امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

غرور ..

#1
لعنتی سلام مرا به غرورت برسان و به او بگو بهای قامت بلندش تنهاییست…!!

همه ی بغض من تقدیم غرور نازنینت باد، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد …
جانبازٍ چند درصد است؟ او که در حادثه ی عشق، قلب و غرور خود را از دست داده است ؟
بمیرم من
فهمیدم نمی مانی … دیدم می روی … رفتی
باز هم ایستاده ام نگاه میکنم
آخرم میکشد مرا این غرور لعنتی …
دیگر نه اشکهایم را خواهی دید
نه التماس هایم را
و نه احساساتِ این دلِ لعنتی را…
به جایِ آن احساسی که کُشتی
درختی از غرور کاشتم…

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم !
از لج تو … از لج خودم …
که حاضر نبودیم یک بار این ها را واقعی به هم بگوییم !
من، من کردن های من و تو بود که، هیچوقت ما نشدیم
گرچه ای دوست غرور دلت احساس مرا درک نکرد…
آفرین برغم عشقت که مرا ترکنکرد…
وقتی می گویم: برایم دعا کن یعنی کم آورده ام…
یعنی دیگر کاری از دست خودم برای خودم بر نمی آید!
اینقدر خودت رو نگیر … !
اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن … !
وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد …
فکر نکن که فوق العاده ای !!!
شاید اون کم توقعه …
ما بدهکاریم به یکدیگر و به تمام ” دوستت دارم” های ناگفته ای که پشت دیوار غرورمان ماند و آنها را بلعیدیم تا نشان دهیم که منطقی هستیم
برای بودنِ با تو غرورم پایمال شد
تو هم اندکی احساس بگذار
مساوی که نمی شویم
حداقل به من نزدیک شو
قدش به “عشق” نمی رسید؛ “غرور”م را زیر پا گذاشت تا برسد !
محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم آنچه را که اسمش را غرور گذاشته ام برایت به زمین بکوبم
دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت :
” او یقینا پی معشوق خودش می آید “
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود :
” مطمئنا که پشیمان شده برمیگردد “
عشق قربانی مظلوم ” غرور ” است هنوز …
گفت:
بی من چه میکشی؟
گفتم:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نفس …!
کاش غرورم را که در پستوی سادگی ام پنهان بود می یافتی
اما تو این سادگی را بهانه ای قرار دادی برای در هم شکستن غرورم…
امروز با غرورت باز م مرا شکستی
با ناز وقهر و کینه مهرم زدل گسستی
دانی که بی تو هیچم ای ماه بی مروت
باشد که بار دیگر قلب مرا شکستی …
دلم را پیش خود پابند کردی
ولی گفتی تو یک دنیای دردی
غرورم را شکستی بی تفاوت
برو فکر کن همیشه خیلی مردی
قول داده بودیم ما به هم که تن ندیم به دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
روزگار
چه بی دووم بود قول ما جدا شدیم آخر کار
گل مغرور قشنگم من فراموشت نکردم
بی تو اینجا رو نمی خوام می رم و برنمی گردم
گناهی که پشیمانی بیاورد بهتر از عبادتی است که غرور بیاورد…
گرچه ای دوست غرور دلت احساس مرا درک نکرد
آفرین بر غم عشقت که مرا ترک نکرد
آدمی غرورش را خیلی زیاد،
شاید بیشتر از تمام داشته هایش دوست می دارد،
حالا ببین اگر خودش، غرورش را به خاطر تو، نادیده بگیرد،
چه قدر دوستت دارد !
و این را بِفهم آدمیزاد
گاهی دلم می خواهد
وحشیانه غرورت را
پاره کنم!
قلب ترا
در مشتم بگیرم
و بفشارم
تا حال مرا لحظه ایی بفهمی…!
کاش می فهمیدی که تو از دید من زیبا بودی؛
دیگران حتی نگاهت هم نمی کردند،
و تو چه اشتباهی مغرور شدی …
محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم؛
آنچه را که اسمش را غرور گذاشته ام
برایت به زمین بکوبم …
احساس من قیمتی داشت؛
که تو برای پرداخت آن فقیر بودی …
نمیدونی چه کاری بادلم کردی، نمیدونی چه غمگینم نفهمیدی
نمیشناسی منو از من چقدردوری، تواین روزا چه بی رحمانه مغروری
بی وفا !!
این روزها نه مجالی
برای دلتنگی دارم
و نه حوصله ات را..
ولی با این همه،
گاه گاهی دلم هوای تو را میکند …
رُخ به رُخ که شدیم
من مات شدم و تو …
چون پادشاهی که از اینگونه فتحها زیاد دیده است
بی اهمیترد شدی …
آنچه را که اسمش غرور گذاشته ام برایت به زمین بکوبم…
احساس من قیمتی داشت که تو برای پرداخت آن فقیر بودی
پاسخ
 سپاس شده توسط Mason
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان