05-01-2015، 10:28
بودنت حتی زمستانی ترین روزم را
بهار وار عاشقانه کرد من
نه اهل بارانم نه باد
نه عاشق زمستانم نه تابستان
من هوایی را دوست دارم که
متبرک باشد به نفسهایت
امروز به پایان می رسد
از فردا برایم چیزی نگو
من نمی گویم فردا روز دیگریست
فقط می گویم :تو روز دیگری هستی
تو فردایی
همان که باید به خاطرش
زنده بمانم
____________
آدم اسـت دیگـر
گاهی دلش میخواهد
کسی موهایش را نوازش دهد
وآرام زیر گوشش بگوید
دوستـت دارم
کمی بـیا جلوتـر
می خواهـم در گوشت چیـزی بگویم
ایـن یـک اعــتـراف است
من عاشق شده ام
___________________
شعرها
بودنشان را مدیونِ نبودنِ "تو" اند!
[size][font][/font][/size]
تو که هستی
[size][font][/font][/size]
زندگی که خوب است
[size][font][/font][/size]
شعر از لبِ شاعر چنان می افتد
[size][font][/font][/size]
که غذا از دهان که برگ از درخت
[size][font][/font][/size]
که کسی از چشم کسی...دوستت دارم
صدا میكنم تو را
این جانی كه میگویی
جانم را میگیرد...!
نزن این حرف ها را
دل من جنبه ندارد
موقعی كه نیستی
دمار از روزگارم در می آورد.
_______________
نگاهت را گره بزن
به هر لحظه من
حس امنیت می گیرم
وقتی تو
درگیر منی