[url=http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=7&retUrl=/newindex.aspx?pid=181085][/url]
امّا این که شیطان یا جن از اسرار درون آدمی و نیت و قصد او خبردار باشد که مثلاً فردا چه کاری قصد دارد، انجام دهد، هرگز آنها چنین علم و احاطه علمی ندارند. در هیچ جایی چنین ادعایی نشده به خصوص این که این گونه امور از مصادیق علم غیب است . علم غیب را غیر از خدا و برخی بندگان پاک او (انبیا و اولیا) که از خداوند دریافت نمودهاند، کسی دیگر نمیداند
خداوند میفرماید هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزاین آن نزد ماست و ما آن را به قدر معلوم نازل میکنیم. این آیه نشان میدهد که تمام موجودات عالم پیوسته با خداوند هستند و هیچ موجودی نیست مگر اینکه با دیگر موجودات و با خداوند وابسته است.
همچنین این آیه شریفه نشان میدهد که عالم لایههای عظیمی دارد و ما داریم در پایینترین عالم زندگی میکنیم و تازه این عالم را هم به طور کامل درک نکردهایم و داریم در پوسته آن زندگی میکنیم نه در عمق آن.
ما حتی جهان مادی و پایین را نیز نتوانستیم به طور کامل درک کنیم زیرا طبق بیان قرآن تمام کهکشانها و ستارگان با هر فاصلهای از زمین که باشند تازه چراغهای آسمان دنیا هستند و ما هفت آسمان داریم که طبق بیان روایات هر آسمان در مقابل آسمان بالاتر از خود مانند حلقهای است در بیابان.
مهمترین مشکل ما این است که این همه بیان قرآن و روایات را راجع به عوالم دیگر باور نداریم. خداوند در قرآن نیز میفرماید : تمام آنچه در آسمانها و زمین است را مسخر شما کردهایم یعنی هفت آسمان میتواند تحت تدبیر و قدرت علمی انسان قرار گیرد.
شیطان یک اصل کلی را به ذهن انسان القا میکند و بعد انسان با توان نامتناهی خود چنان فروع آن را گسترش میکند که خود شیطان متعجب میشود و به عبارتی انسان معلم شیطان میشود
البته این قدرت قابل سوء استفاده است و خداوند نفرموده که این قدرت را میدهم ولی راه سوء استفاده از آن را میبندم بلکه این قدرت برای این آفریده شده است که با انسان اتمام حجت شود تا با این وسایل به سوی خدا حرکت کند.
به عنوان مثال ما از عالم مغناطیس هیچ نمیدانیم و تنها یک سری قواعد مغناطیسی را بلدیم، حال اگر ثابت شود که نفسی وجود دارد که بدنش به جای اینکه مادی باشد از انرژی مغناطیسی تشکیل شده و میتواند با ما رابطه برقرار کند و در راستای وجود قرار گیرد بسیاری از پیشفرضهای ما عوض میشود.
همینکه خداوند فرموده تمام این آنچه در آسمانها و زمین است مسخر انسان است نشان میدهد که انسان نمیتواند تحت تسخیر موجودات عوالم دیگر قرار گیرد و هر موجودی تنها زمانی میتواند با انسان ارتباط برقرار کند که از راه اراده و شعور انسان وارد شود.
[b]هر چه خداوند شیطان را قوی خلق کرده باشد طبق تصریح قرآن و روایات انسان از او قویتر است و به همین دلیل کید شیطان در مقابل انسان ضعیف است. اتحاد شیطان با انسان تنها در عالم مثال اتفاق میافتد و این ارتباط به طوری است که انسان از درون نسبت به کاری وسوسه میشود و به همین دلیل مقاومت او در برابر این وسوسهها بسیار کم و آسیبپذیر است.[/b]
ما فکر میکنیم شیطان بسیط و ساده است، در حالی که طبق روایات شیطان در برابر هر موضوع و مشکلی که قرار میگیرد فراخوان میدهد به همه شیاطین و کفار اجنه را جمع میکند و راههای مختلف را برای فریب او امتحان میکند. ما هنوز تصوری از کیدهای شیطان نداریم، در حالی که آیتالله بهجت میفرمود حالت انسان باید حالت کسی باشد که وارد میدانی شده است که از شش طرف دارد به سوی او تیر میآید.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه انسان در مقابل لشکر شیطان متکی به عظمت نامتناهی الهی است، گفت: علاوه بر این انسان بر اساس فطرت و سنت الهی که اساسش بر هدایت است میتواند به راحتی بر نیروهای شیطانی غلبه کند.
علامه طباطبایی با استفاده از محکمات قرآن خصوصیاتی را برای عالم جن برمیشمارد، به این صورت که عالم جن فرعی از خلقت انسان است، مستور از حواس ماست، اجنه قبل از خلقت انسان موجود بودهاند، از آتش خلق شدهاند، آنها نیز زندگی و مرگ و بعث دارند، دارای دو جنس مرد و زن هستند، بعضی انسانها تحت تسخیر اجنه قرار میگیرند که البته اینها با اراده و شعور خودشان است.
شیطان را از اراده انسان بر او مسلط میشود، پس اگر میخواهیم راه نفوذ شیطان را ببندیم باید حساسیتهای خود را تقویت کنیم و در مقابل حرام و حلال و حتی موارد شبههناک حساس باشیم تا ارادهمان تقویت شود
شیطان یک اصل کلی را به ذهن انسان القا میکند و بعد انسان با توان نامتناهی خود چنان فروع آن را گسترش میکند که خود شیطان متعجب میشود و به عبارتی انسان معلم شیطان میشود.
نکته دیگر اینکه هر انسانی که تحت تصرف شیطان قرار میگیرد همانگونه که گفته شود یا باید با اراده خود او باشد و یا با اراده انسان دیگری زیرا انسان مرتبهاش از کل مراتب عالم خلقت بالاتر است.
انسان دو فطرت دارد، یکی شوق به سوی کمال از طریق شوق به موجودات متعالی حاصل میشود و دیگر نفرت از نقص است که با نفرت از شیطان موتور حرکت انسان به سمت کمال تسریع میشود.
شیطان را از اراده انسان بر او مسلط میشود، پس اگر میخواهیم راه نفوذ شیطان را ببندیم باید حساسیتهای خود را تقویت کنیم و در مقابل حرام و حلال و حتی موارد شبههناک حساس باشیم تا ارادهمان تقویت شود.
شیطان هیچگاه نمیتواند در درون انبیا نفوذ کند زیرا حتی اگر بگوییم شیطان توانست وسوسهای را نسبت به یکی از انبیا از درون خود داشته باشد با عصمت انبیا منافات دارد، به همین دلیل شیطان هر گاه بخواهد با انبیا و اولیای الهی روبرو شود مجبور است در نظام بیرونی با آنها روبرو شود، به همین دلیل برای آنها متجلی میشود.
درباره دیگر انسانها نیز شیطان میتواند به هر شکل و صورتی که بخواهد درآید، همانطور که در روایات آمده است در جنگ بدر به شکل سراقه بن مالک درآمد و مردم را به جنگ تشویق میکرد و وقتی ملائکهای که به کمک مؤمنان آمده بودند، دید، فرار کرد و وقتی مردم پرسیدند چرا فرار میکنی گفت من چیزی را میبینم که شما نمیبینید. همینطور در روایات فراوانی داریم که شیطان هرگونه که بخواهد میتواند برای انسان ظاهر شود.
قریش هنگامی که تصمیم برای حرکت به سوی میدان بدر گرفتند، از حمله طایفه بنی کنانه ترس داشتند، زیرا قبلاً با هم دشمنی داشتند. در این هنگام ابلیس در چهره «سراقه بن مالک» که از سرشناسان قبیله بنی کنانه بود، به سراغ آنها آمد و اطمینان داد که با شما موافق و هماهنگم . کسی بر شما غالب نخواهد شد، اما به هنگامی که نزول ملائکه را دید، عقبنشینی نمود و فرار کرد
امکان ظهور شیطان در قالب انسان :
برخی بر آن هستند که ابلیس نمیتواند در شکل انسانی ظاهر گردد، ولی در مقابل عدهای بر آنند که دلیلی بر محال بودن این کار وجود ندارد ، به خصوص که در روایات در این به اره به نکتههایی اشاره شده که میرساند شیطان به شکلهای گوناگون از جمله به صورت انسانی گاهی ظاهر میشود. مثلاً در قرآن آمده است :
«به یاد آورید هنگامی را که شیطان، اعمال مشرکان را در نظرشان جلوه داد و گفت: هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمیگردد و من همسایه شمایم، اما هنگامی که دو گروه (جنگجویان و حمایتِ فرشتگان از مؤمنان) را دید، به عقب بازگشت و گفت: از شما بیزارم. چیزی را میبینم که شما نمیبینید» (انفال آیه 48.) از ظاهر این آیه به دست میآید که شیطان میتواند به صورت آدمی نمودار شود. (تفسیر نمونه، ج 7، ص 201، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1329 ش.)
در روایتی که در بسیاری از کتب نقل شده، میخوانیم قریش هنگامی که تصمیم برای حرکت به سوی میدان بدر گرفتند، از حمله طایفه بنی کنانه ترس داشتند، زیرا قبلاً با هم دشمنی داشتند. در این هنگام ابلیس در چهره «سراقه بن مالک» که از سرشناسان قبیله بنی کنانه بود، به سراغ آنها آمد و اطمینان داد که با شما موافق و هماهنگم . کسی بر شما غالب نخواهد شد، اما به هنگامی که نزول ملائکه را دید، عقبنشینی نمود و فرار کرد.(شیخ صدوق، امالی، مجلس پانزدهم، حدیث 10)
منظور از ظاهر شدن شیطان این نیست که از ماهیت حقیقی خود خارج میشود و تغییر ماهیت دهد،بلکه منظور آن است که در قوه حس و ادراک انسان به صورتهای مختلفی محسوس میشود، بدون این که تبدل ماهیتی صورت گیرد
از این بیان معلوم میشود که شیطان میتواند به شکل برخی در آمده و برای مردم ظاهر گردد و مردم او را ببینند.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان چندین روایت نقل کرده که در صدر اسلام در چند مورد (در جنگها و مقاطع مختلف) ابلیس به شکل بعضی از کفار نمودار شده و با کفار سخن میگفته، آنها را به مخالفت با پیامبر تشویق نموده است مثلا در روز رحلت پیامبر به صورت «مغیره بن شعبه» نمودار شد و مردم را بر ضد بنیهاشم تحریک کرد. (المیزان، ج 9، ص 110، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1379 ش).
از مجموع این گونه مطالب عدهای استنباط کردهاند که شیطان میتواند به صورت انسانهای بد طینت ظاهر شود . در قالب نصیحت و خیرخواهی آنان را به سوی گمراهی و ضدیت با حق دعوت کند . در قالبهای گوناگون مردم را در برابر حق قرار دهد!
منظور از ظاهر شدن شیطان این نیست که از ماهیت حقیقی خود خارج میشود و تغییر ماهیت دهد،بلکه منظور آن است که در قوه حس و ادراک انسان به صورتهای مختلفی محسوس میشود، بدون این که تبدل ماهیتی صورت گیرد.
در مقابل جمعی از مفسران از آیه: «إنّه یریکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم ؛( اعراف آیه 27.) در حقیقت او (شیطان) و قبیلهاش شما را از آن جا که آنها را نمیبیند، میبیند» غیر قابل رؤیت بودن شیطان و جن را استنباط میکنند، و میگویند: معلوم میشود که آدمی نمیتواند شیطان را با شکل و صورت خودش ببیند.
ظاهراً منافاتی بین این دو دیدگاه و دو رویکرد وجود ندارد چون مراد آیه شاید عدم رؤیت شیطان، مربوط به صورت واقعی او باشد، یعنی کسی شیطان را به صورت واقعیش نمیبیند، اما شیطان ممکن است به صورت انسان ناپاک و یا موجودی دیگر نمودار گردد و برخی او را بینند، اما در عین حال از بعضی روایات معلوم میشود که انبیا(علیهم السلام) ابلیس را به صورت واقعیش دیدهاند.(تفسیر نمونه، ج 7، ص 20.)
شیطان نه تنها به صورت پیامبر و امامان ظاهر نمیشود، بلکه به صورت شیعیان پاک و اولیای الهی هم ظاهر نمیشود. رسول خدا فرمود: شیطان در صورت من درنیاید و نه در صورت احدی از اوصیایم و نه در صورت احدی از شیعیانش
امّا این که شیطان یا جن از اسرار درون آدمی و نیت و قصد او خبردار باشد که مثلاً فردا چه کاری قصد دارد، انجام دهد، هرگز آنها چنین علم و احاطه علمی ندارند. در هیچ جایی چنین ادعایی نشده به خصوص این که این گونه امور از مصادیق علم غیب است . علم غیب را غیر از خدا و برخی بندگان پاک او (انبیا و اولیا) که از خداوند دریافت نمودهاند، کسی دیگر نمیداند. شیطان هرگز چنین قدرت و صلاحیتی ندارد که از آن گونه امور خبردار شود.
البته شیطان نمیتواند به صورت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و پیامبران دیگر ظاهر شود.رسول الله فرمود:
«هر کس که مرا در خواب ببیند، پس مرا به واقع دیده است، زیرا شیطان به من تشبیه پیدا نمیکند و به شکل من ظاهر نمیشود».(محدث قمی، سفینة البحار، ج 1، ماده شطن، ص 699.)
نیز روایت شده که شیطانی است «مذهّب» نام که بر هر صورتی ظاهر میشود، مگر در صورت پیامبر و وصی پیامبر.(همان.)
شیطان نه تنها به صورت پیامبر و امامان ظاهر نمیشود، بلکه به صورت شیعیان پاک و اولیای الهی هم ظاهر نمیشود. رسول خدا فرمود: شیطان در صورت من درنیاید و نه در صورت احدی از اوصیایم و نه در صورت احدی از شیعیانش».( شیخ صدوق، امالی، مجلس یازدهم، ح 10.)