18-08-2015، 6:28
معنای سیزده جمله مهم و كلیدی پزشكان!! ( طنز )
مجموعه : مطالب طنز
معنای سیزده جمله مهم و كلیدی پزشكان!! ( طنز )
این بیماری شما باید فوری درمان بشه:
یعنی من ماه بعد قراره برم مسافرت و معالجه این بیماری خیلی ساده و سودآوره و بهتره زودتر ترتیبش رو بدم!
خوب بگید ببینم مشکلتون از کی شروع شد:
یعنی من از بیماریتون چیزی نفهمیدم و ایدهای ندارم و امیدوارم شما خودتون سرنخی به من بدین!
یک وقت دیگه از منشی برای آخرهای این هفته بگیر:
یعنی من امروز با دوستام دوره دارم، باید برم زودتر بزن به چاک!
هم خبرهای خوب و هم خبرهای بد براتون دارم:
یعنی خبر خوب اینه که من قراره یه ماشین جدید بخرم و خبر بد اینکه شما باید پول اونو بدین!
من به این آزمایشگاه اطمینان دارم بهتره آزمایشهاتون را اونجا انجام بدین:
یعنی من 40 درصد از پول آزمایش بیمارانی که به اونجا معرفی میکنم را میگیرم!
دارویی که براتون نوشتم داروی خیلی جدیدیه:
یعنی من دارم یه مقاله علمیمینویسم و میخواهم از شما مثل موش آزمایشگاهی استفاده کنم!
اگه تا یک هفته دیگه خوب نشدید یه زنگ به من بزنید:
یعنی من نمیدونم بیماریتون چیه شاید خود به خود تا یک هفته دیگه خوب بشه!
بهتره چندتا آزمایش تکمیلی هم انجام بدین:
یعنی من نفهمیدم بیماریتون چیه. شاید بچههای آزمایشگاه بهتون کمک کنن!
این بیماری الان خیلی شایعه:
یعنی این چندمین مریضیه که این هفته داشتم باید حتما امشب برم سراغ کتابهای پزشکی و درمورد این بیماری مطالعه کنم!
اگه این عوارض از بین نرفت هفته دیگه زنگ بزنید وقت بگیرین:
یعنی تا حالا مریضی به این سمجی نداشتم خدا را شکر که هفته دیگه مسافرتم و مطب نمیام!
فکر نمیکنم رفتن پیش فیزیوتراپیست فایدهای داشته باشه:
یعنی من از فیزیوتراپیستها نفرت دارم نرخهای ما رو شکستن!
ممکنه یک کمیدردتون بیاد:
یعنی هفته پیش دو تا مریض از شدت درد زبونشون رو گاز گرفتن!
فکر نمیکنید این همه استرس روی اعصابتون اثر گذاشته باشه:
یعنی من فکر میکنم شما دیوونه هستین و امیدوارم یک روانشناس پیدا کنم که هزینههای درمانتون رو باهاش قسمت کن!
مجموعه : مطالب طنز
معنای سیزده جمله مهم و كلیدی پزشكان!! ( طنز )
این بیماری شما باید فوری درمان بشه:
یعنی من ماه بعد قراره برم مسافرت و معالجه این بیماری خیلی ساده و سودآوره و بهتره زودتر ترتیبش رو بدم!
خوب بگید ببینم مشکلتون از کی شروع شد:
یعنی من از بیماریتون چیزی نفهمیدم و ایدهای ندارم و امیدوارم شما خودتون سرنخی به من بدین!
یک وقت دیگه از منشی برای آخرهای این هفته بگیر:
یعنی من امروز با دوستام دوره دارم، باید برم زودتر بزن به چاک!
هم خبرهای خوب و هم خبرهای بد براتون دارم:
یعنی خبر خوب اینه که من قراره یه ماشین جدید بخرم و خبر بد اینکه شما باید پول اونو بدین!
من به این آزمایشگاه اطمینان دارم بهتره آزمایشهاتون را اونجا انجام بدین:
یعنی من 40 درصد از پول آزمایش بیمارانی که به اونجا معرفی میکنم را میگیرم!
دارویی که براتون نوشتم داروی خیلی جدیدیه:
یعنی من دارم یه مقاله علمیمینویسم و میخواهم از شما مثل موش آزمایشگاهی استفاده کنم!
اگه تا یک هفته دیگه خوب نشدید یه زنگ به من بزنید:
یعنی من نمیدونم بیماریتون چیه شاید خود به خود تا یک هفته دیگه خوب بشه!
بهتره چندتا آزمایش تکمیلی هم انجام بدین:
یعنی من نفهمیدم بیماریتون چیه. شاید بچههای آزمایشگاه بهتون کمک کنن!
این بیماری الان خیلی شایعه:
یعنی این چندمین مریضیه که این هفته داشتم باید حتما امشب برم سراغ کتابهای پزشکی و درمورد این بیماری مطالعه کنم!
اگه این عوارض از بین نرفت هفته دیگه زنگ بزنید وقت بگیرین:
یعنی تا حالا مریضی به این سمجی نداشتم خدا را شکر که هفته دیگه مسافرتم و مطب نمیام!
فکر نمیکنم رفتن پیش فیزیوتراپیست فایدهای داشته باشه:
یعنی من از فیزیوتراپیستها نفرت دارم نرخهای ما رو شکستن!
ممکنه یک کمیدردتون بیاد:
یعنی هفته پیش دو تا مریض از شدت درد زبونشون رو گاز گرفتن!
فکر نمیکنید این همه استرس روی اعصابتون اثر گذاشته باشه:
یعنی من فکر میکنم شما دیوونه هستین و امیدوارم یک روانشناس پیدا کنم که هزینههای درمانتون رو باهاش قسمت کن!