14-12-2014، 21:06
حقیقت جنگ نرم، تسلط بر افکار و اندیشه هاست تا نگرش ها و رفتارهای جمعی مردم را در اختیار گیرد و همدلی و همراهی ایشان را با اهداف خود داشته باشد. از آن جایی که با زور و خشونت نمی توان بر مغزها و فکرها تسلط یافت می بایست از ابزارهای جنگی خاصی بهره برد که این تسلط را فراهم آورد و همدلی و همراهی مخاطب را برانگیزد.
در جنگ نرم، مرزهای جغرافیایی فرو می پاشد و مرزهای مشخص جبهه های حق و باطل و ایمان و کفر و دوست و دشمن به هم می ریزد و تشخیص خودی از غیرخودی غیرممکن می شود؛ چراکه در جنگ تسلط بر مغزها، هدف، ایجاد امتی هم هدف از تمامی نژادها و اقوام و مردمان جهان است. این امری بود که اسلام از آغاز بدان توجه داشته و فراتر از مرزهای نژادی و جغرافیایی در اندیشه تسخیر مغزها و قلب ها بود تا امت جهانی اسلام را پدید آورد. اکنون پس از چهارده قرن دشمن اسلام و عدالت و حقانیت، به این نتیجه رسیده تا امت خویش را براساس همان اهداف و ابزارها و روش های قرآنی شکل دهد و با امکان بهتر و بیشتر و بی هیچ محدودیت اخلاقی، عقلانی و عقلایی تهاجم گسترده خود را برای نابودی امت حق و عدالت خواه به عمل آورد.
به سخن دیگر، جنگ نرم، جنگ میان امت هاست نه ملت ها و نژادها. از این رو می توان آن را جنگی جهانی برشمرد که میان حق و باطل و ایمان و کفر درگرفته و از میان همه نژادها، ملت ها و اقوام از سفید تا زرد تا سرخ و سیاه، سپاهی عظیم به وجود آمده است. در اینجا سخن از قوم و ملت و نژاد و سیاه و سفید نیست، بلکه سخن از حق و باطل، عدالت و بی عدالتی است که دو جبهه جهانی را پدید آورده است. این همان جنگ نهایی و سرنوشت سازی است که از آغاز حضور بشریت در روی زمین با تکبر و استکبار ابلیسی و وسوسه شیطانی و هبوط آدم(ع) و قتل هابیل(ع) شکل گرفته و اکنون به نهایت راه خود رسیده است.
نویسنده در این نوشتار به این جنگ از نگاه دیگری براساس آموزه های قرآنی می نگرد .
جنگ تاریخی دو جریان ایمان و کفر
تبلیغ به معنای رساندن پیام با ابزارهای تبلیغاتی به مخاطب است و تبلیغات به مجموعه ای از روش ها اطلاق می شود که دسترسی آسان مخاطب به محتوای پیام را در بهترین و زیباترین شکل آن ممکن می سازد. بنابراین، نقش تبلیغات از تبلیغ در تأثیرگذاری بیشتر است؛ چراکه در تبلیغ، تنها رساندن پیام به دیگران هدف است؛ درحالی که در تبلیغات رساندن مؤثر پیام موردنظر می باشد تا مخاطب پیام متأثر از پیام نگرش ها و رفتارها و بینش های خود را شکل دهد. از این رو در تبلیغات از همه علوم و دانش ها و ابزارها برای تأثیرگذاری بر مخاطب بهره گرفته می شود تا مخاطب پیام چنان شود که پیام رسان از طریق تبلیغات اراده کرده است.
از آنچه بیان شد به آسانی می توان نقش تبلیغات را در حوزه افکار سازی و جنگ نرم به دست آورد؛ چراکه در جنگ نرم، هدف، حذف فیزیکی دیگری نیست، بلکه تأثیرگذاری در وی است به گونه ای که نه تنها همدلی او را برانگیزد، بلکه او را با هدف خود همراه سازد. بنابراین در جنگ نرم، سلطه بر اندیشه ها و دل ها هدف کارگزاران و رزم آوران چنین جنگی است تا افزون بر همدلی، همراهی ایشان را با خود به دست آورد. این گونه است که رسانه در عصر کنونی به عنوان بهترین، کامل ترین، ساده ترین، تاثیرگذارترین و کم هزینه ترین، ابزار در جنگ نرم به شمار می آید که بر محور عنصر تبلیغات درعرصه دیپلماسی عمومی فعالیت می کند.
با نگاهی به تفاوت های دنیایی انسان از نظر گرایش به خیر و شر، خوبی و زشتی، عدالت و بی عدالتی و مانند آن، می توان دو جبهه اصلی را درجهان آدمی شناسایی و ردگیری کرد که در طول تاریخ بشریت در برابر هم قرارگرفته اند. این دو جریان همواره کوشیده اند تا بر جامعه بشری تسلط یافته و گفتمان خود را چیره سازند و مدیریت جسم و جان آدمی را دراختیار گیرند. بنابر این عمده تلاش های تبلیغاتی انسان ها دراین جریان شکل می گیرد و خود را به نمایش می گذارد.
هر دو جریان به خوبی از تبلیغات برای رسیدن به اهداف خود بهره می گیرند و حتی به نظر می رسد که به سبب عوامل درونی و بیرونی، تبلیغات جریان انحرافی زشتی ها، بیدادها و بدی ها، قوی تر، رساتر، زیباتر، موثرتر و بیشتر چرا که این جریان، پایبند هیچ قانون عقلانی و عقلایی نیست و هیچ محدودیتی را بر نمی تابد. این گونه است که شمار تاثیرپذیران و همدلان و همراهان جریان های بی عدالتی و زشتی در طول تاریخ بیشتر از همدلان و همراهان جریان های خیر، عدالت، خوبی ها و نیکی ها بوده است.
رهبری دو جریان عدالت خواه و بی عدالتی را پیامبران و شیاطین به عهده دارند. شیاطین مجموعه ای از جنیان و انسان ها هستند که با روحیه خود بزرگ بینی، تکبر، استکبار، غرور، تفاخر، تکاثر، دنیاطلبی، شهوت پرستی و مانند آن به تعدی وتجاوز نسبت به حقوق دیگران اقدام می کنند. از مهم ترین گروه های اجتماعی که به این جریان وابسته اند می توان به اشراف، ملا، مستضعفین مقلد، بی خردان و صاحبان زر و زور و تزویر اشاره کرد.
اگر بخواهیم براساس آموزه های قرآنی، این دو جریان را دسته بندی کنیم، می بایست از آن به جریان ایمان وکفر یا همان حق و باطل یاد کنیم؛ چرا که جریان کفر همان جریانی است که در برابر ایمان پیامبران و عدالت خواهی ایشان قرارگرفته است و با اشکال مختلف اجازه نمی دهد تا مدیریت جامعه بشری را در اختیار گیرد و در هر زمان کوتاهی که قدرت به گفتمان عدالت خواهی و ایمان رسید جریان باطل به سرعت با بسیج همگانی همه قوای کفر، جریان بایمان را از صفحه روزگار محو کرد و در زمان کوتاه و مکانی محدود توانست به عمر و حیات خود ادامه دهد.
با این وجود آموزه های قرآنی این مژده را به بشریت می دهد که در نهایت این مومنان نیکوکار هستند که مدیریت جامعه جهانی را به دست می گیرند و وارثان زمین می شوند. (انبیاء، آیه ۵۰۱)
در جنگ نرم، مرزهای جغرافیایی فرو می پاشد و مرزهای مشخص جبهه های حق و باطل و ایمان و کفر و دوست و دشمن به هم می ریزد و تشخیص خودی از غیرخودی غیرممکن می شود؛ چراکه در جنگ تسلط بر مغزها، هدف، ایجاد امتی هم هدف از تمامی نژادها و اقوام و مردمان جهان است. این امری بود که اسلام از آغاز بدان توجه داشته و فراتر از مرزهای نژادی و جغرافیایی در اندیشه تسخیر مغزها و قلب ها بود تا امت جهانی اسلام را پدید آورد. اکنون پس از چهارده قرن دشمن اسلام و عدالت و حقانیت، به این نتیجه رسیده تا امت خویش را براساس همان اهداف و ابزارها و روش های قرآنی شکل دهد و با امکان بهتر و بیشتر و بی هیچ محدودیت اخلاقی، عقلانی و عقلایی تهاجم گسترده خود را برای نابودی امت حق و عدالت خواه به عمل آورد.
به سخن دیگر، جنگ نرم، جنگ میان امت هاست نه ملت ها و نژادها. از این رو می توان آن را جنگی جهانی برشمرد که میان حق و باطل و ایمان و کفر درگرفته و از میان همه نژادها، ملت ها و اقوام از سفید تا زرد تا سرخ و سیاه، سپاهی عظیم به وجود آمده است. در اینجا سخن از قوم و ملت و نژاد و سیاه و سفید نیست، بلکه سخن از حق و باطل، عدالت و بی عدالتی است که دو جبهه جهانی را پدید آورده است. این همان جنگ نهایی و سرنوشت سازی است که از آغاز حضور بشریت در روی زمین با تکبر و استکبار ابلیسی و وسوسه شیطانی و هبوط آدم(ع) و قتل هابیل(ع) شکل گرفته و اکنون به نهایت راه خود رسیده است.
نویسنده در این نوشتار به این جنگ از نگاه دیگری براساس آموزه های قرآنی می نگرد .
جنگ تاریخی دو جریان ایمان و کفر
تبلیغ به معنای رساندن پیام با ابزارهای تبلیغاتی به مخاطب است و تبلیغات به مجموعه ای از روش ها اطلاق می شود که دسترسی آسان مخاطب به محتوای پیام را در بهترین و زیباترین شکل آن ممکن می سازد. بنابراین، نقش تبلیغات از تبلیغ در تأثیرگذاری بیشتر است؛ چراکه در تبلیغ، تنها رساندن پیام به دیگران هدف است؛ درحالی که در تبلیغات رساندن مؤثر پیام موردنظر می باشد تا مخاطب پیام متأثر از پیام نگرش ها و رفتارها و بینش های خود را شکل دهد. از این رو در تبلیغات از همه علوم و دانش ها و ابزارها برای تأثیرگذاری بر مخاطب بهره گرفته می شود تا مخاطب پیام چنان شود که پیام رسان از طریق تبلیغات اراده کرده است.
از آنچه بیان شد به آسانی می توان نقش تبلیغات را در حوزه افکار سازی و جنگ نرم به دست آورد؛ چراکه در جنگ نرم، هدف، حذف فیزیکی دیگری نیست، بلکه تأثیرگذاری در وی است به گونه ای که نه تنها همدلی او را برانگیزد، بلکه او را با هدف خود همراه سازد. بنابراین در جنگ نرم، سلطه بر اندیشه ها و دل ها هدف کارگزاران و رزم آوران چنین جنگی است تا افزون بر همدلی، همراهی ایشان را با خود به دست آورد. این گونه است که رسانه در عصر کنونی به عنوان بهترین، کامل ترین، ساده ترین، تاثیرگذارترین و کم هزینه ترین، ابزار در جنگ نرم به شمار می آید که بر محور عنصر تبلیغات درعرصه دیپلماسی عمومی فعالیت می کند.
با نگاهی به تفاوت های دنیایی انسان از نظر گرایش به خیر و شر، خوبی و زشتی، عدالت و بی عدالتی و مانند آن، می توان دو جبهه اصلی را درجهان آدمی شناسایی و ردگیری کرد که در طول تاریخ بشریت در برابر هم قرارگرفته اند. این دو جریان همواره کوشیده اند تا بر جامعه بشری تسلط یافته و گفتمان خود را چیره سازند و مدیریت جسم و جان آدمی را دراختیار گیرند. بنابر این عمده تلاش های تبلیغاتی انسان ها دراین جریان شکل می گیرد و خود را به نمایش می گذارد.
هر دو جریان به خوبی از تبلیغات برای رسیدن به اهداف خود بهره می گیرند و حتی به نظر می رسد که به سبب عوامل درونی و بیرونی، تبلیغات جریان انحرافی زشتی ها، بیدادها و بدی ها، قوی تر، رساتر، زیباتر، موثرتر و بیشتر چرا که این جریان، پایبند هیچ قانون عقلانی و عقلایی نیست و هیچ محدودیتی را بر نمی تابد. این گونه است که شمار تاثیرپذیران و همدلان و همراهان جریان های بی عدالتی و زشتی در طول تاریخ بیشتر از همدلان و همراهان جریان های خیر، عدالت، خوبی ها و نیکی ها بوده است.
رهبری دو جریان عدالت خواه و بی عدالتی را پیامبران و شیاطین به عهده دارند. شیاطین مجموعه ای از جنیان و انسان ها هستند که با روحیه خود بزرگ بینی، تکبر، استکبار، غرور، تفاخر، تکاثر، دنیاطلبی، شهوت پرستی و مانند آن به تعدی وتجاوز نسبت به حقوق دیگران اقدام می کنند. از مهم ترین گروه های اجتماعی که به این جریان وابسته اند می توان به اشراف، ملا، مستضعفین مقلد، بی خردان و صاحبان زر و زور و تزویر اشاره کرد.
اگر بخواهیم براساس آموزه های قرآنی، این دو جریان را دسته بندی کنیم، می بایست از آن به جریان ایمان وکفر یا همان حق و باطل یاد کنیم؛ چرا که جریان کفر همان جریانی است که در برابر ایمان پیامبران و عدالت خواهی ایشان قرارگرفته است و با اشکال مختلف اجازه نمی دهد تا مدیریت جامعه بشری را در اختیار گیرد و در هر زمان کوتاهی که قدرت به گفتمان عدالت خواهی و ایمان رسید جریان باطل به سرعت با بسیج همگانی همه قوای کفر، جریان بایمان را از صفحه روزگار محو کرد و در زمان کوتاه و مکانی محدود توانست به عمر و حیات خود ادامه دهد.
با این وجود آموزه های قرآنی این مژده را به بشریت می دهد که در نهایت این مومنان نیکوکار هستند که مدیریت جامعه جهانی را به دست می گیرند و وارثان زمین می شوند. (انبیاء، آیه ۵۰۱)