13-09-2015، 17:44
شاید تصاویری از کلاس های دانشگاهی ادبیات و نوشتن در دنیا تصویر آشنایی باشد. شاید برای آنها که به دنبال سبک سنگین کردن کارگاه ها و کلاس های ادبی در ایران هستند مقایسه با نمونه های جهانی این کلاس ها به ویژه شکل آکادمیک آن یهتر در دانشگاه راهگشا باشد. در این میان می توان سوال های همیشگی ادبیات را از کلاس های آموزشی مطرح کرد و پاسخ های یک فارغ التحصیل رشته دانشگاهی نگارش خلاق را شنید.
پوپه میثاقی مترجم و نویسنده در حال حاضر مشغول نوشتن پایان نامه دکترای خود در رشته نگارش خلاق، تمرکز داستان، در دانشگاه دنور آمریکاست که در چنیدن سال گذشته در این رشته بهترین دانشگاه در آمریکا معرفی شده است.
او کارشناسی ارشد دوم خود را در رشته نگارش خلاق از دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا؛ کارشناسی ارشد نخست خود را در ترجمه شناسی و کارشناسی خود را در رشته مترجمی زبان از دانشگاه آزاد گرفت. این روزها در کنار تدریس در دانشگاه و ترجمه، به عنوان دبیر بخش ایران مجله Asymptote، که از مجله های انگلیسی زبان مطرح در دنیا در حوزه ادبیات ترجمه محسوب می شود، هم شروع به کار کرده است. با او درباره ویژگی کلاس هایی که خود او آن را نگارش خلاق ترجمه می کند، گفت و گو کره ایم.
عنوان ادبیات خلاق یا نوشتن خلاق مدتی است که در ایران مطرح شده است اما احتمالا در دنیا که پیشینه داستان نویسی طولانی تری دارند و پیشروتر هستند زودتر مطرح شده است. برای شروع بفرمایید که کارگاه های نویسندگی خلاق در دنیا به چه معناست و چه چیزی فراتر از کلاس های داستان نویسی دیگر دارند؟
بگذارید با این نکته شروع کنم که شاید بهتر باشد عنوان این رشته را نه نویسندگی خلاق که نگارش خلاق ترجمه کنیم. برای ما فارس زبان ها «نویسندگی» به خودی خود مفهوم خلاقیت را تداعی می کند اما این نگارش است که می تواند جنس هایی مختلف داشته باشد. Creative Writing در انگلیسی در مقابل Academic Writingdh یا Writing در مفهوم عام آن قرار می گیرد و این عبارت/ عنوان زمانی مفهوم پیدا می کند که به حضور و اهمیت نوشتن/ نگارش در دانشگاه توجه کنیم؛ در آمریکا همه دانشجویان کارشناسی، فارغ از رشته تحصیلی شان، باید کلاس های نگارش بردارند و به عنوان مثال یاد بگیرند چطور برای نوشتن مقاله خود مثلا بر مطرح کردن نظریه ای و دفاع از آن تمرکز کنند یا چند چیز را با هم مقایسه کنند یا مزایا و معایب محصول یا اثر هنری را بررسی کنند و...
اما در مورد کارگاه های نگارش خلاق، مهم ترین تفاوت شاید قرار گرفتن این کارگاه ها در ساختار دانشگاهی، منجرشدن آنها به مدرکی تحصیلی (MSA Arts, Master of Fine که کمی متفاوت از کارشناسی ارشد است، کارشناسی ارشد، و در قدم بعدی، دکترای این رشته) و تکمیل شدن آنها با کلاس های ادبیات و نقد و... باشد. در آمریکا هم کلاس های داستان نویسی آزاد بسیاری وجود دارند که کسانی که به هر دلیلی علاقه ای به واردشدن به سیستم دانشگاهی ندارند، می تواند در آنها شرکت کنند.
ما در ایران رشته دانشگاهی به نام ادبیات خلاق یا آن طور که شما ترجمه کردید نگارش خلاق نداریم و هرچه هست در کارگاه های ادبی خلاصه می شود. این رشته در دانشگاه های معتبر دنیا چه جایگاهی دارد؟ چقدر به عنوان مسیری برای نویسنده شدن به آن نگاه می شود؟
پاسخ به این سوال را از چند جنبه می توان بررسی کرد. مسلما ورود به این رشته و فارغ التحصیلی از آن شرط لازم و کافی نویسنده شدن نیست. بسیاری بدون داشتن این مدرک نویسنده/ شاعر شده اند و خواهندشد اما باید توجه کرد که در حال حاضر در جریان ادبیات آمریکا بخش ادبیات مرتبط با دانشگاه و رشته نگارش خلاق به موازات بخش ادبیات مرتبط به شهر نیویورک و ناشران آن مطرح است (این دو بخش هرچند مشابهت هایی با هم دارند و گاه یکی می شوند، تفاوت های قابل توجهی هم دارند اما به هر حال هرکدام به شیوه خود در دنیای ادبی آمریکا تاثیرگذار هستند).
یکی دیگر از دلایل گسترش این رشته و محبوبیت آن میان کسانی که می خواهند دنیای نویسندگی/ شاعری را تجربه کنند دلایل اقتصادی است. از یک سو واردشدن به دانشگاه و برخوردار شدن از بورسیه ها و وام های دانشگاهی به دانشجو امکان می دهد مدتی را به دور از دغدغه نان شب، در محضر استادان و در کنار جماعتی همفکر، بخوانند و بنویسند. از سوی دیگر اگر فرد علاقه مند به تدریس یا کار در حوزه های مرتبط ادبی باشد در دست داشتن مدرک این رشته امکان پیدا کردن کار را بیشتر می کند (هرچند با توجه به افزایش تعداد دانشگاه های ارائه دهنده این رشته، گسترش دکترای آن، و تغییر شرایط اداری استخدام استادان در این سال های اخیر حتی این مدارک هم نمی تواند تضمین کننده امنیت شغلی باشند).
به غیر از دانشگاه های آمریکا آیا در کشورهای دیگر هم چنین جریانی وجود دارد؟ به نظر شما چرا از آمریکا شروع شد با توجه به اینکه اروپا نیز عقبه داستان نویسی غنی ای دارد؟
می دانم که امکان گرفتن دکترای این رشته در انگلیس هم وجود دارد. اما در مورد ارائه کلاس های MFA یا MA یا کشورهای غیرانگلیسی زبان اطلاعی ندارم. در سطح دکترا تفاوتی که میان آمریکا و انگلیس وجود دارد این است که در آمریکا شما باید پیش از رسیدن به مرحله تز دو یا سه سال کلاس هم بگذرانید.
تاریخچه شروع این رشته در آمریکا به دهه 1930 و دانشگاه آیوا Iowa Writer's Workshop بر می گردد. تحت تاثیر موفقیت دانشگاه آیوا، موج دوم این رشته در دانشگاه های دیگر توسط فارغ التحصیلات دانشگاه آیوا راه افتاد و از آن پس این موج همچنان ادامه داشته است. درواقع دهه 1950 را می توان دهه تولد رشته نگارش خلاق در دانشگاه های آمریکا دانست. در دهه 1960 حدود 50 دانشگاه آمریکایی این رشته را ارائه می دادند (اریک بنت، The Pyramid Scheme).
دانشگاه آیوا موفقیت آغازین خود را مدیون چند چیز است: جو حاکم بر آمریکا در دوران پس از جنگ سرد، برخورداری از سرمایه و حمایت مالی، و مدیریت «پال انگل». پال انگل در این فضا توانست از سویی حمایت مالی نهادهای مختلف حکومتی و تجار و سرمایه گذاران را جذب کند و از سوی دیگر با مطرح کردن این رشته در نشریات مختلف و برگزاری برنامه مختلف آن را در مرکز توجه قرار دهد. به این ترتیب می توان گفت شروع این رشته در آمریکا مدیون ثروت آمریکایی و شکل گیری و گسترش آن مدیون نگرانی ها و دغدغه های دوران پس از جنگ سرد است (اریک بنت، همان منبع).
بحث نوشتن خلاق در فرم چه پیشنهاداتی به هنرجویان می دهد و آیا مسیری فراتر از جریان داستان نویسی دنیا را دنبال می کند و به دنبال سبک های نوشتن جدید است؟ در محتوا چطور؟ اصلا خلاقیت در محتوا به چه معناست؟
توجه به فرم و محتوا و همین طور نوع این توجه بسیار بستگی به دانشگاه دارد. بعضی از دانشگاه ها بر فرم ها و محتواهای سنتی تمرکز دارند، بعضی فرم مدار و متمرکز بر ادبیات تجربی هستند، بعضی فقط به ادبیات ایالت های جنوبی آمریکا می پردازند، بعضی نگارش خلاق را در ارتباط با ترجمه قرار می دهند و...
آنچه مسلم است این است که محتوا و سبک های مطرح در ادبیات مرتبط به رشته نگارش خلاق و لزوما منطبق بر سلیقه ها و خواسته های ناشران بزرگ نیویورکی نیست و گاه تنها در فضای دانشگاهی این رشته و دور از دغدغه شهرت و ثروت است که نویسنده ها و شاعران برای خلق آثار خود ریسک بیشتری می کنند.
این کلاس ها چقدر استادمحور هستند و چقدر و چطور هنرجو باید در آنها فعالیت کند، بنویسد، مطالعه کند و به دنبال کشف جهانی جدید باشد؟
خب این سوال خیلی کلی است، اما باز نه تنها به دانشگاه محل تحصیل که به کلاس مورد نظر و استاد مورد نظر بستگی دارد، اما به هرحال کارگاه ها مسلما بدون همکاری دانشجوها ممکن نمی شوند. نکته دیگر میل و توانایی خود دانشجو به کشف هویت ادبی فردی و دنیایی تازه است چرا که متاسفانه بعضی دانشجوها (خصوصا در سطح کارشناسی ارشد) تنها دنباله روی استادان و پیشنیان می شوند و ورای آن نمی روند.
در بین استادان این کلاس ها نام کدام یک از نویسندگان معتبر و نام آشنای معاصر به چشم می خورد؟
بستگی دارد منظور شما از «معتبر و نام آشنا» چه باشد. نویسنده ها و شاعران بسیاری هستند که در دنیای ادبیات ورای دنیای ناشران بزرگ نیویورکی شخصیت های معتبر و تاثیرگذاری محسوب می شوند. اما اسم آنها در رسانه های جریان اصلی کمتر دیده می شود. اما از شخصیت های مشهورتر می توان به کسانی چون اورهان پاموک، ها جین، ریموند کارور، توبیاس وولف، جرج ساندرز، بن مارکوس، جان بارت، جونو دیاز، مایکل کانینگهام، زادی اسمیت، گرای اشتینگارت، جاناتن سافرن فوثر، تونی موریسون و دیگران اشاره کرد.
با توجه به تمام تجربیات تان در دانشگاه و پس از آن تدریس فکر می کنید چقدر داستان نویسی آموختنی است؟
من شخصا بسیار در این دوره ها آموختم و بدون آنها حتما این نویسنده ای که امروز هستم، نبودم و در این چند سالی که تدریس هم کرده ام می بینم چطور دانشجوها در کلاس می آموزند و تغییر می کنند. رشته نگارش خلاق به نظرم مثل دیگر رشته های هنری است، مثل تحصیل در رشته نقاشی در دانشگاه. چیزی باید در درون شما باشد، استعداد داستان/ شعرنوشتن، علاقه مندی به آن، و بعد می توانید آن را در دانشگاه پرورش دهید.
البته باید توجه کنیم که این یادگیری بسیار به خود فرد و شخصیت هنری ادبی او وابسته است؛ بعضی ها در ساختار دانشگاهی شکوفا می شوند و بعضی فقط به صورت فردی و خارج از هرگونه نظم و ساختاری. اما حتی با وجود این، مگر می شود چندسالی خود را غرق خواندن و نوشتن کرد و شب و روز با گروهی نویسنده (استادها و هم کلاسی ها) نشست و برخاست کرد و چیزی یاد نگرفت؟ حتی اگر همه نویسنده های خوب و بی نظیری نشوند حتما خیلی چیزها از/ درباره این دنیا یاد می گیرند.
پوپه میثاقی مترجم و نویسنده در حال حاضر مشغول نوشتن پایان نامه دکترای خود در رشته نگارش خلاق، تمرکز داستان، در دانشگاه دنور آمریکاست که در چنیدن سال گذشته در این رشته بهترین دانشگاه در آمریکا معرفی شده است.
او کارشناسی ارشد دوم خود را در رشته نگارش خلاق از دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا؛ کارشناسی ارشد نخست خود را در ترجمه شناسی و کارشناسی خود را در رشته مترجمی زبان از دانشگاه آزاد گرفت. این روزها در کنار تدریس در دانشگاه و ترجمه، به عنوان دبیر بخش ایران مجله Asymptote، که از مجله های انگلیسی زبان مطرح در دنیا در حوزه ادبیات ترجمه محسوب می شود، هم شروع به کار کرده است. با او درباره ویژگی کلاس هایی که خود او آن را نگارش خلاق ترجمه می کند، گفت و گو کره ایم.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عنوان ادبیات خلاق یا نوشتن خلاق مدتی است که در ایران مطرح شده است اما احتمالا در دنیا که پیشینه داستان نویسی طولانی تری دارند و پیشروتر هستند زودتر مطرح شده است. برای شروع بفرمایید که کارگاه های نویسندگی خلاق در دنیا به چه معناست و چه چیزی فراتر از کلاس های داستان نویسی دیگر دارند؟
بگذارید با این نکته شروع کنم که شاید بهتر باشد عنوان این رشته را نه نویسندگی خلاق که نگارش خلاق ترجمه کنیم. برای ما فارس زبان ها «نویسندگی» به خودی خود مفهوم خلاقیت را تداعی می کند اما این نگارش است که می تواند جنس هایی مختلف داشته باشد. Creative Writing در انگلیسی در مقابل Academic Writingdh یا Writing در مفهوم عام آن قرار می گیرد و این عبارت/ عنوان زمانی مفهوم پیدا می کند که به حضور و اهمیت نوشتن/ نگارش در دانشگاه توجه کنیم؛ در آمریکا همه دانشجویان کارشناسی، فارغ از رشته تحصیلی شان، باید کلاس های نگارش بردارند و به عنوان مثال یاد بگیرند چطور برای نوشتن مقاله خود مثلا بر مطرح کردن نظریه ای و دفاع از آن تمرکز کنند یا چند چیز را با هم مقایسه کنند یا مزایا و معایب محصول یا اثر هنری را بررسی کنند و...
اما در مورد کارگاه های نگارش خلاق، مهم ترین تفاوت شاید قرار گرفتن این کارگاه ها در ساختار دانشگاهی، منجرشدن آنها به مدرکی تحصیلی (MSA Arts, Master of Fine که کمی متفاوت از کارشناسی ارشد است، کارشناسی ارشد، و در قدم بعدی، دکترای این رشته) و تکمیل شدن آنها با کلاس های ادبیات و نقد و... باشد. در آمریکا هم کلاس های داستان نویسی آزاد بسیاری وجود دارند که کسانی که به هر دلیلی علاقه ای به واردشدن به سیستم دانشگاهی ندارند، می تواند در آنها شرکت کنند.
ما در ایران رشته دانشگاهی به نام ادبیات خلاق یا آن طور که شما ترجمه کردید نگارش خلاق نداریم و هرچه هست در کارگاه های ادبی خلاصه می شود. این رشته در دانشگاه های معتبر دنیا چه جایگاهی دارد؟ چقدر به عنوان مسیری برای نویسنده شدن به آن نگاه می شود؟
پاسخ به این سوال را از چند جنبه می توان بررسی کرد. مسلما ورود به این رشته و فارغ التحصیلی از آن شرط لازم و کافی نویسنده شدن نیست. بسیاری بدون داشتن این مدرک نویسنده/ شاعر شده اند و خواهندشد اما باید توجه کرد که در حال حاضر در جریان ادبیات آمریکا بخش ادبیات مرتبط با دانشگاه و رشته نگارش خلاق به موازات بخش ادبیات مرتبط به شهر نیویورک و ناشران آن مطرح است (این دو بخش هرچند مشابهت هایی با هم دارند و گاه یکی می شوند، تفاوت های قابل توجهی هم دارند اما به هر حال هرکدام به شیوه خود در دنیای ادبی آمریکا تاثیرگذار هستند).
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
یکی دیگر از دلایل گسترش این رشته و محبوبیت آن میان کسانی که می خواهند دنیای نویسندگی/ شاعری را تجربه کنند دلایل اقتصادی است. از یک سو واردشدن به دانشگاه و برخوردار شدن از بورسیه ها و وام های دانشگاهی به دانشجو امکان می دهد مدتی را به دور از دغدغه نان شب، در محضر استادان و در کنار جماعتی همفکر، بخوانند و بنویسند. از سوی دیگر اگر فرد علاقه مند به تدریس یا کار در حوزه های مرتبط ادبی باشد در دست داشتن مدرک این رشته امکان پیدا کردن کار را بیشتر می کند (هرچند با توجه به افزایش تعداد دانشگاه های ارائه دهنده این رشته، گسترش دکترای آن، و تغییر شرایط اداری استخدام استادان در این سال های اخیر حتی این مدارک هم نمی تواند تضمین کننده امنیت شغلی باشند).
به غیر از دانشگاه های آمریکا آیا در کشورهای دیگر هم چنین جریانی وجود دارد؟ به نظر شما چرا از آمریکا شروع شد با توجه به اینکه اروپا نیز عقبه داستان نویسی غنی ای دارد؟
می دانم که امکان گرفتن دکترای این رشته در انگلیس هم وجود دارد. اما در مورد ارائه کلاس های MFA یا MA یا کشورهای غیرانگلیسی زبان اطلاعی ندارم. در سطح دکترا تفاوتی که میان آمریکا و انگلیس وجود دارد این است که در آمریکا شما باید پیش از رسیدن به مرحله تز دو یا سه سال کلاس هم بگذرانید.
تاریخچه شروع این رشته در آمریکا به دهه 1930 و دانشگاه آیوا Iowa Writer's Workshop بر می گردد. تحت تاثیر موفقیت دانشگاه آیوا، موج دوم این رشته در دانشگاه های دیگر توسط فارغ التحصیلات دانشگاه آیوا راه افتاد و از آن پس این موج همچنان ادامه داشته است. درواقع دهه 1950 را می توان دهه تولد رشته نگارش خلاق در دانشگاه های آمریکا دانست. در دهه 1960 حدود 50 دانشگاه آمریکایی این رشته را ارائه می دادند (اریک بنت، The Pyramid Scheme).
دانشگاه آیوا موفقیت آغازین خود را مدیون چند چیز است: جو حاکم بر آمریکا در دوران پس از جنگ سرد، برخورداری از سرمایه و حمایت مالی، و مدیریت «پال انگل». پال انگل در این فضا توانست از سویی حمایت مالی نهادهای مختلف حکومتی و تجار و سرمایه گذاران را جذب کند و از سوی دیگر با مطرح کردن این رشته در نشریات مختلف و برگزاری برنامه مختلف آن را در مرکز توجه قرار دهد. به این ترتیب می توان گفت شروع این رشته در آمریکا مدیون ثروت آمریکایی و شکل گیری و گسترش آن مدیون نگرانی ها و دغدغه های دوران پس از جنگ سرد است (اریک بنت، همان منبع).
بحث نوشتن خلاق در فرم چه پیشنهاداتی به هنرجویان می دهد و آیا مسیری فراتر از جریان داستان نویسی دنیا را دنبال می کند و به دنبال سبک های نوشتن جدید است؟ در محتوا چطور؟ اصلا خلاقیت در محتوا به چه معناست؟
توجه به فرم و محتوا و همین طور نوع این توجه بسیار بستگی به دانشگاه دارد. بعضی از دانشگاه ها بر فرم ها و محتواهای سنتی تمرکز دارند، بعضی فرم مدار و متمرکز بر ادبیات تجربی هستند، بعضی فقط به ادبیات ایالت های جنوبی آمریکا می پردازند، بعضی نگارش خلاق را در ارتباط با ترجمه قرار می دهند و...
آنچه مسلم است این است که محتوا و سبک های مطرح در ادبیات مرتبط به رشته نگارش خلاق و لزوما منطبق بر سلیقه ها و خواسته های ناشران بزرگ نیویورکی نیست و گاه تنها در فضای دانشگاهی این رشته و دور از دغدغه شهرت و ثروت است که نویسنده ها و شاعران برای خلق آثار خود ریسک بیشتری می کنند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
این کلاس ها چقدر استادمحور هستند و چقدر و چطور هنرجو باید در آنها فعالیت کند، بنویسد، مطالعه کند و به دنبال کشف جهانی جدید باشد؟
خب این سوال خیلی کلی است، اما باز نه تنها به دانشگاه محل تحصیل که به کلاس مورد نظر و استاد مورد نظر بستگی دارد، اما به هرحال کارگاه ها مسلما بدون همکاری دانشجوها ممکن نمی شوند. نکته دیگر میل و توانایی خود دانشجو به کشف هویت ادبی فردی و دنیایی تازه است چرا که متاسفانه بعضی دانشجوها (خصوصا در سطح کارشناسی ارشد) تنها دنباله روی استادان و پیشنیان می شوند و ورای آن نمی روند.
در بین استادان این کلاس ها نام کدام یک از نویسندگان معتبر و نام آشنای معاصر به چشم می خورد؟
بستگی دارد منظور شما از «معتبر و نام آشنا» چه باشد. نویسنده ها و شاعران بسیاری هستند که در دنیای ادبیات ورای دنیای ناشران بزرگ نیویورکی شخصیت های معتبر و تاثیرگذاری محسوب می شوند. اما اسم آنها در رسانه های جریان اصلی کمتر دیده می شود. اما از شخصیت های مشهورتر می توان به کسانی چون اورهان پاموک، ها جین، ریموند کارور، توبیاس وولف، جرج ساندرز، بن مارکوس، جان بارت، جونو دیاز، مایکل کانینگهام، زادی اسمیت، گرای اشتینگارت، جاناتن سافرن فوثر، تونی موریسون و دیگران اشاره کرد.
با توجه به تمام تجربیات تان در دانشگاه و پس از آن تدریس فکر می کنید چقدر داستان نویسی آموختنی است؟
من شخصا بسیار در این دوره ها آموختم و بدون آنها حتما این نویسنده ای که امروز هستم، نبودم و در این چند سالی که تدریس هم کرده ام می بینم چطور دانشجوها در کلاس می آموزند و تغییر می کنند. رشته نگارش خلاق به نظرم مثل دیگر رشته های هنری است، مثل تحصیل در رشته نقاشی در دانشگاه. چیزی باید در درون شما باشد، استعداد داستان/ شعرنوشتن، علاقه مندی به آن، و بعد می توانید آن را در دانشگاه پرورش دهید.
البته باید توجه کنیم که این یادگیری بسیار به خود فرد و شخصیت هنری ادبی او وابسته است؛ بعضی ها در ساختار دانشگاهی شکوفا می شوند و بعضی فقط به صورت فردی و خارج از هرگونه نظم و ساختاری. اما حتی با وجود این، مگر می شود چندسالی خود را غرق خواندن و نوشتن کرد و شب و روز با گروهی نویسنده (استادها و هم کلاسی ها) نشست و برخاست کرد و چیزی یاد نگرفت؟ حتی اگر همه نویسنده های خوب و بی نظیری نشوند حتما خیلی چیزها از/ درباره این دنیا یاد می گیرند.