24-10-2015، 0:46
قسمت چهارم از مقاله نام نمادين حسين (عليه السلام) در ادبيات عرفاني
جلوة عاشقانه حسين در شعر شاعران معاصر نيز جلوهگر ميشود. مرحوم الهيقمشهاي در مثنوي زيباي نغمة حسيني پيوند آغازين عشق را با نام مقدس حسين(ع)تصوير ميكند:
قصة عشاق و سپهدار دين
كرد بيان كلك سخندان عشق
حكيم قمشهاي از زبان پيامبر(ص) راز عاشقانة قيام حسيني را چنين بيان ميكند:
چون كه توئي قافله سالار عشق
رو به حجاز آر و عراق و دمشق
پر ز غم عشق كن آفاق را
نسخ كن آوازهي عشاق را
در ازل از خامهي سلطان عشق
شد رقم از خون تو قرآن عشق
خيز و عنان تاز به ميقات عشق
فاش و عيان ساز مقامات عشق
در اين نگاه عارفانه به حماسة عاشورا همة حوادث باطني و دروني است. باطن اينماجرا حركت انسان براي رسيدن به لقاء الله است و اين مقصود، جهادي اكبر را ميطلبد.سالك به تاوان بلي در عهد الست بايد از كرب و بلا بگذرد، تا شهد نوشين شهادت رابياشامد.
استاد ارجمند دكتر منصوري لاريجاني نيز در مثنوي «خمسه آل عشق» نگاهي ازهمين نوع، اما با زاويهاي متفاوت به كربلا دارد:
اسماي الهي نزد حضرت عشق ميآيند و از عشق كه تجلي حبّ ذاتي است تقاضاميكنند، تا پيغامها را به حضرت ذات اقدس الهي برسانند. عشق پيام صفات را به ذاتميآورد. حضرت ذات تقاضايش را اجابت ميكند، خليفه الله را آيينة روي خويشميگرداند. نام اين صورت حقيقت محمديه است:
نام اين سينه محمد ياد شد
با علي همزاد در ايجاد شد
علم الاسما شده تدريس او
فيض اقدس هم به جد تقديس او
اين خليفهي اعظم براي انبساط وجود، داراي ولايت مطلقه است كه مظهر آنولايت علي ابن ابي طالب است.
امام علي عليه السلام
عشق سپس به محضر ولايت ره مينمايد:
سر خلقت در ولايت خفته است
اين حقيقت را محمد گفته است
عشق در دبستان علي(ع) درسها ميآموزد و سپس براي آن كه خويش را عرياننمايد و سينهاش را از داغ سوزان، به مكتب حضرت زهرا(ع) ميرود:
چون تو زهرايي گلستانم نما
ني اگر خواهي نيستانم نما
عشق در مكتب حضرت زهرا(ع) با درد و غم غربت ولايت آشنا ميشود و برايستادن خلعت زيبايي رهسپار كوي حسن(ع) ميگردد:
با جمالت عشق كامل ميشود
عاشقان را زينت دل ميشود
عشق سپس به توصيه امام حسن(ع) براي آموختن راز شهادت به كوي حسينميشتابد:
السلام اي درد نوش جام عشق
دفتر آغاز و هم فرجام عشق
از حسن سوي تو ميآيم كنون
تا كني آگه مرا از راه خون
امام حسين(ع) عشق را به شكيبايي و هجرت رهنمون ميگردد، كه سرآغاز عشقآموزيها هجرت است. عشق همه جا همراه حسين(ع) ره ميسپرد، تا آن كه شهادتامام و يارانش را در عاشورا به نظاره مينشيند:
ديد ياران حسين چون لالهها
سوختند اندر ميان شعلهها
شمع بزم عاشقان آمد حسين
منظر سينا نشان آمد حسين
نامه دوم امام حسين عليه السلام به مردم كوفـه
عشق از تماشاي آن صحنههاي خونين حيرت زده خود را به حضرت زينبآموزگار خويش رساند و از او كمك خواست. زينب او را دل داري داد كه نور حق را دراين صحنه خونين ببين كه در وجود ولي حزب الله الاعظم جلوهگر شده است. زينب او رابه ديدار قتلگاه ميبرد و به او آموزش ميدهد كه عشق را بيشهادت سوز نيست وبياسارت ساز. اصل مأموريت عشق اين است كه راز اين معنا را در منزل شهادت واسارت كشف كند:
عشق بايد كشف اين معنا كند
شور و غوغا در جهان بر پا كند
بي شهادت عشق را آواز نيست
بي اسارت نيز او را ساز نيست
گرچه ميدانم محمد زادهاي
دست بيعت با ولايت دادهاي
با عدالت قامتت موزون شده
كوثر زهرا به جامت خون شده
زيور از دست حسن پوشيدهاي
باده از جام حسين نوشيدهاي
در اين نگاه، برخلاف نگاههاي پيشين اين عشق نيست كه شهادت را ميطلبد،بلكه اين شهادت است كه عشق را ميطلبد و عشق است كه بايد از حسين(ع) بياموزد وغم و درد راه پر خون عشق از اين جا آغاز شده است.
نگاه عارفانه به كربلا در اين اشعار به اوج خود ميرسد و البته حماسه هشت سالدفاع مقدس نيز موجب شد تا در ادبيات مقاومت نيز نام نمادين حسين ورد زبانها گردد.
در مقاله ي بعد تاثير اين عشق را در ادبيات مقاومت بررسي مي کنيم.
جلوة عاشقانه حسين در شعر شاعران معاصر نيز جلوهگر ميشود. مرحوم الهيقمشهاي در مثنوي زيباي نغمة حسيني پيوند آغازين عشق را با نام مقدس حسين(ع)تصوير ميكند:
قصة عشاق و سپهدار دين
كرد بيان كلك سخندان عشق
حكيم قمشهاي از زبان پيامبر(ص) راز عاشقانة قيام حسيني را چنين بيان ميكند:
چون كه توئي قافله سالار عشق
رو به حجاز آر و عراق و دمشق
پر ز غم عشق كن آفاق را
نسخ كن آوازهي عشاق را
در ازل از خامهي سلطان عشق
شد رقم از خون تو قرآن عشق
خيز و عنان تاز به ميقات عشق
فاش و عيان ساز مقامات عشق
در اين نگاه عارفانه به حماسة عاشورا همة حوادث باطني و دروني است. باطن اينماجرا حركت انسان براي رسيدن به لقاء الله است و اين مقصود، جهادي اكبر را ميطلبد.سالك به تاوان بلي در عهد الست بايد از كرب و بلا بگذرد، تا شهد نوشين شهادت رابياشامد.
استاد ارجمند دكتر منصوري لاريجاني نيز در مثنوي «خمسه آل عشق» نگاهي ازهمين نوع، اما با زاويهاي متفاوت به كربلا دارد:
اسماي الهي نزد حضرت عشق ميآيند و از عشق كه تجلي حبّ ذاتي است تقاضاميكنند، تا پيغامها را به حضرت ذات اقدس الهي برسانند. عشق پيام صفات را به ذاتميآورد. حضرت ذات تقاضايش را اجابت ميكند، خليفه الله را آيينة روي خويشميگرداند. نام اين صورت حقيقت محمديه است:
نام اين سينه محمد ياد شد
با علي همزاد در ايجاد شد
علم الاسما شده تدريس او
فيض اقدس هم به جد تقديس او
اين خليفهي اعظم براي انبساط وجود، داراي ولايت مطلقه است كه مظهر آنولايت علي ابن ابي طالب است.
امام علي عليه السلام
عشق سپس به محضر ولايت ره مينمايد:
سر خلقت در ولايت خفته است
اين حقيقت را محمد گفته است
عشق در دبستان علي(ع) درسها ميآموزد و سپس براي آن كه خويش را عرياننمايد و سينهاش را از داغ سوزان، به مكتب حضرت زهرا(ع) ميرود:
چون تو زهرايي گلستانم نما
ني اگر خواهي نيستانم نما
عشق در مكتب حضرت زهرا(ع) با درد و غم غربت ولايت آشنا ميشود و برايستادن خلعت زيبايي رهسپار كوي حسن(ع) ميگردد:
با جمالت عشق كامل ميشود
عاشقان را زينت دل ميشود
عشق سپس به توصيه امام حسن(ع) براي آموختن راز شهادت به كوي حسينميشتابد:
السلام اي درد نوش جام عشق
دفتر آغاز و هم فرجام عشق
از حسن سوي تو ميآيم كنون
تا كني آگه مرا از راه خون
امام حسين(ع) عشق را به شكيبايي و هجرت رهنمون ميگردد، كه سرآغاز عشقآموزيها هجرت است. عشق همه جا همراه حسين(ع) ره ميسپرد، تا آن كه شهادتامام و يارانش را در عاشورا به نظاره مينشيند:
ديد ياران حسين چون لالهها
سوختند اندر ميان شعلهها
شمع بزم عاشقان آمد حسين
منظر سينا نشان آمد حسين
نامه دوم امام حسين عليه السلام به مردم كوفـه
عشق از تماشاي آن صحنههاي خونين حيرت زده خود را به حضرت زينبآموزگار خويش رساند و از او كمك خواست. زينب او را دل داري داد كه نور حق را دراين صحنه خونين ببين كه در وجود ولي حزب الله الاعظم جلوهگر شده است. زينب او رابه ديدار قتلگاه ميبرد و به او آموزش ميدهد كه عشق را بيشهادت سوز نيست وبياسارت ساز. اصل مأموريت عشق اين است كه راز اين معنا را در منزل شهادت واسارت كشف كند:
عشق بايد كشف اين معنا كند
شور و غوغا در جهان بر پا كند
بي شهادت عشق را آواز نيست
بي اسارت نيز او را ساز نيست
گرچه ميدانم محمد زادهاي
دست بيعت با ولايت دادهاي
با عدالت قامتت موزون شده
كوثر زهرا به جامت خون شده
زيور از دست حسن پوشيدهاي
باده از جام حسين نوشيدهاي
در اين نگاه، برخلاف نگاههاي پيشين اين عشق نيست كه شهادت را ميطلبد،بلكه اين شهادت است كه عشق را ميطلبد و عشق است كه بايد از حسين(ع) بياموزد وغم و درد راه پر خون عشق از اين جا آغاز شده است.
نگاه عارفانه به كربلا در اين اشعار به اوج خود ميرسد و البته حماسه هشت سالدفاع مقدس نيز موجب شد تا در ادبيات مقاومت نيز نام نمادين حسين ورد زبانها گردد.
در مقاله ي بعد تاثير اين عشق را در ادبيات مقاومت بررسي مي کنيم.