04-11-2014، 13:29
[rtl]مثل بالا، خیلی پایین : As Above, So Below[/rtl]
[rtl]کارگردان : John Erick Dowdle[/rtl]
[rtl]نویسنده : Drew Dowdle ، John Erick Dowdle[/rtl]
[rtl]بازیگران : [/rtl]
[rtl]Perdita Weeks...Scarlett[/rtl]
[rtl]Ben Feldman...George[/rtl]
[rtl]Edwin Hodge...Benji[/rtl]
[rtl]François Civil...Papillon[/rtl]
[rtl] و... [/rtl]
[rtl]ژانر : ترسناک [/rtl]
[rtl]رده سنی : R ( مناسب برای افراد بالای 17 سال)[/rtl]
زمان : 93 دقیقه
قبرهای زیرزمینی امروزه یکی از توریستی ترین مناطق شهرهای مختلف دنیا محسوب می شوند که تعداد قابل توجهی از آنان مخصوصاً در کشورهایی نظیر لهستان، استرالیا و مالزی وجود دارد که سالانه میلیون ها نفر از آنها بازدید بعمل می آورند. قبرهایی که در قرن های گذشته یا محل عبور و مرور مخفی جنگجویان بوده و یا به عنوان گورستان جمعی مورد استفاده قرار می گرفته است. در این میان داستان مکان مخفی زیرزمینی واقع در شهر پاریس شاید جالب تر از دیگر موارد باشد. البته روایت های مختلفی درباره این مکان مخفی زیرزمینی وجود دارد که هیچکدام از آنها را نمی توان با قاطعیت پذیرفت اما شاخص ترین این روایت ها این هست:
در سال 2004 چند افسر پلیس در حین جستجو در مسیرهای زیرزمینی مکانی مخفی در نزدیکی های برج ایفل، به یک راه مخفی می رسند که ظاهراً درب اش با پلاستیک پوشانده شده بود و بر روی آن نشانه ای هم وجود داشت که گفته بود : « وارد نشوید! ». پس از اینکه افسران به جلوتر رفتند، موفق شدند یک محل با نورپردازی کامل به همراه یک دستگاه ویدئو پروژکتور و چند تایی فیلم کلاسیک سینما را بیابند که باعث حیرات آنان شد. بنابراین آنها سریعا به بالای زیرزمین رفتند تا این کشف را به مافوق خود گزارش کنند اما زمانی که همه آنها بار دیگر به این زیرزمین بازگشتند همه چیز ناپدید شده بود و فقط نوشته ای باقی مانده بود که بر روی آن نوشته شده بود : « دنبال ما نگردید. » و در امضای این یادداشت نیز آمده بود : « انجمن مکزیکی های حک شده ».
ایده اصلی فیلم « مثل بالا ، خیلی پایین » نیز از این داستان و همچنین قبرهای معروف زیرزمینی پاریس که گفته می شود تعداد 8 میلیون جسد به راحتی در آن جای گرفته و همچنین درب و دیوار این محل نیز توسط استخوان های افراد درگذشته تزیین شده! برگرفته شده است. خلاصه داستان فیلم از این قرار است :
[rtl]یک دختر جوان به نام اسکارلت ( پردیتا وییکز ) به سختی به دنبال یافتن philosophers' stone می باشد ( شیئی که در داستانها گفته شده قابلیت تبدیل کردن اجسام به طلا یا نقره را دارد. طرفداران هری پاتر به خوبی با آن آشنا هستند! ). او برای بدست آوردن این شی با ارزش در ابتدای فیلم در کشور ایران حضور دارد و موفق به کشف و ترجمه متون باستانی می گردد که در نهایت او را به سوی شهر پاریس و مکان زیرزمینی واقع در آن می کشاند. اما پس از اینکه اسکارلت و گروهش پا به این مکان زیرزمینی می گذارند متوجه می شوند که این محل نفرین شده هست و آنها رفته رفته در حال مواجه شدن با گذشته خودشان می باشند که همیشه در حال فرار از آن بودند و...[/rtl]
[rtl][/rtl]
[rtl]« مثل بالا ، خیلی پایین » براساس فرمول فیلمسازی " دوربین روی دست " ساخته شده است؛ فرمولی که حالا دیگر به شدت کلیشه ای شده و فیلمسازان به دنبال یافتن راهی برای خارج شدن از وضعیت این سبک از فیلمسازی هستند. اما با اینحال سازندگان « مثل بالا ، خیلی پایین » ایده های بسیار جالبی برای ایجاد ترس در مخاطب فیلمشان داشته اند که متاسفانه به دلیل ضعف و تجربه کم ، این ایده ها تقریباً بطور کامل هدر رفته و « مثل بالا ، خیلی پایین » در حد یک اثر سطحی ترسناک باقی مانده است.
[/rtl]
[/rtl]
[rtl][/rtl]
[rtl]یکی از ویژگی های برجسته فیلم ، محل رخداد داستان می باشد که اینبار دیگر " خانه جن زده" نیست و به یکی از مخوف ترین و خفقان ترین مکان های جهان یعنی زیرزمین های عمیق تغییر کرده است، زیرزمین هایی که اغلب کماکان ناشناخته باقی مانده اند و شایعات نیز همچنان در مورد آنان وجود دارد و به نظر می رسد که این ویژگی ها می توانست یک لوکیشن عالی برای رخداد یک داستان ترسناک باشد. اما مشکل اینجاست که جان اریک داودل کارگردان این فیلم که پیش از این نسخه آمریکایی شده فیلم « Rec » با نام « قرنطینه » را به اکران در آورده بود و تمام خاطرات خوش نسخه اصلی را به باد داده بود، ظاهراٌ هنوز نیز تجربه کافی برای ساخت اثری ترسناک به سبک " دوربین بر روی دست " را بدست نیاورده و به همین دلیل فیلم ابداً قادر نیست تا ایده جدیدی برای ترساندن مخاطبش به جز چرخش متناوب دوربین و ظاهر شدن اشیای مختلف در مقابل تصویر داشته باشد.لحظات ترسناکی که اغلب در « مثل بالا، خیلی پایین » با آن مواجه هستیم شامل همان ترس های آشنایی است که در آثار " دوربین روی دست " واقع بر روی زمین شاهدش بوده ایم و مشخص نیست که تاکید فیلمساز بر حضور در تونل های زیرزمینی به چه دلیل بوده وقتی که هیچ ایده کارآمدی در ذهن نداشته است.
[/rtl]
[/rtl]
[rtl][/rtl]
[rtl]داستان فیلم نیز در اواخر داستان رویه ای ماورایی به خود می گیرد که این موضوع به راحتی می تواند مخاطب زجر کشیده فیلم را به دو دسته مخالف و موافق تقسیم کند. تصمیم پُر ریسکی که سازندگان برای جهت ماورایی دادن به داستان در « مثل بالا ، خیلی پایین » در نظر گرفتند احتمالاً برای بسیاری از مخاطبین همان تیر خلاصی خواهد بود که باعث می شود نام « مثل بالا، خیلی پایین » را تا مدتها به خاطر نیاورند.[/rtl]
[rtl]فیلم در بخش شخصیت پردازی نیز مطابق انتظار، به توفیق نمی رسد. اصولاً در آثار " دوربین روی دست " به ندرت اتفاق می افتد که شخصیت های داستان به مخاطب معرفی شوند و یا دلیلی ارائه دهند که تماشاگر بتواند این شخصیت ها را باور کند و در مورد آنان نگرانی داشته باشد؛ اتفاقی که درباره « مثل بالا ، خیلی پایین » نیز رخ داده و تماشاگر قادر نیست که راویان داستان را درک کند. پردیتا وییکز که بازیگر بسیار با استعدادی هست و یکی از تئاتری های محترم اهل بریتانیا می باشد، در « مثل بالا، خیلی پایین » فرصتی برای ستاره شده نداشته است و اصلاً مشخص نیست دلیل سازندگان ار انتخاب یک تئاتری برای ایفای نقش اسکارلت چه بوده است. بن فلدمن نیز که بازیگری تلویزیونی هست و شاید اغلب ایرانیان او را در نقش پسرِ فرن در سریال « زندگی با فرن » به خاطر بیاورند، نتوانسته حرفی برای گفتن داشته باشد و شاید بهتر باشد که بار دیگر به تلویزیون بازگردد.
[/rtl]
[/rtl]
[rtl][/rtl]
[rtl]« مثل بالا ، خیلی پایین » می توانست اثری جذاب در ژانر ترسناک باشد اما تمام فرصت های فیلم به هدر رفته بطوریکه علناً فیلم یک کلیشه محض است. شاید بهتر باشد که سازندگان فیلمی که ساخته اند را در همان زیرزمینی که مسبب بلاهای مختلف بوده دفن کنند تا هرگز دوباره کسی نتواند به آن زیرزمین وارد شود و یک نسخه دیگر از آن را تماشا کند! [/rtl]