شعری از خودم برای مرتضی پاشایی

[زیا]

سلام  این اولین پست من است.


امیدوارم از شعری که گفتم خوشتون بیاد



یکی هست..که همیشه هست




فقط اروم خوابیده.. نمی دونه دلم تنگه مثل ابرای تیره



نمی دونم شاید گفته دوباره بر میگرده.. نمی دونه دل یوونه ی من براش بی قراره



چقدر خوش حال میشیم دوباره بشنویم این صدارو.. دوباره ببینیم چهره ی پر از عشق و وفا رو



خودش گفت که راحت شد از این سرطان بیرحم..



خودش گفت کنار گذاشت کلاه و افشون کرد مو ها رو..


خودش گفت دیگه گریه بسه حالش بهتر از اینه


ولی نمی دونه رفتنش چقدر غمگینه


امپرا طور پاپ از همه چی گفت=از روز های سختش .ازقلبش که رو تکرار بود. از بغضی که تو گلوش گیر کرده بود بعد از سرطان.


از جاده ای گفت که یک طرفه بود. از نگرانی های خودش که با خدا حرف میزد. از دقیقه های اخری که میرفت. از عصر پاییزی

که خیلی تلخ بود  




نظر هاتون برام مهمه+سپاس اگر خوشتون امد

برای شادی روح مرتضی پاشایی صلوات

---

---

اگر بد بود ویرایش کنم

[baran81]

آخی
روحش شاد و یادش گرامی

[هلیا78]

خدا بیامرزتش

[یاور تک نواز]

خوب بود بسیار عالی صداتم که عالی باشه از این عالی تر فکر نکنم بشه