18-12-2014، 17:24
غلامعلي اويسي فرزند غلامرضا در سال 1297 در شهر قم به دنيا آمد. پدرش زارع و خرده مالک بود. پس از طي تحصيلات مقدماتي در سال 1309 وارد دبيرستان نظام تهران شد و در سال 1315 پس از اخذ ديپلم به دانشکده افسري رفت و دو سال بعد با درجه ستوان دومي وارد ارتش شد. او در دوران دانشکده افسري با محمدرضا پهلوي وليعهد وقت دوست و همدوره بود و همين دوستي و آشنايي موجبات ترقي اکثر دانشجويان آن دوره از جمله قرهباغي، فردوست، اويسي، جم و مينباشيان را فراهم نمود. اويسي طي سالهاي 1317-1331 فرماندهي گروهان، گردان و آموزشگاه گروهباني لشکر 2، رياست شعبه بازرسي دژبان مرکز و فرماندهي هنگ 52 دژبان را عهدهدار بود و در سال 1332 فرمانده هنگ 16 تيپ کازرون گرديد. وي پس از اخذ درجه سرهنگي، دوره دانشگاه جنگ تهران و دوره ستاد فرماندهي را در آمريکا با درجه ممتاز سپري نمود و در تهران فرمانده تيپ شد. [sup]1[/sup]
سال 1336 با چهار سال توقف در درجه سرهنگي، سرتيپ شد اين در حالي بود که حداقل زمان ارتقا از درجه سرهنگي به سرتيپي هفت سال بود. سال بعد به رياست ستاد لشکر گارد منصوب شد و پس از يک سال فرمانده لشکر گارد گرديد. درجات سرلشکري و سپهبدي را در همين سمت دريافت کرد. اويسي در شهريور 1344 به فرماندهي ژاندارمري کل کشور منصوب شد و طي هفت سال تصدي، باعث توسعه و تغييرات بسيار زيادي در آن سازمان گرديد که از جمله ميتوان به انفکاک اداره نظام وظيفه و اداره مرزباني از ارتش و ايجاد سازماني به نام پليس راه تحت نظر ژاندارمري اشاره نمود. دوران فرماندهي وي بر ژاندارمري، مصادف با برخوردهاي مرزي بين مرزباني و نظاميان عراقي و همچنين واقعه سياهکل بود. [sup]2[/sup]
سال 1348 به درجه ارتشبدي نائل شد و در زمره متنفذين ارتش قرار گرفت و 3 سال بعد به فرماندهي نيروي زميني منصوب شد و تا دي ماه 1357 اين سمت را در اختيار داشت. سال 1357 با اوجگيري انقلاب اسلامي و تظاهرات مردم و بحراني شدن اوضاع کشور، دولت شريف امامي در تهران و يازده شهر ديگر حکومت نظامي اعلام کرد و فرماندهي نظامي پايتخت را به اويسي واگذار نمود. [sup]3[/sup]
ارتشبد اويسي در مقام فرماندهي نظامي تهران موجب شهادت بسياري از مردم در روز 17 شهريور يا جمعه سياه گرديد. پس از برکناري شريف امامي از رياست دولت، اويسي در صدد تشکيل دولت نظامي برآمد ولي قرعه به نام ارتشبد ازهاري افتاد و اويسي علاوه بر مشاغل نظامي خود سرپرست وزارت کار شد ولي آن هم دوامي نداشت و دي ماه 1357 پس از سقوط کابينه ازهاري به بهانه معالجه از ايران خارج شد و تقاضاي بازنشستگي کرد.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، آمريکا که منافع خود را در منطقه در خطر ميديد با طرح تجاوز نظامي عراق به ايران و همچنين کودتاي نوژه با تجهيز و تقويت مخالفان نظام اسلامي در صدد براندازي اين نظام نوپا برآمد. غلامعلي اويسي از زمره نخستين افسران عاليرتبه متواري رژيم پهلوي بود که با سرمايه سرويسهاي اطلاعاتي غرب فعاليتهاي تروريستي عليه حکومت اسلامي را از خاک عراق و ترکيه آغاز نمود. رهبر شاخه نظامي کودتاي نوژه سرهنگ دوم بازنشسته ژاندارمري محمدباقر بنيعامري از همکاران فعال و نزديک اويسي بود. [sup]4[/sup]
اويسي در آستانه کودتاي نوژه ارتباطات خود را با کشورهاي ذينفع تغيير نظام در ايران افزايش داد. او با انور سادات رئيسجمهور مصر و صدام حسين رئيسجمهور عراق و مقامات آمريکايي از جمله الکساندر هيگ، وزير امور خارجه آمريکا، ملاقات و در زمينه آخرين هماهنگيهاي لازم مذاکره نمود. [sup]5[/sup]
ريچارد برت تحليلگر غربي در نيويورک تايمز مورخ 18 ژوئن 1980 به نقل از ارتشبد فراري اويسي مينويسد: «انفجاري در شرف تکوين است، شکي نيست که رژيم تهران روزهاي آخر خود را سپري ميکند». همچنين راديو صداي آزاد ايران، به عنوان بلندگوي ارتشبد اويسي در خاک عراق براي تهاجم تبليغي ـ رواني عليه مردم ايران و براي تشجيع مخالفان به ويژه تحريک عوامل کودتا و تأمين ارتباط سريع با آنان از طريق پيام رمز فعاليت ميکرد. همکاري در کودتاي نافرجام نوژه در سال 1358 از جمله آخرين فعاليتهاي نظامي وي بود. اويسي در هيجدهم بهمن 1362 در پاريس به قتل رسيد.
_________________________
1. حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج 2، تهران: اطلاعات، 1369، ص 445-446 .
2. باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران،ج 1، تهران: نشر گفتار، نشر علم، 1380، ص244-245 .
3. برات دهمرده، دولت بختيار و تحولات انقلاب اسلامي، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1383، ص 28-32 .
4. محمدرضا سرابندي، کودتاي شب: نگاهي به کودتاي نظامي پايگاه نوژه همدان، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1383، ص 15 .
5. کودتاي نوژه، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1368، ص 171.