11-03-2015، 14:58
(آخرین ویرایش در این ارسال: 12-03-2015، 13:34، توسط ★♕NIGHT STAR♕★.)
زندگی نامه عطاملک جوینی
علاء الدین ابوالمظفرعطاملک بن بهاء الدین محمد جوینی از جمله بزرگ ترین مورخان و نویسندگان قرن هفتم هجری است . 1
وی فرزند بهاء الدین و برادر خواجه شمس الدین محمد ، صاحب دیوان و وزیر شهید بود که پدر و جد و خالش همه از دبیران و کتاب و نویسندگان فاضل شمرده می شده و در خدمت سلاطین می زیسته اند . عطاملک به ویژه در خدمت امیر ارغون – امیر مغول که مدت پانزده سال والی ایران بود – به سر بردهو به سمت دبیری استیفا و رسالت و کارپردازی موسوم بوده است . 2
خانواده صاحب دیوانیان یکی از قدیم ترین و مشهورترین خانواده های نجیب ایران بوده اند . نسب این خانواده به فضل بن ربیع معروف حاجب خلفای بنی عباس می رسد .3
ا لبته قاضی نورالله شوشتری در مجالس المومنین و همچنین مرحوم هدایت در مجمع الفصحاء ( 1- 311 ) نسب نامه او را به امام الحرمین جوینی می رسانند که این مطلب اشتباه است . 4
درسال 654 که هولاگو به ایران آمد به خدمت او در آمد و در سال 657 از سوی هولاگوحکومت بغداد به او مفوض گردید و بعد از مرگ هولاگو به نیابت سونجاق آقا برعراق و بغداد حکومت کرد که مجموعاً مدت حکمرانی او در بغداد نزدیک بیست و چهار سال بوده است .
در آخر او و برادرش شمس الدین در دوران پادشاهی اباقاخان دچار سعایت و دسیسه مجدالملک یزدی شدند وخانواده شان در سر این کار تباه شدند ولی در نهایت مجدالملک در دام پهن شده خود هلاک شد . ( شرح این واقعه در مقدمه عبدالوهاب قزوینی- ص لو آمده است . ) 5
علاء الدین در شرح این مصائب وارده بر خود در اواخر عمر دو رساله نفیس تالیف نموده است یکی موسوم به " تسلیة الاخوان " و نام دیگری که متمم آن است نام آن معلوم نیست . و هر دو رساله از حسن اتفاق در کتاب خانه ملی پاریس موجود است . 6
بعد از مرگ اباقاخان، برادرش، سلطان احمد نکودر7 ( به گفته مرحوم علامه قزوینی تکودار بن هولاگو معروف به سلطان احمد می باشد .) به حکومت رسید و عطاملک و برادرش ایمن شدند . 8
اما چون بین تکوداربن هولاگو معروف به سلطان احمد بین او و برادرزاده اش ارغون بن اباقابن هولاگو اختلافی پدید آمد و ارغون را داعیه سلطنت در دماغ پیدا شد و نیز چون اکثرطوایف وفات اباقا را به صاحب شمس الدین نسبت می دادند چون در سنه 681 ارغون به بغداد رسید ، گفت: " بقایایی را که بر علاء الدین است و در زمان پدرم بوده طلب می دارم . " حتی دستور داد نجم الدین اصغر – پیشکار و نایب علاء الدین – را که به تازگی وفات کرده بود فرمان داد تا از خاک بیرون آوردند و در راه انداختند . چون این خبر به علاء الدین رسید ، بغایت متغیر و متألم شد و صداعی بر وی طاری گشت و بدان علت وفات یافت . این واقعه در چهارم ذی حجه در مغان اتفاق افتاد ، نعش او را به تبریز آورده در مقبره چرنداب دفن نمودند . 1
تألیفات علاء الدین
1- رساله تسلیةالاخوان: یک نسخه از آن در کتا ب خانه ملی پاریس موجود است . موضوع آن ذکر مصائبی است که در حدود سال 680 به واسطه سعایت مجدالملک یزدی بر مصنف کتاب وارد شد تا خلاصی وی از حبس به فرمان " اباقا " در چهار رمضان سنه 680 . بنابراین تالیف این رساله بعد از رمضان سال 680
می باشد . 1
2- رساله ای که بعد از" تسلیةالاخوان" تالیف نموده و مضامین آن متمم تسلیةالاخوان و دنباله رشته همان وقایع است تا جلوس سلطان احمد و قتل مجدالملک یزدی . این رساله قریب شش ماه قبل از وفات علاءالدین تالیف شده است و آخرین اثری است که از قلم وی صادر گردیده است .2
3- علاوه بر این دو رساله بعضی مکاتیب و فرامین و رسائل از منشآت علاءالدین در ضمن مجموعه از رسائل منتجب الدین بدیع الکاتب جوینی خال جد پدر مصنف در کتاب خانه اداره السنه شرقیه در پطرزبورغ در پانزده ورق وزیری بزرگ که سی صفحه باشد محفوظ است . 3
4- تاریخ جهانگشا
تألیف : سیّد علی علوی