امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

راز جاودانگی از منظر قرآن مجید

#1
یامحمد: ان شانئک هوالابتر . ای محمد : هرکس که مخالف توست،قطعاً او به بلوغ جنسی نرسیده است.

او کیست که پیامش را باید دوباره شناخت ، پیامی که برای انسانهای حاضر و آیندگان سرنوشتی لایتغیر خلق نمود و خود را خاتم النبیین خواند (ماکان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین وکان الله بکل شی علیما آیه۴۰ سوره الاحزاب).

آن پیام منحصر به چه بود که او را لایق خاتم النبیین نمود بطوریکه می توان گفت خداوند متعال با انسانهای مخلوق خود حجتی را که توسط حضرت ابراهیم شروع نموده بود(ان هذا لفی الصحف الاولی ، صحف ابراهیم و موسی آیات ۱۹ و۲۰ سوره الاعلی ) بوسیله حضرت محمد به اتمام رسانده و نوید داد که از این تاریخ (بعثت آخرین نبی) انسان موجودیت خود را پس ازسالیان دراز دوباره شناخت ورسالت تکمیلی دیگری در هدایت انسانها بسوی الله وجود نخواهد داشت. برای درک ندای رهایی محمد باید وجود خداوند او را در زندگی روزمره لمس و تجربه نمود و برای درک وجودی خداوند که قطعأ ملازمه با مشاهده عینی جسم وجودی خداوند ندارد، بلکه وجود او توسط انسان باهوش ( انسانی که علاوه بر داشتن ظاهرانسانی باید دارای عقل و هوشی باشد که او را از حیوان متمایز می نماید) ، حس می گردد ، باید اول به این سوال پاسخ داده شود که آیا خداوند از میان اتسانهای حاضر حضرت محمد را به پیامبری برگزید ویااینکه حضرت محمد خود خداوند را از میان گمشده انسانها پیدا نموده وسپس از جانب او برای هدایت بشریت بسوی الله مبعوث گردید؟

اگر مورد اول را گواهی نماییم لاجرم خداوند را باید موجودی فرا طبیعی بدانیم که می تواند انتخاب نماید و موجودی می تواند انتخاب نماید که دارای حیات بوده و حداقل از میان دو چیز موجود یکی را انتخاب نماید ولی میدانیم که قرآن مجید اورا لم یلد و لم یولد(آیه سوم سوره اخلاص) نامیده است پس بر طبق این آیه کریمه، خداوند موجودی نیست که حیات داشته باشد و دراین تفکر چون خداوند از میان انسانهای حاضر پیامبر خود را بر می گزیند ، می توان تصویری از خداوند در ذهن ایجاد نمود که در آسمانها نظاره گر اعمال انسانها است و ملا یک او اعمال خوب وبد انسانها را یادداشت می نمایند و هرکس در نظر او افعالش نیک تر باشد، لایق تر برای پیامبری می باشد ودر این تفکرعدالت خداوند مورد تردید واقع می شود ( نعوذ بالله من الشیطان) چون هر انسانی می توانسته توسط موجودی فراطبیعی که خداوند نام دارد هدایت گردد چون خود انسان را خلق نموده است لذا آیا در عصر حضرت محمد شایسته ترین فرد دریکی از اقوام ملل در جهان هستی، محمد ابن عبدالله بوده است!؟ ولی اگر مورد بعدی را گواهی نماییم علاوه بر اینکه شایستگیهای فردی حضرت محمد را دراثبات علمی وجود خداوند در نظر گرفته ایم ، از صراط المستقیم موعود اومی توانیم در مسیر ذات باریتعالی که بسوی توحید در حرکت است قرار بگیریم وهر انسانی می تواند از صراط المستقیم محمدی وجود الله را مانند حواس دیگرش لمس نماید و ازعظمتش بی اراده سر تعظیم فرود آورد !! حضرت محمد از چه راهی با الله ارتباط برقرار کرد و به سمت وی معراج نمود و وصل وجودش گردید؟؟ خداوند در انسان علاوه بر حواس پنجم ، حس ششمی را برای لمس احساسهای درونی با درک آیتهای بیرونی مادی در وجود هر انسانی خلق نموده است که انسانها بوسیله آن از احساسات درونی هم آگاه می شوند واز طریق چشم و اعمال خود احساس درونی خود را بیان می دارند وکافیست انسان به آن حس نیز توجه نماید تا بتواند وجود خداوند را در هر برهه از زمان لمس نماید بطوریکه از اعمالی که او نهی کرده است بصورت غیر ارادی امتناع نماید ، اما چگونه انسانی قادر است که وجود خداوند را بوسیله حس ششم درک و لمس نمایند و همانند محمد به خدای خود برسد و از عظمتش بی اراده سر تعظیم فرود آورد مثل بروز عکس العمل آنی مغز وقتیکه پوست هر قسمت از بدن با جسم داغ تماس پیدا مینماید؟ حضرت محمد با چه وسیله ای به وجود حس ششم در خود پی برد و این یافته با چه انگیزه ای در وی ایجاد شد و سپس کشف شد !؟ آیا این وسیله مادی یا معنوی می تواند هر انسانی را به خالق خود وصل نماید و خدای خود را بیابد،خدایی که برای پیامبران اوللعزم قبل از او نیز یگانه و بی همتا بوده است. حضرت محمد راه رسیدن به خداوند را در آیه های ۱و۲ سوره بقره به انسانها ی حاضر وبه نسلهای آنان آموخته است: الم ، ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین ‚ الم ، یگانه را هیست که انسان را به خدای خود می رساند که در یگانه راه بودن آن شکی نیست .

الم قطعأ باید اول کلمه ی المراهٔ باشد که بصورت المرء تلفظ می شده ، نگاشته شده است و در آیه ۱۰۲ سوره بقره بوضوح در این معنی بکار برده شده است ....ما یفرقون به بین المرء و زوجها .... (آنچه جدایی می افکند میان زن وجفتش)ودرآیات۳۴و۳۵ سوره عبس نیز دراین معنی بکار برده شده است : یوم یفر المرءمن اخیه وامه وابیه و همچنین در آیه اول سوره رعد در این معنا بکار برده شده است: المرء تلک آیات الکتب وانزل الیک من ربک الحق ولکن اکثر الناس لایومنون ... پس حضرت محمد المر را یگانه راه و وسیله برای رسیدن به خداوند دانسته است والمر یعنی جنس زن یعنی سر منشاء پیدایش خلقت انسان و اسباب تکاثر از جنس زوجین و در یک کلام یعنی احسن الخالقین ( فتبارک الله احسن الخالقین آیه ۱۴ سوره المؤمنون) و این امر را در آیه یک سوره النساء بوضوح بیان می دارد : یا ایهاالناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها وبث منهما رجالأ کثیرا و نساء و ..... ای مردمان به خداوند خود ایمان آورید ، اوست که آفرید انسان را از یک جنس واحد واز درونش برایش جفتی نیز بیافرید و بدینگونه از آنان مردان و زنان بی شماری خلق نمود .... انسانها تنها وقتی می توانند نسلهای خود را بسوی توحید هدایت نمایند که زن و مرد جفت یکدیگر باشند به نحوی که در کنار یکدیگر احساس آرامش نمایند و از اینکه در کنار یکدیگرند شکر گذار خداوند بوده و از وجود یکدیگر لذت ببرند ودر نگاه یکدیگر ذات باریتعالی را جستجو نمایند و انسانهای دیگر در نظر آنان مخلوقات خداوند هستند وبه آنان نیز عشق خواهند ورزید و در خود شعف و انرژی احساس می نمایند که درمبارزه باسختیها به هیچ وجه ناامید نمی گردند(وجوه یومئذ ناعمه لسعیها راضیه فی جنته عالیه آیه ۸و۹و۱۰سوره الغاشیه) و از گناه بی اختیار پرهیز می نمایند چون بی نیازند.

زن چگونه جفت خود را پیدا می نماید وزوجین کامل تشکیل می گردد و بدینگونه در روح وروان یکی می شوند ودر مسیر ذات باریتعالی قرار می گیرند و به خدای خود میرسند : عشق موهبتیست الهی که خداوند متعال به انسانها هدیه داده است( انا اعطیناک الکوثر آیه اول سوره کوثر) تا انسانهای مختلف الجنس جفت یکدیگر را بیابند وسپس با انجام نکاح مطابق با سنت حضرت محمد تشکیل خانواده می دهند و بدینوسیله در صراط المستقیم حضرت محمد قرار گرفته و بسوی معبود خود حرکت خواهند کرد و پاداش آنها زندگی در بهشت موعود است که در آن از نعمات بیکران الله استفاده خواهند کرد ( این نعمات یا با وجود انسان عجین هستند مثل وجود لذت ویا قابل کشف توسط انسان است مثل کشف روشنایی از الکتریسیته توسط ادیسون ) و قطعأ در زمان حیات خود اثری جاودانی برای نسل بشرایجاد خواهند کرد،(بل تؤثرون الحیوهٔ الدنیا والاخرهْٔخیرو ابقی آیات ۱۷ و۱۸ سوره الاعلی ) ، عشق در میان انسانها رابطه ای الوهیت ایجاد می نماید و زوجین را به یک بلوغ عقلی می رساند که آنها را بی نیاز از هدایت مینماید وآنها عشق را با نگاه و اعمال خود به نسلهای بعدی خود منتقل خواهند نمود و وضع ظاهری آنها بیان کننده ایمان باطنی آنان خواهد بود چون اگر جفت یکدیگر باشند علاوه بر اینکه شاداب و سرحال هستند، نباید در شکل ظاهری آنها هم تغییری حاصل گردد یعنی نه چاق می شوند ونه لاغر زیرا حکم آیه هفتم سوره الغاشیه است (لا یسمن و لا یغنی من جوع) و در پی عقبه خود خواهند رفت و به آنها نیز عشق خواهند ورزید .

حدیث نبوی ؛ می فرمایند، با ازدواج کردن نصف دین تکمیل می گردد(پس نصف تکمیلی بعدی دین توسط زوجین پیش گرفته می شود یعنی تلاش برای تکامل انسانها ). حضرت محمد با دین اسلام به بشریت راه رسیدن (صراط المستقیم) بسوی الله را می آموزد وپیام حضرت محمد اینست که انسانها برای اینکه به خدای خود برسند و در بهشت موعود زندگی نمایند ناگزیر از جفت یابی هستند، وتنها دراینصورت است که انسانهای متعالی آموزش وپرورش می یابند. خداوند در وجود انسان مانند سایر حیوانات

نیازهایی را خلق نموده است که این نیازها با گذشت زمان نه کم می گردد و نه تغییری در آن حاصل می گردد و اگر این نیازها توسط حکمرانان آنان تآمین گردد، محیط مناسبی را برای جفت یابی فراهم نموده ایم زیرا خداوند برای هر انسانی جفتی نیز آفریده است(و خلقناکم ازواجا سوره النبا آیه۸) که انسانها در دوران گذر از کودکی به نو جوانی او را می یابند و بدینگونه به بلوغ جنسی میرسند، یعنی سن تکلیف زیرا هر انسانی بعد از یافتن جفت خودآثار بلوغ جنسی در وی ظاهر و حس ششم در وجودش فعال می گردد(برای اثبات این موضوع کافیست که یک جاندار ماده را با مولود مونث خود در یکجا نگهداری نمائیم بطوریکه هم نوع خود را نه ببیند و نه صدایش را بشنود ، قطعاً در وجود مولود آثار بلوغ جنسی که همراه با تغییر فیزیکی در جسمش باشد را مشاهده نخواهیم کرد)و چون زن زودتر به بلوغ جنسی میرسد اوست که جفت خود را مجذوب خود مینماید و این راز سعادتمندی انسانها دراین جهان هستی می باشد که حضرت محمد(ص) پیام آور آن بوده است لذا چنانچه شرایط مناسب برای برقراری ارتباط بین زوجین پس از جفت یابی فراهم گردد تا آنها بتوانند تا رسیدن به سن ازدواج کنارهم باشند وباهم بزرگ شوند ، خیلی زود آنها به خدای خود رسیده و وصل وجودش میگردند و در بهشت موعود(فی الجنه عالیه) پاک و مطهر، بیش از سیصدسال خواهند زیست (... انهم فتیه امنوا بربهم وزدنهم هدی ...آیه ۱۳ سوره کهف).بنابراین دین حضرت محمد(ص) یگانه راهیست که انسان را به خدای خود میرساند و مفهوم دین چیزی نیست جز راه رسیدن به الله و اسلام یعنی تسلیم شدن به اراده خداوند در تعیین جفت انسان (امر به معروف برای نهی از منکر)، یعنی او مالک یوم الدین است(ما ادراک ما یوم الدین ، ثم ما ادراک ما یوم الدین ، یوم لاتملک نفس لنفس شیئاً، والامر یومئذ لله سوره انفطار) یعنی او است که تعیین می کند چه کسی مالک چه کسی شود و این تملک فقط به اذن الله است که برای دختران ایجاد حق مینماید تاجفت خود را مالک گردند و این حق توسط خداوند به هنگام رسیدن آنها به بلوغ جنسی که همراه با سن تکلیف است داده می شود لذا حضرت محمد(ص) در مقام بیان این حکم الهی بوده که اولین حقوق زن حق انتخاب جفتش است که توسط خداوند تعیین می گردد و انسانها در انتخاب آن دخالتی ندارند و این حکم خداوند را قرآن مجید نامید(بل الذین کفروا فی تکذیب ، ولله من ورائهم محیط، بل هو قرآن مجید، فی لوح محفوظ، سوره البروج)که هیچ انسانی نمی تواند منکر وقوع آن پیام گردد زیرا تحقق آن لازمه رسیدن انسان به بلوغ جنسی است که هیچ وقت تغییر نمی کند و هرکس مدعی عدم وقوع آن گردد از منظر قرآن مجید او به بلوغ جنسی نرسیده است .
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  الکی مثلا بعضیها منظر امام زمانن
  یکی دو آیه از قرآن
Book زندگی قرآن کریم
  فیسبوک لاین واتس آپ همه در مقابل قرآن
  سایت ختم قرآن کریم
  تفسیر های قرآن
Star نکاتی مهم که باید درباره قرآن بدانید
  قرآن و تحریف
  فایل تحت وب کتاب قرآن به ترجمه فارسی
  استفاده از قرآن و سنت در راستای ساخت جامعه قرآنی ضروری است

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان