20-09-2015، 1:50
باور کن
“من” تنهاترین ضمیر دنیاست و “ او ” خوشبخت ترین ضمیر دنیا
چون “ تو ” را دارد . . .
سخت است
“او” کردنِ “تویى” که همه زندگى “من” بود !
ﻫﻤــــﻮﻥ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﻪ
ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﺑﻔﻬـــــــــﻤﻢ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﺍﻣـــــــﯿﺪﻭﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﺩﻧﯿـــــــﺎﻡ
ﺑــــــﺎﻭﺭﮐﻦ . . .
بزرگترین روانشناسان دنیایند ، دو چشمت
این قدر که امیدوارم می کنند ، به زندگی . . .
لبانت قند مصری ، گونه هایت سیب لبنان را
روایت می کند چشمانت آهوی خراسان را
من از هر جای دنیا هرکه هستم عاشقت هستم
به مهرت بسته ام دل را ، به دستت داده ام جان را . . .
به من شلیک کن
حتی اگر به هدف هم نزنی
برایت خواهم مرد . . .
یه لیوان از تو اون کابینته بردار
+ خب.
– پرتش کن زمین.
+ خب.
– شکست؟
+ آره.
– حالا ازش عذرخواهی کن.
+ ببخشید لیوان. منظوری نداشتم.
– دوباره درست شد؟
+ نه…
– متوجه شدی . . .!!؟؟؟
گوش تلفن کر
“دوستت دارم ” را امشب
در گوش خودت
خواهم گفت !
من آنقدر دیوانهام
که وقتی دورم میزنی
باز نگران تواَم،
سرت گیج نرود!
چیست از این خوبتر در همه آفاق کار
دوست به نزدیک دوست ، یار به نزدیک یار . . .
نوازشگر خوبی نبودی
سفید شده
تار مویی را که قسم خوردی با دنیا عوضش نمیکنی . . .
تـو که نیستی
من به عکس هایت می نگرم
این همان تنفسِ مصنـوعی است . . .
یه هوایت بگو آنقدر به سرم نزند…
من ! سرم درد میکند…
خدایا کاسه ی صبرم کوچک نیست ، این غمها بزرگتر از دل هستند . . .
وچه انتظار بزرگی است
اینکه بدانی
پشت هر “دوستت دارم”
چقد دوستت دارم…!
لحظات دوریت را با ساعت شنی می شمارم
اکنون یک صحرا گذشته است . . .
خدا را شکر بعد از اینهمه زندگی منم یه چیزی شدم
“فراموش”
شراب چند سالِ است
نامت!؟
به زبان که میآورم
مست میشوم!
پله ها را بالا رفتم
پایین آمدم ،
عطرت یک جا
بَند نمی شود
لباس عید بپوش و میان شهر بیا
که عید بی تو فقط واژه ای ست در تقویم . . .
گاهی دلم برای گوشهایم می سوزد
طفلکی ها سکوت را هم باید گوش کنند . . .
باران بند آمد
ولی نبودن تو همچنان میبارد
باران بند آمد
ولی دوست داشتن تو بند نمی آید . . .
دلم کوه صبر است آبش مکن
گرفتار رنج و عذابش مکن
بیا خانه قلب من مال تو
ولی مرد باش و خرابش مکن . . .
صدا میکنم ” تو ” را !
این ” جانی ” که میگویی ، جانم را میگیرد !
نزن این حرف ها را !
دل من جنبه ندارد . . .
به پای هم پیر شدیم …
من ، و خیال تو !
کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه میشود
عقربه ها دوتا یکی میپرند
اما همین که میروی…
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند ثانیه های
بی تو……
بیهوده تحریمم نکن
من ایرانی ام
برای داشتنت دنیا را هم دور خواهم زد . . .
تنهایی
چیزهای زیادی
به انسان میآموزد
اما تو نرو
بگذار من نادان بمانم . . .
آرام بگیر دلم …
تنگ نشو برایش …
مگر نشنیدی جمله ی آخرش را !
“چیزی بینمان نبوده”
ازکسانی که همه چیز را محاسبه می کنند بترس
وهرگز قلبت را در اختیار آنها نگذار
آنها حساب عشقی که نثار تو می کنند را نیز دارند
و روزی آن را با تو تسویه میکنند!
تمام نیمکت های این پارک ۲نفره اند
بی خیال به درخت تکیه میدهم . . .
درد داره
یکی میشه همه ی زندگیت !
ولی …
هیچ جای زندگیت حضور نداره …
با تو ام رفیق!
اگر نمی توانی
به قلب من
برگردی
پس مرا
از قلب ات برگردان . . .
“من” تنهاترین ضمیر دنیاست و “ او ” خوشبخت ترین ضمیر دنیا
چون “ تو ” را دارد . . .
سخت است
“او” کردنِ “تویى” که همه زندگى “من” بود !
ﻫﻤــــﻮﻥ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﻪ
ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﺑﻔﻬـــــــــﻤﻢ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﺍﻣـــــــﯿﺪﻭﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﺩﻧﯿـــــــﺎﻡ
ﺑــــــﺎﻭﺭﮐﻦ . . .
بزرگترین روانشناسان دنیایند ، دو چشمت
این قدر که امیدوارم می کنند ، به زندگی . . .
لبانت قند مصری ، گونه هایت سیب لبنان را
روایت می کند چشمانت آهوی خراسان را
من از هر جای دنیا هرکه هستم عاشقت هستم
به مهرت بسته ام دل را ، به دستت داده ام جان را . . .
به من شلیک کن
حتی اگر به هدف هم نزنی
برایت خواهم مرد . . .
یه لیوان از تو اون کابینته بردار
+ خب.
– پرتش کن زمین.
+ خب.
– شکست؟
+ آره.
– حالا ازش عذرخواهی کن.
+ ببخشید لیوان. منظوری نداشتم.
– دوباره درست شد؟
+ نه…
– متوجه شدی . . .!!؟؟؟
گوش تلفن کر
“دوستت دارم ” را امشب
در گوش خودت
خواهم گفت !
من آنقدر دیوانهام
که وقتی دورم میزنی
باز نگران تواَم،
سرت گیج نرود!
چیست از این خوبتر در همه آفاق کار
دوست به نزدیک دوست ، یار به نزدیک یار . . .
نوازشگر خوبی نبودی
سفید شده
تار مویی را که قسم خوردی با دنیا عوضش نمیکنی . . .
تـو که نیستی
من به عکس هایت می نگرم
این همان تنفسِ مصنـوعی است . . .
یه هوایت بگو آنقدر به سرم نزند…
من ! سرم درد میکند…
خدایا کاسه ی صبرم کوچک نیست ، این غمها بزرگتر از دل هستند . . .
وچه انتظار بزرگی است
اینکه بدانی
پشت هر “دوستت دارم”
چقد دوستت دارم…!
لحظات دوریت را با ساعت شنی می شمارم
اکنون یک صحرا گذشته است . . .
خدا را شکر بعد از اینهمه زندگی منم یه چیزی شدم
“فراموش”
شراب چند سالِ است
نامت!؟
به زبان که میآورم
مست میشوم!
پله ها را بالا رفتم
پایین آمدم ،
عطرت یک جا
بَند نمی شود
لباس عید بپوش و میان شهر بیا
که عید بی تو فقط واژه ای ست در تقویم . . .
گاهی دلم برای گوشهایم می سوزد
طفلکی ها سکوت را هم باید گوش کنند . . .
باران بند آمد
ولی نبودن تو همچنان میبارد
باران بند آمد
ولی دوست داشتن تو بند نمی آید . . .
دلم کوه صبر است آبش مکن
گرفتار رنج و عذابش مکن
بیا خانه قلب من مال تو
ولی مرد باش و خرابش مکن . . .
صدا میکنم ” تو ” را !
این ” جانی ” که میگویی ، جانم را میگیرد !
نزن این حرف ها را !
دل من جنبه ندارد . . .
به پای هم پیر شدیم …
من ، و خیال تو !
کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه میشود
عقربه ها دوتا یکی میپرند
اما همین که میروی…
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند ثانیه های
بی تو……
بیهوده تحریمم نکن
من ایرانی ام
برای داشتنت دنیا را هم دور خواهم زد . . .
تنهایی
چیزهای زیادی
به انسان میآموزد
اما تو نرو
بگذار من نادان بمانم . . .
آرام بگیر دلم …
تنگ نشو برایش …
مگر نشنیدی جمله ی آخرش را !
“چیزی بینمان نبوده”
ازکسانی که همه چیز را محاسبه می کنند بترس
وهرگز قلبت را در اختیار آنها نگذار
آنها حساب عشقی که نثار تو می کنند را نیز دارند
و روزی آن را با تو تسویه میکنند!
تمام نیمکت های این پارک ۲نفره اند
بی خیال به درخت تکیه میدهم . . .
درد داره
یکی میشه همه ی زندگیت !
ولی …
هیچ جای زندگیت حضور نداره …
با تو ام رفیق!
اگر نمی توانی
به قلب من
برگردی
پس مرا
از قلب ات برگردان . . .