13-02-2015، 16:25
ما ایرانیها؛ عادت داریم وقتی میخواهیم به کسی ناسزا بگوییم ؛ اولین دشنامی که به نظرمان میرسد “ پدر سوخته “ است.
اگر بخواهیم کسی را تهدید کنیم میگوییم “ پدرش را در میآورم “ یا “ پدرش را میسوزانم “.
البته در سالهای اخیر؛ این اصطلاح “ پدر سوخته “ غلظت خودش را از دست داده و گهگاه نه منباب دشنام ؛ بلکه منباب شوخی و ابراز محبت هم بکار میرود.
مثلا کودکی را می بینیم و از رفتار و کردارش خوشمان میآید و میگوییم : ببین پدر سوخته چه آتشپاره ای است .
اما ؛ از کجا و چرا این اصطلاح “ پدر سوخته “ در فرهنگ ما جا خوش کرده و چرا خلایق از این ترکیب نا زیبا استفاده میکنند ؟؟
سه روایت از ریشه واژه پدرسوخته
روایت اول: لغتنامه دهخدا
پدرسوخته.(پ ِ دَ ت َ / ت ِ ) (ص مرکب ) دشنامی است . و مجازاً در تداول عامیانه بمردم خبیث و بدسرشت گویند.در مصر باستان اگر کسی از کسی پولی وام میگرفت و بدهکار میشد ضمانت بدهی جسد مومیایی پدرش بود و اگر نمیپرداخت طلبکار حق داشت مومیایی پدر را بسوزاند. به این دلیل کسی که از نظر مالی بدهکار و ورشکست بود پدرسوخته نامیده می شد. کم کم این اصطلاخ به سایر ممالک و ایران هم رسید.
روایت دوم: صفویان
ریشه پدر سوخته به دوره صفویه بر میگردد که از جمله فجایع آن دوران این بود که انسانها را زنده زنده در آتش انداخته می سوزاندند از جمله حسن کیا و مراد بیک را سوزاندند حتی قبر عبدالرحمن جامی را آتش زدند و همچنین قبر ابو نعیم اصفهانی را و در تبریز نیز قبر یعقوب پادشاه را نبش کرده استخوانهایش را سوزاندند …. به همین خاطر این لفظ در گویش فارسی مرسوم شد و معمولا چنین می گویند : پدرت را در میارم پدر سوخته … که صحبت از نبش قبر و سوزاندن انسان هر دو یکجا دارد.
روایت سوم: حمله اعراب
وقتی که در زمان یزدگرد عربها به ایران حمله کردند و ایران رو فتح کردند، مردم ایران رو که دارای دین زرتشت بودند رو آتش پرست و کافر نامیدند و اونها رو مجبور کردند که به دین اسلام روی بیاورند. در این میان گروهی خودشان به دین اسلام گرویدند و گروهی هم چون می دیدند افرادی که مسلمان نشوند را میکشند از ترس مسلمان شدند. اعراب افرادی را که مسلمان نمی شدند”مردها و سرپرست خانواده” را در آتش میسوزاندند تا دیگران یاغی گری نکنند، و زنان آنها را به کنیزی و بچه ها را برای نوکری و کلفتی می بردند. این بچه ها بزرگ شدند و در خانه اعراب کار میکردند.وقتی از اعراب سوال می شد که این کنیزان و نوکرانت چه کسانی هستند؟می گفتند: ” این پدر سوخته است، نوکر و کلفتی است که پدرش در جریان فتح ایران سوزانده شده است و به این نوکر و کلفت ها میگفته اند: “پدر سوخته
اگر بخواهیم کسی را تهدید کنیم میگوییم “ پدرش را در میآورم “ یا “ پدرش را میسوزانم “.
البته در سالهای اخیر؛ این اصطلاح “ پدر سوخته “ غلظت خودش را از دست داده و گهگاه نه منباب دشنام ؛ بلکه منباب شوخی و ابراز محبت هم بکار میرود.
مثلا کودکی را می بینیم و از رفتار و کردارش خوشمان میآید و میگوییم : ببین پدر سوخته چه آتشپاره ای است .
اما ؛ از کجا و چرا این اصطلاح “ پدر سوخته “ در فرهنگ ما جا خوش کرده و چرا خلایق از این ترکیب نا زیبا استفاده میکنند ؟؟
سه روایت از ریشه واژه پدرسوخته
روایت اول: لغتنامه دهخدا
پدرسوخته.(پ ِ دَ ت َ / ت ِ ) (ص مرکب ) دشنامی است . و مجازاً در تداول عامیانه بمردم خبیث و بدسرشت گویند.در مصر باستان اگر کسی از کسی پولی وام میگرفت و بدهکار میشد ضمانت بدهی جسد مومیایی پدرش بود و اگر نمیپرداخت طلبکار حق داشت مومیایی پدر را بسوزاند. به این دلیل کسی که از نظر مالی بدهکار و ورشکست بود پدرسوخته نامیده می شد. کم کم این اصطلاخ به سایر ممالک و ایران هم رسید.
روایت دوم: صفویان
ریشه پدر سوخته به دوره صفویه بر میگردد که از جمله فجایع آن دوران این بود که انسانها را زنده زنده در آتش انداخته می سوزاندند از جمله حسن کیا و مراد بیک را سوزاندند حتی قبر عبدالرحمن جامی را آتش زدند و همچنین قبر ابو نعیم اصفهانی را و در تبریز نیز قبر یعقوب پادشاه را نبش کرده استخوانهایش را سوزاندند …. به همین خاطر این لفظ در گویش فارسی مرسوم شد و معمولا چنین می گویند : پدرت را در میارم پدر سوخته … که صحبت از نبش قبر و سوزاندن انسان هر دو یکجا دارد.
روایت سوم: حمله اعراب
وقتی که در زمان یزدگرد عربها به ایران حمله کردند و ایران رو فتح کردند، مردم ایران رو که دارای دین زرتشت بودند رو آتش پرست و کافر نامیدند و اونها رو مجبور کردند که به دین اسلام روی بیاورند. در این میان گروهی خودشان به دین اسلام گرویدند و گروهی هم چون می دیدند افرادی که مسلمان نشوند را میکشند از ترس مسلمان شدند. اعراب افرادی را که مسلمان نمی شدند”مردها و سرپرست خانواده” را در آتش میسوزاندند تا دیگران یاغی گری نکنند، و زنان آنها را به کنیزی و بچه ها را برای نوکری و کلفتی می بردند. این بچه ها بزرگ شدند و در خانه اعراب کار میکردند.وقتی از اعراب سوال می شد که این کنیزان و نوکرانت چه کسانی هستند؟می گفتند: ” این پدر سوخته است، نوکر و کلفتی است که پدرش در جریان فتح ایران سوزانده شده است و به این نوکر و کلفت ها میگفته اند: “پدر سوخته