امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان اجداد منوجن ها

#1
Tongue 
بچه ها سلام من تازه واردم وزیاد از متن نوشتن سر نمی درارم
ولی دوست دارم یک موضوع ترسناک رو بگم
من پدر بزرگ بابام  یعنی بابا رحمت الله اودون داشت یعنی از جن ها زن داشت همسر دومش هم یعنی دده خانم که زن
مهربونی بود هم اودون داشت وجن میدید خیلی ماجرااست ولی قشنگ ترینش اونه که بابای بابا رحمتی یعنی بابا علی
بچه ی یکی از جن هارا با دست های خودش به دنیا اورد واونجا اونطور که من از مادر بزرگم شنیدم یکی از جن ها را
میبینه و عاشقش میشه ومی گیرش اونجوری شد که همیه قربانی ها جن می بینن ولی فقط حالا عمو هام وبابام میبینه
ما نوه ها نمی بینیم ولی علاعم اونارو حس ومیبینیم
جان برادرم راست میگم خودم همین امسال موتوجه شدوم چون پدر م بایکی حرف میزد ولی اثری از کسی نبود منم کارگاه
بازیم گل کرد وبا پسر عموم از ماجرا با خبر شدیم  مادر بزرگم میگه خیلی خوبن کاری به ما ندارن مهربونن چندروز پیش
یکی از بچه هاشونو دیده واونو ناز کرده ولی مادرم وبرادرم خیلی میترسن خواهش میکنم نظر بدین می خوام  بدونم
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18
  داستان|خيانت آرمان به دختر همسايه|
Heart داستان عاشقانه و غم انگیز ستاره و پرهام

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان