13-10-2012، 11:50
دختران امروز، مادران فردا تا همین چند سال پیش شعار یک خط در میان رسانه های ملی بود و یاد آوری می شد که تربیت دختر متفاوت از پسر است. اما همان دختران دیروز همچنان هستند و خبری از مادران امروزی نیست
اوقات فراغت دختران
میلاد حضرت فاطمه معصومه(س) و روز دختر مبارک!
تا همین چند وقت پیش بود که وقتی صحبت از کلمه دختر به میان می آمد، نا خود آگاه و به همراه آن کلمه هایی نظیر ظرافت، لطافت، مهربانی، زیبایی، و واژه های مهر و مهربانی نیز به ذهن متبادر می شد و رنگ صورتی ملایم به عنوان رنگ مورد علاقه به دختران برچسب زده می شد، اما از آنجایی که ترن تغییرات و قطار مدرنیته با سرعت در حال عبور از ایستگاه های مختلف است، تربیت و خواسته های دختران نیز متناسب با سایر مواضع تغییراتی را به خود دید که تعدادی از این تنوع طلبی ها حکم رنگ زرد چراغ راهنمایی، برخی رنگ سبز و برخی هم رنگ هشدار را دارند.
امروزه دیگر، قله ی موفقیتی نمانده که دختران ایرانی آن را فتح نکرده باشند و در حال حاضر نیز شاهد همه جور دختری درسطح شهر هستیم، از دکتر، مهندس، مخترع ،ورزشکار، دانشمند، خیاط ماهر گرفته تا متاسفانه معتاد و قاچاقچی، و به نوعی می توان گفت که زمان بد تغییراتی را به خود دیده است.
افزایش سن و بالارفتن و تغییر در میانگین سن از دواج به 30سال یکی از همین تغییراتی است که در ابتدا برای خیلی از دختران حکم همان رنگ سبز عبور را داشت و بسیاری ها را جذب خود کرد، اما همین که خیلی ها از این مسئله عبور کردند و درگیر آن شدند، رنگ زرد صبر و تامل پیرامون عواقب تنهایی را به مابقی ساطع کردند و در حال حاضر نیز، انفجار کلان شهرها به دلیل افزایش خانه های مجردی و افسردگی ها از سبک زندگی غربی به جامعه و خانواده ها هشدار می دهد.
دختران امروز، مادران فردا»تا همین چند سال پیش شعار یک خط در میان رسانه های ملی بود و یاد آوری می شد که تربیت دختر متفاوت از پسر است. اما همان دختران دیروز همچنان هستند و خبری از مادران امروزی نیست
×بانوی ایرانی در گذر تاریخ
گذری بس کوتاه به همین قرن اخیر در ایران بیاندازیم، از لابه لای تاریخ و نشستن پای صحبت های مادربزرگ ها، پای سفره عقد نشستن دختران لپ گلی و ابرو کمان ایران قدیم با آن فرق از وسط باز شده زیر چارقد های سفید و شلیته های کوتاه بر تن و روبند های سفید بر صورت تا قند در دل آب شدن عروس خانم 10،12ساله که داماد چه شکلی است و اصلا کیست، جلوی چشمانمان همچون یک فیلم کوتاه مستند عبور می کند.
مقایسه این دو پاراگراف، مصداق ضرب المثل نه به آن بی نمکی و نه به این شوری است. روند تربیتی برخی از والدین برای دختران خود این است که فرزندمان تا سن 20سالگی، بچه است و باید بچگی کن دو کمتر از گل هم که خدای نا کرده نباید بشنود و آب هم که در دلش نباید هیچ لرزشی را به خود ببیند.
مادران آینده را در یابید...
×مصداق امروزی به کس کسونش نمیدم.........
«دختران امروز، مادران فردا»تا همین چند سال پیش شعار یک خط در میان رسانه های ملی بود و یاد آوری می شد که تربیت دختر متفاوت از پسر است و این سیب های گلاب خانواده، مسئولیت سنگین تری را بر دوش دارند. اما همان دختران دیروز همچنان هستند و خبری از مادران امروزی نیست چرا که با تغییر در روند تربیتی خانواده و حاکم شدن سیستم فرزند سالاری، اعاده خواهی هر چه بیشتر استقلال و کمال طلبی بیش از اندازه حکم مشق شبی را داشت که خیلی از والدین برای فرزندانشان به ویژه دخترانشان خواندند و نتیجه آن شد که همین بهار نارنج های کوچک دیروز، امروز جدا از خانواده و غرق در زندگی خود هستند و به نوعی شعر به کس به کسونش نمیدم والدین، به حقیقت نشست .
همین شعری که مطمئنا چند باری از زمان طفولیت تا دوره نوجوانی اغلب پدرو مادرها برای دخترانشان می خواندند ، زبان ساده ی ترویج استقلال طلبی و کمال خواهی است. لازم به ذکر است که پیشرفت و رسیدن به کمال مطلوب همواره در روایات دینی مان تاکید شده است و از یکجا نشینی و بی تحرکی و همچنین مصرف کننده محض بودن نهی شده است.
اما آخر ما از آن سوی بام افتاده ایم چرا که خیلی از مردان در خانه و مشغول فرزند نگهداری و زنان بر سر مشاغل سخت، مشغول کار هستند، اینجاست که باید گفت،استقلال طلبی چه در زمینه ازدواج و ماندن در دوران تجرد و چه پس از ازدواج تا حدی خوب است اما بیش از آن قطعا در درجه اول به خود فرد و در نهایت به کل جامعه آسیب می رساند.
دخترانی که در سنین بالا ازدواج می کنند، در صورت مادر شدن، اما و اگرهای بسیاری سلامت خود و فرزندشان را تهدید می کند، علاوه بر این دخترانی هم که مرغشان یک پای برای ماندن در دوران تجرد دارد، کم کم باید منتظر دوری از جمع ها و افسردگی باشند چرا که انسان اساسا موجودی است اجتماعی و نیاز به پسندیده شدن و درک متقابل و همچنین حمایت و آرامش دارد و این تنهایی را می توان از زبان همین افراد تجربه کننده شنید
×اندازه نگه دار که اندازه نکوست.......
از انصاف نباید گذشت چرا که منظور و اصل ما به هیچ وجه ازدواج در سنین پایین و به نوعی تاهل زود هنگام نیست. چرا که عوارض و عواقب این مساله می تواند به شدت خطرناک تر از ازدواج در سنین بالا باشد چرا که اگر یک ازدواج بی دقت در سن کم خاتمه پیدا کند، این وسط پای یک طفل بی گناه نیز به این ماجرا کشیده می شود و می توان تا آخر ماجرا را خواند که چه عواقبی در انتظار این مسئله هست.
از دواج در سنین بالا نیز اصلا مورد تایید نیست چرا که هم از لحاظ روانی و هم از لحاظ پزشکی و هم به لحاظ اجتماعی خطرات بی شماری را به دنبال دارد، دخترانی که در سنین بالا ازدواج می کنند، در صورت مادر شدن، اما و اگرهای بسیاری سلامت خود و فرزندشان را تهدید می کند، علاوه بر این دخترانی هم که مرغشان یک پای برای ماندن در دوران تجرد دارد، کم کم باید منتظر دوری از جمع ها و افسردگی باشند چرا که انسان اساسا موجودی است اجتماعی و نیاز به پسندیده شدن و درک متقابل و همچنین حمایت و آرامش دارد و این تنهایی را می توان از زبان همین افراد تجربه کننده شنید.
تجرد
×لیلی های بی مجنون شهر من
خیلی از لیلی های امروز شهر من نمی خواهند که مجنون داشته باشند ،نمی خواهند ازدواج کنند تا خدای نکرده کسی استقلال آنها را خدشه دار نکند. اگر این مسئله را از دریچه ای دیگر نگاه کنیم دستهای پشت پرده را می بینیم، عواملی که مقصر آنها نه پسرهای مان هستند و نه دخترانمان، بلکه مسئولین و جامعه مسبب این موضوع هستند. فاصله ای که بین دو جنس یک دهه(برای مثال دهه 60) رخ داد، فاصله ی تحصیلی و شغلی همگی ریشه در مسائل فرهنگی دارد. در حالی دختران دارای مدارک فارغ التحصیلی مدارج عالیه شدند که پسران هم سن آنها در همان دیپلم خود مانده اند ،چرا که جذب شدن در بازار کار و پول درآوردن برایشان مهم تر بود. و همین مسئله باعث شد که بسیاری از دختران تحصیل کرده حاضر به ازدواج با پسران با مدارک پایین تر نباشند.
اوقات فراغت دختران
میلاد حضرت فاطمه معصومه(س) و روز دختر مبارک!
تا همین چند وقت پیش بود که وقتی صحبت از کلمه دختر به میان می آمد، نا خود آگاه و به همراه آن کلمه هایی نظیر ظرافت، لطافت، مهربانی، زیبایی، و واژه های مهر و مهربانی نیز به ذهن متبادر می شد و رنگ صورتی ملایم به عنوان رنگ مورد علاقه به دختران برچسب زده می شد، اما از آنجایی که ترن تغییرات و قطار مدرنیته با سرعت در حال عبور از ایستگاه های مختلف است، تربیت و خواسته های دختران نیز متناسب با سایر مواضع تغییراتی را به خود دید که تعدادی از این تنوع طلبی ها حکم رنگ زرد چراغ راهنمایی، برخی رنگ سبز و برخی هم رنگ هشدار را دارند.
امروزه دیگر، قله ی موفقیتی نمانده که دختران ایرانی آن را فتح نکرده باشند و در حال حاضر نیز شاهد همه جور دختری درسطح شهر هستیم، از دکتر، مهندس، مخترع ،ورزشکار، دانشمند، خیاط ماهر گرفته تا متاسفانه معتاد و قاچاقچی، و به نوعی می توان گفت که زمان بد تغییراتی را به خود دیده است.
افزایش سن و بالارفتن و تغییر در میانگین سن از دواج به 30سال یکی از همین تغییراتی است که در ابتدا برای خیلی از دختران حکم همان رنگ سبز عبور را داشت و بسیاری ها را جذب خود کرد، اما همین که خیلی ها از این مسئله عبور کردند و درگیر آن شدند، رنگ زرد صبر و تامل پیرامون عواقب تنهایی را به مابقی ساطع کردند و در حال حاضر نیز، انفجار کلان شهرها به دلیل افزایش خانه های مجردی و افسردگی ها از سبک زندگی غربی به جامعه و خانواده ها هشدار می دهد.
دختران امروز، مادران فردا»تا همین چند سال پیش شعار یک خط در میان رسانه های ملی بود و یاد آوری می شد که تربیت دختر متفاوت از پسر است. اما همان دختران دیروز همچنان هستند و خبری از مادران امروزی نیست
×بانوی ایرانی در گذر تاریخ
گذری بس کوتاه به همین قرن اخیر در ایران بیاندازیم، از لابه لای تاریخ و نشستن پای صحبت های مادربزرگ ها، پای سفره عقد نشستن دختران لپ گلی و ابرو کمان ایران قدیم با آن فرق از وسط باز شده زیر چارقد های سفید و شلیته های کوتاه بر تن و روبند های سفید بر صورت تا قند در دل آب شدن عروس خانم 10،12ساله که داماد چه شکلی است و اصلا کیست، جلوی چشمانمان همچون یک فیلم کوتاه مستند عبور می کند.
مقایسه این دو پاراگراف، مصداق ضرب المثل نه به آن بی نمکی و نه به این شوری است. روند تربیتی برخی از والدین برای دختران خود این است که فرزندمان تا سن 20سالگی، بچه است و باید بچگی کن دو کمتر از گل هم که خدای نا کرده نباید بشنود و آب هم که در دلش نباید هیچ لرزشی را به خود ببیند.
مادران آینده را در یابید...
×مصداق امروزی به کس کسونش نمیدم.........
«دختران امروز، مادران فردا»تا همین چند سال پیش شعار یک خط در میان رسانه های ملی بود و یاد آوری می شد که تربیت دختر متفاوت از پسر است و این سیب های گلاب خانواده، مسئولیت سنگین تری را بر دوش دارند. اما همان دختران دیروز همچنان هستند و خبری از مادران امروزی نیست چرا که با تغییر در روند تربیتی خانواده و حاکم شدن سیستم فرزند سالاری، اعاده خواهی هر چه بیشتر استقلال و کمال طلبی بیش از اندازه حکم مشق شبی را داشت که خیلی از والدین برای فرزندانشان به ویژه دخترانشان خواندند و نتیجه آن شد که همین بهار نارنج های کوچک دیروز، امروز جدا از خانواده و غرق در زندگی خود هستند و به نوعی شعر به کس به کسونش نمیدم والدین، به حقیقت نشست .
همین شعری که مطمئنا چند باری از زمان طفولیت تا دوره نوجوانی اغلب پدرو مادرها برای دخترانشان می خواندند ، زبان ساده ی ترویج استقلال طلبی و کمال خواهی است. لازم به ذکر است که پیشرفت و رسیدن به کمال مطلوب همواره در روایات دینی مان تاکید شده است و از یکجا نشینی و بی تحرکی و همچنین مصرف کننده محض بودن نهی شده است.
اما آخر ما از آن سوی بام افتاده ایم چرا که خیلی از مردان در خانه و مشغول فرزند نگهداری و زنان بر سر مشاغل سخت، مشغول کار هستند، اینجاست که باید گفت،استقلال طلبی چه در زمینه ازدواج و ماندن در دوران تجرد و چه پس از ازدواج تا حدی خوب است اما بیش از آن قطعا در درجه اول به خود فرد و در نهایت به کل جامعه آسیب می رساند.
دخترانی که در سنین بالا ازدواج می کنند، در صورت مادر شدن، اما و اگرهای بسیاری سلامت خود و فرزندشان را تهدید می کند، علاوه بر این دخترانی هم که مرغشان یک پای برای ماندن در دوران تجرد دارد، کم کم باید منتظر دوری از جمع ها و افسردگی باشند چرا که انسان اساسا موجودی است اجتماعی و نیاز به پسندیده شدن و درک متقابل و همچنین حمایت و آرامش دارد و این تنهایی را می توان از زبان همین افراد تجربه کننده شنید
×اندازه نگه دار که اندازه نکوست.......
از انصاف نباید گذشت چرا که منظور و اصل ما به هیچ وجه ازدواج در سنین پایین و به نوعی تاهل زود هنگام نیست. چرا که عوارض و عواقب این مساله می تواند به شدت خطرناک تر از ازدواج در سنین بالا باشد چرا که اگر یک ازدواج بی دقت در سن کم خاتمه پیدا کند، این وسط پای یک طفل بی گناه نیز به این ماجرا کشیده می شود و می توان تا آخر ماجرا را خواند که چه عواقبی در انتظار این مسئله هست.
از دواج در سنین بالا نیز اصلا مورد تایید نیست چرا که هم از لحاظ روانی و هم از لحاظ پزشکی و هم به لحاظ اجتماعی خطرات بی شماری را به دنبال دارد، دخترانی که در سنین بالا ازدواج می کنند، در صورت مادر شدن، اما و اگرهای بسیاری سلامت خود و فرزندشان را تهدید می کند، علاوه بر این دخترانی هم که مرغشان یک پای برای ماندن در دوران تجرد دارد، کم کم باید منتظر دوری از جمع ها و افسردگی باشند چرا که انسان اساسا موجودی است اجتماعی و نیاز به پسندیده شدن و درک متقابل و همچنین حمایت و آرامش دارد و این تنهایی را می توان از زبان همین افراد تجربه کننده شنید.
تجرد
×لیلی های بی مجنون شهر من
خیلی از لیلی های امروز شهر من نمی خواهند که مجنون داشته باشند ،نمی خواهند ازدواج کنند تا خدای نکرده کسی استقلال آنها را خدشه دار نکند. اگر این مسئله را از دریچه ای دیگر نگاه کنیم دستهای پشت پرده را می بینیم، عواملی که مقصر آنها نه پسرهای مان هستند و نه دخترانمان، بلکه مسئولین و جامعه مسبب این موضوع هستند. فاصله ای که بین دو جنس یک دهه(برای مثال دهه 60) رخ داد، فاصله ی تحصیلی و شغلی همگی ریشه در مسائل فرهنگی دارد. در حالی دختران دارای مدارک فارغ التحصیلی مدارج عالیه شدند که پسران هم سن آنها در همان دیپلم خود مانده اند ،چرا که جذب شدن در بازار کار و پول درآوردن برایشان مهم تر بود. و همین مسئله باعث شد که بسیاری از دختران تحصیل کرده حاضر به ازدواج با پسران با مدارک پایین تر نباشند.