امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تاریخچه ی عکاسی

#1
واژه عكاسي يا photography از دو كلمه ي يوناني photos به معني نور و graphos به معني نوشتن ريشه گرفته است. از اين رو واژه ي عكاسي به مفهوم «نوشتن يا ترسيم با نور» است. يعني ايجاد اثر و تصوير با استفاده از نور. به همين دليل «نور» نقش كليدي در عكاسي ايفا مي كند و بدون وجود نور اصولاً عكاسي غير ممكن خواهدبود. بنابراين براي دستيابي به يك عكس مطلوب ضروري است كه برخي تمهيدات براي تنظيم و كنترل دقيق نور فراهم شود. در فصل هاي آينده به ترتيب تمامي اين تمهيدات را به همراه ابزار و وسايل مورد نياز آن بررسي خواهيم كرد. در اين فصل به تاريخچه ي ظهور و پيدايش مفهوم عكاسي و نيز فعاليت هايي كه در حوزه هاي مختلف علوم بشري براي تحقيق آن انجام شده خواهيم پرداخت.
عكاسي اختراع يك فرد نيست بلكه ماحصل مجموع اكتشافات و تحقيقات افراد بسياري در حوزه هاي مختلف شيمي و صنايع است. ثبت تصوير به وسيله ي نور نيازمند اكتشافات و اختراعاتي در قلمرو دانش شيمي بود تا امكان تهيه يك عكس، به مفهومي كه ما امروزه مي شناسيم، فراهم شود. از سوي ديگر ضروري بود كه پيشرفت هايي در زمينه ساخت لوازم و وسايل دقيقِ مهندسي حاصل شود تا امكان ساخت ابزارهاي مناسبي براي دريافت و تنظيم نور ممكن گردد. و اين به دست نيامد مگر در طي سال ها فعاليت و تحقيق انسان هاي سخت كوشي كه به چيزي جز جاذبه سحرانگيز ثبت تصويري از جهان نمي انديشند . اما تصور مردمان از ثبت تصوير در طول تاريخ چه بود است؟
قدمت اين انديشه را تا زمان يونان باستان و به اسطوره (384-323 ق.م) نسبت مي دهند. وي تصور مي كرد كه مي توان تصوير اشياء و اجسام را بر روي سطوح ديگر منعكس كرد. حسن بن هيثم (1038-956.م) دانشمند و رياضي دان عرب سال ها بعد به كشف جالبي نائل آمد. وي زماني كه مشغول بررسي يك كسوف (خورشيد گرفتگي) بود، مشاهد كرد كه شعاعهاي نور از لابلاي درختان بر روي ماسه هاي ساحل منعكس شده و بدين ترتيب تصوير كسوف به شكل معكوس بر روي زمين نقش بسته است. وي سپس همين پديده را با استفاده از يك جعبه مسدود روزنه دار تجربه كرد و نقش معكوس اجسام را بر روي ديواره ي مقابل روزنه مشاهده كرد. به نظر مي رسد كه چنين دستگاهي (‌اتاقك تاريك) در آن روزگار به تدريج متداول شد. اما اختراع نخستين اتاقك تاريك را به لئوناردو داوينچي (1519-1452.م) و جوواني باتيستا دلاپورتا (1615-1538.م) هنرمند و مخترع ايتاليايي نسبت مي دهند. داوينچي اگر چه به دقت جزييات چنين دستگاهي را بيان داشته بود ولي دل نوشته هاي وي تا اواخر سده هجدهم منتشر نشد .




ژروم كاردان (1576-1501.م) امكلان نصب يك عدسي محدب را در مقابل روزنه ي اتاق تاريك مطرح كرد. در سال 1558 ميلادي دلاپورتا فايده اين كار را براي هنرمندان نقاش گوش زد كرد. وي طرح اتاقك بسته اي را داد كه در آن فقط يك روزنه تعبيه شده است و در مقابل اين روزنه يك صفحه ي نيمه شفاف، مانند شيشه ي مات قرار مي گرفت و تصوير اشياء و اجسامي كه در مقابل روزنه (‌بيرون از اتاقك و در معرض نور قرار داشتند) به صورت معكوس بر روي شيشه يا صفحه ي روبروي روزنه نقش مي بست. بدين ترتيب نقاشان و طراحان تا با استفاده از آن تصوير معكوس، تصاوير دقيقي از اشياء و اجسام ترسيم كنند. اين دستگاه به نام دوربين آبسكيورا يا «اتاقك تاريك» معروف شد.
بعدها اتاقك هاي تاريك متنوعي ساخته شد. بعضي از آنها چنان بزرگ بودند كه يك انسان در آن جا مي گرفت و لذا نقاشان مجبور مي شدند براي سهولت در حمل و نقل، آن را به صورت واگن بسازند و به وسيله ي اسب جابجا كنند. اما زماني كه عدسي اختراع شد مشكل بزرگ اين اتاقك ها حل شد. حال اين امكان پديد آمده تا اتاقك تاريك را به اندازه يك جعبه كوچك بسازند و به علاوه تصوير حاصله را نيز به اندازه دلخواه پديد آورند. عدسي شيشه ي مدور يا گود شده اي بود كه با نگاه كردن از پشت آن اشياء بزرگتر يا كوچكتر از اندازه واقعي شان ديده مي شدند. اما اين پديده، به دليل انتشار شعاع هاي نور به صورت مستقيم است بدين ترتيب كه از نقاط مختلف شيئي كه در معرض نور قرار دارد گرفته، شعاع هاي متفاوتي منعكس مي شود و اين شعاع هاي نوراني به خط مستقيم و در تمامي جهات منتشر مي شوند. حال اگر يك جعبه تاريك يا دوربين آبسكيورا در اختيار داشته باشيم تمامي شعاع هاي نوراني شيء به سمت روزنه ميل مي كنند و در آن نقطه متمركز مي شوند،‌آنگاه اين شعاع ها به صورت معكوس در ديواره مقابل روزنه به يكديگر مي پيوندند و تصوير معكوسي از شيء را پديد مي آورند. اين تصوير واضح و دقيق است و كمي روشن تر از تصوير حقيقي خود است. هر چه قدر اين روزنه بزرگتر باشد نور بيشتري به درون اتاقك وارد مي شود و در نتيجه تصوير حاصله محوتر شده و وضوح خود را از دست مي دهد. براي بهتر شدن تصوير و رفع اين مشكل به ترتيبي كه بتوان تصاوير بيشتري را با وضوح بالا به دست آورد، بايد وسيله اي در مقابل روزنه قرار داد تا بتوانند شعاع هاي نور را كه ضمن عبور از روزنه از هم دور مي شوند، منحرف كرده و مجدداً روي سطح مقابل روزنه به يكديگر پيوند دهد. اين وسيله همان عدسي است كه داراي دو سطح محدب است و در مقابل روزنه قرار مي گيرد. عدسي امكان مي دهد تا شعاع هاي نوراني پراكنده تقارب يافته و مجدداً در يك نقطه به هم برسند و آن جا تصوير تشكيل شود.




با قرار گرفتن عدسي در دوربين آبسكيورا، كيفيت تصوير حاصله افزايش يافت. به علاوه همان گونه كه قبلاً نيز اشاره شد حجم دوربين نيز بسيار كاهش يافت. اما اين دوربين ها تا مدت ها صرفاً به عنوان وسيله اي كمكي براي طراحان و نقاشان به كار گرفته شد تا تصاويري با پرسپكتيو دقيق ترسيم كنند. در واقع هنوز هيچ ماده اي يافت نشده بود كه بتواند اين تصاوير فرا رو گريزان را ثبت كند و تنها اين تصاوير را مي شد بر روي شيشه ي مات پشت روزنه مشاهده كرد.
از اين نقطه به بعد مي بايست از حوزه ابداعات فيزيكي به حوزه ابداعات شيميايي برويم. در اينجا موضوتع اصلي چگونگي ثبت و نگهداري تصويري بود كه در جعبه ي تاريك تشكيل شده بود. به نحوي كه ديگر نيازي به قلم و مداد نباشد. انجام اين كار نياز به يك رشته ي مطالعات و تحقيقات در علم شيمي بود.
نخستين فردي كه از وي به عنوان پيشگام اين راه ذكر مي شود هانريش شولتس (1744-1687.م) استاد تشريح دانشگاه آلتدورف آلمان است. وي در سال 1727.م به طور اتفاقي پديده اي را كشف كرد كه تأثيري تعيين كننده در ثبت تصاوير داشت. هنگامي كه شولتس مشغول آزمايشهايي با نمك هاي نقره بود (‌تركيب فلز نقره با يك ماده آلي)‌ و تركيب هاي گوناگوني را مورد آزمايش قرار مي داد، مشاهده كرد كه بطري حاوي نمك نقره كه در كنار پنجره قرار گرفته بود دو رنگ شده است. سمتي كه رو به نور قرار داشت به رنگ بنفش تيره و سمت ديگر كه نور نديده بود به رنگ اصلي نمك نقره يعني سفيد باقي مانده بود. اما وقتي شولتس بطري را تكان داد رنگ بنفش محو شد. بعدها اين آزمايش را چند بار تكرار كرد و نتيجه مشابهي گرفت. گرچه شولتس فقط به تغيير رنگ پيش برد و هرگز در صدد پايدار نگهداشتن اين تغيير برنيامد ولي با اين حال اين تجربه نقطه شروع پيوند علم شيمي با اتاقك تاريك بود و سرآغاز يك رشته مطالعات و كشفيات در اين زمينه گرديد.
نكته حائز اهميت در مورد شولتس آن است كه وي با آزمايشات مختلف پي برد كه اين تغيير رنگ در اثر تابش نور است و نه به دليل گرما و حرارات – اما اين پديده گرچه گام مهمي محسوب مي شد اما هنوز ناقص بود چون اثر آن ناپايدار و موقتي بود.
بعدها شيميدان سوئدي كارل ويلهلم شِل (1786-1742.م)‌ ثابت كرد، نوري كه بر روي كلرور نقره اثر مي كند موجب آزاد شدن نقره مي گردد. ژان سنبيه (1809-1742.م)‌ شيميدان اهل ژنو، تجربه هاي شِل را تكرار و نتايج آن را تأييد كرد.
در اوائل سده نوزدهم ميلادي، توماس وج وود (1805-1761.م) انگليسي آزمايش هاي مشابهي انجام داد و دقيقاً به نتايج مشابهي رسيد. او حتي كوشيد تصاوير طبيعي پديد آمده از عدسي يك اتاقك تاريك يا دوربين آبكسيورا را ثبت كند. اما كوشش او براي ثبت تصوير كمرنگي كه بر صفحه شيشه اي دستگاه مي افتاد موفقيت آميز نبود. او هم مانند شولتس با قرار دادن اجسام و اشياء مات، تصاوير منفي اي به دست آورد. وج وود تلاش بسياري كرد تا اين تصاوير را ثابت كند اما موفق نشد. زيرا پس از آن كه مدتي نور به نقش پديد آمده مي تابيد، آن قسمت هم مانند فضاي اطراف تيره مي شد.
اما اولين تصوير ثابتي را كه مي توان «عكس» نام نهاد، توسط ژوزف نيس فورنپيس (1833-1765.م) مخترع و چايخانه دار فرانسوي تهيه شد. نيپس آزمايشهاي خود را به دليل يك نياز حرفه اي آغاز كرد. در جريان چاپ سنگي آن زمان نسخه هاي چاپي از روي سنگ مسطحي كه تصوير و مطالب بر آن نقش شده بود تكثير مي شد يعني كم و بيش شبيه چاپ باسمه چوبي يا گراور فلزي. نيپس تلاش داشت تا روشي مكانيكي براي انتقال طرح بر سطح سنگ ابداع كند. موفقيت او در ابداع روشي براي حكاكي روي فلز كه با استفاده از نور انجام مي شد، وي را بر آن داشت تا روش خود را با استفاده از اتاقك تاريك بيازمايد. براي اين كار روي يك صفحه فلزي قيراندود آماده را به دقت پشت دوربين آبسكيورا قرار داد و دوربين را جلوي پنجره رو به حياط خانه اش گذاشت و آن را حدود هشت ساعت تكان نداد. وقتي نيپس صفحه فلزي نور ديده را با روغن استوقدوس شست، روي آن منظره ي شيروانيها و سقف خانه هاي روبرو به زحمت قابل تشخيص بود. گرچه بعداً نيپس تلاش كرد تا با استفاده از مواد حساس به نور ديگري همچون صفحه هاي مسي نقره اندود تصاوير روشن تر و واضح تري را در مدت كوتاه تري به دست آورد، ولي توفيق حاصل نكرد.
شخص ديگري كه كار نيپس را تكامل بخشيد لوئي داگر(1851-1799.م) نقاش و طراح صحنه ي فرانسوي بود. وي عمدتاً به كار با ماده ي حساس تري پرداخت كه تركيبي بود از نقره و يد به نام يدور نقره.
وي وسيله اي براي حساس كردن صفحه ي فلزي به وسيله ي يد و ثابت كردن آن به وسيله ي نمك طعام و جيوه اختراع كرد و آن را داگرئوتيپ نام نهاد. وي دريافت كه ماده اي شيميايي كه ما امروزه آن را هيپوسولفيت سديم مي شناسيم مي تواند تركيبات حساس به نور نقره را پيش از آن كه به تصويري ثابل روئيت بدل شوند، در خود حل كند، اما نه بعد از آن. بنابراين داگر مي توانست عكس را بگيرد ولي پيش از آن كه صفحه ي حساس نور بيشتري ببيند. آن را در محلول هيپو بشويد تا فعاليت بعدي نور را نبر ذرات نقره متوقف كند و تصوير ثابتي به دست آورد. جز در مورد ثبوت عكس، روش عكاسي داگر هيچ شباهتي با روش عكاسي امروز ندارد.
هنري فوكس تالبوت (1877-1800.م) رياضي دان و زبان شناس انگليسي به فكر افتاد تا كاري كند كه اين تصاوير بر روي صفحه ي كاغذي ثبت شود. وي اولين كسي بود كه توانست يك عكس منفي (نگاتيف) روي كاغذ به وجود آورد و با عكسبرداري دوباره از آن بر روي كاغذ، امكان تكثير نسخه هاي متعدد، به صورت مثبت (پوزيتيف) را فراهم كرد. روش كار وي به اين ترتيب بود كه يك عكس منفي، مثلاً نقش سفيد يك برگ درخت را در زمينه ي سياه، روي يك كاغذ حساس دوم قرار داد. آنگاه اين دو كاغذ را زير فشار يك شيشه ي جام در معرض نور آفتاب گذاشت، كاري كه ما امروزه آن را چاپ كنتاكت مي ناميم . در جريان كار، نور از قسمت هاي سفيد برگ در نگاتيف عبور مي كرد . تصوير سياهي روي صفحه ي حساس دوم تشكيل مي داد. در عين حال نور از قسمت هاي تاريك نگاتيف عبور نمي كرد، بنابراين آن قسمت ها روي كاغذ دوم سفيد باقي مي ماند. نتيجه كار تصوير مثبتي بود از شيء اصلي، يعني يك برگ تيره در زمينه ي سفيد. اين آزمايش شالوده ي اصل عكاسي نوين بر مبناي تصاوير منفي و مثبت را تشكيل داد. وي روش ابداعي خود را كالوتايپ نام نهاد كه تركيبي بود از دو واژه ي يوناني kalos به معني زيبا و typos به معني نقش. بعدها هرشل دوست تالبوت، واژه ي فتوگرافي را ابداع كرد كه تا به امروز رايج است.
اختراع مهم بعدي توسط فردريك اسكات آشر (1857-1813.م) مجسمه ساز انگليسي صورت گرفت وي تصميم گرفت تا روش تالبوت را پيشرفت دهد. در سال 1851.م، نگاتيف «كولوديون مرطوب» يا شيشه ي مرطوب را به جهان عرضه كرد. در اين روش نگاتيفي بسيار دقيق تر از نگاتيف هاي كاغذي به دست آمد. و به علاوه اين امكان فراهم شد تا مستقيماً پزيتيفهايي از آن تهيه شود. در داين روش نخست ماده ي كولوديون بر روي شيشه ريخته مي شد تا تمامي سطح آن پوشيده شود. سپس آن را با محلول نيترات نقره حساس مي كردند و آن را در حالي كه هنوز مرطوب بود، نور مي دادند (حدود 5 تا 10 ثانيه در آفتاب ) و بلافاصله ظاهر مي كردند چون لايه ي حساس كولوديون هر قدر خشك تر مي شد حساسيت اش را بيشتر از دست مي داد. از اين رو اين روش به عكاسي با شيشه ي مرطوب معروف شد. پر واضح است كه اين روش بسيار وقت گير و پر زحمت بود.
در سال 1880.م روش شيشه ي مرطوب، به روش خشك تبديل مشد. بدين ترتيب اين امكان فراهم شد تا عكس را پس از نور دادن، هفته ها بعد ظاهر كرد. جورج ايستمن (1932-1854.م)‌كه عكاس آماتور آمريكايي بود، به روش شيشه ي خشك علاقه مند شد. او به فكر ساختن فيلمي افتاد كه استفاده از آن آسان تر باشد و كاربرد همگاني داشته باشد. وي پس از كوشش هاي فراوان به فرمولي از تركيب ژلاتين و برومور نقره دست يافت كه داراي تمامي ويژگي هاي لازم براي عكاسي بود. ايستمن پس از اين موفقيت، شركت فيلم و شيشه ي خشك ايستمن را تأسيس كرد كه بعدها نام كداك گرفت.
چند سال بعد وي فيلم حلقه اي را به بازار عرضه كرد كه عبارت بود از يك حلقه كاغذ كه با لايه ي حساسي از ژلاتين پوشيده شده بود. پس از آن كه فيلم ظاهر مي شد، مي بايستي لايه ي حساس را از كاغذ غير شفافي كه پشت آن چسبيده بود جدا كنند تا نگاتيو به دست آيد و براي چاپ عكس بتوان نور را از آن عبور داد.
تا اين دوران هنوز دوربين هاي سنگين شيشه اي رايج بودند و لذا امكان عكاسي براي همه فراهم نبود. اما در سال 1888.م ايستمن دوربين سبك و ارزان و ساده ي كداك را به بازار عرضه كرد كه در آن به اندازه ي 10 عكس، فيلم وجود داشت. تلاش ايستمن در همگاني كردن عكاسي تا آنجا پيش رفت كه در سال 1900.م دوربين مدل كداك براوني را براي بچه ها ساخت. شعار وي چنين بود «تكمه را فشار دهيد، باقي كار با ما!» و بدين ترتيب روياي وي در ساخت دوربيني كه آنقدر ساده باشد كه مانند مداد به كار رود به وقوع پيوست. ابداعات ايستمن انقلابي در عرصه ي همگاني شدن عكاسي به وجود آورد.
آنچه تا كنون گفته شد تجارت و تلاش هايي بود كه در زمينه ي عكاسي سياه و سفيد صورت گرفته بود. اما حقيقت اين است كه همزمان تلاش هايي نيز براي ثبت مستقيم رنگ ها انجام شده بود ولي همگي با بن بست مواجه شده بودند. در سال 1859.م كه جيمز كلرك ماكسول (1874-1800.م) در نمايشي عمومي ثابت كرد كه تمامي رنگ ها از تركيب سه شعاع نوري قزمز، سبز و آبي به دست مي آيند، راهگشاي اختراع عكاسي رنگي شد. بدين ترتيب كه فرض شد تا با در دست داشتن سه تصوير مشخص از يك صحنه با استفاده از سه فيلتر قرمز، سبز و آبي و با تاباندن آن بر روي پرده يك تصوير پوزيتيف رنگي به دست آورد. اما اين ظريق كه روش تركيب افزايشي رنگ ها بود عيب بزرگي داشت. يعني آن كه رنگ هاي اضافه شده را فقط از راه عبور نور و يا در تصوير بر روي ديوار بايد ديد. اين روش در سال 1885.م توسط فردريك اوژن ايوز (1937-1856.م) به جاي بكار بردن سه عكس بر روي يك ورقه شيشه با خطهاي بسيار ريز كه در هر سانتي متر صد خط داشت و به تناوب به سه رنگ بودند، تهيه كرد. وي اين صفحه را سر راه تصويرها نهاد. بعدها برادران لومير فرانسوي بر روي سطح صفحه ي هزاران دانه ي ميكروسكوپي نشاسته به سه رنگ بودند، تهيه كرد. وي اين صفحه را سر راه تصويرها نهاد. بعدها برادران لومير فرانسوي بر روي سطح صفحه هزاران دانه ي ميكروسكوپي نشاسته به سه رنگ اصلي، با ابعاد 15 تا 20 ميكرومتر ريختند و در سال 1907 .م پلاك هاي اتوكروم را به بازار عرضه كردند.




اما روش عكاسي رنگي كه امروزه متداول است نه به صورت تركيب افزايشي بلكه به روش تفريقي است. اين روش در سال 1869.م توسط لوئي دوكودو هورون (1920-1837.م) و شارل كروس (1881-1848.م) مجزا از يكديگر معرفي شد و در اين روش سه نگاتيف از يك موضوع با فيلترهاي سبز، بنفش، نارنجي كه مكمل رنگ هاي اصلي قرمز و زرد و آبي است گرفته مي شود. آنگاه اين سه تصوير بر روي هم قرار داده مي شوند و مستقيماً رنگ هاي موضوع آشكار مي شوند.
در سال 1935.م با اختراع لئوپولدمانس (1964-1899.م) و لئوپولدگودوكسي 1900.م پلاك هاي فيلمي كداكروم كه به ضخامت يك فيلم معمولي و داراي سه فيلتر و سه نگاتيف است به بازار عرضه شد. پس از آن آگفاكالر فيلم هاي رنگي خود را به بازار فرستاد. بنابراين تفاوت عمده ي بين فيلم هاي سياه و سفيد و رنگي در اين است كه فيلم هاي رنگي بر اساس نورهاي رنگي مكمل طراحي شده اند و به علاوه داراي سه امولسيون حساس به نور هستند كه عمل تركيب نورهاي دريافت شده را به عهده دارند. امروزه طيف وسيعي از فيلم هاي رنگي متنوع با تكنيك بسيار دقيق به بازار عرضه شده كه به عكاس امكان مي دهد تا هر عكسي را به دلخواه خود بگيرد.
امروزه عكاسي نقش مهمي در عصر اطلاع رساني سريع ايفا مي كند. تصاوير عكاسي براي ثبت رويدادها و وقايع به وفور مورد استفاده قرار مي گيرد. هم اكنون اين امكان فراهم شده تا با بكارگيري تجهيزات و دستگاه هاي الكترونيكي تصاوير چاپي در كوتاهترين زمان ممكن به تمامي نقاط جهان ارسال و منتشر شود. از اين رو عكاسي به رسانه اي گويا و زباني جهاني مبدل شده است. تصويري كه در آلمان يا ژاپن گرفته شده، به سهولت در كشور ديگري قابل فهم و درك است . كاربرد عكس و عكاسي در زمينه هاي مختلف ارتباطي همچون تكنولوژي هاي آموزشي اهميت ويژه اي يافته است. به علاوه عكاسي به مثابه ي يك رسانه ي هنري نيز موقعيت خاصي در ميان هنرهاي تجسمي به خود اختصاص داده است. به گونه اي كه تأثير پذيري آن از تحولات فكري و اجتماعي دوران شباهت زيادي به سير ديگر گرايشات مختلف هنري بوده است. از همين رو بي دليل نيست كه والتر بوژه در يك كنفرانس عكاسي مدعي مي شود كه بسياري از عكس هاي هنري شباهت هاي زيادي به سبك هاي نقاشي و مكاتبي همچون رئاليسم جادوئي، امپرسيونيسم يا اكسپرسيونيسم دارد.
امروزه – به ويژه پس از جنگ جهاني دوم – آموزش عكاسي در سطح دانشكده و دانشگاه هاي سراسر دنيا رشد و توسعه زيادي يافته است. از آنجا كه اغلب مدرسين اين مركز آموزشي خود از عكاسان ممتاز به شمار مي روند، آموزش عكاسي همچون هر نظام هنري ديگر، اهميت خاصي يافته است. بخشي از اين آموزش به تاريخ عكاسي اختصاص دارد و طي آن دانشجويان رجوع به كارهاي گذشته را فرا مي گيرند و عكس هاي اصيل و برجسته را مورد بررسي قرار مي دهند. اين كار موجب مي شود تا عكاسي به عنوان يك رسانه ي مستقل هنري هر چه بيشتر شكوفا شود.




در مجموع مي توان گفت عكاسي از آغاز پيدايش آن در ميانه ي سده ي نو زدهم ميلادي تا كنون راهي طولاني را سپري كرده است . در گذشته گرفتن عكس و ظهور آن كاري پر مشقت و وقت گير بود. كيفيت تصاوير حاصله نيز مطابق استانداردهاي آن زمان ضعيف و ناكارآمد بود. اما امروزه همه افراد پير و جوان و با مهارت هاي مختلف امكان يافته اند تا از عكاسي لذت ببرند. امروزه دوربين هاي جديدي به بازار عرضه شده كه به كمترين مهارت نيازمند است و هر كسي قادر است از آن استفاده كند. به علاوه تجهيزات و تكنولوژي هايي جديد، امكانات تازه اي را در اختيار عكاسان حرفه اي نهاده است تا در هر شرايط و هر موقعيتي عكس هايي دقيق و شفاف با كيفيت بالا تهيه كنند.
خوب، ولی اشتباه...
پاسخ
 سپاس شده توسط ..WonDerfull.. ، KATARA
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان