06-02-2015، 12:54
رو سفیدى و رو سیاهى در قیامت، در حقیقت تجسّم همان حالات و روحیّات انسان در دنیاست. كسانى كه در دنیا ولایت خدا را پذیرفته اند، خداوند آنها را از ظلمات به نور مى برد و در آن روز با چهرهاى نورانى حاضر مى شوند، ولى آنان كه به ولایت طاغوت گردن نهاده اند، طاغوتها آنان را از نور به ظلماتِ هوس و تفرقه و شرك و جهل سوق مى دهند و در قیامت در سیاهى و تاریكى محشور مى شوند.
یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكْفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِكُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (آل عمران ـ 106) وَأَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِ اللّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (آل عمران ـ 107)
(قیامت) روزى (است) كه صورت هایى سفید و نورانى، و صورتهایى سیاه مى شوند. پس كسانى كه رو سیاه شدند، (از آنان سوال مى شود آیا بعد از ایمانتان كفر ورزیدید؟ پس به خاطر كفرتان عذاب الهى را بچشید.
و امّا آنان كه رو سفید شدند، غرق در رحمت خدا شده و در آن جاودانه اند.
چهره هاى نورانى و تاریك
به دنبال هشدارى كه در آیات سابق درباره تفرقه و نفاق و بازگشت به آثار دوران كفر و جاهلیت داده شد، در این دو آیه به نتائج نهایى آنها اشاره مى شود كه چگونه كفر و تفرقه و نفاق و بازگشت به جاهلیت، موجب رو سیاهى است و چگونه اسلام و ایمان و اتحاد و صمیمیت موجب رو سفیدى است.
آیات فوق مى گوید: در روز رستاخیز چهره هایى نورانى و چهره هایى تاریك و سیاه خواهد بود. به آنها كه چهره هاى سیاه و تاریك دارند گفته مى شود: چرا بعد از ایمان، راه كفر را پیمودید و چرا بعد از اتحاد در پرتو اسلام، راه نفاق و جاهلیت را پیش گرفتید؟ در مقابل آنها مومنان متحد، غرق در دریاى رحمت الهى خواهند بود و جاودانه در آن زندگى آرام بخش بسر می برند.
بارها یادآور شدهایم كه حالت و كیفیات زندگى انسان و پاداش و كیفرهاى او در جهان دیگر تجسمى از اعمال و روحیات و افكار او در این جهان است، و به تعبیر دیگر هر كارى كه از انسان در این جهان سر می زند، آثار وسیع و گستردهاى در روح انسان باقى می گذارد كه در این دنیا ممكن است به آسانى درك نشود، ولى در رستاخیز، پس از دگرگونی ها و تكامل هایى كه در آن رخ مى دهد، با واقعیت حقیقى خود جلوه مى كند و چون در آنجا حاكمیت و تجلى روح بیشتر است آثار آن حتى در جسم منعكس خواهد شد.
همان طور كه ایمان و اتحاد در این جهان مایه رو سفیدى است، و به عكس، ملت پراكنده و بى ایمان مردمى رو سیاهند، در جهان دیگر این رو سیاهى و رو سفیدى "مجازى" دنیا شكل " حقیقى" به خود مى گیرد، و صاحبان آنها با چهره هاى سفید و درخشان، و یا سیاه و تاریك محشور مى گردند.
تشابه با آیات دیگر قرآن
در آیات دیگر قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده از جمله درباره كسانى كه پشت سر هم مرتكب گناه مى شوند مى خوانیم كَأَنَّمَا أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ اللَّیْلِ مُظْلِمًا : " گویى صورت آنها را پارههاى تاریك شب پوشانیده است" (سوره یونس آیه 27).
و درباره آنهایى كه بر خدا دروغ مى بندند مى فرماید: وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ تَرَى الَّذِینَ كَذَبُواْ عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ:" در روز رستاخیز كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مى بینى كه چهره هایشان سیاه است"! (سوره زمر آیه 60)- و همه اینها بازتابى است از اعمال آنها در دنیا.
بحث لغوی:
تبیض: یعنى سفید مى شود. بیاض به معنى سفیدى است، در آیه از باب افتعال است.
تسود: یعنى سیاه مى شود. از سواد به معنى سیاهى است.
نکات مهم:
1ـ در قرآن شانزده مرتبه كفرِ بعد از ایمان، دو بار كفرِ بعد از اسلام، سه بار گوساله پرستى بعد از خدا پرستى، و بیست و هفت مرتبه انكار بعد از علم و بیّنه، مطرح شده كه همهى این موارد نشان دهنده خطر ارتداد براى همه ما، و هشدارى جدّى است.
2ـ ظاهراً «یوم» ظرف عذابى است كه در آیه سابق آمده یعنى این عذاب در روزى است كه در آن چهره هایى سفید و چهرههایى سیاه خواهند بود.
ظهور این دو آیه با آیه سابق آن است كه سیه رویان كسانى هستند كه بعد از ایمان آوردن و آمدن دلائل روشن، اختلاف كردهاند، راه كفر و نفاق افكندهاند و سفید رویان آنهایى هستند كه در دین حق باقى ماندهاند.
در آیات دیگرى نیز راجع به سیاه و سفید بودن چهرههاى مردمان در قیامت اشاره شده است، اینها آثار اعمال نیك و بد است كه در چهرهها آشكار خواهد شد.
3ـ در صدر آیه 105 بطور اجمال در ابتدا اشاره به سفید چهرگان و بعداً اشاره به سیاه چهرگان نمود، ولى در موقع تفصیل، سیاه چهرگان را بدین لحاظ مقدم داشت تا خوانندگان و شنوندگان را از تشبیه به سیاه چهرگان بر حذر دارد، و شرح حال مومنین را تأخیر انداخت و آن را در آیه 106 بیان كرد تا استنباط شود ابتداء و انتهاء امر مومنین بخیر خواهد بود.
============================
منابع:
تفسیر نور، ج 2
تفسیر نمونه، ج 3
تفسیر احسن الحدیث، ج 2
تفسیر آسان، ج 2
tebyan.net