09-04-2015، 15:34
(آخرین ویرایش در این ارسال: 09-04-2015، 15:37، توسط |мιѕѕ мєняαѕα|.)
هنگامی که فاطمه متولّد شد، نوری از او ساطع شد چنان که خانه های مکّه را روشن کرد و در مشرق و مغرب جایی نماند که از آن نور، روشن نشود. ده نفر از حورالعین به آن خانه وارد شدند، هر یک دو ظرف پر از آب کوثر به دست داشتند. بانویی که پیش روی خدیجه بود، فاطمه را برداشت و با آب کوثر غسل داد. او لباس سفیدی را که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود، بیرون آورد، فاطمه را در یک پارچه پیچید و پارچه دیگر را مقنعه ی او کرد. آن گاه با او سخن گفت. فاطمه فرمود:
, اشهد ان لا اله الا الله و انَّ ابی رسول الله سید الانبیاء و ان بَعْلی سید الاوصیاء ووُلدی سادَةُ الأسباط؛
گواهی میدهم به یگانگی خدا و این که پدرم رسول الله، بهترین پیامبران و همسرم بهترین جانشین پیامبران و فرزندانم بهترین فرزندزاده های پیغمبران هستند.، آن گاه به یکایک آن بانوان سلام کرد و هر یک را به اسم صدا زد. آن زنان نیز شادی کردند و حوریهای بهشتی خندان شدند و به یکدیگر بشارت دادند. اهل آسمانها نیز ولادت سیده ی زنان عالمیان را به یکدیگر بشارت دادند. در آن لحظه، نور روشنی در آسمان پیدا شد که تا آن روز چنان نوری دیده نشده بود. این بار بانوان رو به خدیجه کردند و گفتند:, این دختر را بگیر که پاک کننده، پاک شده (طاهر و مطهر) و با برکت است. خداوند به او و نسل او برکت داده است.،
خدیجه آغوش گشود و چون کودک دلبندش در دامن او جای گرفت، خوشحالی از سیمایش نمودار شد و این چنین بود که فاطمه علیهاالسلام دختر رسالت در سال پنجم بعثت، بیستم جمادی الثانی به دنیا آمد.
این جا مکه مکرمه است.. و امروز جمعه.. 20 جمادی الثانی..از سال هشتم قبل از هجرت.
شب در سحرگاهان پنهان شد.. و فجر صادق به سوی کرانه روزی زیبا روانه گشت.خانه نبوت در این روز فرخنده که روز آدینه و عید است و روز شادی منتظرمهمان است.. آن هم چه مهمانی! محمد و خدیجه هر دو، لحظه شماری میکنند که باردرخت نبوت را برگیرند.
ناگهان گلهای وجود شکوفا شده به عطر افشانی میپردازند.
نسیم میوزد..
پرندگان هوا نغمه سرایی میکنند..
فرشتگان سپاسگزارانه سر به سجده میافکنند.
در آن روز فرخنده و زیبا، همراه با هلهله ملائک، پرفروغترین شعاع نور محمد،طلوع میکند.
و.. زهرا به دنیا به میآید..
پدرش به او مینگرد، گویا به آیینه نگریسته; خود را در سیمای دخترش میبیند..
خود را با تمام وجود:
با سیما.. با شکل.. با شمایل.. با رنگ..
با زیبایی.. با اخلاق.. با منش.. و با منطق.
او آن چنان به این دختر، از هر نظر، شباهت دارد که گویا او پدر را به دنیاآورده! و ام ابیها است. یا این که دو روح اندر یک بدن; نه! اشتباه نکنم; یکروح است در دو بدن! او آیینه تمام نمای پدر است و همه فضایل و ملکات اخلاقی ومعنوی و وارث حقیقی همه خوبیها و برتریها و کمالها.
گل خوشبوی محمدی است که گلهای معطر روزگار را تحتالشعاع قرار داده.
گلی است که بوی خوش عطرش آسمان و زمین وجود را تا برقرار است فرا میگیردو اگر کسی این بوی دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عطر را استشمام نکند، خود مشکلی دارد که باید به سامان دهی خویشتن بپردازد! به هر حال، زهرا زاده شد. پدر و مادر خرسندی غیر قابل توصیفی داشتند. گرمی وجود زهرا قلب پیامبر را حرارت بخشید و سیمایش از خوشحالی،فرخنده و گلگون شد. و فروغ نورش تابش آفتاب را شرمسار کرد.
محمد و خدیجه که پیوسته شکوفایی گل محمدی را میدیدند، بر سرور و خرسندیشانافزوده میشد. راستی مگر نه هر پدر و مادری از دیدن فرزندشان خوشحال میشوند واحساس خوشبختی و سعادت مینمایند؟ ولی در این جا، مطلب فراتر از این است، زیراپیامبر نه تنها خوشحال است که برای این فرزند، عظمت و مقامی والا قایل است، چراکه فاطمه نه تنها دختر این پدر است که دختر برترین انسان روی زمین است. اودختر خاتم المرسلین است. او از چنان حسب و نسب و شخصیت و مقامی برخوردار است که هیچ کس به آن مقام نخواهد رسید.
اگر پیامبر دست زهرا را میبوسد و برای او احترام فراوانی قایل است، برای این است که: زهرا مادر عترت طاهره است و یازده امام از این وجود مقدس به دنیاخواهند آمد.
اگر پیامبر زهرا را تعظیم و تکریم میکند، برای این که زهرا صدف گوهر ولایت وکانون آفتاب امامت است.
اگر زهرا مورد تقدیر و ستایش پیامبر است، برای این که زهرا مجسمه خواستارهای قرآن و نماینده احکام اسلام است.. و زهرا عصاره عفت و عصمت و پاکدامنی و تقوا وپارسایی و فضیلت است.
اگر پیامبر هر صبحگاهان به در خانه زهرا میآید و «السلام علیکم یا اهلالبیت» سر میدهد، برای این که ذریه پاک پیامبر از مجلی و مشکات زهرای اطهرباقی و برقرار خواهد ماند چه او تفسیر انا اعطیناک الکوثر است.
اگر پیامبر پیش و پس از هر سفری به در خانه زهرا میآید و بر پیشانی مبارکش بوسه میزند، به خاطر این است که زهرا اختر سپهر رسالت و صدرنشین بساط پروردگار و گوهر شهوار کائنات و درخشنده ترین ستاره ایزد منان و نقطه پرگار همه فضیلتها و خوبیها و در یک کلمه محور همه کمالها است.
اگر پیامبر «فداها ابوها» میگوید و به احترام این فرزند بر دستش بوسه میزند که هیچ پدری هرگز دست دخترش را نبوسیده است به خاطر این است که: ایندست از حق علی و جانشین و وارث پیامبر دفاع خواهد کرد تا آن جا که از ستم دشمنان پهلویش میشکند.
اگر پیامبر که تمام فرشتگان و کائنات ارضی و سمایی برایش تعظیم میکنند، دربرابر زهرا خم میشود و او را تعظیم و تجلیل میکنددیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
، به خاطر این است که: زهرافروغی از نور نبوت است که اگر نبوت به محمد ختم نمیشد، زهرا خود یک پیامبربود! و تعجب نکنید از این سخن که به ناحق نگفته ام.
, اشهد ان لا اله الا الله و انَّ ابی رسول الله سید الانبیاء و ان بَعْلی سید الاوصیاء ووُلدی سادَةُ الأسباط؛
گواهی میدهم به یگانگی خدا و این که پدرم رسول الله، بهترین پیامبران و همسرم بهترین جانشین پیامبران و فرزندانم بهترین فرزندزاده های پیغمبران هستند.، آن گاه به یکایک آن بانوان سلام کرد و هر یک را به اسم صدا زد. آن زنان نیز شادی کردند و حوریهای بهشتی خندان شدند و به یکدیگر بشارت دادند. اهل آسمانها نیز ولادت سیده ی زنان عالمیان را به یکدیگر بشارت دادند. در آن لحظه، نور روشنی در آسمان پیدا شد که تا آن روز چنان نوری دیده نشده بود. این بار بانوان رو به خدیجه کردند و گفتند:, این دختر را بگیر که پاک کننده، پاک شده (طاهر و مطهر) و با برکت است. خداوند به او و نسل او برکت داده است.،
خدیجه آغوش گشود و چون کودک دلبندش در دامن او جای گرفت، خوشحالی از سیمایش نمودار شد و این چنین بود که فاطمه علیهاالسلام دختر رسالت در سال پنجم بعثت، بیستم جمادی الثانی به دنیا آمد.
این جا مکه مکرمه است.. و امروز جمعه.. 20 جمادی الثانی..از سال هشتم قبل از هجرت.
شب در سحرگاهان پنهان شد.. و فجر صادق به سوی کرانه روزی زیبا روانه گشت.خانه نبوت در این روز فرخنده که روز آدینه و عید است و روز شادی منتظرمهمان است.. آن هم چه مهمانی! محمد و خدیجه هر دو، لحظه شماری میکنند که باردرخت نبوت را برگیرند.
ناگهان گلهای وجود شکوفا شده به عطر افشانی میپردازند.
نسیم میوزد..
پرندگان هوا نغمه سرایی میکنند..
فرشتگان سپاسگزارانه سر به سجده میافکنند.
در آن روز فرخنده و زیبا، همراه با هلهله ملائک، پرفروغترین شعاع نور محمد،طلوع میکند.
و.. زهرا به دنیا به میآید..
پدرش به او مینگرد، گویا به آیینه نگریسته; خود را در سیمای دخترش میبیند..
خود را با تمام وجود:
با سیما.. با شکل.. با شمایل.. با رنگ..
با زیبایی.. با اخلاق.. با منش.. و با منطق.
او آن چنان به این دختر، از هر نظر، شباهت دارد که گویا او پدر را به دنیاآورده! و ام ابیها است. یا این که دو روح اندر یک بدن; نه! اشتباه نکنم; یکروح است در دو بدن! او آیینه تمام نمای پدر است و همه فضایل و ملکات اخلاقی ومعنوی و وارث حقیقی همه خوبیها و برتریها و کمالها.
گل خوشبوی محمدی است که گلهای معطر روزگار را تحتالشعاع قرار داده.
گلی است که بوی خوش عطرش آسمان و زمین وجود را تا برقرار است فرا میگیردو اگر کسی این بوی دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
عطر را استشمام نکند، خود مشکلی دارد که باید به سامان دهی خویشتن بپردازد! به هر حال، زهرا زاده شد. پدر و مادر خرسندی غیر قابل توصیفی داشتند. گرمی وجود زهرا قلب پیامبر را حرارت بخشید و سیمایش از خوشحالی،فرخنده و گلگون شد. و فروغ نورش تابش آفتاب را شرمسار کرد.
محمد و خدیجه که پیوسته شکوفایی گل محمدی را میدیدند، بر سرور و خرسندیشانافزوده میشد. راستی مگر نه هر پدر و مادری از دیدن فرزندشان خوشحال میشوند واحساس خوشبختی و سعادت مینمایند؟ ولی در این جا، مطلب فراتر از این است، زیراپیامبر نه تنها خوشحال است که برای این فرزند، عظمت و مقامی والا قایل است، چراکه فاطمه نه تنها دختر این پدر است که دختر برترین انسان روی زمین است. اودختر خاتم المرسلین است. او از چنان حسب و نسب و شخصیت و مقامی برخوردار است که هیچ کس به آن مقام نخواهد رسید.
اگر پیامبر دست زهرا را میبوسد و برای او احترام فراوانی قایل است، برای این است که: زهرا مادر عترت طاهره است و یازده امام از این وجود مقدس به دنیاخواهند آمد.
اگر پیامبر زهرا را تعظیم و تکریم میکند، برای این که زهرا صدف گوهر ولایت وکانون آفتاب امامت است.
اگر زهرا مورد تقدیر و ستایش پیامبر است، برای این که زهرا مجسمه خواستارهای قرآن و نماینده احکام اسلام است.. و زهرا عصاره عفت و عصمت و پاکدامنی و تقوا وپارسایی و فضیلت است.
اگر پیامبر هر صبحگاهان به در خانه زهرا میآید و «السلام علیکم یا اهلالبیت» سر میدهد، برای این که ذریه پاک پیامبر از مجلی و مشکات زهرای اطهرباقی و برقرار خواهد ماند چه او تفسیر انا اعطیناک الکوثر است.
اگر پیامبر پیش و پس از هر سفری به در خانه زهرا میآید و بر پیشانی مبارکش بوسه میزند، به خاطر این است که زهرا اختر سپهر رسالت و صدرنشین بساط پروردگار و گوهر شهوار کائنات و درخشنده ترین ستاره ایزد منان و نقطه پرگار همه فضیلتها و خوبیها و در یک کلمه محور همه کمالها است.
اگر پیامبر «فداها ابوها» میگوید و به احترام این فرزند بر دستش بوسه میزند که هیچ پدری هرگز دست دخترش را نبوسیده است به خاطر این است که: ایندست از حق علی و جانشین و وارث پیامبر دفاع خواهد کرد تا آن جا که از ستم دشمنان پهلویش میشکند.
اگر پیامبر که تمام فرشتگان و کائنات ارضی و سمایی برایش تعظیم میکنند، دربرابر زهرا خم میشود و او را تعظیم و تجلیل میکنددیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
، به خاطر این است که: زهرافروغی از نور نبوت است که اگر نبوت به محمد ختم نمیشد، زهرا خود یک پیامبربود! و تعجب نکنید از این سخن که به ناحق نگفته ام.