24-04-2015، 20:32
شكر به معنی قدردانی و قدرشناسی و تشكر از نعمت دهنده است. از آنجا كه نعمتها همه از خداست شكر حقیقی هم باید از خدا صورت پذیرد. اگر ایمان را دو شاخه كنیم یك شاخه آن صبر و دیگر شاخه آن شكر است. صبر نشانگر زیبایی برخورد مؤمن با بلاها و گرفتاریها است و شكر زیبایی برخورد مؤمن با نعمتهاست. مگر جز این است كه شكر و سپاس از ولی نعمت حقیقی همچون هر نعمت دهنده دیگر وظیفه وجدانی و اخلاقی هر انسانی است؟ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید:
در تورات نوشته است كسی كه بـه تو نعمت داد، سپاسش گزار و كسی را كه از تو سپاسگزاری كرد، نعمتش ده، زیرا با سپاسگزاری نعمتها نابود نگردد و با ناسپاسی پایدار نماند، سپاسگزاری مایه افزایش نعمت و بیمه كننده و ایمنساز نعمت از دگرگونی است.(1)
در هنگام مشاهده انسانی كه از نعمتی محروم است ولی شما آن محرومیت را ندارید بگویید: بار خدایا من تمسخر نمیكنم و بر خود نمیبالم بلكه تو را برای نعمتهای بزرگت نسبت به خود میستایم.
سپاس از منعم، وظیفهای وجدانی است كه شرع بر آن تاكید فراوان دارد. امام باقر(علیهالسلام) فرمودند: روزی عایشه به پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) گفت: ای رسول خدا، چرا خودت را به رنج میاندازی با آن كه خدا گناه گذشته و آینده ترا آمرزیده است؟ حضرت فرمودند:در تورات نوشته است كسی كه بـه تو نعمت داد، سپاسش گزار و كسی را كه از تو سپاسگزاری كرد، نعمتش ده، زیرا با سپاسگزاری نعمتها نابود نگردد و با ناسپاسی پایدار نماند، سپاسگزاری مایه افزایش نعمت و بیمه كننده و ایمنساز نعمت از دگرگونی است.(1)
در هنگام مشاهده انسانی كه از نعمتی محروم است ولی شما آن محرومیت را ندارید بگویید: بار خدایا من تمسخر نمیكنم و بر خود نمیبالم بلكه تو را برای نعمتهای بزرگت نسبت به خود میستایم.
ای عایشه، آیا من بنده سپاسگزار خدا نباشم؟
در ادامه حدیث امام باقر(علیهالسلام) میفرماید:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آنقدر روی انگشتان پایش میایستاد تا این كه خدای سبحان نازل فرمود: "طه، ما انزلنا علیك القرآن لتشقی(2)؛ ما قرآن را بر تو نازل نكردیم كه خود را به رنج اندازی."(3)
شكر، نگهبان و حافظ نعمت مؤمن است. این كه دیده میشود نعمت انسانهای ناسپاس نیز گاهی برقرار است به بیان قرآن كریم برای استدراج است، یعنی: نعمت وسیلهای برای دورتر شدن او از خدا میگردد. شخصی كه به مفهوم استدراج در قرآن توجه كرده بود، آنجا كه خداوند میفرماید: «ما توبه و استغفار را از یاد آنها میبریم»، نزد امام صادق(علیهالسلام) آمده، عرض میكند: من از خدای عزوجل مال خواستم به من روزی كرد، فرزند خواستم به من عطا فرمود، منزل خواستم نصیبم كرد، میترسم این استدراج باشد که خدا نعمتی دهد و توبه و استغفار را از یاد ما ببرد، حضرت میفرماید: به خدا قسم با حمد و سپاس خدا، استدراج تحقق نمییابد.(4)
امام باقر(علیهالسلام) میفرماید:
چون شخص گرفتار و دردمندی را دیدی، به نحوی كه او نشنود سه بار بگو: حمد خدایی را كه مرا از آنچه تو را مبتلا ساخته معاف نمود، هر كس این را بگوید آن بلا به او نمیرسد.
شکرگزاری در همه حال
انسان در همه حال بابت همه چیز باید شكرگزار خداوند خود باشد، ولی در احادیث نسبت به موارد خاصی تاكید بیشتر نمودهاند، امام صادق(علیهالسلام) به چند مورد از آن اشاره فرمودهاند:
الف- هنگام تندرستی:
شخص تندرست و شكرگزار، اجرش همچون پاداش شخص گرفتاری است كه برای خدا صبر پیشه سازد.(5)
ب- هنگام اعطاء و بخشش به دیگران:
عطابخش شكرگزار، اجرش همچون شخصی است كه از نعمت محروم است و در محرومیت قناعت میكند.(6)
ج- هنگام داشتن نعمت:
سپاس و شكر به هنگام نعمت، باعث افزایش و فزونی نعمت میشود.(7)
د- هنگام مشاهده محرومیت دیگران:
در هنگام مشاهده انسانی كه از نعمتی محروم است ولی شما آن محرومیت را ندارید بگویید: بار خدایا من تمسخر نمیكنم و بر خود نمیبالم بلكه تو را برای نعمتهای بزرگت نسبت به خود میستایم.(8)
در این مورد پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) سفارش اكید دارند كه:
مبادا طرف مقابل بشنود و اندوهگین گردد.(9)
امام باقر(علیهالسلام) نیز میفرماید:
چون شخص گرفتار و دردمندی را دیدی، به نحوی كه او نشنود سه بار بگو: حمد خدایی را كه مرا از آنچه تو را مبتلا ساخته معاف نمود، هر كس این را بگوید آن بلا به او نمیرسد.(10)
ه- هنگام یادآوری نعمت:
سیره پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و دیگر ائمه معصومین(علیهمالسلام) این بوده است كه در هنگام یادآوری نعمت، با سجدهی بر خاك، شكر خداوند را به جای میآوردند.
نوع دیگر شكر، تشكر از مردم است، اگر شكر را وظیفهای وجدانی تلقی كنیم، تشكر از مردمی كه به ما خدمتی كردهاند یا واسطه نعمتی شدهاند نیز شكر است و در كلام معصوم(علیهالسلام) تشكر از دیگر انسانها تشكر از خدا تلقی شده است و كسی را كه در ایـن امـر ناتوان باشد، شكرگزار خـدا نیـز ندانستهاند.
امامصادق(علیهالسلام) میفرماید:
هنگامی كه نعمتی را به یاد آوردی برای شكر خدا چهره روی خاك بگذار، اگر سواری، پیاده شو و اگر از بیم شهرت و ریا نتوانی پیاده شوی روی كوهه زین سجده كن، و باز اگر نتوانی بر كف دست سجده نما. (11)
نوع دیگر شكر، تشكر از مردم است، اگر شكر را وظیفهای وجدانی تلقی كنیم، تشكر از مردمی كه به ما خدمتی كردهاند یا واسطه نعمتی شدهاند نیز شكر است و در كلام معصوم(علیهالسلام) تشكر از دیگر انسانها تشكر از خدا تلقی شده است و كسی را كه در ایـن امـر ناتوان باشد، شكرگزار خـدا نیـز ندانستهاند.
امـام سجـاد(علیهالسلام) میفرماید:
در روز قیامت خداوند به كسانی كه از مردم تشكر نكردهاند میفرماید: شما شكرگزار من نبودهاید.
شكرگزارترین شما نسبت به خدا كسی است كه از مردم بیشتر تشكر كند.(12)
چگونگی شكر
در كلام معصومین(علیهالسلام)، شكرگزاری به شكلهای گوناگون مطرح گردیده است كه در تناسب با ایمان (زبانی، قلبی و جوارحی) شكر نیز به انواع شكر زبانی، شكر قلبی و شكر رفتاری تقسیم شده است.
1- شكر زبانی:
الف) سپاس و حمد خداوند سبحان: امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
تمام شكر گفتن همین جمله است: الحمدلله ربالعالمین.(13)
شكر هر نعمتی هر چند بزرگ باشد این است كه خداوند عزوجل را بر آن حمد و سپاس گویی.(14)
حد شكر این است كه بر هر نعمتی كه در خصوص خانواده و مال تو دادهاند سپاس گویی.(15)
امـام سجـاد(علیهالسلام) میفرماید:
در روز قیامت خداوند به كسانی كه از مردم تشكر نكردهاند میفرماید: شما شكرگزار من نبودهاید.
حضرت همچنین میفرماید: هر صبح و شام جهت شكر خداوند این دعا را بخوان تا شكر نعمت خدا را در آن روز و شب ادا كرده باشی:
اللهم ما اصبحت بی من نعمه او عافیه من دین او دنیا فمنك وحدك لا شریك لكلك الحمد و لك الشكر بها علی یا رب حتی ترضی و بعد الرضا(16)؛ بار خدایا هر نعمتی و یا عافیتی كه نسبت به دین یا دنیا در این صبح دارم از جانب توست، تو یكتایی و شریك نداری، پروردگارا حمد و شكر برای تواست – از جهت نعمتی كه به من دادی – تا راضی گردی و هم بعد از رضایتت.
ایشان در حدیث دیگری با اشاره به دعای فوق میفرماید:
حضرت نوح(علیهالسلام) هر روز صبح این دعا را میخواند، كه عبد شكور نامیده شد.(17)
ب)بازگویی نعمت: امام صادق(علیهالسلام) در تفسیر و معنای این آیه (و اما بنعمه ربك فحدث؟) (18) میفرماید:
یعنی آن كس كه به تو احسان كرده، نعمت داده، برتری بخشیده و عطا نموده است، حق او و دین او و آنچه را به تو عطا فرموده و نعمت داده بازگو. (19)
2- شكر قلبی:
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
خدا به هر كس نعمتی دهد و او آن را از ته دل بفهمد شكرش را ادا كرده است.(20)
از آنچه خداوند به موسی وحی فرستاد این بود كه فرمود: ای موسی چنان كه سزاوار است مرا شكرگزار. موسی عرض كرد: پروردگارا چگونه میتوانم تو را آنگونه كه سزاوار است شكرگزارم در صورتی كه هر شكری كه تو را نمایم، آن هم نعمتی است كه تو به من عطا فرمودهای؟ خداوند فرمود: ای موسی، اكنون كه دانستی، آن شكرگزاریت نیز از من است، مرا چنانكه سزاوار است شكر كردهای.(21)
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
مردی آب مینوشد و خدا بهشت را برای او واجب میكند، به این صورت كه او ظرف آب را بر دهانش میگذارد "بسم الله" میگوید و آنگاه میآشامد، سپس با آن كه اشتها دارد، دور میكند و خدا را حمد میكند. باز برمیگردد و میآشامد، باز دور میبرد و حمد میكند و … خدای عزوجل بهشت را به همین سبب برایش واجب میكند.
3- شكر رفتاری:
الف) دوری از محرمات: شكر عملی، استفاده صحیح از نعمت است و همین استفاده صحیح نشانه صداقت فرد در ایمان اوست. به كار نگرفتن استعدادها و نعمتهای خدادادی در راه صحیح، كفران نعمت محسوب میشود كه شاخهای از كفر است. امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
شكر نعمت همان دوری از محرمات است.(22)
ب) انجام تكلیف: امام صادق(علیهالسلام) در بیان حد شكر میفرماید:
حد شكر این است كه اگر برای خدا در نعمتی كه به تو داده حقی باشد آن حق را بپردازی.(23)
آثار شكر
شكر نیز همچون سایر خصلتهای اخلاق دینی، هم آثار دنیوی و هم بازتاب اخروی دارد، آثار دنیوی آن افزایش و بركت در نعمت است و بازتاب اخروی آن بهشت جاودان الهی است.
الف) افزایش نعمت: از مشخصههای اصلی اخلاق دینی بیان آثاری است كه توجیه بشری آن را بر نمیتابد. افزایش نعمت در اثر شكر، كه هم در قرآن و هم در سنت بر آن تأكید شده است، از آن جمله است. به این معنی كه مثلا افزایش مال در اثر شكر چیزی نیست كه علم اقتصاد بشری توان اقامه دلیل علمی تجربی بر آن داشته باشد. امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمودهاند: هنگامی كه در سپاسگزاری گشوده است درِ افزایش نیز باز است.(24)
به كسی كه سپاسگزاری دادند افزایش نیز دادند.(25)
خداوند نعمتی به بنده خویش نداد كه بنده او از صمیم قلب آن را بشناسد، و در ظاهر با زبان خدا را ستایش كند، و سخنش تمام شود، مگر این كه برای او به افزونی نعمت امر شود.(26)
ب) بهشت: امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
مردی آب مینوشد و خدا بهشت را برای او واجب میكند، به این صورت كه او ظرف آب را بر دهانش میگذارد "بسم الله" میگوید و آنگاه میآشامد، سپس با آن كه اشتها دارد، دور میكند و خدا را حمد میكند. باز برمیگردد و میآشامد، باز دور میبرد و حمد میكند و … خدای عزوجل بهشت را به همین سبب برایش واجب میكند.(27)
پینوشتها:
1- مكنوب فی التوراه: اشكر من انعم علیك و انعم علی من شكرك؛ فانه لازوال للنعماء اذا شكرت و لا بقاء لها اذا كفرت؛ الشكر زیاده فی النعم و امان من الغیر./ الشكر، ح 3 .
2- طه- 1و2 .
3- فقالت: یا رسول الله لم تتعب نفسك و قد غفر الله لك ما تقدم من ذنبك و ما تأخر؟ فقال: یا عائشه الا اكون عبداً شكوراً؟ قال و كان رسول الله(صلی الله علیه و آله) یقوم علی اطراف اصابع رجلیه فانزل الله سبحانه و تعالی: (طه ـ ما انزلنا علیك القرآن لتشقی)./ همان، ح 6 .
4- … قد خفت ان یكون ذلك استدراجاً، فقال: اما – والله – مع الحمد فلا./ همان، ح 17 .
5- المعافی الشاكر له من الاجر ما للمبتلی الصابر… ./ همان، ح 4 .
6- … المعطی الشاكر له من الاجر كالمحروم القانع./ همان.
7- ثلاث لایضر معهن شیء الدعاء عند الكرب و الاستغفار عند الذنب و الشكر عند النعمه / همان، ح 7.
8- اذا رایت الرجل و قد ابتلی و انعم الله علیك فقل: الهم انی لا اسخر و لا افخر ولكن احمدك علی عظیم نعمائك علی / همان، ح 22 .
9- اذا رایتم اهل البلاء فاحمدوالله و لا تسمعوهم فان ذالك یحزنهم/ همان، ح 23 .
10- تقول ثلاث مرات اذا نظرت الی المبتلی من غیر ان تسمعه: الحمدلله الذی عافانی مما ابتلاك به، و لو شاء، فعل؛ قال: من قال ذلك لم یصبه ذلك البلاء ابداً./ همان، ح 20 .
11- اذا ذكر احدكم نعمه الله عزوجل فلیضع خده علی التراب شكراً لله؛ فان كان راكباً فلینزل فلیضع خده علی التراب و ان لم یكن یقدر علی النزول للشهره فلیضع خده علی قربوسه و ان لم یقدر فلیضع خده علی كفه ثم لیحمد الله علی ما انعم الله علیه./ همان،ح 25 .
12- ان الله یحب كل قلب حزین و یحب كل عبد شكور، یقول الله تبارك و تعالی لعبد من عبیده یوم القیامه: اشكرت فلاناً؟ فیقول: بل شكرتك یارب، فیقول: لم تشكرنی اذ لم تشكره، ثم قال: اشكركم لله اشكركم للناس./همان،ح30 .
13- … تمام الشكر قول الرجل: الحمدلله رب العالمین./ همان، ح 10 . – ما انعمالله علی عبد بنعمه صغرت او كبرت، فقال: الحمدلله، الا ادی شكرها./ همان، ح 14.
14- شكر كل نعمه – و ان عظمت – ان تحمدالله عزوجل علیها./ همان، ح 11 .
15- هل للشكر حد اذا فعله العبد كان شاكراً ؟ قال: نعم، قلت: ما هو؟ قال: یحمدالله علی كل نعمه علیه فی اهل و مال… ./ همان، ح 12 .
16- اذا اصبحت و امسیت فقل عشر مرات: «اللهم ما اصبحت بی من نعمه او عافیه من دین او دنیا فمنك وحدك لا شریك لك، لك الحمد و لك الشكر بها علی یا رب حتی ترضی و بعد الرضا» فأنك اذا قلت ذلك كنت قدادیت شكر ما انعم الله به علیك فی ذالك الیوم و فی تلك اللیله./ همان، ح 28.
17- كان نوح(علیهالسلام) یقول ذلك اذا اصبح، فسمی بذلك عبداً شكوراً. و قال: قال رسولالله(صلی الله علیه و آله): من صدق الله نجا./همان، ح 29 .
18- ضحی- 11.
19- … الذی انعم علیك بما فضلك و اعطاك و احسن الیك، ثم قال: فحدث بدینه و ما اعطاه الله و ما انعم به علیه./ همان، ح 5 .
20- من انعم الله علیه بنعمه فعرفها بقلبه، فقد أدی شكرها./ همان، ح 15 .
21- … یا موسی اشكرنی حق شكری فقال: یا رب و كیف اشكرك حق شكرك و لیس من شكر أشكرك به الا وانت انعمت به علی؟ قال: یا موسی الان شكرتنی حین عملت ان ذلك منی./ همان، ح 27 .
22- شكر النعمه اجتناب المحارم… ./ همان، ح 10.
23- … ان كان فیما انعم علیه فی ماله حق اداه… ./ همان 12 .
24- ما فتح الله علی عبد باب شكر فخزن عنه باب الزیاده./ همان، ح 2 .
25- من اعطی الشكر اعطی الزیاده، یقول الله عزوجل: (لئن شكرتم لا زیدنكم)./ همان، ح 8 .
26- ما انعم الله علی عبد من نعمه فعرفها بقلبه و حمدالله ظاهراً بلسانه فتم كلامه حتی یؤمرله بالمزید./ همان، ح 9.
27- ان الرجل منكم لیشرب الشربه من الماء فیوجب الله بها الجنه ثم قال: انه لیاخذ الا ناء فیضعه علی فیه فیسمی ثم یشرب فینحیه و هو یشتهیبه فیحمدالله، ثم یعود فیشرب، ثم ینحیه فیحمدالله، ثم یعود فیشرب،ثم ینحیه فیحمد الله؛ فیوجب الله عزوجل بها له الجنه./ همان، ح 16 .