عيد نوروز
[rtl][/rtl]
[rtl]پيدايش جشن نوروز[/rtl]
[rtl]در ادبـيـات فارسي جشن نوروز را، مانند بسياري ديگر از آيـيـن ها، رسم ها،[/rtl]
[rtl]فرهنگ ها و تمدن ها به نخستين پادشاهان نسبت مي دهند. شاعران و[/rtl]
[rtl]نويسندگان قرن چهارم و پنجم هجري، چون فردوسي ،منوچهري، عنصري،[/rtl]
[rtl]بـيـروني، طبري، مسعـودي، مسکويه، گرديزي و بسياري ديگر که منبع[/rtl]
[rtl]تاريخي و اسطوره اي آنان بي گمان ادبـيـات پـيـش از اسلام بوده، نوروز[/rtl]
[rtl]و برگزاري جشن نوروز را از زمان پادشاهي جمشيد مي دانند، که تـنـها به[/rtl]
[rtl]چند نمونه و مورد اشاره مي شود :[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]جهان انجمن شد بر تخت اوي از آن بر شده فره بخت اوي[/rtl]
[rtl]به جمشيد بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند[/rtl]
[rtl]سر سال نو هرمز فرودين بر آسوده از رنج تن، دل ز کين[/rtl]
[rtl]به نوروز نو شاه گيتي فروز بر آن تخت بنشست فيروزروز[/rtl]
[rtl]بزرگان به شادي بياراستند مي و رود و رامشگران خواستند[/rtl]
[rtl] سال نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو بر همگي مبارك[/rtl]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
زرتشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
پندار نیک - گفتار نیک - کردار نیک
ظهور زرتشت
در فضائي که کاهنان، ساحران، آتشبانان بي شمار به بهانه وساطت صدها خدا و
خداي نما مردم ساده را گوسفندوار به کنار قربانگاهها، معابد و آتشگاه ها ميکشيدند
و با اوراد و آداب و اعمال اسرار گونه به جلب توجه قدرتهاي ساختگي مافوق بشري
تظاهر مي نمودند؛ در محيطي که انسانها با وحشت و هراس به هر پديده طبيعي
مينگريستند و در هر گوشه اي به انتظار برخورد با موجودات عجيب و مافوق الطبيعه
بودند. در دوراني که بشر خود را اسير نيروهاي خارق العاده و رام نشدني ميدانست و
اميدوار بود سرنوشت خويش را با شرک و بت پرستي، نيايش مردگان و هراس از
زندگاني که با خرافات و شعائر و آداب بدوي آميخته شده بود تحول بخشد. ابرمردي
ظهور کرد که پيام نافذ يگانه توحيدش و صداي پر طنين حق پرستيش مرزهاي زمان و
مکان را در هم ريخت و از لابلاي قرون و اعصار تاريخ جهل را در نورديد و به فضاها و
مکانهاي دور پراکند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خلیــــــــــــــــــــــــــــــــــــج فــــــــــــــــــــــــــــــــارس
خلیج همیشگی فارس
ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده است کار
که تخت کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
((فردوسی))
کهنترين نام دريای پارس ( خليج فارس ) " نارمرتو" به معنی رود تلخ است که اقوام
آشوريان در بيش از 2500 سال پيش به روی آن گذاشته بودند .پس از تسلط
شاهنشاه کوروش بزرگ بر ايران و پايه گذاری امپراتوری سترگ ايرانيان و پس از
او داريوش بزرگ دهها کشور زير نظر ايران در آمد. پس شاهنشاه مرکزی ايران برای
تمامی آن نقاط شاه از بين خود اقوام آنان انتخاب نمود و خود در راس هرم
شاهنشاهی بزرگ منطقه قرار گرفت.شاهنشاهان ايران علاقه وافری به دريانوردی
داشتند منجمله داريوش بزرگ که ارتش دريايی تشکيل داد و دهها ناو و کشتی
بزرگ ساخت و روانه درياها کرد تا به نقاط دور دست و گمنام سرکشی کنند و
آنجا را شناسايی کنند و کتابهای مکتوب از سفرهای خود تهيه کنند و آنرا به ايران
بياورند (که بسياری از اينها در يورش اسکندر گجستک و سپس تازيان بدوی از بين
رفت و به آتش کشيد شد ) . يا دهها ناو دريايی خشيارشا که برای سرکوب
يونانيان که ليدی ايران را آتش زده بودند روانه آن کشور شد.
اردشير پاپکان بنيانگذار شاهنشاهی ساسانی (شهرياری در سالهای
: 224 تا 241
ميلادی ) که وی را يکی از ابر مردان ايرانی ناميده اند نيز در خليج فارس
بندری بزرگ ساخت که تا سالهای پس از حمله اعراب و مغولان از با شکوه ترين
بنادر آن زمان بود .
سپس در سالهای نخستين پادشاهی شاپور دوم اعراب به خوزستان ايران حمله
کردند و شهرهای ايران را ويران کردند. اين قبيله های متجاوزگر : تميم و قيس و
بکربن وائل از جزيره العرب بودند. در اين هنگام شاهنشاه ايران فردی خردسال بود
ولی وی در سال 326 ميلادی پس از اينکه سنين جوانی را طی کرد با چندين
کشتی روانه جزيره اعراب شد. عده بسيار از آنان را نابود کرد و بقیه را اسير کرد و
پاسخی کوبنده و تاريخی به آنان داد. به همين دليل او را شاپور ذوالکتاف ناميدند
زيرا اسيران عرب متجاوز را در بند کرد و از شانه هايشان بندی عبور داد
( بنا به گفته برخی مورخان ) پس از او خسرو انوشيروان دادگر نيروی دريايی
ايران را به اوج شکوه خود رساند. در زمان وی کشتی های تجاری ايران تا بنادر
چين و بندرهای جزيره سيلان رفت و آمد داشتند . پس از اسلام عضدا لدوله
ديلمی بندر سيراف را آباد نمود و رونق بخشيد. وی دريای پارس را کامل تحت
کنترل خود قرار داد . ايلخانيان نيز در سالهای 1254 تا 1356 ميلادی بر ايران
حکومت کردند و دست بيشتر متجاوزان را کوتاه کردند و کنترل بنادر مهم ايران را در
دست گرفتند. در آن زمان بنادر "ونيز و ژن" در ايتاليا از بزرکترين بنادر زمان بودند که
برای مناسبات تجاری با ايران مناسبات خوبی داشتند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بابک خرم دین
بابك از نژادی ایرانی و مسکنش آذرآبادگان (آذربایجان جدا نشدنی از ایران) بود، گويا
مسلمانش كرده بودند و نام عربيش حسن بود. جنبشي كه بابك در ایران آغاز كرد و
رسما نام جنبش خرمدينان برخود داشت، يك ايدئولوژي مشخصي را مطرح میكرد كه
هدفش براندازي نهائي سلطهي عرب - برقراري مساوات انساني در ايران - تأمين
خوشيي براي همگان و بازگشت به شکوه و عظمت ایران باستان بود.
نام خرمدين كه به پاخاستگانِ ايراني براي اين جنبش برگزيده بودهاند به روشني
نشان ميدهد كه اين يك جنبش مزدكي بوده و همهي شعارها و برنامههاي
مساواتطلبانه و ضد بهرهكشي مزدك را دنبال ميكرده است.ابن حزم تصريح ميكند
كه خرمدينانِ پيرو بابك يك فرقهي مزدكي بودند . اساس تعاليم مزدك برآن بود كه
مردم بايد هم دراين دنيا و هم در دنياي ديگر به سعادت و شادمانی دست يابند؛
يعني هم در اين دنيا با كسب و كار و كشاورزي و صنعتْ براي خودشان بهشت
بسازند، و هم با انجام كارهاي نيكو و خودداري از كارهاي بد رضايت خدا را حاصل
كنند تا در آخرت به بهشت بروند. نيك در تعاليم مزدك عبارت بود از گفتار و كرداري
كه به خود يا ديگري منفعتي برساند و سعادتي فراهم آورَد؛ و بد عبارت بود ازگفتار
يا كرداري كه به خود يا ديگران آسيب و گزند وارد آورد يا سبب محروميت شود.
آخرین گفتار بابک چنین بوده است . ( به نوشته کتاب حماسه بابک اثر نادعلی همدانی )
تو این معتصم خیال مکن که با کشتن من فریاد استقلال طلبی ایرانیان را خاموش
خواهی کرد . نه ! این حماقت است اگر فکر کنی چون افشین وطن فروش را با زر
خریده ای میتوانی ایرانیان را اسیر کنی.من مبارزه ای را آغاز کرده ام که ادامه
خواهد داشت .
من لرزه ای بر ارکان حکومت عرب انداخته ام که دیر یا زود آن را سرنگون خواهد
نمود تو اکنون که مرا تکه تکه میکنی هزاران بابک در شمال و شرق و غرب ایران
ظهور خواهد کرد و قدرت پوشالی شما پاسداران جهل و ستم را از میان بر خواهند
داشت این را بدان که ایرانی هرگز زیر بار زور و ستم نخواهد رفت و سلطه بیگانگان
را تحمل نخواهد کرد .
من درسی به جوانان ایران داده ام که هرگز آنرا فراموش نخواهند کرد . من
مردانگی و درس مبارزه را به جوانان ایران آموختم و هم اکنون که جلاد تو
شمشیرش را برای بریدن دست و پاهای من تیز میکند صدها ایرانی با خون
بجوش آمده آماده طغیان هستند .
مازیار هنوز مبارزه میکند و صدها بابک و مازیار دیگر آماده اند تا مردانه برخیزند
و میهن گرامی را از دست متجاوزان و یوغ اعراب بدوی و مردم فریب برهانند .
اما تو ای افشین . . . در انتظار روزی باش که همین معتصمی را که امروز مانند
سگانی در برابرش زانو میزنی و وطن ات را برای او فروختی در همین تالار و روی
همین سفره سرت را از بدن جدا کند .
مردی که به مادر خود ( میهن ) خیانت کند در نزد دیگران قربی نخواهد داشت و
هیچکس به فرد خود فروخته اعتماد نخواهد کرد .
و بدینسان نخست دست چپ بابک بریده شد و سپس دست راست او و بعد
پاهایش و در نهایت دو خنجر در میان دنده هایش فرو رفت و آخرین سخنی که
بابک با فریادی بلند بر زبان آورد این بود :
" پاینده ایران "
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چرا مسلمانان از اروپایی ها و غربی ها عقب ماندند؟
ممکن است بگویید:غیر مسلمان ها،به نسبت وضعشان الان بهتر است و
شیعیان وضعشان از غیر شیعیان بهتر نیست.
راست است.کسی که راه غلط را رفته،اگر درست راه برود،زودتر ممکن است راه
درست را بیابد تا آنکه در راه درست،غلط راه میرود.
آنکه راه دورتری رفته به جایی می رسد،گرچه دیرتر،
اما کسانی که راه راست می روند،اما غلط راه می روند،یا پس پسکی
راه می روند،یا اصلا نشسته اند و در فضائل این راه مباحثه می کنند(!)
یا قدم زنان گردش می کنند و سرشان به خودشان بند است،از آن هر دو
بدبخت تراند،چون هزار و یک دلیل دارند که بر صراط مستقیم اند و بر حق،
و هزار و یک نمونه و شاهد که پیش از این،رهگذران این راه به منزل رسیده اند
و راست هم می گویند،
و یا این همه دلیل و آیه و یقین و اطمینان،دغدغه عقب ماندگی و در نتیجه
شک در خویش و تلاش برای آنکه کاری کنند و خود را عوض کنند و ببینند
که عیب و علت کجاست،ندارند.
این است که گاوپرست از خداپرست جلو می افتد و مؤمن خدا،
خبر هم نمی شود.
علی به هزار و یک دلیل از عمر بهتر است و این،شیعه علی را-اگر
روزگارش از عاقبت یزید هم بدتر باشد-خاطر جمعی و یقین و غروری
می بخشد که بلای جان او می شود و جان مردم!نه حرف کسی را
گوش می دهد و نه در کار خودش شک میکند.
می بینیم که علی هست و او هم در راه علی هست،
اما آنها که گمراهانند از او پیش افتاده اند و حتی شیعه،
علی را شیعه خود کرده اند!
چرا؟راه علی گردشگاه شیعه اش شده است و ((امام))بت شده است
و مجسمه زرین و مقدسی که در قلب گردشگاه نصب کرده اند،
نه علامتی بر سر راه و پیچ و خم ها تا جهت را به او بنماید.
کوروش دوم که به کوروش بزرگ و کوروش کبیر مشهور است. بنیانگذار و
نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که در بین سالهای ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از
میلاد، بر نواحی گستردهای از آسیا حکومت میکرد. کوروش در استوانه خود که
دربابل کشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه
بزرگ انشان، نوادهٔ چیش پیش، شاه بزرگ انشان، از خانوادهای که همیشه پادشاه
بودهاست» معرفی میکند.
آشنایی با تاریخچه شب یلدا
اجتماع > آیینها - همشهری آنلاین:
شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود.
ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود. مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده میشد.
یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
آنان ملاحظه میکردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشاند.
مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.
بدینسان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع میشد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده میکند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.
در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شدهاست و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است:
روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ میخواندند و به استراحت میپرداختند و تعطیل عمومی بود.
فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:
که ما را ز دین بهی ننگ نیست به گیتی، به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین مهر نظر کردن اندر شمار سپهر
شب چله:
چهل روز از زمستان که آغاز آن برابر است با اول جَدی و هفتم دی ماه جلالی و بیست و دوم دسامبر فرنگی، و پایانش برابر است با شانزدهم بهمن ماه جلالی و سی ام ژانویه فرنگی که به آن چله بزرگ زمستان گویند.
در ایران مرکزی چله بزرگ زمستان از آغاز زمستان که برابر است با آغاز دی ماه شروع می شود و مدت آن چهل روز است. و چله کوچک زمستان از شب دهم بهمن ماه تا پایان بهمن ماه که مدت آن بیست روز است.
چله بزرگ:
چهل روز از موسم زمستان که آغاز آن مطابق اول جَدی و هفتم دی ماه جلالی و بیست و دوم دسامبر فرانسوی و پایانش شانزدهم بهمن ماه جلالی و سی ام ژانویه فرانسوی است.
چله کوچک:
بیست روز از فصل زمستان که آغاز آن از هفدهم بهمن ماه جلالی شروع می شود و در پنجم اسفند ماه پایان می یابد. چله زمستان همان چله بزرگ است و گاه در تداول عامه کنایه از سرمای سخت باشد: چله زمستون.
بیشترش میکنمـ«"
[rtl][/rtl]
[rtl]پيدايش جشن نوروز[/rtl]
[rtl]در ادبـيـات فارسي جشن نوروز را، مانند بسياري ديگر از آيـيـن ها، رسم ها،[/rtl]
[rtl]فرهنگ ها و تمدن ها به نخستين پادشاهان نسبت مي دهند. شاعران و[/rtl]
[rtl]نويسندگان قرن چهارم و پنجم هجري، چون فردوسي ،منوچهري، عنصري،[/rtl]
[rtl]بـيـروني، طبري، مسعـودي، مسکويه، گرديزي و بسياري ديگر که منبع[/rtl]
[rtl]تاريخي و اسطوره اي آنان بي گمان ادبـيـات پـيـش از اسلام بوده، نوروز[/rtl]
[rtl]و برگزاري جشن نوروز را از زمان پادشاهي جمشيد مي دانند، که تـنـها به[/rtl]
[rtl]چند نمونه و مورد اشاره مي شود :[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]جهان انجمن شد بر تخت اوي از آن بر شده فره بخت اوي[/rtl]
[rtl]به جمشيد بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند[/rtl]
[rtl]سر سال نو هرمز فرودين بر آسوده از رنج تن، دل ز کين[/rtl]
[rtl]به نوروز نو شاه گيتي فروز بر آن تخت بنشست فيروزروز[/rtl]
[rtl]بزرگان به شادي بياراستند مي و رود و رامشگران خواستند[/rtl]
[rtl] سال نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو بر همگي مبارك[/rtl]
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
زرتشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
پندار نیک - گفتار نیک - کردار نیک
ظهور زرتشت
در فضائي که کاهنان، ساحران، آتشبانان بي شمار به بهانه وساطت صدها خدا و
خداي نما مردم ساده را گوسفندوار به کنار قربانگاهها، معابد و آتشگاه ها ميکشيدند
و با اوراد و آداب و اعمال اسرار گونه به جلب توجه قدرتهاي ساختگي مافوق بشري
تظاهر مي نمودند؛ در محيطي که انسانها با وحشت و هراس به هر پديده طبيعي
مينگريستند و در هر گوشه اي به انتظار برخورد با موجودات عجيب و مافوق الطبيعه
بودند. در دوراني که بشر خود را اسير نيروهاي خارق العاده و رام نشدني ميدانست و
اميدوار بود سرنوشت خويش را با شرک و بت پرستي، نيايش مردگان و هراس از
زندگاني که با خرافات و شعائر و آداب بدوي آميخته شده بود تحول بخشد. ابرمردي
ظهور کرد که پيام نافذ يگانه توحيدش و صداي پر طنين حق پرستيش مرزهاي زمان و
مکان را در هم ريخت و از لابلاي قرون و اعصار تاريخ جهل را در نورديد و به فضاها و
مکانهاي دور پراکند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خلیــــــــــــــــــــــــــــــــــــج فــــــــــــــــــــــــــــــــارس
خلیج همیشگی فارس
ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده است کار
که تخت کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
((فردوسی))
کهنترين نام دريای پارس ( خليج فارس ) " نارمرتو" به معنی رود تلخ است که اقوام
آشوريان در بيش از 2500 سال پيش به روی آن گذاشته بودند .پس از تسلط
شاهنشاه کوروش بزرگ بر ايران و پايه گذاری امپراتوری سترگ ايرانيان و پس از
او داريوش بزرگ دهها کشور زير نظر ايران در آمد. پس شاهنشاه مرکزی ايران برای
تمامی آن نقاط شاه از بين خود اقوام آنان انتخاب نمود و خود در راس هرم
شاهنشاهی بزرگ منطقه قرار گرفت.شاهنشاهان ايران علاقه وافری به دريانوردی
داشتند منجمله داريوش بزرگ که ارتش دريايی تشکيل داد و دهها ناو و کشتی
بزرگ ساخت و روانه درياها کرد تا به نقاط دور دست و گمنام سرکشی کنند و
آنجا را شناسايی کنند و کتابهای مکتوب از سفرهای خود تهيه کنند و آنرا به ايران
بياورند (که بسياری از اينها در يورش اسکندر گجستک و سپس تازيان بدوی از بين
رفت و به آتش کشيد شد ) . يا دهها ناو دريايی خشيارشا که برای سرکوب
يونانيان که ليدی ايران را آتش زده بودند روانه آن کشور شد.
اردشير پاپکان بنيانگذار شاهنشاهی ساسانی (شهرياری در سالهای
: 224 تا 241
ميلادی ) که وی را يکی از ابر مردان ايرانی ناميده اند نيز در خليج فارس
بندری بزرگ ساخت که تا سالهای پس از حمله اعراب و مغولان از با شکوه ترين
بنادر آن زمان بود .
سپس در سالهای نخستين پادشاهی شاپور دوم اعراب به خوزستان ايران حمله
کردند و شهرهای ايران را ويران کردند. اين قبيله های متجاوزگر : تميم و قيس و
بکربن وائل از جزيره العرب بودند. در اين هنگام شاهنشاه ايران فردی خردسال بود
ولی وی در سال 326 ميلادی پس از اينکه سنين جوانی را طی کرد با چندين
کشتی روانه جزيره اعراب شد. عده بسيار از آنان را نابود کرد و بقیه را اسير کرد و
پاسخی کوبنده و تاريخی به آنان داد. به همين دليل او را شاپور ذوالکتاف ناميدند
زيرا اسيران عرب متجاوز را در بند کرد و از شانه هايشان بندی عبور داد
( بنا به گفته برخی مورخان ) پس از او خسرو انوشيروان دادگر نيروی دريايی
ايران را به اوج شکوه خود رساند. در زمان وی کشتی های تجاری ايران تا بنادر
چين و بندرهای جزيره سيلان رفت و آمد داشتند . پس از اسلام عضدا لدوله
ديلمی بندر سيراف را آباد نمود و رونق بخشيد. وی دريای پارس را کامل تحت
کنترل خود قرار داد . ايلخانيان نيز در سالهای 1254 تا 1356 ميلادی بر ايران
حکومت کردند و دست بيشتر متجاوزان را کوتاه کردند و کنترل بنادر مهم ايران را در
دست گرفتند. در آن زمان بنادر "ونيز و ژن" در ايتاليا از بزرکترين بنادر زمان بودند که
برای مناسبات تجاری با ايران مناسبات خوبی داشتند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بابک خرم دین
بابك از نژادی ایرانی و مسکنش آذرآبادگان (آذربایجان جدا نشدنی از ایران) بود، گويا
مسلمانش كرده بودند و نام عربيش حسن بود. جنبشي كه بابك در ایران آغاز كرد و
رسما نام جنبش خرمدينان برخود داشت، يك ايدئولوژي مشخصي را مطرح میكرد كه
هدفش براندازي نهائي سلطهي عرب - برقراري مساوات انساني در ايران - تأمين
خوشيي براي همگان و بازگشت به شکوه و عظمت ایران باستان بود.
نام خرمدين كه به پاخاستگانِ ايراني براي اين جنبش برگزيده بودهاند به روشني
نشان ميدهد كه اين يك جنبش مزدكي بوده و همهي شعارها و برنامههاي
مساواتطلبانه و ضد بهرهكشي مزدك را دنبال ميكرده است.ابن حزم تصريح ميكند
كه خرمدينانِ پيرو بابك يك فرقهي مزدكي بودند . اساس تعاليم مزدك برآن بود كه
مردم بايد هم دراين دنيا و هم در دنياي ديگر به سعادت و شادمانی دست يابند؛
يعني هم در اين دنيا با كسب و كار و كشاورزي و صنعتْ براي خودشان بهشت
بسازند، و هم با انجام كارهاي نيكو و خودداري از كارهاي بد رضايت خدا را حاصل
كنند تا در آخرت به بهشت بروند. نيك در تعاليم مزدك عبارت بود از گفتار و كرداري
كه به خود يا ديگري منفعتي برساند و سعادتي فراهم آورَد؛ و بد عبارت بود ازگفتار
يا كرداري كه به خود يا ديگران آسيب و گزند وارد آورد يا سبب محروميت شود.
آخرین گفتار بابک چنین بوده است . ( به نوشته کتاب حماسه بابک اثر نادعلی همدانی )
تو این معتصم خیال مکن که با کشتن من فریاد استقلال طلبی ایرانیان را خاموش
خواهی کرد . نه ! این حماقت است اگر فکر کنی چون افشین وطن فروش را با زر
خریده ای میتوانی ایرانیان را اسیر کنی.من مبارزه ای را آغاز کرده ام که ادامه
خواهد داشت .
من لرزه ای بر ارکان حکومت عرب انداخته ام که دیر یا زود آن را سرنگون خواهد
نمود تو اکنون که مرا تکه تکه میکنی هزاران بابک در شمال و شرق و غرب ایران
ظهور خواهد کرد و قدرت پوشالی شما پاسداران جهل و ستم را از میان بر خواهند
داشت این را بدان که ایرانی هرگز زیر بار زور و ستم نخواهد رفت و سلطه بیگانگان
را تحمل نخواهد کرد .
من درسی به جوانان ایران داده ام که هرگز آنرا فراموش نخواهند کرد . من
مردانگی و درس مبارزه را به جوانان ایران آموختم و هم اکنون که جلاد تو
شمشیرش را برای بریدن دست و پاهای من تیز میکند صدها ایرانی با خون
بجوش آمده آماده طغیان هستند .
مازیار هنوز مبارزه میکند و صدها بابک و مازیار دیگر آماده اند تا مردانه برخیزند
و میهن گرامی را از دست متجاوزان و یوغ اعراب بدوی و مردم فریب برهانند .
اما تو ای افشین . . . در انتظار روزی باش که همین معتصمی را که امروز مانند
سگانی در برابرش زانو میزنی و وطن ات را برای او فروختی در همین تالار و روی
همین سفره سرت را از بدن جدا کند .
مردی که به مادر خود ( میهن ) خیانت کند در نزد دیگران قربی نخواهد داشت و
هیچکس به فرد خود فروخته اعتماد نخواهد کرد .
و بدینسان نخست دست چپ بابک بریده شد و سپس دست راست او و بعد
پاهایش و در نهایت دو خنجر در میان دنده هایش فرو رفت و آخرین سخنی که
بابک با فریادی بلند بر زبان آورد این بود :
" پاینده ایران "
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چرا مسلمانان از اروپایی ها و غربی ها عقب ماندند؟
ممکن است بگویید:غیر مسلمان ها،به نسبت وضعشان الان بهتر است و
شیعیان وضعشان از غیر شیعیان بهتر نیست.
راست است.کسی که راه غلط را رفته،اگر درست راه برود،زودتر ممکن است راه
درست را بیابد تا آنکه در راه درست،غلط راه میرود.
آنکه راه دورتری رفته به جایی می رسد،گرچه دیرتر،
اما کسانی که راه راست می روند،اما غلط راه می روند،یا پس پسکی
راه می روند،یا اصلا نشسته اند و در فضائل این راه مباحثه می کنند(!)
یا قدم زنان گردش می کنند و سرشان به خودشان بند است،از آن هر دو
بدبخت تراند،چون هزار و یک دلیل دارند که بر صراط مستقیم اند و بر حق،
و هزار و یک نمونه و شاهد که پیش از این،رهگذران این راه به منزل رسیده اند
و راست هم می گویند،
و یا این همه دلیل و آیه و یقین و اطمینان،دغدغه عقب ماندگی و در نتیجه
شک در خویش و تلاش برای آنکه کاری کنند و خود را عوض کنند و ببینند
که عیب و علت کجاست،ندارند.
این است که گاوپرست از خداپرست جلو می افتد و مؤمن خدا،
خبر هم نمی شود.
علی به هزار و یک دلیل از عمر بهتر است و این،شیعه علی را-اگر
روزگارش از عاقبت یزید هم بدتر باشد-خاطر جمعی و یقین و غروری
می بخشد که بلای جان او می شود و جان مردم!نه حرف کسی را
گوش می دهد و نه در کار خودش شک میکند.
می بینیم که علی هست و او هم در راه علی هست،
اما آنها که گمراهانند از او پیش افتاده اند و حتی شیعه،
علی را شیعه خود کرده اند!
چرا؟راه علی گردشگاه شیعه اش شده است و ((امام))بت شده است
و مجسمه زرین و مقدسی که در قلب گردشگاه نصب کرده اند،
نه علامتی بر سر راه و پیچ و خم ها تا جهت را به او بنماید.
کوروش دوم که به کوروش بزرگ و کوروش کبیر مشهور است. بنیانگذار و
نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که در بین سالهای ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از
میلاد، بر نواحی گستردهای از آسیا حکومت میکرد. کوروش در استوانه خود که
دربابل کشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه
بزرگ انشان، نوادهٔ چیش پیش، شاه بزرگ انشان، از خانوادهای که همیشه پادشاه
بودهاست» معرفی میکند.
آشنایی با تاریخچه شب یلدا
اجتماع > آیینها - همشهری آنلاین:
شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود.
ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود. مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده میشد.
- دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
یلدا؛ شب نشینی خانوادگی تاریخی
یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
آنان ملاحظه میکردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشاند.
مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.
بدینسان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع میشد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده میکند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.
در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شدهاست و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است:
- «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبهاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک میباشد و بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است».
روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ میخواندند و به استراحت میپرداختند و تعطیل عمومی بود.
فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:
که ما را ز دین بهی ننگ نیست به گیتی، به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین مهر نظر کردن اندر شمار سپهر
شب چله:
چهل روز از زمستان که آغاز آن برابر است با اول جَدی و هفتم دی ماه جلالی و بیست و دوم دسامبر فرنگی، و پایانش برابر است با شانزدهم بهمن ماه جلالی و سی ام ژانویه فرنگی که به آن چله بزرگ زمستان گویند.
در ایران مرکزی چله بزرگ زمستان از آغاز زمستان که برابر است با آغاز دی ماه شروع می شود و مدت آن چهل روز است. و چله کوچک زمستان از شب دهم بهمن ماه تا پایان بهمن ماه که مدت آن بیست روز است.
چله بزرگ:
چهل روز از موسم زمستان که آغاز آن مطابق اول جَدی و هفتم دی ماه جلالی و بیست و دوم دسامبر فرانسوی و پایانش شانزدهم بهمن ماه جلالی و سی ام ژانویه فرانسوی است.
چله کوچک:
بیست روز از فصل زمستان که آغاز آن از هفدهم بهمن ماه جلالی شروع می شود و در پنجم اسفند ماه پایان می یابد. چله زمستان همان چله بزرگ است و گاه در تداول عامه کنایه از سرمای سخت باشد: چله زمستون.
بیشترش میکنمـ«"