30-11-2014، 8:37
شنیدهام امام علی(ع) آرزوی دور و دراز را مورد نکوهش قرار داده است؛ منظور از آن چیست و با آن که یک انسان قابلیت رسیدن به آمال زیادی را دارد، این دو، چگونه تعدیل میشوند؟
منظور آن است که انسان دل به هوای تمنیات نفسانی و آرزوهای دیریاب دنیایی نسپارد؛ زیرا موجب غفلت از حیات جاوید آخرت و سرگرمی به خواهشهای رنگارنگ نفسانی میشود.
انسان با آرزو، همزاد است و با آرزو زندگی میکند. شب هنگام به امید و آرزوی روزی سرشار از سعادت و موفقیت، به بستر میرود و صبح به امید طلوع دوباره خورشید و روزی توأم بابهروزی و سعادت، از خواب بر میخیزد. انسان نمیتواند از امید و آرزو و خواسته جدا باشد؛ چون او به گونهای آفریده شده که این خواستهها با اوست و به طور طبیعی و فطری و به حق در وجود او قرار داده شده است. به او شکم دادهاند؛ پس غذا میخواهد و ذائقه و چشم وگوش و احساس دادهاند، پس باید طالب چشیدن و دیدن و گوش دادن و احساس کردن باشد. به او غریزه جنسی دادهاند، پس باید طالب همسر و ازدواج باشد و در درونش میل به داشتن فرزند قرار دادهاند؛ پس طبیعی است که این خواسته را داشته باشد. آن چه مذموم و ناپسند است و آیات و روایات گوناگون ما، از آن نهی کردهاند، داشتن آرزوی طولانی و دراز، یعنی آرزویی که متناسب با میزان توانایی و استعداد و در محدوده قدرت ما و حتی عمر کوتاه ما نباشد، چیزی است که نکوهش شده است و «طول امل»، یعنی آرزوهای غیر معقول و غیر منطقی و دور از دسترس که معمولاً جز غم و غصه و حسرت و غلطیدن به ورطه گمراهی و دور شدن از حدود شرع و چارچوب دین، ثمری ندارد.
طول امل، داشتن آرزوهای دور و دراز دنیوی است؛ البته این به آن معنا نیست که یک آرزوی خیلی بزرگ در کار باشد، بلکه هر روز به آرزویی دل سپردن و زندگی را در چاله آمال و هوسها و آرزوها سپری کردن و هر روز در پیچیزی از متاع دنیا بودن، همان طول امل است و برای مبارزه با آن باید:
1. حقیقت فانی و ناپایدار بودن این جهان و جاودانگی و ابدیت آخرت را شناخت.
2. لوح دل را از محبت و وابستگی به دنیا پالایید و بخش مهمی از برنامههای خود را برای ساختن جهان آخرت ترتیب داد.
3. معرفت و خداشناسی خود را بالا برد و دل را خاستگاه عشق به معبود حقیقی قرار داد.
امیرموءمنان(ع) میفرماید:«من اطال الامل اساء العمل؛1 هر کس آرزویش را طولانی کند، عملش را زشت و ناپسند میگرداند». چون اگر انسان در زندگی بلند پرواز بود و خواستهای بالاتر از حد امکانات و توانایی خود داشت و اصرار بر رسیدن به آن به هر قیمت و از هر راهی داشت، مجبور است همه حریمها را بشکند و به هر وسیله روا یا ناروایی متوسل گردد تا به خواسته خود برسد و طبیعی است که چنین انسانی در چارچوب شرع و دین و عقل حرکت نمیکند و اعمالش از حکم دین وعقل پیروی نمیکند و در نتیجه اعمالش زشت و ناپسند و ناگوار میگردد و تازه این به معنای وصول قطعی و صد در صد به خواسته مورد نظر نمیباشد؛ چون ممکن است با وجود دست زدن به هر کار، همه سرمایه او بر باد رود و به مقصد نرسد. برای رسیدن به خواستههای معقول در چارچوب تعالیم شرع و دین، باید از نیروی فکر و اندیشه و اراده قوی کمک گرفت و با استعانت از عنایات و امدادهای الهی و توسل به اولیای برگزیده او، راه رسیدن به خواسته را هموار کرد. باید توجه داشت که اراده انسان، تنها جزئی از علت تحقق خواسته و آرزوست و گاه میشود که انسان موءمن با وجود سعی فراوان در رسیدن به هدفی، موانعی شناخته یا ناشناخته میان او و خواستهاش فاصله میاندازد و گاه خواستهای را به خیر و صلاح خود میداند؛ ولی چون به ضرر اوست، خداوند از لطف و کرمش این خواسته را تأمین نمینماید. پس هر چند سعی و کوشش در رسیدن به مقصد و هدف نقش تعیین کننده دارد و اراده انسانی دارای نقشی محوری و کلیدی است، ولی باز اراده انسان مقهور اراده خداوند است و اراده خداوند، هرگز مغلوب و مقهور اراده انسان نمیگردد. پس باید با سعی و تلاش منطقی و معقول و با نعمت تفکر و اندیشه و ارزیابی در راه رسیدن به خواسته، به راه افتاد؛ ولی در هر حال، مطیع و پیرو خواست الاهی و راضی از آن بود و امور خود را باید به او واگذار کرد تا نتیجه آن سعادت و کامیابی واقعی باشد.
بخشش در نماز
چرا در جایی حضرت علی هنگام رکوع انگشتر خود را به فقیر میبخشد اما در جایی دیگر هنگام نماز تیر را از پای ایشان میکشند و ایشان متوجه نمیشود، این دو مطلب را چگونه میتوان با هم جمع کرد؟
زهرا تمیکی/ریاضی محض سیستان و بلوچستان
ائمه(ع) در حالات خود مراتب گوناگونی داشتهاند: نحوه حضور قلب آنان در نماز سه گونه است:
1. گا هی توجه به خدابه گونهای بوده که هیچ چیز دیگر را متوجه نمیشدند و نمونههای بسیاری از این قبیل از ائمه نقل گردیده است.
2. گاه ممکن است، ضمن حضور قلب کامل، کم و بیش متوجه امور خارجی نیز بودهاند؛ ولی به جهت عدم وظیفه در برابر آنها عکس العمل نشان ندادهاند.
3. در مواردی ضمن حضور قلب کامل، به برخی از مسائل توجه داشته و بر حسب وظیفه یا استحباب عکس العمل نشان دادهاند، بدون آن که مانع توجه آنان به خدا باشد.
از این نمونه همان اعطای انگشرت توسط امیرالموءمنین(ع) به سائل است. عرفاً میگویند این مرتبه از حضور قلب کاملتر از مرتبه اول است؛ زیرا در اولی توجه به خداوند حجاب و مانع عالم کثرات است ولی در این مرحله آن چنان فانی در رب و وصل به او است که از آن مرتبه به شهود عالم میپردازد و به اصطلاح مرتبه لاحجاب مطلق است. نه حضور غیب مانع حضور عالم شهوداست و نه بالعکس. آنچه هیچ گاه در نمازهای آنان وجود نداشته، حجاب شدن عالم شهود نسبت به عالم غیب است؛ به عبارت دیگر، باید دانست تفاوت امامان با برخی عرفا در آن است که گروهی از عرفا وقتی در یکی از مقامات سیر و سلوک هستند، حضور در مقامات دیگر برای آنان به آسانی ممکن نیست ؛ولی امامان چنان توانمندی روحی و معنوی دارند که به آسانی میتوانند دو عبادت نماز و زکات را همراه با یکدیگر و بدون کاستی در حضور قلب و اخلاص انجام دهند و آن جا که امور شخصی و مادی مطرح است، همان مقام معنوی خویش را حفظ کنند و درد جسمی آان را از حالت «وصال» و «مقام فنا» خارج نگرداند.
منظور آن است که انسان دل به هوای تمنیات نفسانی و آرزوهای دیریاب دنیایی نسپارد؛ زیرا موجب غفلت از حیات جاوید آخرت و سرگرمی به خواهشهای رنگارنگ نفسانی میشود.
انسان با آرزو، همزاد است و با آرزو زندگی میکند. شب هنگام به امید و آرزوی روزی سرشار از سعادت و موفقیت، به بستر میرود و صبح به امید طلوع دوباره خورشید و روزی توأم بابهروزی و سعادت، از خواب بر میخیزد. انسان نمیتواند از امید و آرزو و خواسته جدا باشد؛ چون او به گونهای آفریده شده که این خواستهها با اوست و به طور طبیعی و فطری و به حق در وجود او قرار داده شده است. به او شکم دادهاند؛ پس غذا میخواهد و ذائقه و چشم وگوش و احساس دادهاند، پس باید طالب چشیدن و دیدن و گوش دادن و احساس کردن باشد. به او غریزه جنسی دادهاند، پس باید طالب همسر و ازدواج باشد و در درونش میل به داشتن فرزند قرار دادهاند؛ پس طبیعی است که این خواسته را داشته باشد. آن چه مذموم و ناپسند است و آیات و روایات گوناگون ما، از آن نهی کردهاند، داشتن آرزوی طولانی و دراز، یعنی آرزویی که متناسب با میزان توانایی و استعداد و در محدوده قدرت ما و حتی عمر کوتاه ما نباشد، چیزی است که نکوهش شده است و «طول امل»، یعنی آرزوهای غیر معقول و غیر منطقی و دور از دسترس که معمولاً جز غم و غصه و حسرت و غلطیدن به ورطه گمراهی و دور شدن از حدود شرع و چارچوب دین، ثمری ندارد.
طول امل، داشتن آرزوهای دور و دراز دنیوی است؛ البته این به آن معنا نیست که یک آرزوی خیلی بزرگ در کار باشد، بلکه هر روز به آرزویی دل سپردن و زندگی را در چاله آمال و هوسها و آرزوها سپری کردن و هر روز در پیچیزی از متاع دنیا بودن، همان طول امل است و برای مبارزه با آن باید:
1. حقیقت فانی و ناپایدار بودن این جهان و جاودانگی و ابدیت آخرت را شناخت.
2. لوح دل را از محبت و وابستگی به دنیا پالایید و بخش مهمی از برنامههای خود را برای ساختن جهان آخرت ترتیب داد.
3. معرفت و خداشناسی خود را بالا برد و دل را خاستگاه عشق به معبود حقیقی قرار داد.
امیرموءمنان(ع) میفرماید:«من اطال الامل اساء العمل؛1 هر کس آرزویش را طولانی کند، عملش را زشت و ناپسند میگرداند». چون اگر انسان در زندگی بلند پرواز بود و خواستهای بالاتر از حد امکانات و توانایی خود داشت و اصرار بر رسیدن به آن به هر قیمت و از هر راهی داشت، مجبور است همه حریمها را بشکند و به هر وسیله روا یا ناروایی متوسل گردد تا به خواسته خود برسد و طبیعی است که چنین انسانی در چارچوب شرع و دین و عقل حرکت نمیکند و اعمالش از حکم دین وعقل پیروی نمیکند و در نتیجه اعمالش زشت و ناپسند و ناگوار میگردد و تازه این به معنای وصول قطعی و صد در صد به خواسته مورد نظر نمیباشد؛ چون ممکن است با وجود دست زدن به هر کار، همه سرمایه او بر باد رود و به مقصد نرسد. برای رسیدن به خواستههای معقول در چارچوب تعالیم شرع و دین، باید از نیروی فکر و اندیشه و اراده قوی کمک گرفت و با استعانت از عنایات و امدادهای الهی و توسل به اولیای برگزیده او، راه رسیدن به خواسته را هموار کرد. باید توجه داشت که اراده انسان، تنها جزئی از علت تحقق خواسته و آرزوست و گاه میشود که انسان موءمن با وجود سعی فراوان در رسیدن به هدفی، موانعی شناخته یا ناشناخته میان او و خواستهاش فاصله میاندازد و گاه خواستهای را به خیر و صلاح خود میداند؛ ولی چون به ضرر اوست، خداوند از لطف و کرمش این خواسته را تأمین نمینماید. پس هر چند سعی و کوشش در رسیدن به مقصد و هدف نقش تعیین کننده دارد و اراده انسانی دارای نقشی محوری و کلیدی است، ولی باز اراده انسان مقهور اراده خداوند است و اراده خداوند، هرگز مغلوب و مقهور اراده انسان نمیگردد. پس باید با سعی و تلاش منطقی و معقول و با نعمت تفکر و اندیشه و ارزیابی در راه رسیدن به خواسته، به راه افتاد؛ ولی در هر حال، مطیع و پیرو خواست الاهی و راضی از آن بود و امور خود را باید به او واگذار کرد تا نتیجه آن سعادت و کامیابی واقعی باشد.
بخشش در نماز
چرا در جایی حضرت علی هنگام رکوع انگشتر خود را به فقیر میبخشد اما در جایی دیگر هنگام نماز تیر را از پای ایشان میکشند و ایشان متوجه نمیشود، این دو مطلب را چگونه میتوان با هم جمع کرد؟
زهرا تمیکی/ریاضی محض سیستان و بلوچستان
ائمه(ع) در حالات خود مراتب گوناگونی داشتهاند: نحوه حضور قلب آنان در نماز سه گونه است:
1. گا هی توجه به خدابه گونهای بوده که هیچ چیز دیگر را متوجه نمیشدند و نمونههای بسیاری از این قبیل از ائمه نقل گردیده است.
2. گاه ممکن است، ضمن حضور قلب کامل، کم و بیش متوجه امور خارجی نیز بودهاند؛ ولی به جهت عدم وظیفه در برابر آنها عکس العمل نشان ندادهاند.
3. در مواردی ضمن حضور قلب کامل، به برخی از مسائل توجه داشته و بر حسب وظیفه یا استحباب عکس العمل نشان دادهاند، بدون آن که مانع توجه آنان به خدا باشد.
از این نمونه همان اعطای انگشرت توسط امیرالموءمنین(ع) به سائل است. عرفاً میگویند این مرتبه از حضور قلب کاملتر از مرتبه اول است؛ زیرا در اولی توجه به خداوند حجاب و مانع عالم کثرات است ولی در این مرحله آن چنان فانی در رب و وصل به او است که از آن مرتبه به شهود عالم میپردازد و به اصطلاح مرتبه لاحجاب مطلق است. نه حضور غیب مانع حضور عالم شهوداست و نه بالعکس. آنچه هیچ گاه در نمازهای آنان وجود نداشته، حجاب شدن عالم شهود نسبت به عالم غیب است؛ به عبارت دیگر، باید دانست تفاوت امامان با برخی عرفا در آن است که گروهی از عرفا وقتی در یکی از مقامات سیر و سلوک هستند، حضور در مقامات دیگر برای آنان به آسانی ممکن نیست ؛ولی امامان چنان توانمندی روحی و معنوی دارند که به آسانی میتوانند دو عبادت نماز و زکات را همراه با یکدیگر و بدون کاستی در حضور قلب و اخلاص انجام دهند و آن جا که امور شخصی و مادی مطرح است، همان مقام معنوی خویش را حفظ کنند و درد جسمی آان را از حالت «وصال» و «مقام فنا» خارج نگرداند.