24-10-2015، 1:25
کالوینو یک هدیه ابدی و همیشگی برای فارسی زبانها دارد و آن کشف، هفت پیکر نظامی به عنوان یکی از 31 اثری است که به عنوان کلاسیک از آنها یاد شده است.
همین حالا اگر از بغل دستیتان بپرسید که آیا آناکارنینا را خوانده، بیدرنگ جواب میدهد بله! و شاید هم بگوید: دارم دوباره میخوانمش. برادران کارامازوف، مادام بوواری، مرشد و مارگاریتا و ... هزاران نام کتاب هست که هیچ کس زیر بار نخواندنشان نمیرود و به عکس در هر بار که با این سوال مواجه میشوند، میگویند که چندین بار آن را خواندهاند و حالا در حال بازخوانی آن هستند.
ایتالو کالوینو، نویسنده شوخ طبع و زبان تلخ ایتالیایی اولین کسی بود که به این دسته از آدمها گفت دروغگو! بارها و بارها هر کدام از ما که علاقهای بیشتر از دیگران در خود نسبت به خواندن کتاب احساس میکنیم، از ته دل میخواهیم به آنهایی که ادعا میکنند کلیدر، شوهر آهو خانم و مجموعه رمانهای احمد محمود و حتی ساعدی و چوبک را خواندهاند بگوییم دروغگو و حالا ایتالوکالوینو در کتاب چرا باید کلاسیکها را خواند، کارمان را راحت کرده است.
خواندن کتاب چرا باید کلاسیکها را خواند برای شناخت نویسندهاش ، کلیدی است چرا که او در این کتاب، شقه دیگر نویسندگیاش را با خواننده در میان میگذارد و آن، وابستگی تمام رمانهایش، از ویکونت شقه شده و اگر شبی از شبهای زمستان مسافری گرفته تا لانه عنکبوت و کمدیهای کیهانی با دیگر آثار کلاسیک جهان است.
کالوینو در این کتاب به این نکته اشاره میکند که متنهای کلاسیک به این خاطر زندهاند که با تمام آثار قبل و بعد از خود وارد گفتمان شدهاند و هر بار که خواننده روبه روی صفحات آنها قرار میگیرد، انگار دوباره دارد متنی جدید و قصهای تازه را میخواند.
کالوینو در این کتاب به این نکته اشاره میکند که متنهای کلاسیک به این خاطر زندهاند که با تمام آثار قبل و بعد از خود وارد گفتمان شدهاند و هر بار که خواننده روبه روی صفحات آنها قرار میگیرد، انگار دوباره دارد متنی جدید و قصهای تازه را میخواند.
کالوینو در این کتاب از اهمیت و ضرورت اجتنابناپذیر خواندن رمانهای کلاسیک سخن میگوید و دلیل این پافشاری را بهتر شدن آینده انسان میداند و این گونه است که از کتاب، اسطورهای میسازد در برابر کالاهایی که امروز زندگی ما را آغشته به خود کردهاند؛ فیلم، تلویزیون، روزنامه، مجله و... که همگی تنها در سطحی از برقراری ارتباط با مخاطب باقی میمانند و تنها این کتاب است که میتواند تولیدگر عمقی تاثیرگذار در رابطه میان مخاطب و اثر باشد.
در تورات به انسانها یادآوری شده که هیچ چیز زیر پرتوهای خورشید خدا، تازه نیست و خواندن کلاسیکهایی از دنیای قدیم و مدرن و حتی پست مدرن به ما این فرصت را میدهند که قبل از شیفتگی سادهانگارانه درباره کشفهای دم دستی خود از هستی، یاد بگیریم که هیچ کدام از کشفهای ما تازه و اصیل نیستند بلکه اگر در نهایت درست یا قابل اعتنا باشند، اصالت خود را سالها پیش یا سالها بعد، در متنی از کلاسیکها بروز دادهاند.
از این رهگذر، کالوینو یک هدیه ابدی و همیشگی برای فارسی زبانها دارد و آن کشف، هفت پیکر نظامی به عنوان یکی از 31 اثری است که در این کتاب به عنوان کلاسیک از آنها یاد شده است. او هفت پیکر نظامی را کتابی متفاوت با جهان بینی غرب درباره پدیده عشق و کمال میداند و مدام در خوانش این اثر نظامی، از خود میپرسد که چطور تعدد زوج میتواند به غنی شدن و رستگاری یک انسان – پادشاه ساسانی سده پنجم میلادی، بهرام پنجم- بیانجامد.
او اعتراف میکند که اگر مسئله یک کتاب، چند همسری باشد، ساختار روایی آن تغییر کرده و امکاناتی را به دست میدهد که کل ادبیات غرب از آن بیخبر بوده و هست. کالوینو در خواندن هفت پیکر روایت پادشاهی را میبیند که پس از پیروزی در هر آزمون، همسری جدید به دست میآورد که رتبهای بالاتر و والاتر از همسر پیشین دارد و این همسران متوالی به جای راندن یکدیگر، حکمت و زیبایی خود را در کنار هم قرار داده تا بهرام شاه با به دست آوردن هفت همسر که هر یک به رنگی و به سرشت سیارهای خاص است، به کمال برسد.
کالوینو تنها 62 سال عمر کرد اما کتابهایش هر یک در نوع خود کلاسیکهایی از دنیای طنز و زندگی سیاست زده ما هستند. او بیش از آن که با روایت یک شوالیه ناموجود در کتابی به همین نام، به ادبیات جهان خدمت کرده باشد، با نوشتن چرا باید کلاسیکها را خواند توانست تفاوت میان خواننده بودن و خواننده نبودن را روشن کند. او از جهانی میترسید که در آن کلاسیکها به جای خوانده شدن تنها با ادعای خواندن مواجه شوند و کتابخانهها پر شود از این ادعاهای پوچ و بیمعنا تا آن جا که اصلیترین رسالت کتابهای کلاسیک که همانا، تغییر در متن انسانیت است جای خود را به ادعای این تغییر بدهد. حالا که کالوینو متولد شده، شاید خیلی راحتتر از قبل بتوان رو به روی آدمهایی که مدعی هستند کلاسیکها را خواندهاند اما هیچ نشانهای از تغییر در آنها دیده نمیشود، ایستاد و به آنها گفت: دروغگو! و خوشحال بود که این توهین را پیش از این کالوینو بنا نهاده است.
همین حالا اگر از بغل دستیتان بپرسید که آیا آناکارنینا را خوانده، بیدرنگ جواب میدهد بله! و شاید هم بگوید: دارم دوباره میخوانمش. برادران کارامازوف، مادام بوواری، مرشد و مارگاریتا و ... هزاران نام کتاب هست که هیچ کس زیر بار نخواندنشان نمیرود و به عکس در هر بار که با این سوال مواجه میشوند، میگویند که چندین بار آن را خواندهاند و حالا در حال بازخوانی آن هستند.
ایتالو کالوینو، نویسنده شوخ طبع و زبان تلخ ایتالیایی اولین کسی بود که به این دسته از آدمها گفت دروغگو! بارها و بارها هر کدام از ما که علاقهای بیشتر از دیگران در خود نسبت به خواندن کتاب احساس میکنیم، از ته دل میخواهیم به آنهایی که ادعا میکنند کلیدر، شوهر آهو خانم و مجموعه رمانهای احمد محمود و حتی ساعدی و چوبک را خواندهاند بگوییم دروغگو و حالا ایتالوکالوینو در کتاب چرا باید کلاسیکها را خواند، کارمان را راحت کرده است.
خواندن کتاب چرا باید کلاسیکها را خواند برای شناخت نویسندهاش ، کلیدی است چرا که او در این کتاب، شقه دیگر نویسندگیاش را با خواننده در میان میگذارد و آن، وابستگی تمام رمانهایش، از ویکونت شقه شده و اگر شبی از شبهای زمستان مسافری گرفته تا لانه عنکبوت و کمدیهای کیهانی با دیگر آثار کلاسیک جهان است.
کالوینو در این کتاب به این نکته اشاره میکند که متنهای کلاسیک به این خاطر زندهاند که با تمام آثار قبل و بعد از خود وارد گفتمان شدهاند و هر بار که خواننده روبه روی صفحات آنها قرار میگیرد، انگار دوباره دارد متنی جدید و قصهای تازه را میخواند.
کالوینو در این کتاب به این نکته اشاره میکند که متنهای کلاسیک به این خاطر زندهاند که با تمام آثار قبل و بعد از خود وارد گفتمان شدهاند و هر بار که خواننده روبه روی صفحات آنها قرار میگیرد، انگار دوباره دارد متنی جدید و قصهای تازه را میخواند.
کالوینو در این کتاب از اهمیت و ضرورت اجتنابناپذیر خواندن رمانهای کلاسیک سخن میگوید و دلیل این پافشاری را بهتر شدن آینده انسان میداند و این گونه است که از کتاب، اسطورهای میسازد در برابر کالاهایی که امروز زندگی ما را آغشته به خود کردهاند؛ فیلم، تلویزیون، روزنامه، مجله و... که همگی تنها در سطحی از برقراری ارتباط با مخاطب باقی میمانند و تنها این کتاب است که میتواند تولیدگر عمقی تاثیرگذار در رابطه میان مخاطب و اثر باشد.
در تورات به انسانها یادآوری شده که هیچ چیز زیر پرتوهای خورشید خدا، تازه نیست و خواندن کلاسیکهایی از دنیای قدیم و مدرن و حتی پست مدرن به ما این فرصت را میدهند که قبل از شیفتگی سادهانگارانه درباره کشفهای دم دستی خود از هستی، یاد بگیریم که هیچ کدام از کشفهای ما تازه و اصیل نیستند بلکه اگر در نهایت درست یا قابل اعتنا باشند، اصالت خود را سالها پیش یا سالها بعد، در متنی از کلاسیکها بروز دادهاند.
از این رهگذر، کالوینو یک هدیه ابدی و همیشگی برای فارسی زبانها دارد و آن کشف، هفت پیکر نظامی به عنوان یکی از 31 اثری است که در این کتاب به عنوان کلاسیک از آنها یاد شده است. او هفت پیکر نظامی را کتابی متفاوت با جهان بینی غرب درباره پدیده عشق و کمال میداند و مدام در خوانش این اثر نظامی، از خود میپرسد که چطور تعدد زوج میتواند به غنی شدن و رستگاری یک انسان – پادشاه ساسانی سده پنجم میلادی، بهرام پنجم- بیانجامد.
او اعتراف میکند که اگر مسئله یک کتاب، چند همسری باشد، ساختار روایی آن تغییر کرده و امکاناتی را به دست میدهد که کل ادبیات غرب از آن بیخبر بوده و هست. کالوینو در خواندن هفت پیکر روایت پادشاهی را میبیند که پس از پیروزی در هر آزمون، همسری جدید به دست میآورد که رتبهای بالاتر و والاتر از همسر پیشین دارد و این همسران متوالی به جای راندن یکدیگر، حکمت و زیبایی خود را در کنار هم قرار داده تا بهرام شاه با به دست آوردن هفت همسر که هر یک به رنگی و به سرشت سیارهای خاص است، به کمال برسد.
کالوینو تنها 62 سال عمر کرد اما کتابهایش هر یک در نوع خود کلاسیکهایی از دنیای طنز و زندگی سیاست زده ما هستند. او بیش از آن که با روایت یک شوالیه ناموجود در کتابی به همین نام، به ادبیات جهان خدمت کرده باشد، با نوشتن چرا باید کلاسیکها را خواند توانست تفاوت میان خواننده بودن و خواننده نبودن را روشن کند. او از جهانی میترسید که در آن کلاسیکها به جای خوانده شدن تنها با ادعای خواندن مواجه شوند و کتابخانهها پر شود از این ادعاهای پوچ و بیمعنا تا آن جا که اصلیترین رسالت کتابهای کلاسیک که همانا، تغییر در متن انسانیت است جای خود را به ادعای این تغییر بدهد. حالا که کالوینو متولد شده، شاید خیلی راحتتر از قبل بتوان رو به روی آدمهایی که مدعی هستند کلاسیکها را خواندهاند اما هیچ نشانهای از تغییر در آنها دیده نمیشود، ایستاد و به آنها گفت: دروغگو! و خوشحال بود که این توهین را پیش از این کالوینو بنا نهاده است.