و وانمود كرد همهچيز همانطور كه ميخواستند پيش رفته و آنها توانستهاند گنج رؤيايي را پيدا كنند. به اين ترتيب سراغ دوستشان رفتند تا گنج را به 3قسمت مساوي تقسيم كنند. ساعتي بعد 2پسر جوان به باغ دوستشان رسيدند.
يكي از آنها در زد و منتظر شد تا دوستش در را باز كند. او نميدانست قرار است تا چند لحظه ديگر چه اتفاقي بيفتد. وقتي در باز شد پسر جوان با سلاحي كه در دست داشت به سوي دوستش شليك كرد. جوان ديگر كه هنوز با آنجا چند قدم فاصله داشت وقتي صداي شليك را شنيد پا به فرار گذاشت چرا كه ميدانست ممكن است او هم هدف گلوله قرار بگيرد.
پسر جوان كه دچار خونريزي شديدي شده بود و در دم جان خود را از دست داد و ضارب كه تصور ميكرد گنج داخل كوله پشتي اوست داخلش را وارسي كرد اما چيزي پيدا نكرد. او ميخواست با به قتل رساندن دوستانش گنج را صاحب شود اما نميدانست كه ماجراي كشف گنج فقط يك شوخي است.
درحاليكه دقايقي از اين حادثه ميگذشت جوان قاتل با پليس تماس گرفت و همهچيز را توضيح داد. به اين ترتيب مأموران خود را به محل حادثه رساندند و پسر جوان را بازداشت كردند. او در اعترافاتش گفت: مدتها بود كه دنبال گنج بوديم تا اينكه دوستانم كه نقشه گنج در اختيارشان بود با من تماس گرفتند و گفتند گنج را پيدا كردهاند و ميخواهند آن را به باغ من بياورند تا تقسيم كنيم. در مدتي كه آنها در راه بودند وسوسه شدم كه آنها را به قتل برسانم و همه گنج را براي خودم بردارم. به اين ترتيب سلاحم را برداشتم منتظر آنها شدم و وقتي در را برايشان باز كردم شليك كردم و يكي از آنها را به قتل رساندم و دومين نفر فرار كرد. اما نميدانستم كه دوستانم با من شوخي كردهاند و گنجي در كار نيست.براساس اين گزارش متهم در بازداشت به سر ميبرد و تحقيقات در اينباره ادامه دارد.
۲ جوان برای شوخی با دوستشان با او تماس گرفتند و به دروغ گفتند گنج پیدا کردهاند اما نمیدانستند دوستشان این حرف را باور میکند و برای تصاحب گنج نقشه قتل آنها را میکشد.
اين جنايت چند روز قبل در باغي واقع در اطراف اروميه اتفاق افتاد. ماجرا از اين قرار بود كه 3پسر جوان از مدتها قبل بهدنبال يافتن گنجي در اطراف شهر بودند. آنها شنيده بودند اين گنج ارزش زيادي دارد، بههمين دليل ميخواستند هر طور كه شده نقشه آن را بهدست بياورند. 3پسر جوياي گنج مدتها براي يافتن نقشه گنج وقت صرف كردند تا اينكه بالاخره به چيزي كه ميخواستند رسيدند.
نقشهاي كه در دست داشتند نشان ميداد گنج در باغي دفن شده است. يك روز 2نفر از آنها چند ساعت براي پيدا كردن گنج وقت گذاشتند اما وقتي زميني را كه نقشه نشان ميداد حفر كردند به چيزي جز خاك نرسيدند. ديگر اميدشان نا اميد شده و به اين نتيجه رسيده بودند كه حرفهايي كه درباره گنج شنيده بودند واقعيت ندارد. در چنين شرايطي فكري به ذهنشان رسيد. آنها تصميم گرفتند ناكامي در يافتن گنج را فراموش و كمي با دوستشان شوخي كنند.
يكي از 2 جوان با سومين نفر تماس گرفت و وانمود كرد همهچيز همانطور كه ميخواستند پيش رفته و آنها توانستهاند گنج رؤيايي را پيدا كنند. به اين ترتيب سراغ دوستشان رفتند تا گنج را به 3قسمت مساوي تقسيم كنند. ساعتي بعد 2پسر جوان به باغ دوستشان رسيدند.
يكي از آنها در زد و منتظر شد تا دوستش در را باز كند. او نميدانست قرار است تا چند لحظه ديگر چه اتفاقي بيفتد. وقتي در باز شد پسر جوان با سلاحي كه در دست داشت به سوي دوستش شليك كرد. جوان ديگر كه هنوز با آنجا چند قدم فاصله داشت وقتي صداي شليك را شنيد پا به فرار گذاشت چرا كه ميدانست ممكن است او هم هدف گلوله قرار بگيرد.
پسر جوان كه دچار خونريزي شديدي شده بود و در دم جان خود را از دست داد و ضارب كه تصور ميكرد گنج داخل كوله پشتي اوست داخلش را وارسي كرد اما چيزي پيدا نكرد. او ميخواست با به قتل رساندن دوستانش گنج را صاحب شود اما نميدانست كه ماجراي كشف گنج فقط يك شوخي است.
درحاليكه دقايقي از اين حادثه ميگذشت جوان قاتل با پليس تماس گرفت و همهچيز را توضيح داد. به اين ترتيب مأموران خود را به محل حادثه رساندند و پسر جوان را بازداشت كردند. او در اعترافاتش گفت: مدتها بود كه دنبال گنج بوديم تا اينكه دوستانم كه نقشه گنج در اختيارشان بود با من تماس گرفتند و گفتند گنج را پيدا كردهاند و ميخواهند آن را به باغ من بياورند تا تقسيم كنيم. در مدتي كه آنها در راه بودند وسوسه شدم كه آنها را به قتل برسانم و همه گنج را براي خودم بردارم. به اين ترتيب سلاحم را برداشتم منتظر آنها شدم و وقتي در را برايشان باز كردم شليك كردم و يكي از آنها را به قتل رساندم و دومين نفر فرار كرد. اما نميدانستم كه دوستانم با من شوخي كردهاند و گنجي در كار نيست.براساس اين گزارش متهم در بازداشت به سر ميبرد و تحقيقات در اينباره ادامه دارد.