درآمد
تاریخ پیدایش رمان در ادبیات جهان از سه قرن تجاوز نمیكند. میتوان گفت زمانی كه بشر به هویت فردی خویش پی برد، رمان نیز تولد یافت. زمانی كه فرد خود را از تشكیلات مذهبی و اعتقادی و مؤسسههای اجتماعی رهانید و وابستگیها را كنار نهاد توانست خویشتن را پیدا كند. در جامعه ی صنعتی این استقلال و جداییطلبی فردی «در طی قرنهای هفدهم تا نوزدهم به تدریج تحقق یافت.» (میرصادقی، 1386: 399) این تحولات در ایران در دوره ی مشروطه آغاز شد.
در این دوره بود كه افراد از قیود و سنتهای ایرانی رها شدند. انسان به احساسات فردی و خصوصی خود پرداخت. نویسندگان نیز بر اثر تحول اجتماعی از تأثیر ادبیات قدیم و قصهها رهایی یافته واز فرهنگ سنتی و قرار دادی رویگردان شدند. (همان: 400)
ادبیات پوشش اشرافی را به دور انداخت و معنای آثار دگوگون شد. طبقه ی متوسط و مردم عامی برای نخستین بار مورد توجه قرار گرفتند و شخصیتهای آنها به ادبیات راه یافت. كمكم نویسنده به زندگی درونی و عاطفی و ویژگیهای شخصیت خود آگاهی یافت و «رمان كه حاصل این شناخت است آفریده شد.» (همان: 400)
نویسندگان در رمان شخصیتها را از نمونه ی انسان واقعی بازآفرینی میكنند و عكسالعمل افراد را در برابر رفتار و اعمال شخصیتهای دیگر به نمایش میگذارند. خصوصیات خلقی و روانی آنها را در برابر وقایع و حوادث به تصویر میكشند و نشان میدهند كه شخصیتهای داستان چه میكنند و چه میاندیشند، خلاصه نمونه ی انسان واقعی و خصوصیات و زندگی وی را خلق میكنند.
رمان امروزی تغییر و تحولات بسیاری پذیرفته است، آنچه كه ما امروزه از رمان میشناسیم و تلقی میكنیم، همان رمان قرن هجده یا حتی قرن نوزده نیست.
2-5-1 تعریف رمان
«روایت منثور خلاقهای با طول چشمگیر و پیچیدگی خاص كه با تجربه ی انسانی همراه با تخیل سروكار داشته باشد و از طریق حوادث بیان شود و در آن گروهی از شخصیتها در صحنه ی مشخصی شركت داشته باشند.» (میرصادقی، 1383: 152)
در اغلب تعریفهای رمان، به واقعیتهای زندگی و انعكاس صحیح آن در رمان اشاره شده است، اما هدف رمان ساختن زندگی نیست بلكه ابداع مجدد آن است. رمان هرگز نمیتواند عیناً واقعیتهای زندگی را نشان دهد چرا كه زاییده تخیل است و با واقعیتهای زندگی كه نه خیالی و نه ابتكاریاند در چگونگی و ماهیت متفاوت است. اما با این حال عناصر تشكیلدهنده ی رمان از واقعیتهای زندگی نشأت گرفته و حقیقت مانند است. اخیراً منتقدانی چند كوشیدند تعریف جامعتری برای رمان ارائه دهند و آن را برخوردار از عناصر تربیتی و آموزشی دانستند. زیرا كه رمان میتواند ما را از نتایج وقایع آگاه نماید، وقایعی كه مشابه حوادث زندگی واقعی است و امكان وقوع آن در زندگی برای هر فردی وجود دارد.
بنابراین رمان آگاهی از نتایج وقایع و حوادث را كه بخش عمدهای از معرفت و دانش لازم برای انجام تصمیمات درست و عاقلانه است، به فرد میدهد. رمان نشان میدهد كه «چگونه ویژگیهای شخصیتی، سبب بروز اعمال میشوند.» (میرصادقی، 1386: 408) و این اعمال به كجا و به چه نتیجهای منتهی میشوند. میتوان گفت به رفتارها، خودخواهیها، خودفریبیها و دیگر ضعفهای انسانی موجود در خودمان از طریق خواندن رمان بیشتر و بهتر پی میبریم تا از طریق كسی كه ما را نصیحت میكند. رمان آینه تمام نمای زندگی و رفتارهای بشری است. امروزه روانشناسان به این نكته دست یافتهاند كه خواندن یك رمان در صورتی كه خواننده تحت تأثیر واقعیت آن قرار گیرد، از دیدن تصویر واقعی خود در آینه یا قطعه عكس، چیزی كم ندارد.
از این سخن میتوان به ارزش و اعتبار یك رمان خوب پی برد، چرا كه «خواننده خواه ناخواه تحتتأثیر قرار میگیرد.» و خود را به جای شخصیتهای رمان میبیند، در قالب شخصیت اغلب آنها فرو میرود و مستقیم یا غیرمستقیم حركات، رفتار و خصوصیات آنها را تقلید میكند. تعمیم چنین امری در هركس كه كتاب میخواند نتایج عظیمی به بار میآورد تا حدی كه ممكن است فرهنگ و خصلت جامعه ای را دگرگون نماید.
از نمونههای رمان فارسی «چشمهایش» بزرگ علوی و «همسایهها» از احمد محمود را میتوان نام برد. «در این رمانها واقعیتهای اصیل و تجربیات روشنگر آدمی از خود و اجتماعش تصویر شده است.» (همان، 1386: 409)
البته رمانهایی هم وجود دارند كه در آنها شخصیتها تحول مییابند، چیزهایی از زندگی میآموزند كه این چیزها ممكن است در جهت آموزش و تربیت ذهن خواننده برای شناخت جامعهاش نباشد.
در اینجا به تعاریفی چند برای رمان كه هر كدام به نوعی از رمان قابل تطبیق است و بر نوع دیگری نیست اشاره میكنیم:
در فرهنگ كوچك انگلیسی آكسفورد، رمان چنین تعریف شده است:
«روایت منثور، داستانی با طول شایان توجه كه در آنها شخصیتها و اعمال كه نماینده زندگی واقعیاند با پیرنگی كه كمابیش پیچیده است. تصویر شدهاند.»
در فرهنگ و بستر چنین آمده است:
«روایت منثور خلاقهای كه معمولاً طولانی و پیچیده است و با تجربه ی انسانی همراه با تخیل سروكار دارد و از طریق توالی حوادث بیان شود و در آن گروهی از شخصیتها در صحنه ی مشخصی شركت دارند.»
در فرهنگ كاسل:
«روایت منثور داستانی كه طول آن بتواند كتابی تشكیل بدهد و شخصیتها و وضعیت موقعیتهای زندگی واقعی را تصویر كند.
انواع رمان
برای نقد و ارزیابی رمان تقسیمبندی انواع آن لازم و ضروری است و به شناخت آن كمك میكند. به طور كلی هر رمانی، رمانی تاریخی است، چون رمان به علت وابستگی به زمان و مكان و به طور قابل توجهی وامدار گزارش اجتماعی و تاریخ اجتماعی است. رمان نه تنها به دقت طبیعت جامع هر چیز را نشان میدهد بلكه موقعیتها و وضعیتهای خاص زمانه را نیز عرضه میكند. اما این عرضه به گونهای است كه رمان را از دیگر قالبهای روایتی طولانی همچون حماسه و رمانس متمایز میكند. آن چه رمان بنا بر خصوصیات خود عرضه میكند اوضاع و احوال جامعه در زمان و مكانی خاص است و انجام چنین تعهدی بخشی از شایستگیها و قابلیتهای رمان است.
میتوان گفت به رفتارها، خودخواهیها، خودفریبیها و دیگر ضعفهای انسانی موجود در خودمان از طریق خواندن رمان بیشتر و بهتر پی میبریم تا از طریق كسی كه ما را نصیحت میكند. رمان آینه تمام نمای زندگی و رفتارهای بشری است.
دامنه ی ویژگیهای سیاسی، اجتماعی و تاریخی در هر رمان متفاوت است و نمیتوان رمانی پیدا كرد كه فارغ از این عوامل و ویژگیها باشد.
در این جا به چند نوع رمان از لحاظ ساختار و معنا میپردازیم:
1 - رمان رسالتی: كه در آن از مسألههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی و تبلیغی صحبت میشود و منظوری اصلاحطلبانه دارد و این منظور را به شكل رسالتی عنوان میكند.
رمانهای اجتماعی، سیاسی، تبلیغی و مذهبی از انواع رمان رسالتی است كه در زیر به آنها میپردازیم:
الف - رمان اجتماعی: این نوع رمان در نیمه دوم قرن نوزدهم به وجود آمد و بیشتر بر اوضاع و احوال محیطی و فرهنگی زندگی كارگران تمركز مییابد تا بیان امور شخصی و اختصاصی و خصوصیات روانی آنها. این گونه رمان بر نفوذ جامعه و اوضاع اقتصادی بر شخصیتها و وقایع داستان تأكید میورزد و تأثیر اجتماع و اوضاع اجتماعی را بر رفتار و روش زندگی انسان در زمان و مكان مشخص و معینی مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهد. نمونه داستانهای اجتماعی فارسی «گامهای پیمودن» نوشته ی نسیم خاكسار است.
ب - رمان تبلیغی: به رمانی كه با جریان یا مسأله خاص سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی سروكار دارد و نویسنده از نظر و اندیشه ی خاصی پشتیبانی و حمایت میكند. این رمان را نباید با رمان اجتماعی یكی گرفت. رمان تبلیغی به قصد سنجیده و حسابشدهای نوشته میشود. این گونه رمان به طرفداری از گروهی از مردم و یا بر علیه گروهی دیگر روایت میشود و به دفاع از یا انكار نوع خاصی از زندگی و فرهنگ برمیخیزد.
ج - رمان انتقاد اجتماعی: رمانی است كه به طرح مسائل اجتماعی با دید انتقادی بپردازد. رمانوارههای پیش و پس از انقلاب مشروطیت مثل «سیاحتنامه ابراهیم بیگ» اثر زینالعابدین مراغهای، «مسالكالمحسنین» نوشته ی عبدالرحیم طالبوف و «تهران مخوف» از مشفق كاظمی از نوع رمانهای انتقاد اجتماعی است و نمونه ی موفق آن «مدیر مدرسه» اثر جلال آل احمد است.
د - رمان سیاسی: رمانی است كه به طور مستقیم با جنبههای مشخص و معینی از زندگی سیاسی سروكار دارد. در این نمونه رمان جنبههای سیاسی از عناصر سازنده اثر است نه از مضامین فرعی آن. رمان سیاسی یك برهه از زمان را درنظر میگیرد و به اعتراض به سیاستهای آن دوره میپردازد. از نمونههای فارسی میتوان به رمان «آتش از آتش» جمال میرصادقی اشاره كرد كه اعتراض به حكومت پهلوی دوم مضمون اصلی رمان است.
2- رمان روانشناختی: رمانی است كه در آن به حالتها و عواطف پیچیده ی ذهنی و ویژگیهای درون شخصیتی توجه شود. از این رو در رمانهای روانشناختی به آن چه رخ میدهد اكتفا نمیشود، بلكه بیشتر به چرایی و شرح و بسط علتها و چرایی اعمال و كنشها و واكنشهای افراد میپردازد. زندگی عاطفی شخصیتهای رمان بیش از معمول مورد اهمیت قرار میگیرد و به «انگیزههای اعمال و رفتاری كه از شخصیتها سر میزند توجه بسیاری دارد.» (میرصادقی، 1386: 433) میتوان گفت رمان روانشناختی تفسیر زندگی نامرئی انسان است و عمر این گونه رمان از صد سال بیشتر تجاوز نمیكند، اما با پیشرفت روانشناسی جدید رشد و گسترش چشمگیری یافته است. از مصداقهای معتبر این نوع رمان میتوان به رمانهای تولستوی و داستایوسكی اشاره كرد. از جمله داستانهای ایرانی میتوان به «خواب زمستانی» گلی ترقی و «آداب زیارت» تقی مدرسی اشاره كرد.
3 - جریان سیال ذهن: رمانی كه در آن نویسنده اداراكات و افكار شخصیتهای داستان خود را همچون رویدادی به ظاهر بدون هیچ دلیل و هدف خاصی بینظم و ترتیب در كنار هم میآورد. در چنین شیوهای، افكار و احساسات بیتوجه به نظم و تطبیق منطقی آنها روایت میشود و اختلاف میان خواب و بیداری از میان برداشته میشود و قواعد دستوری زبان درهم میریزد.
در این نوع رمان چهره ی داستان بیآنكه بداند و یا ارادهای داشته باشد در میان سه زمان حال، گذشته و آینده و یا در میان زمانهای حال و گذشته و یا حال و آینده سرگردان است و آگاه نیست كه در كدام زمان به سر میبرد و یا كی زمان خود را از دست میدهد. در این شیوه یك یا چند تن از شخصیتها زمان، مكان – یعنی جایگاه – خود را از دست میدهد و دچار گونهای از بیماری روانی است. این شیوه ادبی در ایران به جریان سیال ذهن معروف است.
رمان وداستان
4 - رمان خیال و وهم: رمانی كه معمولاً در مكانی «ناكجاآباد» و غیرواقعی اتفاق میافتد یا شخصیتی خیالی و باورنكردنی تصویر میشود. این گونه رمانها شامل شخصیتها، اعمال و صحنههایی میشود كه در اوضاع و شرایط عادی یا در مسیر حوادث معمولی زندگی بشر غیرواقعی به نظر میرسد و بر حوادث و اعمال و افراد فرضی توجه و تأكید میشود. قلمرو این رمان وسیع است. رمان خیال و وهم خود به انواع زیر تقسیم میشود:
الف - رمان علمی: در این گونه رمان سعی میشود ماجراها و حوادث داستان جنبه ی علمی داشته باشد و از نظر علمی موجه و قابل قبول جلوه داده شود. نویسنده ی رمانهای علمی در داستاننویسی بر فرضیات علمی تأكید میكند، اما چون موضوع رمانهای علمی مثل رمان خیال و وهم با وقایع غیرواقعی و خیالی شكل میگیرد و از واقعیت زندگی روزمره به دور است، رمان علمی را جزو گروه رمانهای خیال و وهم آوردهاند. از خصوصیات ویژه این گونه رمانها نگاه طنزآلود و بدبینانه به زندگی و آینده بشر است. انسانها خصوصیات انسانی ندارند و ماشینها حكمفرما و ستمگرند. همچنین گریز به حوادث ناممكن بر اساس امكانات و فرضیههای علمی را میتوان از خصوصیات دیگر این رمانها دانست. این گونه رمان در ایران مورد استقبال چندانی قرار نگرفته است و رمانی كه بتوان به عنوان نمونه از آن نام برد، در دست نیست.
ب - رمان تمثیلی: رمانی است كه در آن درونمایه و خصلت و سیرت جانشین دیگر مفاهیم میشوند. به همین دلیل این رمان دارای دو بعد است. بعدی كه مدنظر نویسنده است و بعدی كه در آن درونمایه، شخصیت و خصلت مجسم میشود. در رمانهای امروزی رمان تمثیلی و نمادین بسیار به هم نزدیك و گاهی با هم درآمیختهاند. به طوری كه اغلب جدانمودن آنها از هم امكانپذیر نیست.
ج - رمان نمادین: رمانی كه در آن نكتهها و مفاهیم اخلاقی با «كیفیتهای روحی و روشنفكرانه به قالب عمل درمیآید». (همان، 1386، ص 447) در این نوع رمان مفهوم یا بینشی نماد چیز دیگری قرار میگیرد. همچنین رمانهایی را كه فكر، شخصیت یا عقیدهای را ارائه میدهند، ممكن است بتوان رمانهای نمادگرا نامید. در نهایت رمان نمادگرا به گونهای است كه معنای آن خواننده را به چیزی بیش از خودش راهنمایی كند و تداعی امر دیگری باشد. در قصههای گذشته فارسی تمثیل و نماد بیشتر مورد استفاده عارفان بوده است. به عنوان مثال «آواز پر جبرئیل» و «عقل سرخ» از شهابالدین سهروردی جنبهای نمادین و تمثیلی دارد.
رمانها و داستانهای كوتاه نمادگرا شامل سه گروه هستند:
1) رمان و داستان كوتاه واقعگرای نمادین: داستان كوتاه «گیلهمرد» اثر علوی و «قفس» از چوبك؛
2) رمان و داستان كوتاه نمادین و مافوق طبیعی: رمان «بوف كور» صادق هدایت؛
3) رمان و داستان كوتاه با نمادهای غیرواقعی: رمان «یكلیا و تنهایی او» از تقی مدرسی و داستان كوتاه «سه قطره خون» از صادق هدایت
5 - رمان شخصیت: رمانی است كه در آن بر معرفی خصوصیات و خصلتهای شخصیتها بیشتر از حوادث و عناصر دیگر داستان تأكید شود. شخصیتهای رمان به لحاظ پیرنگ خلق نشدهاند، بلكه وجود مستقل دارند و عمل داستانی در خدمت وقایع آنهاست. وضعیت و موقعیت در داستان به این منظور به وجود میآید كه چیزی بیشتر درباره ی شخصیتها ارائه دهد و یا شخصیتهای جدیدی را به ما نشان دهد. پیرنگ در این نوع رمان سست و ضعیف است.
6 - رمان رشد و كمال: اصطلاحی كه معمولاً منتقدان آلمانی برای نوع خاصی از رمان به كار میبرند. رمان رشد و كمال رمانی است كه در آن معمولاً تحول و شكلگیری شخصیت جوان اصلی داستان از كودكی تا بلوغ فكری روایت میشود. در آن شخصیت داستان سعی دارد جهان بیرون را بشناسد و خصوصیات و ویژگیهای آن را دریابد و معنا و محتوایی برای آن جستجو كند و فلسفه ی زندگیكردن را یاد گیرد.
در این نوع رمان شخصیت اصلی داستان در پایان رمان به تكامل و پرورش ذهنی و روانی دست مییابد و شخصیتی معقول و دگرگون دارد.
7 - رمان خطی: رمانی كه وقایع و حوادث آن به ترتیب و توالی زمان روایت میشود و عمل داستانی بر طبق زمان تقویمی صورت میگیرد. اغلب رمانهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به شیوه ی رمان خطی نوشته شده است. اگر وقایع رمان به ضرورت پیرنگ پس و پیش شود و روایت توالی زمانی برهم بریزد انواع رمانهای غیرخطی (مدور، عمودی، چندآوایی) به وجود میآید.
از نمونه رمانهای خطی میتوان به «كلیدر» اثر محمود دولتآبادی و «شوهر آهوخانم» اثر علی محمد افغانی اشاره نمود.
نتیجه گیری :
رمان ساختمانی از تجربه و اندیشه است كه هر روز در حال تغییر و گونهگونی است. و همچون جامعه، عقاید و تجربیات آدمی، تغییر و تحول میپذیرد. رمان همگام با تحول ذهن و معرفت بشری در حال تغییر و دگرگونی است. با این حال رمان، هنوز هم رمان باقی مانده و گسترش هنری آن باعث تداوم و بقای فرهنگی آن گردیده است.
اکرم نعمت اللهی – محمد قاسم لو
بخش ادبیات تبیان
منابع :
1 - اوکانر فرانک ،1381، صدای تنها ، شهلا فیلسوفی (مترجم) ، اول ، تهران ، اشاره
2- ب.پیری ،دیوید ، 1383،چگونه نقد بنویسیم ، منیره احمد سلطانی ،اول ، تهران ، روزگار ،
3- بیشاب ، لئونارد ، 1382، درسهایی درباره داستان نویسی ، محسن سلیمانی ، سوم ، تهران ، سوره ،
4- براهنی ، رضا ، 1368،قصه نویسی ، چهارم، تهران ، البرز،
5- بورونف ، رولان ، 1378، جهان رمان ، نازیلا خلخالی ، اول ، تهران ، مرکز ،
6- پوینده ، محمد جعفر، تادام آخر، سیما صاحبی ، اول ، تهران ، مرکز
7 - فورستر ، ای.ام ،1357، جنبه های رمان ، ابراهیم یونسی ، سوم ، تهران ، امیر کبیر،
8 - کنی ،پ. دبلیو ،1380 ، چگونه ادبیات داستانی را تحلیل کنیم ، مهرداد ترابی نژاد ،محمد حنیف ،اول ،تهران ،زیبا ،
9 - کوندرا ، میلان،1372، هنر رمان ، پرویز همایون پور، سوم ، تهران ، نشر گفتار،
10 - لور، کاترین ،1381، شناخت ، هنر رمان ، محمد رضا قلیچ خانی ، اول ، تهران ، روزنه ،
11 - میرصادقی ، جمال ، 1372، جهان داستان ، اول ، تهران ، نارون
12 - _____ ، ____ ، 1383، داستان و ادبیات ، اول ، تهران ، آیه مهر
13 - _____ ، ____ ، 1387، راهنمای داستان نویسی ، اول ، تهران ، سخن
14 - یونسی ، ابراهیم ،1369 ، هنر داستان نویسی ، پنجم ، تهران ، نگاه ،
تاریخ پیدایش رمان در ادبیات جهان از سه قرن تجاوز نمیكند. میتوان گفت زمانی كه بشر به هویت فردی خویش پی برد، رمان نیز تولد یافت. زمانی كه فرد خود را از تشكیلات مذهبی و اعتقادی و مؤسسههای اجتماعی رهانید و وابستگیها را كنار نهاد توانست خویشتن را پیدا كند. در جامعه ی صنعتی این استقلال و جداییطلبی فردی «در طی قرنهای هفدهم تا نوزدهم به تدریج تحقق یافت.» (میرصادقی، 1386: 399) این تحولات در ایران در دوره ی مشروطه آغاز شد.
در این دوره بود كه افراد از قیود و سنتهای ایرانی رها شدند. انسان به احساسات فردی و خصوصی خود پرداخت. نویسندگان نیز بر اثر تحول اجتماعی از تأثیر ادبیات قدیم و قصهها رهایی یافته واز فرهنگ سنتی و قرار دادی رویگردان شدند. (همان: 400)
ادبیات پوشش اشرافی را به دور انداخت و معنای آثار دگوگون شد. طبقه ی متوسط و مردم عامی برای نخستین بار مورد توجه قرار گرفتند و شخصیتهای آنها به ادبیات راه یافت. كمكم نویسنده به زندگی درونی و عاطفی و ویژگیهای شخصیت خود آگاهی یافت و «رمان كه حاصل این شناخت است آفریده شد.» (همان: 400)
نویسندگان در رمان شخصیتها را از نمونه ی انسان واقعی بازآفرینی میكنند و عكسالعمل افراد را در برابر رفتار و اعمال شخصیتهای دیگر به نمایش میگذارند. خصوصیات خلقی و روانی آنها را در برابر وقایع و حوادث به تصویر میكشند و نشان میدهند كه شخصیتهای داستان چه میكنند و چه میاندیشند، خلاصه نمونه ی انسان واقعی و خصوصیات و زندگی وی را خلق میكنند.
رمان امروزی تغییر و تحولات بسیاری پذیرفته است، آنچه كه ما امروزه از رمان میشناسیم و تلقی میكنیم، همان رمان قرن هجده یا حتی قرن نوزده نیست.
2-5-1 تعریف رمان
«روایت منثور خلاقهای با طول چشمگیر و پیچیدگی خاص كه با تجربه ی انسانی همراه با تخیل سروكار داشته باشد و از طریق حوادث بیان شود و در آن گروهی از شخصیتها در صحنه ی مشخصی شركت داشته باشند.» (میرصادقی، 1383: 152)
در اغلب تعریفهای رمان، به واقعیتهای زندگی و انعكاس صحیح آن در رمان اشاره شده است، اما هدف رمان ساختن زندگی نیست بلكه ابداع مجدد آن است. رمان هرگز نمیتواند عیناً واقعیتهای زندگی را نشان دهد چرا كه زاییده تخیل است و با واقعیتهای زندگی كه نه خیالی و نه ابتكاریاند در چگونگی و ماهیت متفاوت است. اما با این حال عناصر تشكیلدهنده ی رمان از واقعیتهای زندگی نشأت گرفته و حقیقت مانند است. اخیراً منتقدانی چند كوشیدند تعریف جامعتری برای رمان ارائه دهند و آن را برخوردار از عناصر تربیتی و آموزشی دانستند. زیرا كه رمان میتواند ما را از نتایج وقایع آگاه نماید، وقایعی كه مشابه حوادث زندگی واقعی است و امكان وقوع آن در زندگی برای هر فردی وجود دارد.
بنابراین رمان آگاهی از نتایج وقایع و حوادث را كه بخش عمدهای از معرفت و دانش لازم برای انجام تصمیمات درست و عاقلانه است، به فرد میدهد. رمان نشان میدهد كه «چگونه ویژگیهای شخصیتی، سبب بروز اعمال میشوند.» (میرصادقی، 1386: 408) و این اعمال به كجا و به چه نتیجهای منتهی میشوند. میتوان گفت به رفتارها، خودخواهیها، خودفریبیها و دیگر ضعفهای انسانی موجود در خودمان از طریق خواندن رمان بیشتر و بهتر پی میبریم تا از طریق كسی كه ما را نصیحت میكند. رمان آینه تمام نمای زندگی و رفتارهای بشری است. امروزه روانشناسان به این نكته دست یافتهاند كه خواندن یك رمان در صورتی كه خواننده تحت تأثیر واقعیت آن قرار گیرد، از دیدن تصویر واقعی خود در آینه یا قطعه عكس، چیزی كم ندارد.
از این سخن میتوان به ارزش و اعتبار یك رمان خوب پی برد، چرا كه «خواننده خواه ناخواه تحتتأثیر قرار میگیرد.» و خود را به جای شخصیتهای رمان میبیند، در قالب شخصیت اغلب آنها فرو میرود و مستقیم یا غیرمستقیم حركات، رفتار و خصوصیات آنها را تقلید میكند. تعمیم چنین امری در هركس كه كتاب میخواند نتایج عظیمی به بار میآورد تا حدی كه ممكن است فرهنگ و خصلت جامعه ای را دگرگون نماید.
از نمونههای رمان فارسی «چشمهایش» بزرگ علوی و «همسایهها» از احمد محمود را میتوان نام برد. «در این رمانها واقعیتهای اصیل و تجربیات روشنگر آدمی از خود و اجتماعش تصویر شده است.» (همان، 1386: 409)
البته رمانهایی هم وجود دارند كه در آنها شخصیتها تحول مییابند، چیزهایی از زندگی میآموزند كه این چیزها ممكن است در جهت آموزش و تربیت ذهن خواننده برای شناخت جامعهاش نباشد.
در اینجا به تعاریفی چند برای رمان كه هر كدام به نوعی از رمان قابل تطبیق است و بر نوع دیگری نیست اشاره میكنیم:
در فرهنگ كوچك انگلیسی آكسفورد، رمان چنین تعریف شده است:
«روایت منثور، داستانی با طول شایان توجه كه در آنها شخصیتها و اعمال كه نماینده زندگی واقعیاند با پیرنگی كه كمابیش پیچیده است. تصویر شدهاند.»
در فرهنگ و بستر چنین آمده است:
«روایت منثور خلاقهای كه معمولاً طولانی و پیچیده است و با تجربه ی انسانی همراه با تخیل سروكار دارد و از طریق توالی حوادث بیان شود و در آن گروهی از شخصیتها در صحنه ی مشخصی شركت دارند.»
در فرهنگ كاسل:
«روایت منثور داستانی كه طول آن بتواند كتابی تشكیل بدهد و شخصیتها و وضعیت موقعیتهای زندگی واقعی را تصویر كند.
انواع رمان
برای نقد و ارزیابی رمان تقسیمبندی انواع آن لازم و ضروری است و به شناخت آن كمك میكند. به طور كلی هر رمانی، رمانی تاریخی است، چون رمان به علت وابستگی به زمان و مكان و به طور قابل توجهی وامدار گزارش اجتماعی و تاریخ اجتماعی است. رمان نه تنها به دقت طبیعت جامع هر چیز را نشان میدهد بلكه موقعیتها و وضعیتهای خاص زمانه را نیز عرضه میكند. اما این عرضه به گونهای است كه رمان را از دیگر قالبهای روایتی طولانی همچون حماسه و رمانس متمایز میكند. آن چه رمان بنا بر خصوصیات خود عرضه میكند اوضاع و احوال جامعه در زمان و مكانی خاص است و انجام چنین تعهدی بخشی از شایستگیها و قابلیتهای رمان است.
میتوان گفت به رفتارها، خودخواهیها، خودفریبیها و دیگر ضعفهای انسانی موجود در خودمان از طریق خواندن رمان بیشتر و بهتر پی میبریم تا از طریق كسی كه ما را نصیحت میكند. رمان آینه تمام نمای زندگی و رفتارهای بشری است.
دامنه ی ویژگیهای سیاسی، اجتماعی و تاریخی در هر رمان متفاوت است و نمیتوان رمانی پیدا كرد كه فارغ از این عوامل و ویژگیها باشد.
در این جا به چند نوع رمان از لحاظ ساختار و معنا میپردازیم:
1 - رمان رسالتی: كه در آن از مسألههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی و تبلیغی صحبت میشود و منظوری اصلاحطلبانه دارد و این منظور را به شكل رسالتی عنوان میكند.
رمانهای اجتماعی، سیاسی، تبلیغی و مذهبی از انواع رمان رسالتی است كه در زیر به آنها میپردازیم:
الف - رمان اجتماعی: این نوع رمان در نیمه دوم قرن نوزدهم به وجود آمد و بیشتر بر اوضاع و احوال محیطی و فرهنگی زندگی كارگران تمركز مییابد تا بیان امور شخصی و اختصاصی و خصوصیات روانی آنها. این گونه رمان بر نفوذ جامعه و اوضاع اقتصادی بر شخصیتها و وقایع داستان تأكید میورزد و تأثیر اجتماع و اوضاع اجتماعی را بر رفتار و روش زندگی انسان در زمان و مكان مشخص و معینی مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهد. نمونه داستانهای اجتماعی فارسی «گامهای پیمودن» نوشته ی نسیم خاكسار است.
ب - رمان تبلیغی: به رمانی كه با جریان یا مسأله خاص سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی سروكار دارد و نویسنده از نظر و اندیشه ی خاصی پشتیبانی و حمایت میكند. این رمان را نباید با رمان اجتماعی یكی گرفت. رمان تبلیغی به قصد سنجیده و حسابشدهای نوشته میشود. این گونه رمان به طرفداری از گروهی از مردم و یا بر علیه گروهی دیگر روایت میشود و به دفاع از یا انكار نوع خاصی از زندگی و فرهنگ برمیخیزد.
ج - رمان انتقاد اجتماعی: رمانی است كه به طرح مسائل اجتماعی با دید انتقادی بپردازد. رمانوارههای پیش و پس از انقلاب مشروطیت مثل «سیاحتنامه ابراهیم بیگ» اثر زینالعابدین مراغهای، «مسالكالمحسنین» نوشته ی عبدالرحیم طالبوف و «تهران مخوف» از مشفق كاظمی از نوع رمانهای انتقاد اجتماعی است و نمونه ی موفق آن «مدیر مدرسه» اثر جلال آل احمد است.
د - رمان سیاسی: رمانی است كه به طور مستقیم با جنبههای مشخص و معینی از زندگی سیاسی سروكار دارد. در این نمونه رمان جنبههای سیاسی از عناصر سازنده اثر است نه از مضامین فرعی آن. رمان سیاسی یك برهه از زمان را درنظر میگیرد و به اعتراض به سیاستهای آن دوره میپردازد. از نمونههای فارسی میتوان به رمان «آتش از آتش» جمال میرصادقی اشاره كرد كه اعتراض به حكومت پهلوی دوم مضمون اصلی رمان است.
2- رمان روانشناختی: رمانی است كه در آن به حالتها و عواطف پیچیده ی ذهنی و ویژگیهای درون شخصیتی توجه شود. از این رو در رمانهای روانشناختی به آن چه رخ میدهد اكتفا نمیشود، بلكه بیشتر به چرایی و شرح و بسط علتها و چرایی اعمال و كنشها و واكنشهای افراد میپردازد. زندگی عاطفی شخصیتهای رمان بیش از معمول مورد اهمیت قرار میگیرد و به «انگیزههای اعمال و رفتاری كه از شخصیتها سر میزند توجه بسیاری دارد.» (میرصادقی، 1386: 433) میتوان گفت رمان روانشناختی تفسیر زندگی نامرئی انسان است و عمر این گونه رمان از صد سال بیشتر تجاوز نمیكند، اما با پیشرفت روانشناسی جدید رشد و گسترش چشمگیری یافته است. از مصداقهای معتبر این نوع رمان میتوان به رمانهای تولستوی و داستایوسكی اشاره كرد. از جمله داستانهای ایرانی میتوان به «خواب زمستانی» گلی ترقی و «آداب زیارت» تقی مدرسی اشاره كرد.
3 - جریان سیال ذهن: رمانی كه در آن نویسنده اداراكات و افكار شخصیتهای داستان خود را همچون رویدادی به ظاهر بدون هیچ دلیل و هدف خاصی بینظم و ترتیب در كنار هم میآورد. در چنین شیوهای، افكار و احساسات بیتوجه به نظم و تطبیق منطقی آنها روایت میشود و اختلاف میان خواب و بیداری از میان برداشته میشود و قواعد دستوری زبان درهم میریزد.
در این نوع رمان چهره ی داستان بیآنكه بداند و یا ارادهای داشته باشد در میان سه زمان حال، گذشته و آینده و یا در میان زمانهای حال و گذشته و یا حال و آینده سرگردان است و آگاه نیست كه در كدام زمان به سر میبرد و یا كی زمان خود را از دست میدهد. در این شیوه یك یا چند تن از شخصیتها زمان، مكان – یعنی جایگاه – خود را از دست میدهد و دچار گونهای از بیماری روانی است. این شیوه ادبی در ایران به جریان سیال ذهن معروف است.
رمان وداستان
4 - رمان خیال و وهم: رمانی كه معمولاً در مكانی «ناكجاآباد» و غیرواقعی اتفاق میافتد یا شخصیتی خیالی و باورنكردنی تصویر میشود. این گونه رمانها شامل شخصیتها، اعمال و صحنههایی میشود كه در اوضاع و شرایط عادی یا در مسیر حوادث معمولی زندگی بشر غیرواقعی به نظر میرسد و بر حوادث و اعمال و افراد فرضی توجه و تأكید میشود. قلمرو این رمان وسیع است. رمان خیال و وهم خود به انواع زیر تقسیم میشود:
الف - رمان علمی: در این گونه رمان سعی میشود ماجراها و حوادث داستان جنبه ی علمی داشته باشد و از نظر علمی موجه و قابل قبول جلوه داده شود. نویسنده ی رمانهای علمی در داستاننویسی بر فرضیات علمی تأكید میكند، اما چون موضوع رمانهای علمی مثل رمان خیال و وهم با وقایع غیرواقعی و خیالی شكل میگیرد و از واقعیت زندگی روزمره به دور است، رمان علمی را جزو گروه رمانهای خیال و وهم آوردهاند. از خصوصیات ویژه این گونه رمانها نگاه طنزآلود و بدبینانه به زندگی و آینده بشر است. انسانها خصوصیات انسانی ندارند و ماشینها حكمفرما و ستمگرند. همچنین گریز به حوادث ناممكن بر اساس امكانات و فرضیههای علمی را میتوان از خصوصیات دیگر این رمانها دانست. این گونه رمان در ایران مورد استقبال چندانی قرار نگرفته است و رمانی كه بتوان به عنوان نمونه از آن نام برد، در دست نیست.
ب - رمان تمثیلی: رمانی است كه در آن درونمایه و خصلت و سیرت جانشین دیگر مفاهیم میشوند. به همین دلیل این رمان دارای دو بعد است. بعدی كه مدنظر نویسنده است و بعدی كه در آن درونمایه، شخصیت و خصلت مجسم میشود. در رمانهای امروزی رمان تمثیلی و نمادین بسیار به هم نزدیك و گاهی با هم درآمیختهاند. به طوری كه اغلب جدانمودن آنها از هم امكانپذیر نیست.
ج - رمان نمادین: رمانی كه در آن نكتهها و مفاهیم اخلاقی با «كیفیتهای روحی و روشنفكرانه به قالب عمل درمیآید». (همان، 1386، ص 447) در این نوع رمان مفهوم یا بینشی نماد چیز دیگری قرار میگیرد. همچنین رمانهایی را كه فكر، شخصیت یا عقیدهای را ارائه میدهند، ممكن است بتوان رمانهای نمادگرا نامید. در نهایت رمان نمادگرا به گونهای است كه معنای آن خواننده را به چیزی بیش از خودش راهنمایی كند و تداعی امر دیگری باشد. در قصههای گذشته فارسی تمثیل و نماد بیشتر مورد استفاده عارفان بوده است. به عنوان مثال «آواز پر جبرئیل» و «عقل سرخ» از شهابالدین سهروردی جنبهای نمادین و تمثیلی دارد.
رمانها و داستانهای كوتاه نمادگرا شامل سه گروه هستند:
1) رمان و داستان كوتاه واقعگرای نمادین: داستان كوتاه «گیلهمرد» اثر علوی و «قفس» از چوبك؛
2) رمان و داستان كوتاه نمادین و مافوق طبیعی: رمان «بوف كور» صادق هدایت؛
3) رمان و داستان كوتاه با نمادهای غیرواقعی: رمان «یكلیا و تنهایی او» از تقی مدرسی و داستان كوتاه «سه قطره خون» از صادق هدایت
5 - رمان شخصیت: رمانی است كه در آن بر معرفی خصوصیات و خصلتهای شخصیتها بیشتر از حوادث و عناصر دیگر داستان تأكید شود. شخصیتهای رمان به لحاظ پیرنگ خلق نشدهاند، بلكه وجود مستقل دارند و عمل داستانی در خدمت وقایع آنهاست. وضعیت و موقعیت در داستان به این منظور به وجود میآید كه چیزی بیشتر درباره ی شخصیتها ارائه دهد و یا شخصیتهای جدیدی را به ما نشان دهد. پیرنگ در این نوع رمان سست و ضعیف است.
6 - رمان رشد و كمال: اصطلاحی كه معمولاً منتقدان آلمانی برای نوع خاصی از رمان به كار میبرند. رمان رشد و كمال رمانی است كه در آن معمولاً تحول و شكلگیری شخصیت جوان اصلی داستان از كودكی تا بلوغ فكری روایت میشود. در آن شخصیت داستان سعی دارد جهان بیرون را بشناسد و خصوصیات و ویژگیهای آن را دریابد و معنا و محتوایی برای آن جستجو كند و فلسفه ی زندگیكردن را یاد گیرد.
در این نوع رمان شخصیت اصلی داستان در پایان رمان به تكامل و پرورش ذهنی و روانی دست مییابد و شخصیتی معقول و دگرگون دارد.
7 - رمان خطی: رمانی كه وقایع و حوادث آن به ترتیب و توالی زمان روایت میشود و عمل داستانی بر طبق زمان تقویمی صورت میگیرد. اغلب رمانهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به شیوه ی رمان خطی نوشته شده است. اگر وقایع رمان به ضرورت پیرنگ پس و پیش شود و روایت توالی زمانی برهم بریزد انواع رمانهای غیرخطی (مدور، عمودی، چندآوایی) به وجود میآید.
از نمونه رمانهای خطی میتوان به «كلیدر» اثر محمود دولتآبادی و «شوهر آهوخانم» اثر علی محمد افغانی اشاره نمود.
نتیجه گیری :
رمان ساختمانی از تجربه و اندیشه است كه هر روز در حال تغییر و گونهگونی است. و همچون جامعه، عقاید و تجربیات آدمی، تغییر و تحول میپذیرد. رمان همگام با تحول ذهن و معرفت بشری در حال تغییر و دگرگونی است. با این حال رمان، هنوز هم رمان باقی مانده و گسترش هنری آن باعث تداوم و بقای فرهنگی آن گردیده است.
اکرم نعمت اللهی – محمد قاسم لو
بخش ادبیات تبیان
منابع :
1 - اوکانر فرانک ،1381، صدای تنها ، شهلا فیلسوفی (مترجم) ، اول ، تهران ، اشاره
2- ب.پیری ،دیوید ، 1383،چگونه نقد بنویسیم ، منیره احمد سلطانی ،اول ، تهران ، روزگار ،
3- بیشاب ، لئونارد ، 1382، درسهایی درباره داستان نویسی ، محسن سلیمانی ، سوم ، تهران ، سوره ،
4- براهنی ، رضا ، 1368،قصه نویسی ، چهارم، تهران ، البرز،
5- بورونف ، رولان ، 1378، جهان رمان ، نازیلا خلخالی ، اول ، تهران ، مرکز ،
6- پوینده ، محمد جعفر، تادام آخر، سیما صاحبی ، اول ، تهران ، مرکز
7 - فورستر ، ای.ام ،1357، جنبه های رمان ، ابراهیم یونسی ، سوم ، تهران ، امیر کبیر،
8 - کنی ،پ. دبلیو ،1380 ، چگونه ادبیات داستانی را تحلیل کنیم ، مهرداد ترابی نژاد ،محمد حنیف ،اول ،تهران ،زیبا ،
9 - کوندرا ، میلان،1372، هنر رمان ، پرویز همایون پور، سوم ، تهران ، نشر گفتار،
10 - لور، کاترین ،1381، شناخت ، هنر رمان ، محمد رضا قلیچ خانی ، اول ، تهران ، روزنه ،
11 - میرصادقی ، جمال ، 1372، جهان داستان ، اول ، تهران ، نارون
12 - _____ ، ____ ، 1383، داستان و ادبیات ، اول ، تهران ، آیه مهر
13 - _____ ، ____ ، 1387، راهنمای داستان نویسی ، اول ، تهران ، سخن
14 - یونسی ، ابراهیم ،1369 ، هنر داستان نویسی ، پنجم ، تهران ، نگاه ،