24-06-2015، 14:08
حسش نیست، رد داده، گیر نده، وات د فاز، ما رو گرفتی، عجیجم ... . اینها چند نمومه اصطلاحاتی است که امروزه از زبان جوانان و نوجوانان کم نمی شنویم. برخی از این واژگان و جملات تاریخ انقضا دارد ولی بسیاری از آن ها چنان در زبان و ادبیات فارسی جا خوش می کنند که حتی یافتن ریشه و زمان پیدایش آنها چندان آسان نیست. خیلی از جملاتی که امروز به کار می بریم، چنین سرگذشتی دارد.
دختران نیز از این قاعده مستثنی نیستند. برعکس در مورد زبان و نوع رفتارهایی که گاهی دوگانگی به همراه دارد، دختران بیشتر تحت تاثیر عوامل مختلف هستند و همین عوامل هم باعث شده تا در دورههای مختلف، ادبیات متفاوتی داشته باشند. ادبیاتی که بخشی از آن دارای ریشههای روانی است و بخشی دیگر به محیط و شرایطی بستگی دارد که در آن رشد میکنند. در این بین البته نباید تأثیر گروه همسالان را نادیده گرفت.
به کار بردن کلمه «باحال» یک زمانی عیب و عار بود
دختران دهه ۵۰ و قبل از آن معمولا دختران آرامی بودند که نوع حرف زدنشان هم معمولا از همین آرام بودن نشأت میگرفت. دختران این دوره ادبیات خاصی نداشتند. طبق آموزههای تربیتی متانت، آرام حرف زدن و داشتن ادبیات دخترانه چیزهایی بود که به آنان گوشزد میشد.
ادبیات دختران به سرعت در حال تغییر است. در واقع اینطور به نظر میرسد که سبک حرف زدن و ادبیات هم تحت تاثیر پدیدهای به نام مد قرار گرفته است. زمانی یک نوع صحبت کردن مد بود و حالا یک مد دیگر جایگزین شده است
در آن دوره به دلیل تاثیر کم تلویزیون و نبود شبکههای زیاد و فیلمها و سریالها، دختران کمتر تحت تاثیر این نوع ادبیات بودند و معمولا هر دختری با ادبیات خانوادهای حرف میزد که در آن بزرگ شده بود. دختران دهه ۶۰ اما تحت تاثیر جعبه جادویی قرار گرفتند که انتقال دهنده نوعی از ادبیات و تکه کلامها بود. همین باعث شد تا دخترها تا حدودی تغییر لحن دهند. ادبیات این دوره دختران بیشتر به سمت یک ادبیات خشن پیش رفته بود. وجود تعداد بالای متولدین در این دهه باعث شد تا آنها از یک ادبیات خودمانی برای صحبت با یکدیگر استفاده کنند که ممکن بود خوشایند خانواده نباشد. به کار بردن اصطلاح «باحال» یک زمانی برای دختران چندان مناسب نبود و اگر دختری با این ادبیات حرف میزد با واکنش خانواده روبرو میشد، ادبیاتی که کمی لحن لوطی منشانه در آن دیده میشد و صرفا یک ادبیات دخترانه و لطیف نبود. دختران این دهه و البته دهه ۷۰ به بعد، به مرور تحت تاثیر عوامل زیادی قرار گرفتند. یک ادبیاتی است که به صورت عامیانه به آن «ادبیات لوسی» گفته میشود. زمانی این مدل حرف زدن برای دختران یک ضعف به حساب میآمد و نمیگذاشت که دختران به سمت این سبک ادبیات پیش بروند اما رفته رفته این ادبیات تغییر کرد. امروزه دختران بیشتر از هر زمان دیگری از این ادبیات استفاده میکنند اگر شما به اساماسهایی که دختران بین هم رد و بدل میکنند دقت کنید متوجه میشوید خواندن بعضی واژهها و فهمیدن آنها برای نسلهای پیشین عجیب است. واژه «عجیجم» که به جای «عزیزم» استفاده میشود نمونهای از این ادبیات است که در بین دختران رواج پیدا کرده و روز به روز هم به تعداد واژگان آن اضافه میشود. در واقع سرعت این تغییرات به حدی است که دختران هر لحظه در حال اختراع یک نوع سبک زبانی هستند.
کلماتی که مد میشوند
ادبیات دختران به سرعت در حال تغییر است. در واقع اینطور به نظر میرسد که سبک حرف زدن و ادبیات هم تحت تاثیر پدیدهای به نام مد قرار گرفته است. زمانی یک نوع صحبت کردن مد بود و حالا یک مد دیگر جایگزین شده است. مدی که کلمات و آهنگِ ادا کردن واژگان، آن را ایجاد میکنند. جالب اینجاست که پذیرفتن این مد از سمت خانواده ۱۰ سال پیش به سختی انجام میشد اما امروزه خانوادهها خیلی راحتتر با این مسئله کنار آمدهاند چرا که میدانند با پدیدهای گذرا روبرو هستند که ممکن است خیلی زود دیگر آثاری از آن نباشد. دختران این روزها با ادبیات خاص خودشان دنیای دخترانه را به سمتی که میخواهند هدایت میکنند.
دکتر امان الله قرایی مقدم در این باره می گوید: این رفتار ها دلایل فرهنگی و اجتماعی دارد. جوانان در طول تاریخ همیشه نوگرا، نوجو و نوخواه بوده اند. در بسیاری از کشور ها به ویژه ژاپن از سال 1948 به بعد کوشیدند که از فرهنگ، زبان و ارزش های ملی خود پاسداری کنند. آن ها می گفتند باید ژاپنی بمانیم ولی از تمدن غرب عقب نیفتیم. البته نمی شود گفت که جوان ژاپنی امسال با جوان ژاپنی 10 سال پیش تفاوتی ندارد. در این جا نقش تربیتی بسیار مهم است. ما خودمان جوانان را به سمت موسیقی غربی چون راک، رپ، متال و ... برده ایم. وقتی جوان دنبال این سبک موسیقی ها برود، مویش دم اسبی می شود، بدنش را خالکوبی می کند، از واژگان رکیک و بی ریشه استفاده می کند...
نقص آموزشی و پرورش
در گذشته جوانان از به کار بردن اصطلاحات و واژگان رکیک بین خانواده شرم داشتند ولی امروزه شاهد هستیم که به راحتی این واژگان به درون برخی از خانه ها راه یافته است.دکتر قرایی در ادامه می گوید: در ایران به دلیل بی قاعدگی و نقص آموزشی و پرورشی و تربیتی شاهد چنین الگو برداری های غلطی از سوی جوانان بوده ایم. رسانه ها و تلویزیون، علی الخصوص برنامه های ورزشی و فوتبالی نقش بسیار زیادی در این الگو دهی داشته اند. افزون بر آن شبکه های اجتماعی، چت کردن و جوک سازی هم تاثیر بسزایی در شکل گیری این روند داشته است. این روزها از هر 50 واژه که جوانان می گویند، 30 تایش را نمی فهمیم. جوانان برای خودنمایی و خود بزرگ کردن این گونه حرف می زنند. می خواهند بگویند شما را به خدا به ما توجه کنید.
اصطلاحات و واژگان که بر زبان جوانان جاری می شود، قطعا بر قضاوت و شخصیت دهی دیگران در مورد آنان تاثیر می گذارد.
این ها از کمبود های عاطفی و روانی سرچشمه می گیرد .تحصیلات، شغل و نحوه ی بیان خانواده ها بسیار بر گفتار جوانان تاثیر گذار است. خوش بختانه این گونه جوانان در اکثریت نیستند و یک گروه اقلیت را تشکیل می دهند. بیشتر آن ها هنگام حرف زدن با گروه هم سالانشان این گونه سخن می گویند. در واقع آموزش و پرورش فقط در مدرسه نیست. بلکه در جامعه، خیابان و بین هم سالان است .
جوانان مراقب قضاوت ها باشند
دکتر قرایی اضافه می کند: این چنین اصطلاحات و واژگان که بر زبان جوانان جاری می شود، قطعا بر قضاوت و شخصیت دهی دیگران در مورد آنان تاثیر می گذارد. جوانان وقتی رشد کنند و بحران جوانی و احساسات را پشت سر بگذارند، از این واژگان کمتر استفاده می کنند، چون در می یابند این گونه سخن گفتن باعث می شود که دیگران قضاوت خوبی روی آن ها نداشته باشند. وقتی جوانان خیلی درگیر این شکل حرف زدن شوند، کم کم این واژگان و اصطلاحات در شخصیت آنها رسوخ می کند و زمینه ساز بروز رفتار و عمل مطابق با شیوه ی حرف زدن می شود. چون بسیاری از این واژگان و جملات بین معتادان، لات ها و خلاف کارها رد و بدل می شود.
به رغم تمام مخالفت ها و انتقادها امروز این واژگان و اصطلاحات کم شنیده نمی شوند. روندی که از یک سو تیشه به ریشه ی زبان فارسی می زند و از سوی دیگر نابودی اخلاق را به دنبال دارد. شاید پس از نابود کردن زبان فارسی بتوانیم با ارائه ی کتب تفسیر و توضیح اندکی آیندگان را با گذشتگان و هویتشان آشنا سازیم ولی با اخلاقیات از دست رفته چه کنیم؟