05-06-2015، 9:44
نویسنده : قدریه آذرنوش
چنین برخوردها و اعمالی در افراط و تفریط عدة خاصی ریشه دارند که زمینة کتمان زنان را فراهم میآورند. زنی را با چشمان بسته و لبهای دوخته میبینیم. زنی را مجروع از چاقوی شوهر مشاهده میکنیم. زنی را پیش چشمان خود میبینیم که در سینة خود گلولهای را نصیب شده است. زن ایدهآل در کشورهای در حال توسعه و سنتی چون افغانستان، زنی است که دو گوش شنوا برای اجرای اوامر خانواده و شوهر داشته باشد. ستمکشی برای برادر و پدر باشد. چنین تصویر و افراط در برخورد با زنان در بیشتر موارد توسط خود زنان تحمیل میشود و باعث شده است که زنان خود، برای کتمان حقوق زن دیگری ایستاده باشد.
تعداد خاصی از زنان که به آزادیهای نسبی رسیدهاند و خود میانگارند که در تمام صحنهها خودشان هستند که بر سرنوشت خود حاکماند، بازهم در دام تبلیغات غولآسای رسانهای و کانالهای اقتصادی افتادهاند و به عنوان ابزارهای لوکس و مصرفی شیک تبدیل شدهاند. جنسیت آنها خوراک مناسب اینگونه شرکتها و بنگاههای اقتصادی شده است. در کشور ما بهرغم همة ادعاها، ناگزیر به پذیرفتن این واقعیتیم که با توجه به شرایط فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی کنونی جامعه، به زنان نگاهی کاملاً مردسالارانه و نوعی دید «از بالا به پایین» وجود دارد. با همة امتیازاتی که دین اسلام برای زنان در نظر گرفته است، در عمل اما زن جزئی از مالکیت مرد محسوب میشود. این واقعیتی است ملموس. بدون اینکه این امتیازات بار ارزشی داشته باشد، جزو باورهای بنیادین اذهان عمومی شده و متأسفانه زنان هم با پذیرش تلویحی این ارزشگذاری، به درستی آن صحه میگذارند.
ما در این زمینه نیازمند یک بازنگری و وضع قوانین جدیدتری میباشیم که با روان جامعة اسلامی ما هم سازگاری داشته باشد و هم بتواند با چرخة تمدن و دنیای مدرن بسازد و همگام شود. جهانیشدن و نقش انترنت و ماهواره گرچه توانسته زنان را به حقوق طبیعی خودشان آشنا کند و تا اندازهای نظام خشن مردسالارانه را کمرنگ کند. ضمن دستیابی به حقوق طبیعی خود با جهانی پارچهپارچه و هویتی فروریختة روبهرو میشوند. سنتهای قدیمی در حال پوسیدناند و محدودیتهای فرهنگی موجود گذار از سنت به مدرنیته را با دشواری روبهرو کرده و این امر با توجه به فقه پویای جهان اسلام به فرهیختگان فرهنگی و آگاه نیاز دارد تا بتواند لوازم و ابزار عبور آگاهانه از سنت به مدرنیته را فراهم آورده و زمینة حضور زنان را نیز هموار سازند
بدون شک یکی از مشکلات کشورهای در حال توسعه، عدم حضور زنان بهخصوص در بُعد عطوفت مادرانه در تصمیمگیریهای کلان سیاسی و اقتصادی میباشد. هرچند زنان بهظاهر در همة صحنهها حضور دارند؛ ولی تا زمانی که در چهارچوب قوانین مردسالارانه و تحت حاکمیت آنها حرکت میکنند، حضورشان کماهمیت بوده و بیاثر میماند.
بهصورت نمونه، صدای آزادیخواهانة زنان که خواهان حقوق برابر بر اساس استعدادها و قابلیتهای خوداند، نیز، از حلقوم مردان شنیده میشود. چنین برخوردی با زنان، بازهم متکیبودن زنان به قشر مردان را نمایش میدهد و مانع تصمیمگیریهای زنان در بخشهای مختلف زندگی آنها میشود. هیچگاهی زنان نتوانسته متکی به خود شوند و تصامیم براساس برداشتها و برنامههای خودشان باشد.چنین برخوردها و اعمالی در افراط و تفریط عدة خاصی ریشه دارند که زمینة کتمان زنان را فراهم میآورند. زنی را با چشمان بسته و لبهای دوخته میبینیم. زنی را مجروع از چاقوی شوهر مشاهده میکنیم. زنی را پیش چشمان خود میبینیم که در سینة خود گلولهای را نصیب شده است. زن ایدهآل در کشورهای در حال توسعه و سنتی چون افغانستان، زنی است که دو گوش شنوا برای اجرای اوامر خانواده و شوهر داشته باشد. ستمکشی برای برادر و پدر باشد. چنین تصویر و افراط در برخورد با زنان در بیشتر موارد توسط خود زنان تحمیل میشود و باعث شده است که زنان خود، برای کتمان حقوق زن دیگری ایستاده باشد.
تعداد خاصی از زنان که به آزادیهای نسبی رسیدهاند و خود میانگارند که در تمام صحنهها خودشان هستند که بر سرنوشت خود حاکماند، بازهم در دام تبلیغات غولآسای رسانهای و کانالهای اقتصادی افتادهاند و به عنوان ابزارهای لوکس و مصرفی شیک تبدیل شدهاند. جنسیت آنها خوراک مناسب اینگونه شرکتها و بنگاههای اقتصادی شده است. در کشور ما بهرغم همة ادعاها، ناگزیر به پذیرفتن این واقعیتیم که با توجه به شرایط فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی کنونی جامعه، به زنان نگاهی کاملاً مردسالارانه و نوعی دید «از بالا به پایین» وجود دارد. با همة امتیازاتی که دین اسلام برای زنان در نظر گرفته است، در عمل اما زن جزئی از مالکیت مرد محسوب میشود. این واقعیتی است ملموس. بدون اینکه این امتیازات بار ارزشی داشته باشد، جزو باورهای بنیادین اذهان عمومی شده و متأسفانه زنان هم با پذیرش تلویحی این ارزشگذاری، به درستی آن صحه میگذارند.
ما در این زمینه نیازمند یک بازنگری و وضع قوانین جدیدتری میباشیم که با روان جامعة اسلامی ما هم سازگاری داشته باشد و هم بتواند با چرخة تمدن و دنیای مدرن بسازد و همگام شود. جهانیشدن و نقش انترنت و ماهواره گرچه توانسته زنان را به حقوق طبیعی خودشان آشنا کند و تا اندازهای نظام خشن مردسالارانه را کمرنگ کند. ضمن دستیابی به حقوق طبیعی خود با جهانی پارچهپارچه و هویتی فروریختة روبهرو میشوند. سنتهای قدیمی در حال پوسیدناند و محدودیتهای فرهنگی موجود گذار از سنت به مدرنیته را با دشواری روبهرو کرده و این امر با توجه به فقه پویای جهان اسلام به فرهیختگان فرهنگی و آگاه نیاز دارد تا بتواند لوازم و ابزار عبور آگاهانه از سنت به مدرنیته را فراهم آورده و زمینة حضور زنان را نیز هموار سازند