25-12-2014، 15:05
برای اینکه جسمیت محتاج به محل و جا است و خداوند هیچ احتیاجی ندارد .
شخصی از امام علی (ع) پرسید : ” اَین کان ربنا قبل أن یخلق السموات و الارض ؟ یعنی : خداوند پیش از خلق آسمان ها و زمین کجا بود ؟
حضرت پاسخ داد : ” اَین ، سئوال عن مکان ، و کان الله و لا مکان ” یعنی : ” کجا ” سئوال از مکان است و خداوند پیش از آنکه مکان خلق شود وجود داشت.
حضرت علی (ع) که به فرموده رسول خدا (ص) دروازه شهر علم رسول الله است و خودش فرموده است که اگر پرده ها و حجاب ها از جلو چشمانم برداشته شود زره ای برعلمم افزوده نمی شود ، اینگونه مکان داشتن را از خداوند نفی می کند.
از اینجا دانسته می شود حضرت باری تعالی (جل جلاله ) جسم ندارد که پیش از خلق مکان وجود داشته است و گرنه جسم بدون داشتن مکان اصلا ممکن نیست .
و نیز اینکه در قرآن می فرماید : ” وهو معکم اینما کنتم والله بماتعملون بصیر” یعنی : هرجا که شما باشید خداوند نیز با شما است و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است .
آیا اگر خداوند جسم باشد هرگز می تواند در یک زمان همه جا حضور فیزیکی داشته باشد ؟؟
شیعیان معتقدند خداوند یکتا و یگانه است و شریک و مانندی ندارد. او است که خالق همه جهانیان می باشد و او است که به همه جانداران روزی می رساند و او است که جهان و جهانیان را تدبیر می کند. اسم خداوند هم نزدشیعیان الله (ج) می باشد.
تا اینجا عقاید شیعیان با اهل سنت هیچ تفاوتی ندارد . لکن عقیده شیعیان با اهل سنت در بعضی از صفات خداوند تفاوت پیدا می کند . شیعیان به ۸ صفت ثبوتی و ۷ صفت سلبی در مورد خداوند معتقدند . منظور از صفات ثبوتی صفت هایی است که در خداوند موجود است و خدای تعالی آن صفت ها را دارد مانند حیاة (زنده بودن) ، علم و قدرت . اما صفات سلبی آن دسته صفت هایی است که در خداوند موجود نیست و خداوند منزه است از اینکه دارای آن صفات باشد مثل جسم داشتن ، مرکب بودن از اعضاء و در معرض تغییر و تحول بودن.
شیعیان برای ساده شدن فهم و یادگرفتن سریع صفات خداوند ، آن ها را به شعر درآورده و به کودکان خود و افراد عامی آن را با آن شعر آموزش می دهند .
صفات ثبوتی : قادر و عالم حی مرید و متکلم
پس ، قدیم ازلی دان متکلم صادق
و در مورد صفات سلبی نیز این شعر را می گویند :
نه مرکب بود و جسم نه مرئی نه محل
لاشریک است و معانی تو غنی دان خالق
چنین معنائی در مورد خداوند متعال از چند جهت محال است:
۱٫ این معنا مستلزم جسمیت و مادیت است و ساحت مقدس الهی از ماده و لوازم آن منزه است. در توضیح اینکه «مستلزم جسمیت و مادیت است» باید گفت داشتن جزء و قابلیت جداشدن آن جزء از خصوصیت ماده و مادیات است و اصولاً امور مجرد ـ حتی غیر خداوند هم ـ فاقد اجزاء مادی و جسمانی هستند به علاوه داشتن جزء به معنای ترکب است که خود نقص و نیاز بوده به ساحت الهی راه ندارد ضمن اینکه هنگامی که جزئی از یک مرکب جدا میشود آن مرکب سابق از بین میرود به این معنا که مرکب چند جزی سابق اکنون یک جزء کمتر داشته و موجودی دیگر است کما اینکه در همه مجردات جسمیت و مادیت راه ندارد و فرض فرزند برای آنها هم بیمعناست.
۲٫ چون ذات باری تعالی در خالقیت، ربوبیت و الوهیت مطلق است بنابراین هر چه غیر او فرض شود نیازمند به او و تحت قیومیت الهی خواهند بود با این وصف چگونه ممکن است آن شیء که از او زائیده میشود مثل و شبیه و فرزند او باشد و به عبارت دیگر موجود مستقل و بینیازی نخواهد بود پس با این اوصاف دیگر فرزند واجب نخواهد بود بلکه مخلوق اوست.
۳٫ اگر زائیدن و استیلاد در مورد حق تعالی ممکن باشد مستلزم آن است که فعل تدریجی برای حضرتش صحیح باشد در حالی که فعل تدریجی از ویژگیهای امور مادی است. در حالی که آنچه به اراده و مشیت خداوند واقع میشود، بدون تدریج و به اصطلاح به صورت دفعی است. کما اینکه در سایر مجردات هم تدریج بیمعناست چنانکه در آیه کریمه متعددی از قرآن به این معنا که خداوند فرزند ندارد اشاره شده است از آن جمله آیه ۱۷۱ سوره نساء که میفرماید: (سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ) خداوند منزه است از اینکه فرزند داشته باشد و نیز سوره توحید را میتوان نام برد؛ یادآور میشویم که نفی مادیت و جسمانیت از ساحت الهی ـ چنانکه اکثر قریب به اتفاق مسلمانان به آن معتقدند ـ دلائل مختلفی دارد که از جمله بهترین الائل بر سلب جسمیت و مادیت خداوند عبارت است از آن که: جسم و امر مادی ـ به هر معنایی که گرفته شود ـ دارای ابعاد سهگانه، یعنی طول و عرض و ارتفاع است و از این رو،قطعاً از اجزای مقداری ترکیب شده است. بنابراین هر جسمی مرکب است و خداوند از هرگونه ترکیب مبرا است چرا که هر موجود مرکبی نیازمند اجزاء است و با فقدان یک جزء ناقص میشود و نیاز و نقص در خداوند راه ندارد. بنابراین خداوند جسم و مادی نیست بلکه مجرد است و هیچ یک از احکام جسم بر حضرتش جاری نمیشود.
منابع:
۱٫ تفسیر المیزان، علامه طباطبائی ذیل آیات ۱۷۱، ج ۳، صفحة ۴۸۵ ـ ۴۹۲، سوره نساء، ۳۰، سوره توبه، ج ۹، صفحة ۳۲۶ و سوره توحید، ج ۲۰، صفحة ۲۷۳٫
۲٫ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ذیل آیات ۱۷۱ سوره نساء و سوره توحید.
شخصی از امام علی (ع) پرسید : ” اَین کان ربنا قبل أن یخلق السموات و الارض ؟ یعنی : خداوند پیش از خلق آسمان ها و زمین کجا بود ؟
حضرت پاسخ داد : ” اَین ، سئوال عن مکان ، و کان الله و لا مکان ” یعنی : ” کجا ” سئوال از مکان است و خداوند پیش از آنکه مکان خلق شود وجود داشت.
حضرت علی (ع) که به فرموده رسول خدا (ص) دروازه شهر علم رسول الله است و خودش فرموده است که اگر پرده ها و حجاب ها از جلو چشمانم برداشته شود زره ای برعلمم افزوده نمی شود ، اینگونه مکان داشتن را از خداوند نفی می کند.
از اینجا دانسته می شود حضرت باری تعالی (جل جلاله ) جسم ندارد که پیش از خلق مکان وجود داشته است و گرنه جسم بدون داشتن مکان اصلا ممکن نیست .
و نیز اینکه در قرآن می فرماید : ” وهو معکم اینما کنتم والله بماتعملون بصیر” یعنی : هرجا که شما باشید خداوند نیز با شما است و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است .
آیا اگر خداوند جسم باشد هرگز می تواند در یک زمان همه جا حضور فیزیکی داشته باشد ؟؟
شیعیان معتقدند خداوند یکتا و یگانه است و شریک و مانندی ندارد. او است که خالق همه جهانیان می باشد و او است که به همه جانداران روزی می رساند و او است که جهان و جهانیان را تدبیر می کند. اسم خداوند هم نزدشیعیان الله (ج) می باشد.
تا اینجا عقاید شیعیان با اهل سنت هیچ تفاوتی ندارد . لکن عقیده شیعیان با اهل سنت در بعضی از صفات خداوند تفاوت پیدا می کند . شیعیان به ۸ صفت ثبوتی و ۷ صفت سلبی در مورد خداوند معتقدند . منظور از صفات ثبوتی صفت هایی است که در خداوند موجود است و خدای تعالی آن صفت ها را دارد مانند حیاة (زنده بودن) ، علم و قدرت . اما صفات سلبی آن دسته صفت هایی است که در خداوند موجود نیست و خداوند منزه است از اینکه دارای آن صفات باشد مثل جسم داشتن ، مرکب بودن از اعضاء و در معرض تغییر و تحول بودن.
شیعیان برای ساده شدن فهم و یادگرفتن سریع صفات خداوند ، آن ها را به شعر درآورده و به کودکان خود و افراد عامی آن را با آن شعر آموزش می دهند .
صفات ثبوتی : قادر و عالم حی مرید و متکلم
پس ، قدیم ازلی دان متکلم صادق
و در مورد صفات سلبی نیز این شعر را می گویند :
نه مرکب بود و جسم نه مرئی نه محل
لاشریک است و معانی تو غنی دان خالق
چنین معنائی در مورد خداوند متعال از چند جهت محال است:
۱٫ این معنا مستلزم جسمیت و مادیت است و ساحت مقدس الهی از ماده و لوازم آن منزه است. در توضیح اینکه «مستلزم جسمیت و مادیت است» باید گفت داشتن جزء و قابلیت جداشدن آن جزء از خصوصیت ماده و مادیات است و اصولاً امور مجرد ـ حتی غیر خداوند هم ـ فاقد اجزاء مادی و جسمانی هستند به علاوه داشتن جزء به معنای ترکب است که خود نقص و نیاز بوده به ساحت الهی راه ندارد ضمن اینکه هنگامی که جزئی از یک مرکب جدا میشود آن مرکب سابق از بین میرود به این معنا که مرکب چند جزی سابق اکنون یک جزء کمتر داشته و موجودی دیگر است کما اینکه در همه مجردات جسمیت و مادیت راه ندارد و فرض فرزند برای آنها هم بیمعناست.
۲٫ چون ذات باری تعالی در خالقیت، ربوبیت و الوهیت مطلق است بنابراین هر چه غیر او فرض شود نیازمند به او و تحت قیومیت الهی خواهند بود با این وصف چگونه ممکن است آن شیء که از او زائیده میشود مثل و شبیه و فرزند او باشد و به عبارت دیگر موجود مستقل و بینیازی نخواهد بود پس با این اوصاف دیگر فرزند واجب نخواهد بود بلکه مخلوق اوست.
۳٫ اگر زائیدن و استیلاد در مورد حق تعالی ممکن باشد مستلزم آن است که فعل تدریجی برای حضرتش صحیح باشد در حالی که فعل تدریجی از ویژگیهای امور مادی است. در حالی که آنچه به اراده و مشیت خداوند واقع میشود، بدون تدریج و به اصطلاح به صورت دفعی است. کما اینکه در سایر مجردات هم تدریج بیمعناست چنانکه در آیه کریمه متعددی از قرآن به این معنا که خداوند فرزند ندارد اشاره شده است از آن جمله آیه ۱۷۱ سوره نساء که میفرماید: (سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ) خداوند منزه است از اینکه فرزند داشته باشد و نیز سوره توحید را میتوان نام برد؛ یادآور میشویم که نفی مادیت و جسمانیت از ساحت الهی ـ چنانکه اکثر قریب به اتفاق مسلمانان به آن معتقدند ـ دلائل مختلفی دارد که از جمله بهترین الائل بر سلب جسمیت و مادیت خداوند عبارت است از آن که: جسم و امر مادی ـ به هر معنایی که گرفته شود ـ دارای ابعاد سهگانه، یعنی طول و عرض و ارتفاع است و از این رو،قطعاً از اجزای مقداری ترکیب شده است. بنابراین هر جسمی مرکب است و خداوند از هرگونه ترکیب مبرا است چرا که هر موجود مرکبی نیازمند اجزاء است و با فقدان یک جزء ناقص میشود و نیاز و نقص در خداوند راه ندارد. بنابراین خداوند جسم و مادی نیست بلکه مجرد است و هیچ یک از احکام جسم بر حضرتش جاری نمیشود.
منابع:
۱٫ تفسیر المیزان، علامه طباطبائی ذیل آیات ۱۷۱، ج ۳، صفحة ۴۸۵ ـ ۴۹۲، سوره نساء، ۳۰، سوره توبه، ج ۹، صفحة ۳۲۶ و سوره توحید، ج ۲۰، صفحة ۲۷۳٫
۲٫ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ذیل آیات ۱۷۱ سوره نساء و سوره توحید.