29-11-2014، 19:52
کارگردانان : Eric Darnell, Simon J. Smith
نویسندگان : John Aboud, Michael Colton, Brandon Sawyer
صداپیشگان : Tom McGrath, Chris Miller, Christopher Knights
هزینه تولید: ۱۳۲ میلیون دلار
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا
کمپانی توزیع کننده: 20th Century Fox
خلاصه داستان : پنگوئن های ماداگاسکار مثل قبل ماموریتی را در پیش رو دارند و باید جلوی کسی را که قصد دارد دنیا را نابود کند، بگیرند و …
«پنگوئن های ماداگاسکار/ Penguins of Madagascar» به جای تمرکز بر ترفندهای آشنای این ژانر سعی کرده تا روی ارائه حجم انبوهی از شوخی ها، تقلیدها، دیالوگ های نغز و جالب و البته شیرین کاری بصری تاکید کند. بی شک از فیلمی که با کارتونی که در آن ورنر هرتزوگ روی فیلم مستند «رویارویی در ته دنیا/ Encounter at the End of the World» خود حرف می زند، شروع می شود نمی توان غیر از این انتظار داشت. هرتزوگ روایتگر خاستگاه چهار شخصیت اصلی فیلم به رهبری اسکیپر (با صدای تام مک گراث) است که در سه قسمت قبلی فیلم های «ماداگاسکار/Madagascar» پنگوئن های بالغی بودند. سکانس ابتدایی فیلم به ماجرای جدا شدن این چهار دوست از گله شان بعد از نجات یک جوجه پنگوئن به نام پرایویت (با صدای کریستوفر نایتس) از چنگال شیرهای دریایی شروع می شود و فیلم اغلب روی رابطه احترام آمیز بین اسکیپر و پرایویت تمرکز می کند.
وقتی که تیم به مبارزه با دیو (با صدای جان مالکوویچ)، اختاپوس گوشت تلخی که می تواند خود را به شکل یک دانشمند شرور دربیاورد، می رود پرایویت شانس پیدا می کند تا مهارت های جاسوسی خود را نشان دهد. دیو از این شاکی است که توجه به پنگوئن های دوست داشتنی باعث نادیده گرفته شدن او شده است و راه حل او برای حل این مشکل هم یک تفنگ لیزری عظیم است که پنگوئن ها را به هیولا تبدیل می کند. در عین حال، فیلمنامه احساسات سرخوردگی اختاپوس را با احساسات پست شدگی اسکیپر، هنگام رویارویی با جوخه باد شبانه (Night Wind)- یک جوخه مزدوران مجهز به فناوری پیشرفته به رهبری «طبقه بندی شده»، گرگی با صدای بندیکت کامبربچ- موازی می کند. پرایویت، اسکیپر و دیو هرسه از تحقیر شدن خسته شده اند، اما رابطه آنها خیلی منفعلانه توسط فیلم سازها تصویر شده است و این باعث می شود که کل داستان و تمام شخصیت ها دچار بی مایگی و بی فکری شود. به طوری که شخصیت منفی فیلم یعنی دیو نهایتاً در حد خالق سلاحی که پنگوئن ها و باد شبانه باید متوقفش کنند باقی می ماند.
با این حال، این عدم پیشرفت روایی یا دقت فیلم باعث می شود که شوخی های آن فرصت بیشتری برای عرضه اندام پیدا کنند، با زمانبندی، نحوه بیان کلمات و خود واژه ها با آزادی بیشتری در مقایسه با اکثر آثار این ژانر بازی کنند. شیرین کاری ها فراوانند و با این حال هرگز احساس نمی کنید که فیلم با شوخی ها اشباع شده است. شوخی های فیلم ما را به یاد قهقهه های ناشی از تماشای سریال کارتونی لونی تونز، محصول دهه ۹۰ کمپانی نیکلدئون، سیتکام هایی (کمدی موقعیت) مانند «باهوش شو/ Get Smart» می اندازند به خصوص وقتی که اسکیپر شانگهای را با دوبلین اشتباه می گیرد و ماموریت جدیدی برای برگرداندن تیمش به جایی که قبلاً بوده اند را شروع می کند. و «پنگوئن های ماداگاسکار» درست شبیه فرفره ای است که مسیر زیادی را طی می کند تا دقیقاً کاری را انجام دهد که قبلاً فیلم های قبلی «ماداگاسکار» انجام داده اند، یعنی سرگرم کردن، اتفاقی که تنها کمی بهتر از حد متوسط محقق می شود.