18-06-2015، 12:06
♫♫♫
من از غل و زنجیر میترسم
از آه بی تاثیر میترسم
از اتفاق ظاهرا ساده
از اتفاقی که نیفتاده
میخندم و از خنده میترسم
هر روز از آینده میترسم
زیر بید بی مجنون میشینم
زیر شر شر بارون میشینم
فکر میکنم شاید برگردی
با خودم می گم باید برگردی
♫♫♫
خنجر واسه ی این سینه کافی نیست
عاشق کشی رسم تلافی نیست
ای چشم ، از دیدن خلاصم کن
از چشم پوشیدن خلاصم کن
انقدر گیجم که نمیدونم
باید تو رو از چی بترسونم
زیر بید بی مجنون میشینم
زیر شر شر بارون میشینم
فکر میکنم شاید برگردی
با خودم می گم باید برگردی
زیر بید بی مجنون میشینم
زیر شر شر بارون میشینم
فکر میکنم شاید برگردی
با خودم می گم باید برگردی
زیر بید بی مجنون میشینم
زیر شر شر بارون میشینم
فکر میکنم شاید برگردی
با خودم می گم باید برگردی
♫♫♫