14-07-2015، 20:02
واژه مينياتور که مخفف کلمه فرانسوي «ميني موم ناتورال» (Minimum Natural) و به معني طبيعت کوچک و ظريف است، در نيمه اول قرن بيستم و حدوداً از دوره قاجاريان همراه با اولين درسخواندههاي ايراني در فرانسه، به ايران راه يافت و وارد زبان فارسي شد.
اصولاً به هر نوع پديده هنري ظريف - به هر شيوهيي که ساخته شده باشد - اطلاق ميشود تابلوهاي مينياتور اروپايي صددرصد با تابلوهاي کلاسيک آنها يکي است منتهي در ابعاد بسيار کوچک و با قلم بسيار ظريف و از جهت طرح و پردازش به هيچ عنوان قابل مقايسه با مينياتورهاي آسيايي نيست.
اصولاً به هر نوع پديده هنري ظريف - به هر شيوهيي که ساخته شده باشد - اطلاق ميشود تابلوهاي مينياتور اروپايي صددرصد با تابلوهاي کلاسيک آنها يکي است منتهي در ابعاد بسيار کوچک و با قلم بسيار ظريف و از جهت طرح و پردازش به هيچ عنوان قابل مقايسه با مينياتورهاي آسيايي نيست.
مينياتور در ايران براي شناسايي نوعي نقاشي که داراي سابقه و قدمتي بسيار طولاني است به کار ميرود.
اين هنر به اعتقاد بسياري از محققان در ايران تولد يافته، بعد به چين راه برده است. اين که مينويسند کتاب ارژنگ ماني با نقشهايي از او مشهور شده بود بايد اين نقشها را اگر نه صددرصد مينياتور امروزي ولي بايد نوعي مينياتور بناميم، چرا که در شرح معجزات نقاشي ماني گفته شده است که او با دستي کاملاً آزاد و بدون هيچ گونه اتکاء با قلم مويي نازک بر روي يک پارچه خطي ميکشيد که با کشيدن يک نخ از پارچه آن خط محو ميشد.
اين گونه قلمزني و تسلط بر قلم نقاشي کاري است که از يک مينياتوريست استاد برميآيد و مهاجرت مانويان از ايران و رفتن آنها به چين که سبب تاثيرپذيري دو فرهنگ کهن از يکديگر شده است يکي همين نقاشي مينياتور بوده که از ايران به چين رفت و در مقابل هنر تئاتر و بازيگري از چين به ايران آمد و در ايران داستانهاي مربوط به سياوش وارداويراف به صورتي که به تعزيه امروزي شبيه است در ايران رواج يافت. و اين کار را اولين بار مانويان با نمايش مرگ ماني به اجرا درآوردند.
اين گونه قلمزني و تسلط بر قلم نقاشي کاري است که از يک مينياتوريست استاد برميآيد و مهاجرت مانويان از ايران و رفتن آنها به چين که سبب تاثيرپذيري دو فرهنگ کهن از يکديگر شده است يکي همين نقاشي مينياتور بوده که از ايران به چين رفت و در مقابل هنر تئاتر و بازيگري از چين به ايران آمد و در ايران داستانهاي مربوط به سياوش وارداويراف به صورتي که به تعزيه امروزي شبيه است در ايران رواج يافت. و اين کار را اولين بار مانويان با نمايش مرگ ماني به اجرا درآوردند.
به هر حال هنر مينياتور که مجدداً از چين به ايران آمد مستقيماً توسط چينيها نبوده بلکه خوانين مغول که هنرمندان چيني را در التزام داشتند به ايران آمدند و اين بار مينياتور با روش چيني در ايران جاباز کرد. چهرهها چيني بود، نقشها با نقوش رايج در چين بسيار شبيه بود.
مينياتور چيني اکثراً يک تصوير در ميان يک صفحه است و حواشي آن يا به همان رنگ کاغذ ديده ميشود و يا با رنگي ملايم تصوير را در بر گرفته است. در حالي که در مينياتورهاي ايراني، هيچ جاي صفحه نيست که قلم موي نقاشي بر آن نقشي نيافريده باشد، حتي اين نقش از متن در بسياري از اوقات تجاوز کرده و به حاشيه نيز راه پيدا کرده است. در نقاشيهاي مينياتور ايراني نوعي پرسپکتيو مشاهده ميشود و دوري و نزديکي را از روي محل نقش در صفحه ميتوان حدس زد، در پائين صفحه نقاشي توجه به اشياء نزديک و افراد حاضر در صحنه دارد و تصوير هر چه بالاتر ميرود نقشها دورتر است، اما اين پرسپکتيو کاملاً دقيق و مطابق با قوانين آن نيست، در نقاشيهاي رضا عباسي که به روش چينيها نزديکتر است چهرهها راکاملاً ايراني ميبينيم ولي نقاشان بعدي که در نحوه نقاشي نوآوري کردند و همان طور که گفته شد پرسپکتيو را تا اندازهيي رعايت نمودند چهرهها کاملاً مغولي و چيني است.
اولين بار در قرن بيستم مرحوم حسين بهزاد مجدداً به چهرههاي ايراني توجه کرد و قوانين پرسپکتيو را کاملاً رعايت نمود و مينياتور ايراني را که کار با قلم ريز است بر تابلوهاي بسيار بزرگ و در حقيقت هنر مينياتور ايران با حسين بهزاد به تکامل رسيد.
مينياتور چيني اکثراً يک تصوير در ميان يک صفحه است و حواشي آن يا به همان رنگ کاغذ ديده ميشود و يا با رنگي ملايم تصوير را در بر گرفته است. در حالي که در مينياتورهاي ايراني، هيچ جاي صفحه نيست که قلم موي نقاشي بر آن نقشي نيافريده باشد، حتي اين نقش از متن در بسياري از اوقات تجاوز کرده و به حاشيه نيز راه پيدا کرده است. در نقاشيهاي مينياتور ايراني نوعي پرسپکتيو مشاهده ميشود و دوري و نزديکي را از روي محل نقش در صفحه ميتوان حدس زد، در پائين صفحه نقاشي توجه به اشياء نزديک و افراد حاضر در صحنه دارد و تصوير هر چه بالاتر ميرود نقشها دورتر است، اما اين پرسپکتيو کاملاً دقيق و مطابق با قوانين آن نيست، در نقاشيهاي رضا عباسي که به روش چينيها نزديکتر است چهرهها راکاملاً ايراني ميبينيم ولي نقاشان بعدي که در نحوه نقاشي نوآوري کردند و همان طور که گفته شد پرسپکتيو را تا اندازهيي رعايت نمودند چهرهها کاملاً مغولي و چيني است.
اولين بار در قرن بيستم مرحوم حسين بهزاد مجدداً به چهرههاي ايراني توجه کرد و قوانين پرسپکتيو را کاملاً رعايت نمود و مينياتور ايراني را که کار با قلم ريز است بر تابلوهاي بسيار بزرگ و در حقيقت هنر مينياتور ايران با حسين بهزاد به تکامل رسيد.