12-01-2016، 16:14
مفتون امینی: امسال، سال شکست مکتبهای انحرافی شعر بود
این شاعر پیشکسوت، در ارزیابیاش از وضعیت شعر در سالی که گذشت، گفت: از خصوصیات شعر در سال 90، کار کردن افراد و جوانهایی مانند رسول یونان، گروس عبدالملکیان، واهه آرمن و مهدی مظفری ساوجی و چند شاعر دیگر است که با شعر کوتاه ساده و در عین حال پرمعنا، تقریبا نظریاتی را که بعضی در دههی 70 مبنی بر شعر پستمدرن و گریز از معنا داشتند، عقب راندند.
او در ادامه عنوان کرد: در دههی 70، افرادی مانند مهرداد فلاح مکتبی را که در آن معتقد بودند شعر باید بیمعنی باشد و دستور را رعایت نکند، علم کردند؛ ولی شاعرانی مانند رسول یونان و گروس عبدالملکیان با انتشار آثارشان که بسیار مثبت بود و مورد استقبال هم قرار گرفت، موجب عقب راندن این طرز فکر شدند.
مفتون اظهار کرد: سال 90، سال شکست مکتبهای انحرافی در شعر است؛ به گونهای که در حال حاضر، ناشران نیز شعرهایی را که با رویکرد بیمعنایی و رعایت نکردن دستور زبان سروده میشوند، به جز معدودی از آنها، مانند شعرهای رضا براهنی و علی باباچاهی که شناختهشده هستند و قبلا آثار زیادی منتشر کردهاند، چاپ نمیکنند. در حال حاضر، کسی به خاطر سابقهی خوب و طولانی ادبی این دو شاعر، با آنها معارضه نمیکند و در قبال این دو نفر سکوت کردهاند.
او در ادامه افزود: در عرض یک سال، جوانها شعرهایی سرودهاند که هم معنا و هم دستور در آنها رعایت شده و مورد قبول ادیبان نیز قرار گرفته است.
این شاعر با بیان اینکه به عقیدهی او، در حال حاضر، شعر فراکسیونی شده و هر طبقه برای خود شاعری برگزیده است، اظهار کرد: به نظر میرسد بعد از این، ما دیگر شاعر بزرگ مانند احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و نیما یوشیج که شعر دیگر شاعران را تحتالشعاع قرار بدهد، نخواهیم داشت و سال 90 مقدمهی چنین گشایشی است.
مفتون اضافه کرد: بعد از این، هر شاعری که بتواند مخاطبان خود را حفظ کند، خواهد ماند و هیچ شاعری، ولو شعرهایش چاپهای متعدد داشته باشد، ملاک قرار نمیگیرد و دیگر شاعران را تحت تأثیر قرار نمیدهد. بنابراین با مشاهده و محاسبهی قراین، از شعر سال 90 میتوان نتیجه گرفت که شعر در دههی 90، دههی بیسابقهای را در تاریخ معاصر ادبیات ایران پیش روی خود خواهد داشت.
او در پاسخ به این پرسش که جای چه موضوعاتی را در ادبیات سال 90 خالی میبینید، بیان کرد: به نظر، تجدید چاپهای برخی از کتابها یک نوع سوء ظن در بین مخاطبان ایجاد کرده است؛ زیرا هر روز در خبرهایی میبینیم که کتابهایی از نویسنده و شاعرانی ناشناس به سرعت تجدید چاپ میشوند؛ و شناس ها به این صورت چاپ نمی شوند، اینجاست که باید پرسید این تجدید چاپها چگونه است و آیا آنها معجزه میکنند؟!
جای ادبیاتی که مبتنی بر اندیشه و فلسفه باشد، خالی است و این شاید به این دلیل است که بسیاری از نویسندگانمان از اینجا رفتهاند و گروهی از آنان سکوت کردهاند و این جوانان هستند که مینویسند و هنوز نسلی که بخواهد جای نویسندگان قبلی را بگیرد، به عرصه نیامده است.
او در ادامه گفت: تنها تجدید چاپ کتابهایی را از برخی شاعرانی که نام بردم، قبول دارم و نسبت به تجدید چاپ دیگر کتابها شک دارم.
مفتون امینی همچنین رها کردن قالبهای کلاسیک شعری مانند مثنوی، قصیده و غزل را از دیگر موضوعات مغفولمانده در شعر سال 90 عنوان کرد و گفت: قالبهای کلاسیک مانند مثنوی، رباعی، قصیده و غزل این امکان را دارند که به صورت نو ارائه شوند و رها کردن آنها و پرداختن کامل به قالبهای نو درست نیست. این از وظایف دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که از انتشار شعرها در این قالبهای شعری و یا اختصاص بودجهای معین برای حفظ ادبیات کلاسیک حمایت کنند.
این شاعر در پایان نیز گفت: در حال حاضر، شعر فارسی در کشور آذربایجان در حال از بین رفتن است؛ در صورتیکه وزارت ارشاد باید حتا از یک شاعر متوسط آذریزبان حمایت کند تا کتابش به زبان فارسی چاپ شود؛ چرا که هماکنون کشور ترکیه حمایتهای خوبی از انتشار کتابها و شعرها به زبان ترکی میکند و برخی از شاعران شهرستانی ما در منطقهی آذربایجان به آن سمت گرایش پیدا کردهاند و به نظر میرسد اگر این روند ادامه داشته باشد، در آینده، این گرایش به چاپ کتابها به زبان ترکی در روستاهای همدان نیز گسترش پیدا میکند.
بلقیس سلیمانی
بلقیس سلیمانی: دعوا مال تهرانیهاست و کار خوب مال شهرستانیها
این داستاننویس، در ارزیابی خود از ادبیات در سالی که گذشت، عنوان کرد: به نظر من، وضعیت ادبیات در سال 90 مثل همهی سالها بود؛ یعنی هم آثار خوب و هم آثار متوسط و بد داشتیم. اما فکر میکنم نسبت به سالهای قبل، حاشیههای ادبیات زیادتر شده بود و سردمداری جریانهای ادبی همچنان از آن جوانان بود و این جوانان بودند که فضای ادبیات را میساختند و سعی میکردند موج و جریان بسازند و همین حاشیهها را در فضای ادبی ما زیاد میکرد.
او در عین حال گفت: این جوانگرایی نشان میدهد از میان این جوانها، آدمهایی بلند خواهند شد که ادبیات داستانی ما را یک گام به جلو خواهند برد.
سلیمانی همچنین در ارزیابی از آثار منتشرشده در سال 90 گفت: من برخی از آثار منتشرشده در سال 90 را خواندهام و به نظرم، بچههای شهرستان دارند وارد جریانهای ادبی میشوند. برای مثال، کاری از رضا زنگیآبادی با عنوان «شکار کبک» خواندم که به نظرم، کار خیلی خوبی بود. داستانهای کوتاه خوبی هم از نویسندگان شهرستان خواندهام؛ مانند «خواب با چشمان باز» نوشتهی ندا کاووسیفر. به نظرم، دعواها مال تهرانیهاست و کارهای خوب مال شهرستانیها.
او همچنین دربارهی حاشیههای ادبی که در سال 90 در فضای ادبیات پیش آمده است، گفت: این حاشیهها همیشه بوده است و برخی فکر میکنند برای گرم نگه داشتن تنور ادبیات، به جای خلق اثر، اینطور میشود فضا را گرم نگه داشت. الآن هم با وجود فضای مجازی، امکان درگیری و این حاشیهها بیشتر شده است. البته این فضا برای تفنن هم بد نیست که از جدیت کار کم میکند و نشان میدهد فضای ادبیات ما فضای جوانگرایانهای است. شاید جوانان درک درستی ندارند که فضای ادبیات را با چه چیزی میتوان ساخت و به نظرم، تا آنجا که به حرمت و شأن آدمها کاری نداشته باشند، مشکلی نیست.
بلقیس سلیمانی در جواب سؤال که آیا به نظر او در سال 90 اتفاق ادبی خاصی رخ داده است، گفت: به نظر من، اتفاق خاصی نیفتاده است و همچنان شیب ادبیات به سوی ادبیات مردمپسند بیشتر شده و کارهای بیشتری نوشته میشود که مردم بخوانند و بپسندند و نویسندگان حرفهیی ما نیز به سوی کارهایی از این دست میروند که البته شاید خیلی هم بد نباشد و سبب شود تا میزان مطالعه در کشور بیشتر شود. اما کارها نوید آثار خوب را میدهند و این جوانانی که پا به عرصه گذشتهاند، در آینده کارهای بهتری را منتشر میکنند.
او سپس در پاسخ به اینکه جای چه مسائلی را در ادبیات خالی میبیند، گفت: جای ادبیاتی که مبتنی بر اندیشه و فلسفه باشد، خالی است و این شاید به این دلیل است که بسیاری از نویسندگانمان از اینجا رفتهاند و گروهی از آنان سکوت کردهاند و این جوانان هستند که مینویسند و هنوز نسلی که بخواهد جای نویسندگان قبلی را بگیرد، به عرصه نیامده است.
سلیمانی همچنین دربارهی نقد ادبیات در کشور گفت: به نظر من، وضعیت نقد ما مانند ادبیات ماست و همه چیزمان به همه چیزمان میآید. همانطور که ما نویسندگان تربیتشده نداریم، منتقدان تربیتشده هم نداریم و همانقدر نویسندگان ما غریزی مینویسند که منتقدانمان هم.
خجسته کیهان
خجسته کیهان: امسال ادبیات به انتظارها پاسخ نگفت
این مترجم ، در ارزیابی خود از ادبیات در سالی که گذشت، عنوان کرد: به نظر من، ادبیات در سال 90 به انتظارها پاسخ نگفت.
او افزود: در ترجمه هم چند کار از همینگوی ترجمهی دوباره شده بود که فقط ترجمهی من منتشر شد و ترجمههای دیگر هنوز منتظر انتشارند؛ در حالیکه من از همینگوی نویسندهی بهتری سراغ ندارم. در نتیجه، امسال ادبیات آنطور که مورد انتظار بود، پیش نرفت. از سویی هم تعداد کتابهای چاپشده کمتر بود و کارهایی هم منتشر نشدند.
او در ادامه در پاسخ به این سؤال که ادبیات ما چقدر با مخاطب ارتباط برقرار میکند، گفت: من یک حالت سکون و رکود را در ادبیات خودمان میبینم. یک حالت یکنواختی وجود دارد که وقتی شما یک داستان کوتاه آپارتمانی را بخوانید، خواندهاید دیگر، و رغبتی به خواندن یک اثر مشابه برای آدم نمیماند.
کیهان همچنین در ارزیابی از کار نویسندگان جوان بیان کرد: من کارهای ترجمهی دیگران را خیلی نمیخوانم و زیاد در جریانش نیستم؛ اما میدانم جوانان زیادی در ترجمه دارند تلاش میکنند و همین جای خوشبختی است.
این مترجم در پاسخ به اینکه آیا در سال 90 اتفاق ادبی خاصی رخ داده است، گفت: در داخل کشور، موضوع خاصی به نظرم نمیآید که بگویم؛ اما در فرانسه امسال جایزهی گنکور را کسی برد که برای همه ناشناس بود و منتقدان رمان او را با آثار بالزاک مقایسه کردهاند که این اتفاق جالبی بود.
او در ادامه دربارهی آثار موفق چاپشده در سال 90 در حوزهی تألیف و ترجمه گفت: در حوزهی ادبیات تألیفی، رمان «ماه کامل میشود» نوشتهی فریبا وفی به نظرم خوب آمد. رمان «داشتن و نداشتن» همینگوی با ترجمهی خودم هم که منتشر شد، بسیار برایم خوشحالکننده بود و جدا از ترجمهی من، به نظرم این رمان، یکی از کارهای بسیار خوب و جالب همینگوی است.
کیهان در پاسخ به این سؤال که جای چه مسائلی را در ادبیات ترجمه خالی میبیند، گفت: جای خیلی چیزها در ادبیات ترجمهی ما خالی است. آثار بسیاری هم هستند که باید ترجمه شوند و امکان انتشار ندارند. در عین حال، اکنون موجی هست که دارند آثار کلاسیک را دوباره ترجمه میکنند. به نظر من، این خیلی خوب است؛ چون هر 10 سال یک بار آثار باید دوباره ترجمه شوند.
این مترجم سپس در ارزیابی از عملکرد جایزههای ادبی در سال 90 گفت: برگزاری جایزههای ادبی، چه خصوصی و چه دولتی، بسیار خوب است و تشویقی برای نویسندگان و مترجمان و اقدامی برای مطرح کردن آثار خوب است. امید دارم این جوایز همچنان به کار خود ادامه دهند.
این شاعر پیشکسوت، در ارزیابیاش از وضعیت شعر در سالی که گذشت، گفت: از خصوصیات شعر در سال 90، کار کردن افراد و جوانهایی مانند رسول یونان، گروس عبدالملکیان، واهه آرمن و مهدی مظفری ساوجی و چند شاعر دیگر است که با شعر کوتاه ساده و در عین حال پرمعنا، تقریبا نظریاتی را که بعضی در دههی 70 مبنی بر شعر پستمدرن و گریز از معنا داشتند، عقب راندند.
او در ادامه عنوان کرد: در دههی 70، افرادی مانند مهرداد فلاح مکتبی را که در آن معتقد بودند شعر باید بیمعنی باشد و دستور را رعایت نکند، علم کردند؛ ولی شاعرانی مانند رسول یونان و گروس عبدالملکیان با انتشار آثارشان که بسیار مثبت بود و مورد استقبال هم قرار گرفت، موجب عقب راندن این طرز فکر شدند.
مفتون اظهار کرد: سال 90، سال شکست مکتبهای انحرافی در شعر است؛ به گونهای که در حال حاضر، ناشران نیز شعرهایی را که با رویکرد بیمعنایی و رعایت نکردن دستور زبان سروده میشوند، به جز معدودی از آنها، مانند شعرهای رضا براهنی و علی باباچاهی که شناختهشده هستند و قبلا آثار زیادی منتشر کردهاند، چاپ نمیکنند. در حال حاضر، کسی به خاطر سابقهی خوب و طولانی ادبی این دو شاعر، با آنها معارضه نمیکند و در قبال این دو نفر سکوت کردهاند.
او در ادامه افزود: در عرض یک سال، جوانها شعرهایی سرودهاند که هم معنا و هم دستور در آنها رعایت شده و مورد قبول ادیبان نیز قرار گرفته است.
این شاعر با بیان اینکه به عقیدهی او، در حال حاضر، شعر فراکسیونی شده و هر طبقه برای خود شاعری برگزیده است، اظهار کرد: به نظر میرسد بعد از این، ما دیگر شاعر بزرگ مانند احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و نیما یوشیج که شعر دیگر شاعران را تحتالشعاع قرار بدهد، نخواهیم داشت و سال 90 مقدمهی چنین گشایشی است.
مفتون اضافه کرد: بعد از این، هر شاعری که بتواند مخاطبان خود را حفظ کند، خواهد ماند و هیچ شاعری، ولو شعرهایش چاپهای متعدد داشته باشد، ملاک قرار نمیگیرد و دیگر شاعران را تحت تأثیر قرار نمیدهد. بنابراین با مشاهده و محاسبهی قراین، از شعر سال 90 میتوان نتیجه گرفت که شعر در دههی 90، دههی بیسابقهای را در تاریخ معاصر ادبیات ایران پیش روی خود خواهد داشت.
او در پاسخ به این پرسش که جای چه موضوعاتی را در ادبیات سال 90 خالی میبینید، بیان کرد: به نظر، تجدید چاپهای برخی از کتابها یک نوع سوء ظن در بین مخاطبان ایجاد کرده است؛ زیرا هر روز در خبرهایی میبینیم که کتابهایی از نویسنده و شاعرانی ناشناس به سرعت تجدید چاپ میشوند؛ و شناس ها به این صورت چاپ نمی شوند، اینجاست که باید پرسید این تجدید چاپها چگونه است و آیا آنها معجزه میکنند؟!
جای ادبیاتی که مبتنی بر اندیشه و فلسفه باشد، خالی است و این شاید به این دلیل است که بسیاری از نویسندگانمان از اینجا رفتهاند و گروهی از آنان سکوت کردهاند و این جوانان هستند که مینویسند و هنوز نسلی که بخواهد جای نویسندگان قبلی را بگیرد، به عرصه نیامده است.
او در ادامه گفت: تنها تجدید چاپ کتابهایی را از برخی شاعرانی که نام بردم، قبول دارم و نسبت به تجدید چاپ دیگر کتابها شک دارم.
مفتون امینی همچنین رها کردن قالبهای کلاسیک شعری مانند مثنوی، قصیده و غزل را از دیگر موضوعات مغفولمانده در شعر سال 90 عنوان کرد و گفت: قالبهای کلاسیک مانند مثنوی، رباعی، قصیده و غزل این امکان را دارند که به صورت نو ارائه شوند و رها کردن آنها و پرداختن کامل به قالبهای نو درست نیست. این از وظایف دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که از انتشار شعرها در این قالبهای شعری و یا اختصاص بودجهای معین برای حفظ ادبیات کلاسیک حمایت کنند.
این شاعر در پایان نیز گفت: در حال حاضر، شعر فارسی در کشور آذربایجان در حال از بین رفتن است؛ در صورتیکه وزارت ارشاد باید حتا از یک شاعر متوسط آذریزبان حمایت کند تا کتابش به زبان فارسی چاپ شود؛ چرا که هماکنون کشور ترکیه حمایتهای خوبی از انتشار کتابها و شعرها به زبان ترکی میکند و برخی از شاعران شهرستانی ما در منطقهی آذربایجان به آن سمت گرایش پیدا کردهاند و به نظر میرسد اگر این روند ادامه داشته باشد، در آینده، این گرایش به چاپ کتابها به زبان ترکی در روستاهای همدان نیز گسترش پیدا میکند.
بلقیس سلیمانی
بلقیس سلیمانی: دعوا مال تهرانیهاست و کار خوب مال شهرستانیها
این داستاننویس، در ارزیابی خود از ادبیات در سالی که گذشت، عنوان کرد: به نظر من، وضعیت ادبیات در سال 90 مثل همهی سالها بود؛ یعنی هم آثار خوب و هم آثار متوسط و بد داشتیم. اما فکر میکنم نسبت به سالهای قبل، حاشیههای ادبیات زیادتر شده بود و سردمداری جریانهای ادبی همچنان از آن جوانان بود و این جوانان بودند که فضای ادبیات را میساختند و سعی میکردند موج و جریان بسازند و همین حاشیهها را در فضای ادبی ما زیاد میکرد.
او در عین حال گفت: این جوانگرایی نشان میدهد از میان این جوانها، آدمهایی بلند خواهند شد که ادبیات داستانی ما را یک گام به جلو خواهند برد.
سلیمانی همچنین در ارزیابی از آثار منتشرشده در سال 90 گفت: من برخی از آثار منتشرشده در سال 90 را خواندهام و به نظرم، بچههای شهرستان دارند وارد جریانهای ادبی میشوند. برای مثال، کاری از رضا زنگیآبادی با عنوان «شکار کبک» خواندم که به نظرم، کار خیلی خوبی بود. داستانهای کوتاه خوبی هم از نویسندگان شهرستان خواندهام؛ مانند «خواب با چشمان باز» نوشتهی ندا کاووسیفر. به نظرم، دعواها مال تهرانیهاست و کارهای خوب مال شهرستانیها.
او همچنین دربارهی حاشیههای ادبی که در سال 90 در فضای ادبیات پیش آمده است، گفت: این حاشیهها همیشه بوده است و برخی فکر میکنند برای گرم نگه داشتن تنور ادبیات، به جای خلق اثر، اینطور میشود فضا را گرم نگه داشت. الآن هم با وجود فضای مجازی، امکان درگیری و این حاشیهها بیشتر شده است. البته این فضا برای تفنن هم بد نیست که از جدیت کار کم میکند و نشان میدهد فضای ادبیات ما فضای جوانگرایانهای است. شاید جوانان درک درستی ندارند که فضای ادبیات را با چه چیزی میتوان ساخت و به نظرم، تا آنجا که به حرمت و شأن آدمها کاری نداشته باشند، مشکلی نیست.
بلقیس سلیمانی در جواب سؤال که آیا به نظر او در سال 90 اتفاق ادبی خاصی رخ داده است، گفت: به نظر من، اتفاق خاصی نیفتاده است و همچنان شیب ادبیات به سوی ادبیات مردمپسند بیشتر شده و کارهای بیشتری نوشته میشود که مردم بخوانند و بپسندند و نویسندگان حرفهیی ما نیز به سوی کارهایی از این دست میروند که البته شاید خیلی هم بد نباشد و سبب شود تا میزان مطالعه در کشور بیشتر شود. اما کارها نوید آثار خوب را میدهند و این جوانانی که پا به عرصه گذشتهاند، در آینده کارهای بهتری را منتشر میکنند.
او سپس در پاسخ به اینکه جای چه مسائلی را در ادبیات خالی میبیند، گفت: جای ادبیاتی که مبتنی بر اندیشه و فلسفه باشد، خالی است و این شاید به این دلیل است که بسیاری از نویسندگانمان از اینجا رفتهاند و گروهی از آنان سکوت کردهاند و این جوانان هستند که مینویسند و هنوز نسلی که بخواهد جای نویسندگان قبلی را بگیرد، به عرصه نیامده است.
سلیمانی همچنین دربارهی نقد ادبیات در کشور گفت: به نظر من، وضعیت نقد ما مانند ادبیات ماست و همه چیزمان به همه چیزمان میآید. همانطور که ما نویسندگان تربیتشده نداریم، منتقدان تربیتشده هم نداریم و همانقدر نویسندگان ما غریزی مینویسند که منتقدانمان هم.
خجسته کیهان
خجسته کیهان: امسال ادبیات به انتظارها پاسخ نگفت
این مترجم ، در ارزیابی خود از ادبیات در سالی که گذشت، عنوان کرد: به نظر من، ادبیات در سال 90 به انتظارها پاسخ نگفت.
او افزود: در ترجمه هم چند کار از همینگوی ترجمهی دوباره شده بود که فقط ترجمهی من منتشر شد و ترجمههای دیگر هنوز منتظر انتشارند؛ در حالیکه من از همینگوی نویسندهی بهتری سراغ ندارم. در نتیجه، امسال ادبیات آنطور که مورد انتظار بود، پیش نرفت. از سویی هم تعداد کتابهای چاپشده کمتر بود و کارهایی هم منتشر نشدند.
او در ادامه در پاسخ به این سؤال که ادبیات ما چقدر با مخاطب ارتباط برقرار میکند، گفت: من یک حالت سکون و رکود را در ادبیات خودمان میبینم. یک حالت یکنواختی وجود دارد که وقتی شما یک داستان کوتاه آپارتمانی را بخوانید، خواندهاید دیگر، و رغبتی به خواندن یک اثر مشابه برای آدم نمیماند.
کیهان همچنین در ارزیابی از کار نویسندگان جوان بیان کرد: من کارهای ترجمهی دیگران را خیلی نمیخوانم و زیاد در جریانش نیستم؛ اما میدانم جوانان زیادی در ترجمه دارند تلاش میکنند و همین جای خوشبختی است.
این مترجم در پاسخ به اینکه آیا در سال 90 اتفاق ادبی خاصی رخ داده است، گفت: در داخل کشور، موضوع خاصی به نظرم نمیآید که بگویم؛ اما در فرانسه امسال جایزهی گنکور را کسی برد که برای همه ناشناس بود و منتقدان رمان او را با آثار بالزاک مقایسه کردهاند که این اتفاق جالبی بود.
او در ادامه دربارهی آثار موفق چاپشده در سال 90 در حوزهی تألیف و ترجمه گفت: در حوزهی ادبیات تألیفی، رمان «ماه کامل میشود» نوشتهی فریبا وفی به نظرم خوب آمد. رمان «داشتن و نداشتن» همینگوی با ترجمهی خودم هم که منتشر شد، بسیار برایم خوشحالکننده بود و جدا از ترجمهی من، به نظرم این رمان، یکی از کارهای بسیار خوب و جالب همینگوی است.
کیهان در پاسخ به این سؤال که جای چه مسائلی را در ادبیات ترجمه خالی میبیند، گفت: جای خیلی چیزها در ادبیات ترجمهی ما خالی است. آثار بسیاری هم هستند که باید ترجمه شوند و امکان انتشار ندارند. در عین حال، اکنون موجی هست که دارند آثار کلاسیک را دوباره ترجمه میکنند. به نظر من، این خیلی خوب است؛ چون هر 10 سال یک بار آثار باید دوباره ترجمه شوند.
این مترجم سپس در ارزیابی از عملکرد جایزههای ادبی در سال 90 گفت: برگزاری جایزههای ادبی، چه خصوصی و چه دولتی، بسیار خوب است و تشویقی برای نویسندگان و مترجمان و اقدامی برای مطرح کردن آثار خوب است. امید دارم این جوایز همچنان به کار خود ادامه دهند.