امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

موافقان پادشاهی رضاخان که بودند؟

#1
موافقان پادشاهی رضاخان که بودند؟
رضاشاه

سالهای 1300 تا1304 دوره حاكمیت دوگانه و  جنگ قدرت بین سه گرایش سیاسی عمده كشور بود : الف ) نیرو های حرج و مرج طلب  ؛ ب) ضدشان نیروهای طرفدار دیكتاتوری و سپس حكومت استبدادی ؛ ج) مشروطه خواهان ، اعم از محافظه كار و دموكرات ، كه خواهان نظامی بدون حكومت استبدادی بودند اما راه دستیابی به آنرا نمی دانستند و دائم با هم در جدال بودند . ولی چون هرسه گرایش باطبقاتی كه نماینده آن بودند ، علاقه مند به ختم حرج و مرج بودند اما كافی بود اراده اش باشد – كه رضاخان تا بخواهی داشت- و ابزار نظامی اش موجود باشد ، كه آن را هم در یك چشم به هم زدن پدید آورد از طرف دیگر ، چون هرج و مرج به دست نیرو های طالب دیكتاتوری ازبین می رفت ، مشروطیت چندان امكان بقاء نداشت و دوام نیاورد



‌1- موافقان : روند تدریجی اما بی وقفه صعود رضاخان به تخت سلطنت ، گذشته از حمایت قدرت های خارجی ، قابلیت های شخصی او ، محصول فعالیتهای سیاسی و فكری همه جریان ها و جناح های فعال در عرصه هایی چون مجلس ، مطبوعات ، ارتش، و نهاد های دیگر بود . اگرچه ارتش مهمترین سرچشمه قدرت داخلی رضاخان را شكل می داد ، اما بی تردید او بدون پشتیبانی وسیع محافل داخلی نمی توانست در چهار چوب قوانین و نهاد های مستقر ، ساز و كار هایی برای صعود سیاسی خود بیابند .

سه منبع اصلی كه رضا خان با اتكای به آنها به سلطنت رسید عبارت بودند از : نیرو های مسلح ، حزب های اكثریت در مجلس پنجم  و قدرت های بزرگ خارجی .

-نیرو های مسلح : رضا خان با افزودن بر بودجه ارتش و حقوق ارتشیان كاری كرد كه این نهاد برای نخستین بار از سده هجدهم ( 1079تا1179ش) پشتیبان ساختار قدرت سلطنتی گردد. حكومت نظامی به او امكان داد تا افسران وفادار خود را در آن واحد ها بگنجاند و برای طرح های عمومی و دولتی بازرسانی از ارتش گسیل دارد. بدین ترتیب ارتش كاملاً از وی حمایت كرد و شكست جنبش های قبیله ای و رادیكال نیز مشروعیت بیشتری به قدرت وی بخشید .

به تعبیر آبراهامیان : « به سلطنت رسیدن رضاخان صرفاً از طریق خشونت ، نیروی نظامی ، ترور و دسیسه های نظامی انجام نگرفت . بلكه به واسطه ائتلاف آشكار با گروههای مختلف درون و بیرون مجلس چهارم و پنجم صورت پذیرفت »

-مجلس : در فرایند قدرت گیری رضا خان ، مجلس نقش بی بدیل ایفا كرد . مجلس محل نمود و عرصه فعالیت های قانونی جریان های سیاسی و فكری آن روز كشور محسوب می شد . مناسبات و تعاملات این نیرو ها به طور مشخص احزاب و تشكل های سیاسی كه ابتدا در مجلس و سرانجام بیرون از آن بازتاب می یافت ، به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر سرنوشت رضاخان به عنوان اصلی ترین بازیگر صحنه سیاسی ایران اثر می نهاد . رضا خان نیز در تنظیم روابط با جناح های سیاسی و تاثیر نهادن بر رفتار و عملكرد آنها پله های ترقی را یكی پس از دیگری می پیمود .

بدیهی است كه در این چرخه ، مجلس و جناح های سیاسی درون آن ، از جایگاه و نقش ممتاز و مسلطی برخوردار بودند . به تعبیر آبراهامیان : « به سلطنت رسیدن رضاخان صرفاً از طریق خشونت ، نیروی نظامی ، ترور و دسیسه های نظامی انجام نگرفت . بلكه به واسطه ائتلاف آشكار با گروههای مختلف درون و بیرون مجلس چهارم و پنجم صورت پذیرفت » 1 این نیرو ها عبارت بودند از : حزب محافظه كار اصلاح طلبان ، حزب اصلاح طلبان تجدد، حزب تند رو سوسیالیست و انقلابیون فرقه كمونیست.

مجلس پنجم كه در 1303ش گشایش یافت دومین ركن دستیابی رضاخان به قدرت بود . در انتخابات استانها و عشایر تقلب شد و افراد مورد نظر رضا خان ، توسط استانداران نظامی او از صندوق سر در آوردند . موضع رضاخان این بود كه « مرد موفق هر ناحیه و محل كسی خواهد بود كه از خانواده های سرشناس باشد و از سیاستهای او حمایت كند . به حزب اصلاح طلبان و روحانیون و محافظه كاران كه در مجلس چهارم اكثریت را داشت راه را برای اصلاح طلبان جوان و تحصیل كرده غرب و حزب آنها به نام « حزب تجدد» هموار ساخت . با به هم خوردن موازنه قدرت دو حزب ، رضا خان نیز به جای حمایت از حزب اصلاح طلبان از حزب تجدد حمایت كرد. در سال 1303 یكی از روزنامه های طرفدار حزب تجدد ، خواهان برپایی « دیكتاتوری انقلاب » شد .در این حزب عناصری از بقایای حزب دموكرات دوران مشروطیت كه با حزب سوسیالیست سلیمان میرزا اسكندری همكاری هایی را داشتند به چشم می خورند ، اما حزب در مجموع ابزار است ، رضاخان در دستیابی به قدرت تام بود . حزب پاسخ به همه مشكلات نا یكپارچگی ملی ، وابستگی و عقب ماندگی را در وجود رضاخان می دید .

سه منبع اصلی كه رضا خان با اتكای به آنها به سلطنت رسید عبارت بودند از : نیرو های مسلح ، حزب های اكثریت در مجلس پنجم  و قدرت های بزرگ خارجی .

2 قدرت های بزرگ خارجی : سر انجام نظام جهانی شرایط مساعدی در دوره مورد بحث ما بوجود آورد . در سال 1303كه شیخ خزلی منصوب رضاخان شد و برای همیشه مناطق نفت خیز كشور در قلمرو ملی ایران ادغام گردید ، انگلیسی ها رضا خان را مرد قدرتمندی می دیدند كه می توانست نفت «آنها» را حفظ كند و جلو تهدید بلشویكی را بگیرد . از همین رو وزیر مختار بریتانیا در برابر آخرین انتخاب باقی مانده ، بی عملی خیر خواهانه خود را نشان داد و حمایت از رضاخان را در دستور كار دولت بریتانیا  قرار گرفت . در این اثنا شوروی ها دست به گریبان مشكلات مبرم و شدید داخلی بودند و ترجیح دادند از دولت غیر انقلابی ایران كه یك عامل ثبات به حساب می آمد و جلو مداخله غرب را می گرفت حمایت كنند.

ایالات متحده امریكا ، تازه نفس ترین قدرت بزرگ جهانی نیز مثل بریتانیا از تلاش سریع رضا خان برای كشف عامل قتل " ایمبری" تقدیر كرد زیرا به اعتقاد امریكا رضا خان تنها فردی بود كه می توانست نظم را برقرار سازد و قدرت و عظمت امریكا را بشناسد . بدین ترتیب دستاورد رضا خان در راضی كردن جهان سرمایه داری و سوسیالیستی درخشان بود چون در عین حال در داخل كشور نیز خودش را یك ناسیونالیست معرفی كرد  
پاسخ
 سپاس شده توسط poorzoor
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان