19-04-2015، 15:29
راز ناپدید شدن پسربچه ۳ساله پس از گذشت ۳۰ساعت با دستگیری زوج کودک ربا فاش شد.
آنها با مخفي كردن كودك در خانهاي روستايي قصد اخاذي و سوءاستفاده داشتند اما نقشهشان نقش بر آب شد.گزارش ناپديد شدن پسربچه 3ساله، ساعت 20چهارشنبه گذشته به پليس اهواز اعلام شد. آن شب مردي نگران و سراسيمه نزد مأموران رفت و گفت: دقايقي قبل براي خريد از خانه بيرون رفتم.
اين درحالي بود كه پسر 3سالهام بهنام مبين در حياط خانه مشغول بازي بود. پس از خريد و بازگشت به خانه متوجه شدم كه پسرم در خانه نيست. اطراف خانه را دنبالش گشتم اما اثري از پسرم نبود. به هرجا كه فكر ميكردم مبين به آنجا رفته باشد سر زدم اما هيچكس اطلاعي از او نداشت. براي همين تصميم گرفتم براي پيدا كردن او از پليس كمك بخواهم.
با اين شكايت، تيمي از مأموران پليس مبارزه با جرايم جنايي با دستور سرهنگ خواجوي، رئيس پليس آگاهي استان خوزستان جست و جو براي پيدا كردن پسربچه 3ساله را شروع كردند. اين در حالي بود كه خانواده وي نيز كوچه به كوچه بهدنبال پسرشان ميگشتند و به همه جا سر ميزدند.
24ساعت گذشت و هنوز سرنوشت مبين كوچولو در هالهاي از ابهام بود. تنها فرضيهاي كه پيش روي كارآگاهان مطرح بود اينكه پسربچه را ربودهاند اما هيچ تماسي با خانواده وي برقرار نشده بود. در شرايطي كه تجسسهاي پليسي در اين زمينه ادامه داشت شامگاه پنجشنبه زني با پليس تماس گرفت و گفت كه پسر و عروسش از شب قبل پسربچهاي را در اتاقكي در انباري خانهشان مخفي كردهاند.
همين تماس كافي بود تا كارآگاهان به تحقيق در اين خصوص دست بزنند. وقتي اين زن مشخصات پسربچه را اعلام كرد كارآگاهان دريافتند كه او كسي جز مبين كوچولو نيست. تيمي از مأموران راهي خانه مورد نظر كه دريكي از روستاهاي اطراف اهواز بود شدند و با توجه به حساسيت موضوع آنجا را زيرنظر گرفتند. آنها وقتي وارد خانه شدند هرچه گشتند اثري از پسربچه نبود چراكه عروس خانواده وقتي متوجه تماس مادرشوهرش با پليس شده بود شبانه با شوهرش و پسربچه از خانه فرار كرده بود.
دستگيري
ماموران پس از اطلاع از اين ماجرا به اقدامات اطلاعاتي دست زدند تا اينكه در رديابيهاي خود دريافتند زوج كودكربا به روستاي ديگري در اهواز رفتهاند. همين سرنخ كافي بود تاكارآگاهان ساعت 2بامداد جمعه راهي مخفيگاه آنها شوند. اين زوج جوان كه با حضور پليس حسابي غافلگير شده بودند به دام افتادند و مأموران پسربچه 3ساله را كه در يكي از اتاقها زنداني شده بود آزاد كردند و تحويل خانواده نگرانش دادند.
نقشه نافرجام
در ادامه متهمان تحت بازجويي قرار گرفتند. بررسيها نشان ميداد كه مرد جوان مجرمي سابقهدار است كه پيش از اين بارها به اتهام سرقت و حمل موادمخدر دستگير شده و به زندان افتاده و مدتي قبل آزاد شده است.اين مرد 27ساله كه به تازگي با همسر 24سالهاش ازدواج كرده در ابتدا منكر كودك ربايي شد و ادعا كرد كه بچه را در خيايان پيدا كرده و بهخاطر علاقهاي كه او و همسرش به بچه دارند تصميم گرفتهاند از او نگهداري كنند اما شواهد از ماجراي ديگري حكايت داشت. مرد جوان سرانجام به افشاي حقايق پرداخت و گفت: روز حادثه با همسرم در خيابان بوديم كه پسربچهاي را گريان در خيابان ديديم.
به سمت او رفتيم. انگار بهدنبال پدرش از خانه بيرون رفته و گم شده بود. همان لحظه فكري به سرم زدم. به همسرم گفتم اگر اين پسر بچه را گروگان بگيريم، ميتوانيم از خانوادهاش اخاذي كنيم. همسرم نيز قبول كرد. او به پسرك گفت كه «بيا با هم به بازار برويم تا پدرت را پيدا كنيم.» به اين بهانه او را سوار اتوبوس كرديم و به خانه برديم.
قرار شد كه روز بعد به آن محل بروم و با پرسوجو خانوادهاش را پيدا كنم. ميخواستم شمارهاي از خانوادهاش پيدا كنم تا نقشه مان را اجرا كنيم اما مادرم كه متوجه شده بود پسربچه را دزديدهايم، ما را لو داد و خيلي زود گير افتاديم.
به گزارش همشهري، در ادامه تحقيقات تكميلي از اين زوج گروگانگير مشخص شد كه آنها نهتنها قصد اخاذي از خانواده پسربچه را داشتند بلكه ميخواستند از او براي گدايي و فالفروشي استفاده كنند اما نقشههايشان نافرجام ماند. اين زوج جوان بعد از انجام تحقيقات با قرار قانوني روانه زندان شدند.
آنها با مخفي كردن كودك در خانهاي روستايي قصد اخاذي و سوءاستفاده داشتند اما نقشهشان نقش بر آب شد.گزارش ناپديد شدن پسربچه 3ساله، ساعت 20چهارشنبه گذشته به پليس اهواز اعلام شد. آن شب مردي نگران و سراسيمه نزد مأموران رفت و گفت: دقايقي قبل براي خريد از خانه بيرون رفتم.
اين درحالي بود كه پسر 3سالهام بهنام مبين در حياط خانه مشغول بازي بود. پس از خريد و بازگشت به خانه متوجه شدم كه پسرم در خانه نيست. اطراف خانه را دنبالش گشتم اما اثري از پسرم نبود. به هرجا كه فكر ميكردم مبين به آنجا رفته باشد سر زدم اما هيچكس اطلاعي از او نداشت. براي همين تصميم گرفتم براي پيدا كردن او از پليس كمك بخواهم.
با اين شكايت، تيمي از مأموران پليس مبارزه با جرايم جنايي با دستور سرهنگ خواجوي، رئيس پليس آگاهي استان خوزستان جست و جو براي پيدا كردن پسربچه 3ساله را شروع كردند. اين در حالي بود كه خانواده وي نيز كوچه به كوچه بهدنبال پسرشان ميگشتند و به همه جا سر ميزدند.
24ساعت گذشت و هنوز سرنوشت مبين كوچولو در هالهاي از ابهام بود. تنها فرضيهاي كه پيش روي كارآگاهان مطرح بود اينكه پسربچه را ربودهاند اما هيچ تماسي با خانواده وي برقرار نشده بود. در شرايطي كه تجسسهاي پليسي در اين زمينه ادامه داشت شامگاه پنجشنبه زني با پليس تماس گرفت و گفت كه پسر و عروسش از شب قبل پسربچهاي را در اتاقكي در انباري خانهشان مخفي كردهاند.
همين تماس كافي بود تا كارآگاهان به تحقيق در اين خصوص دست بزنند. وقتي اين زن مشخصات پسربچه را اعلام كرد كارآگاهان دريافتند كه او كسي جز مبين كوچولو نيست. تيمي از مأموران راهي خانه مورد نظر كه دريكي از روستاهاي اطراف اهواز بود شدند و با توجه به حساسيت موضوع آنجا را زيرنظر گرفتند. آنها وقتي وارد خانه شدند هرچه گشتند اثري از پسربچه نبود چراكه عروس خانواده وقتي متوجه تماس مادرشوهرش با پليس شده بود شبانه با شوهرش و پسربچه از خانه فرار كرده بود.
دستگيري
ماموران پس از اطلاع از اين ماجرا به اقدامات اطلاعاتي دست زدند تا اينكه در رديابيهاي خود دريافتند زوج كودكربا به روستاي ديگري در اهواز رفتهاند. همين سرنخ كافي بود تاكارآگاهان ساعت 2بامداد جمعه راهي مخفيگاه آنها شوند. اين زوج جوان كه با حضور پليس حسابي غافلگير شده بودند به دام افتادند و مأموران پسربچه 3ساله را كه در يكي از اتاقها زنداني شده بود آزاد كردند و تحويل خانواده نگرانش دادند.
نقشه نافرجام
در ادامه متهمان تحت بازجويي قرار گرفتند. بررسيها نشان ميداد كه مرد جوان مجرمي سابقهدار است كه پيش از اين بارها به اتهام سرقت و حمل موادمخدر دستگير شده و به زندان افتاده و مدتي قبل آزاد شده است.اين مرد 27ساله كه به تازگي با همسر 24سالهاش ازدواج كرده در ابتدا منكر كودك ربايي شد و ادعا كرد كه بچه را در خيايان پيدا كرده و بهخاطر علاقهاي كه او و همسرش به بچه دارند تصميم گرفتهاند از او نگهداري كنند اما شواهد از ماجراي ديگري حكايت داشت. مرد جوان سرانجام به افشاي حقايق پرداخت و گفت: روز حادثه با همسرم در خيابان بوديم كه پسربچهاي را گريان در خيابان ديديم.
به سمت او رفتيم. انگار بهدنبال پدرش از خانه بيرون رفته و گم شده بود. همان لحظه فكري به سرم زدم. به همسرم گفتم اگر اين پسر بچه را گروگان بگيريم، ميتوانيم از خانوادهاش اخاذي كنيم. همسرم نيز قبول كرد. او به پسرك گفت كه «بيا با هم به بازار برويم تا پدرت را پيدا كنيم.» به اين بهانه او را سوار اتوبوس كرديم و به خانه برديم.
قرار شد كه روز بعد به آن محل بروم و با پرسوجو خانوادهاش را پيدا كنم. ميخواستم شمارهاي از خانوادهاش پيدا كنم تا نقشه مان را اجرا كنيم اما مادرم كه متوجه شده بود پسربچه را دزديدهايم، ما را لو داد و خيلي زود گير افتاديم.
به گزارش همشهري، در ادامه تحقيقات تكميلي از اين زوج گروگانگير مشخص شد كه آنها نهتنها قصد اخاذي از خانواده پسربچه را داشتند بلكه ميخواستند از او براي گدايي و فالفروشي استفاده كنند اما نقشههايشان نافرجام ماند. اين زوج جوان بعد از انجام تحقيقات با قرار قانوني روانه زندان شدند.