09-06-2015، 22:23
چرا ساختمان کعبه مکعبی شکل است؟
حضرت ابراهیم(ع) به دستور خداوند خانه کعبه را ساخته است؛ از اینرو نمیتوان علت خاصّی برای ساختن آن به شکل مکعب پیدا کرد. اما در روایتی به شرح زیر حکمتی معنوی برای آن بیان شده است:
از امام صادق(ع) سؤال شد: براى چه کعبه، کعبه نامیده شده است؟ آنحضرت فرمود: «زیرا چهارگوش میباشد». سؤال کننده پرسید: براى چه چهارگوش میباشد؟ امام(ع) فرمود: «زیرا محاذى و برابر بیت المعمور[1] است و آن
حضرت ابراهیم(ع) به دستور خداوند خانه کعبه را ساخته است؛ از اینرو نمیتوان علت خاصّی برای ساختن آن به شکل مکعب پیدا کرد. اما در روایتی به شرح زیر حکمتی معنوی برای آن بیان شده است:
از امام صادق(ع) سؤال شد: براى چه کعبه، کعبه نامیده شده است؟ آنحضرت فرمود: «زیرا چهارگوش میباشد». سؤال کننده پرسید: براى چه چهارگوش میباشد؟ امام(ع) فرمود: «زیرا محاذى و برابر بیت المعمور[1] است و آن
چهار گوش میباشد». سائل پرسید: براى چه بیت المعمور چهار گوش است؟ امام(ع): «زیرا محاذى عرش است و آن چهار گوش میباشد». محضر مبارکش عرض شد: چرا عرش مربّع است؟ آنحضرت فرمود: «زیرا کلماتى که اسلام بر آن بنا شده چهار تا است و آنها عبارتند از: «سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر».[2]
محمد تقی مجلسی(ره) در شرح این روایت و ارتباط این چهار کلمه شریف با چهار گوش خانه کعبه، چنین میگوید:
بیت المعمور مربّع است؛ زیرا برابر عرش است که مربّع میباشد و چرا عرش مربّع است؛ زیرا کلماتى که بناى اسلام بر آن نهاده شده، چهار کلمه است که به آن «تسبیحات اربعه» گویند.
محمد تقی مجلسی(ره) در شرح این روایت و ارتباط این چهار کلمه شریف با چهار گوش خانه کعبه، چنین میگوید:
بیت المعمور مربّع است؛ زیرا برابر عرش است که مربّع میباشد و چرا عرش مربّع است؛ زیرا کلماتى که بناى اسلام بر آن نهاده شده، چهار کلمه است که به آن «تسبیحات اربعه» گویند.
ممکن است مراد از عرش در این روایت؛ علم باشد و بناى علوم و معارف حقیقی الهی بر این چهار کلمه بناگزاری شده است؛ به این بیان: «سبحان اللَّه»؛ یعنی اینکه ذات مقدس الهى منزّه از آن است که جسم باشد، یا از قبیل جواهر ممکن الوجود باشد، یا در جهت و یا مکان باشد، یا دیدنى باشد، یا حلول کند در غیر خود، یا متحد با غیر شود. صفات او بزرگتر از صفات ممکنات است و صفات او جدای از ذات نیست، بلکه صفات او عین ذات او است. و منزّه است از ظلم و از هر چه لایق ذات اقدس او نیست.
«الحمد للّه»؛ به معناى این است که جمیع ستایشها و سپاسها مخصوص ذات او است. پس لازم است که جمیع کمالات نیز مخصوص ذات او باشد و چنین ذاتى شایسته پرستش است.
«لا اله الا اللَّه»؛ یعنی خدا، واجب الوجودی است که مستجمع جمیع کمالات و در ذات و صفات یگانه است و او را شبیهى و نظیرى از مادّیات و مجرّدات نیست.
«لا اله الا اللَّه»؛ یعنی خدا، واجب الوجودی است که مستجمع جمیع کمالات و در ذات و صفات یگانه است و او را شبیهى و نظیرى از مادّیات و مجرّدات نیست.
و به «اللَّه أکبر» معارف الهی و خداشناسی تمام و کامل میشود؛ زیرا بیان عظمت او است به مرتبهای که عقلهای عقلا از معرفت ذات و صفات او عاجزند و نهایت معرفت آن است که بدانند ممکن نیست به ذات اقدس واجب او برسند. و هر رکنى از ارکان کعبه حقیقى که ذات اقدس او است، مشتمل است بر کلمهای از این کلمات. پس وقتی بنده روى دل خود را در عبادات متوجه آن کعبه کند، بداند که معرفت کامل آن ذات ممتنع است و رو به این ارکان اعتقادی نموده او را عبادت کند که اگر به این نحو نداند، عبادت او نکرده است، بلکه ساخته خیالى خود را بندگى کرده است.[3]