امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تفسیر سوره نسا آیات 34الی 57

#1
تفسیر سوره نساء آیات(53 الی 57)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
تفسیر سوره نسا آیات 34الی 57 1
 
ﭞ  ﭟ  ﭠ  ﭡ  ﭢ  ﭣ  ﭤ  ﭥ  ﭦ  ﭧ  ﭨ
«آيا آنان‌» يعني‌: يهوديان‌ «نصيبي‌ از حكومت‌ دارند؟» استفهام‌ مفيد انكار است‌. يعني‌: آنان‌ در دنيا بهره‌اي‌ از حكومت‌ و فرمانروايي‌، يا بهره‌اي‌ از ملك ‌الهي‌ ندارند و اگر هم‌ داشتند «در آن‌ هنگام‌ به‌ مردم‌ به‌قدر نقيري‌ هم‌ نمي‌دادند» به ‌سبب‌ شدت‌ بخل‌ و حسدي‌ كه‌ دارند. نقير: نقطه‌ پشت‌ هسته‌ خرماست‌.
 
ﭩ   ﭪ  ﭫ  ﭬ  ﭭ  ﭮ  ﭯ  ﭰ  ﭱﭲ  ﭳ  ﭴ  ﭵ  ﭶ    ﭷ  ﭸ  ﭹ  ﭺ  ﭻ  ﭼ
«بلكه‌ به‌ مردم‌ حسد مي‌ورزند» يعني‌: يهوديان‌ با رسول‌ خداص و اصحابشان‌ رشك‌ و حسد مي‌ورزند «بر آنچه‌ كه‌ خدا از فضل‌ خويش‌ به‌ ايشان‌ عطا كرده‌ است‌» چون‌ قرآن‌ و نبوت‌ و نصرت‌ و سركوب‌ دشمنان‌ و عزت‌ روزافزون‌ «در حقيقت‌ مابه‌ خاندان‌ ابراهيم‌» نيز «كتاب‌ و حكمت‌ داديم‌ و به‌ آنان‌ ملكي‌ بزرگ‌ بخشيديم‌» يعني‌:آنچه‌ ما به‌ محمدص و اصحابش‌ از فضل‌ خويش‌ داده‌ايم‌، چيز تازه‌ و نوي‌ نيست‌ زيرا يهوديان‌ خوب‌ مي‌دانند كه‌ ما به‌ خاندان‌ ابراهيم‌ كه‌ بني‌اسرائيل‌ هم‌ ازتبارشان‌ هستند، نيز كتاب‌ و حكمت‌ و فرمانروايي‌ عظيمي‌ داديم‌. به‌ قولي‌: يهوديان‌ با رسول‌ خداص به‌ اين‌ حسد ورزيدند كه‌ خداي‌ سبحان‌ براي‌ ايشان ‌ازدواج‌ با نه‌ زن‌ را مباح‌ گردانيد و گفتند: او جز ازدواج‌ با زنان‌ هم ‌و غم‌ ديگري ‌ندارد. پس‌ خداي‌ عزوجل‌ آنچه‌ را در اين‌ باره‌ به‌ ابراهيم‌ و خاندانش‌ ـ كه‌سليمان‌ و داوود عليهماالسلام‌ نيز از ايشانند ـ بخشيده‌ بود، به‌يادشان‌ آورد زيرا خداوند به‌ ايشان‌ نيز هم‌ كتاب‌ و حكمت‌ و حكومت‌ بخشيده‌ بود و هم ‌زنانشان‌ بسيار بيشتر از زنان‌ حضرت‌ محمدص بودند.
 
ﭽ  ﭾ  ﭿ  ﮀ   ﮁ  ﮂ  ﮃ  ﮄﮅ  ﮆ  ﮇ  ﮈ   ﮉ
«پس‌ برخي‌ از آنان‌» يعني‌: از يهوديان‌ «به‌ وي‌» يعني‌: به‌ پيامبر ماص «ايمان‌آوردند و برخي‌ از آنان‌ از او روي‌ برتافتند» به‌ قولي‌، مراد اين‌ است‌ كه‌: برخي‌ از يهوديان‌ از داستان‌ خاندان‌ ابراهيم‌ و فضايل‌ داده‌ شده‌ به‌ ايشان‌ اعراض‌ كردند ـ كه‌ اين‌ تفسير با سياق‌ آيات‌ بيشتر انسجام‌ و هماهنگي‌ دارد «و براي‌ آنان‌ دوزخ ‌پرشراره‌ بس‌ است‌» به ‌عنوان‌ مجازاتي‌ بر كفر و عناد و مخالفتشان‌.
 
ﮊ  ﮋ  ﮌ  ﮍ  ﮎ  ﮏ  ﮐ  ﮑ   ﮒ   ﮓ  ﮔ  ﮕ  ﮖ  ﮗ  ﮘﮙ  ﮚ    ﮛ   ﮜ  ﮝ  ﮞ  ﮟ
«در حقيقت‌ كساني‌ را كه‌ به‌ آيات‌ ما كفر ورزيده‌اند، به ‌زودي‌ در آتشي‌» عظيم ‌«درآوريم‌ كه‌ هرگاه‌ پوستهايشان‌ پخته‌» و سوخته‌ گردد «پوستهاي‌ ديگري‌» كه ‌ناسوخته‌ باشد «بر جايش‌ نهيم‌» زيرا اين‌ كار در رساندن‌ عذاب‌ به‌ بدنهايشان‌، تأثيري‌ فزونتر دارد. بعضي‌ گفته‌اند؛ معني‌ اين‌ است‌ كه‌ حق‌ تعالي‌ همان‌ پوست ‌اولي‌ را دوباره‌ به‌ تنشان‌ باز مي‌گرداند «تا عذاب‌ را بچشند» يعني‌: از آنجا كه‌پوست‌ سوخته‌ احساس‌ درد و الم‌ را ازدست‌ مي‌دهد، پوستشان‌ را از نو بازمي‌گردانيم‌ تا هرگز احساس‌ درد و الم‌ از آنان‌ قطع‌ نشده‌ و هميشه‌ برآنان‌ دوام‌ واستمرار داشته‌ باشد. در روايتي‌ از عمر آمده‌ است‌: «در هر ساعت‌ صدبار پوست‌ بدنشان‌ عوض‌ مي‌شود» «هرآينه‌ الله غالب‌ حكيم‌ است‌» يعني‌: غالب‌ است ‌در انتقام‌ گرفتن‌، با حكمت‌ است‌ در آنچه‌ كه‌ با مجرمان‌ انجام‌ مي‌دهد.
اين‌ آيه‌ از آيات‌ معجز علمي‌ قرآن‌ كريم‌ است‌ زيرا اين‌ حقيقت‌ علمي‌ كه ‌احساس‌ درد مستقيما با پوست‌ بدن‌ رابطه‌ داشته‌ و اعصاب‌ حسي‌ در پوست‌ بدن‌ قرار دارد، حقيقتي‌ است‌ كه‌ علم‌ طب‌ اخيرا به‌ كشف‌ آن‌ قادر شده‌است‌.
 
ﮠ  ﮡ  ﮢ  ﮣ   ﮤ  ﮥ  ﮦ  ﮧ  ﮨ  ﮩ    ﮪ  ﮫ  ﮬﮭ   ﮮ  ﮯ  ﮰ  ﮱﯓ  ﯔ  ﯕ  ﯖ  ﯗ
«و به‌زودي‌ كساني‌ را كه‌ ايمان‌ آورده‌ و كارهاي‌ شايسته‌ كرده‌اند، در باغهايي‌ كه‌ از زير آن‌ جويباران‌ جاري‌ است‌، درآوريم‌. براي‌ هميشه‌ در آن‌ جاودانند و در آنجا براي‌ آنان‌ زنان‌ پاكيزه‌ وجود دارد» كه‌ از همه‌ پليديهايي‌ كه‌ بر زنان‌ دنيا عارض‌ مي‌شود، پاكند «و آنان‌ را به‌ سايه‌ساري‌ سايه‌گستر درآوريم‌» ظل‌ظليل‌: سايه‌ساري‌ انبوه‌ و خوب ‌و پايداري‌ است‌ كه‌ هرگز گرما و سموم‌ را به‌ اندرون‌ آن‌ راهي‌ نيست‌. بدين‌سان ‌است‌ كه‌ جاودانگي‌ در بهشت‌ براي‌ آنان‌، با لذت‌ نگاه‌ و لذت‌ برخورداري‌ و لذت‌فضا و محيط، يك‌جا مي‌گردد ـ كه‌ خداي‌ منان‌ روزيمان‌ گرداند ـ درحديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ ابوهريره‌ آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌ خداص فرمودند: «همانا در بهشت‌ درختي‌ است‌ كه‌ سوار در سايه‌سار آن‌ صد سال‌ راه‌ مي‌پيمايد، اما آن‌ رابه‌پايان‌ نمي‌رساند ـ اين‌ درخت‌، شجره‌الخلد (درخت‌ جاويدان) است».
تفسیر سوره نساء آیات(47 الی 52)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
تفسیر سوره نسا آیات 34الی 57 1

ﮄ  ﮅ  ﮆ  ﮇ ﮈ  ﮉ   ﮊ  ﮋﮌ  ﮍﮎ  ﮏ ﮐ  ﮑ  ﮒ  ﮓ   ﮔ  ﮕ  ﮖ  ﮗ  ﮘ ﮙ  ﮚ  ﮛﮜ  ﮝ  ﮞ ﮟﮠ  ﮡ
«اي‌ اهل‌ كتاب‌! به‌ آنچه‌ فرو فرستاديم‌ و تصديق‌كننده‌ همان‌ چيزي‌ است‌ كه‌ با شماست‌، ايمان‌ آوريد» يعني‌: به‌ قرآني‌ كه‌ تصديق‌كننده‌ تورات‌ است‌، ايمان ‌آوريد. سپس‌ حق‌ تعالي‌ آنان‌ را به‌ خشمي‌ از سوي‌ خويش‌ بيم‌ مي‌دهد، بدان‌ جهت‌ كه‌ آنان‌ حق‌ را شناخته‌ و با وجود آن‌، پيروي‌ از آن‌ را فروگذاشتند و به‌ ضدآن‌ عمل‌ كردند. آري‌! ايمان‌ آوريد «پيش‌ از آن‌ كه‌ چهره‌هايي‌ را مسخ‌ و محو كنيم‌» يعني‌: صورتهاي‌ شما را با محو نشانه‌ها و مشخصات‌ آن‌ محو كنيم‌، بدين‌گونه‌ كه‌ چهره‌هايتان‌ را همچون‌ پشت‌ گردنهايتان‌ گردانيده‌ و بيني‌ها و دهانها وابروها و چشم‌هايتان‌ را از ميان‌ برداريم‌ «پس‌ آنها را بازپس‌ گردانيم‌» يعني‌: بعد از محو كردن‌ علائم‌ صورت‌، آنها را به‌ موضع‌ قفا باز پس‌ گردانيم‌، بدين‌گونه‌ كه ‌صورتهايتان‌ را از طرف‌ پشتهايتان‌ بگردانيم‌ كه‌ به‌ قهقرا راه‌ رويد و چشمانتان‌ را ازپشت‌ گردنتان‌ بيرون‌ آوريم‌. يا چهره‌هايتان‌ را به‌ پايين‌ بدنتان‌ و پايين‌ بدنتان‌ را به‌ بالاي‌ بدنتان‌ آوريم‌، طوري‌ كه‌ سر و صورتتان‌ بر زمين‌ و پاهايتان‌ رو به‌ هوا باشد. كه‌ اين‌ خود، بر عذاب‌ سخت‌ و سهمگين‌ بودن‌ مجازاتشان‌ دلالت‌ مي‌كند «يا آنان ‌را لعنت‌ كنيم‌، چنان‌كه‌ اصحاب‌ سبت‌ را لعنت‌ كرديم‌» لعنت‌ اصحاب‌ سبت‌ (حرمت‌شكنان‌ روز شنبه) عبارت‌ بود از: مسخ ‌نمودن‌ آنان‌ به‌ بوزينه‌ و خوك‌.بعضي‌ گفته‌اند: مراد، خود لعنت‌ اصحاب‌ سبت‌ است‌ كه‌ به‌ هر زباني‌ ملعون‌اند «وامر الهي‌ انجام‌ پذير است‌» يعني‌: فرمان‌ وي‌ خواه‌ناخواه‌ تحقق‌ يافتني‌ است‌، در هر زماني‌ كه‌ او تحقق‌ آن‌ را اراده‌ نمايد. روايت‌ شده‌ است‌ كه‌ اين‌ آيه‌، سبب‌مسلمان‌شدن‌ كعب‌ احبار گرديد.
 
ﮢ  ﮣ  ﮤ  ﮥ   ﮦ  ﮧ  ﮨ    ﮩ  ﮪ  ﮫ   ﮬ  ﮭ  ﮮﮯ  ﮰ  ﮱ  ﯓ  ﯔ  ﯕ  ﯖ      ﯗ   ﯘ 
«مسلما خداوند اين‌ را كه‌ به‌ او شرك‌ ورزيده‌شود، نمي‌بخشايد» يعني‌: براي‌كسي‌ كه‌ بر شرك‌ مرده‌ و قبل‌ از مرگ‌ از آن‌ توبه‌ نكرده ‌است‌، احتمال‌ آمرزش‌شرك‌ وي‌ وجود ندارد «و غيرآن‌ را بر هركه‌ خواهد مي‌آمرزد» يعني‌: غير اهل‌ شرك‌ از گنهكاران‌ مسلمين‌ در مشيت‌ آمرزش‌ حق‌ تعالي‌ داخلند و اين‌ امر موكول‌ به‌ اراده ‌وي‌ است‌، پس‌ حق‌ تعالي‌ براي‌ هركس‌ از موحدان‌ كه‌ بخواهد مي‌آمرزد، ولو اين‌ كه‌ هر گناهي‌ را ـ اعم‌ از كبيره‌ يا صغيره‌ ـ مرتكب‌ گرديده‌ و از گناه‌ خويش ‌توبه‌ هم‌ نكرده‌ باشند ـ كه‌ اين‌ مذهب‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ است‌ ـ و هركه‌ را هم ‌كه‌ بخواهد عذاب‌ مي‌كند «و هركس‌ كه‌ به‌ خدا شرك‌ ورزد، درحقيقت‌ گناه‌ عظيمي‌ را بربافته‌ است‌» زيرا شرك‌ بزرگترين‌ گناهان‌ كبيره‌ است‌. در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ عائشه‌ رضي‌الله عنها آمده‌ است‌: «ديوانهاي‌ اعمال‌ در نزد خداي‌ عزوجل‌ سه ‌ديوان‌ است‌: ديواني‌ است‌ كه‌ حق‌ تعالي‌ به‌ آن‌ اهميتي‌ نمي‌دهد و ديواني‌ است‌ كه‌حق‌ تعالي‌ چيزي‌ از آن‌را فروگذار نمي‌كند و ديواني‌ است‌ كه‌ حق‌ تعالي‌ آن‌ را نمي‌آمرزد. اما ديواني‌ كه‌ حق‌ تعالي‌ آن‌ را نمي‌آمرزد، ديوان‌ شرك‌ ورزيدن‌ به‌ اوست‌، خداي‌ عزوجل‌ فرموده‌ است‌: ﴿ﮢ  ﮣ  ﮤ  ﮥ   ﮦ  ﮧ  ﮨ    ...، و فرموده ‌است‌: ﭺ    ﭻ  ﭼ  ﭽ  ﭾ  ﭿ  ﮀ  ﮁ   ﮂ  ﮃ  ﮄ   [المائدة: ٧٢]: در حقيقت‌ هر كس‌ به‌ خداوند شرك‌ ورزد، خداوند بر او بهشت‌ را حرام‌ گردانيده‌ است) «مائده/‌72». اما ديواني‌كه‌ به‌ آن‌ اهميت‌ نمي‌دهد؛ ديوان‌ ستم‌ بنده‌ بر خود در ميان‌ خود و خداي‌ خويش ‌است‌ ـ از روزه‌ يا نمازي‌ كه‌ آن‌ را ترك‌ كرده‌ ـ زيرا خداي‌ متعال‌ اين‌ رانمي‌آمرزد، ولي‌ اگر بخواهد از آن‌ در مي‌گذرد. و اما ديواني‌ كه‌ خداوند چيزي‌ از آن‌ را فرو نمي‌گذارد؛ ديوان‌ ظلم‌ و ستم‌ بندگان‌ بر يك‌ديگر است‌، كه‌ خواه‌نخواه‌ قصاص‌ دارد».
 
ﯙ  ﯚ  ﯛ  ﯜ  ﯝ  ﯞﯟ  ﯠ  ﯡ  ﯢ  ﯣ  ﯤ     ﯥ   ﯦ  ﯧ  ﯨ
«آيا به‌سوي‌ كساني‌ كه‌ خود را پاك‌ مي‌شمارند» با ادعاي‌ فضايل‌ و برتري ‌هايي‌ كه‌مربوط به‌ آنان‌ نيست‌ «ننگريسته‌اي‌؟» چنان‌كه‌ يهود و نصاري‌ گفتند: ما فرزندان‌ ودوستان‌ خداييم‌! يا مانند اين‌ سخن‌ برخي‌ از مردم‌ كه‌ مي‌گويند: ما هيچ‌ گناهي ‌نداريم‌ و همچون‌ كودكان‌ از گناه‌ پاكيم‌! بعضي‌ گفته‌اند: مراد آيه ‌كريمه‌، ستايش‌ بعضي‌ مردم‌ از بعضي‌ديگر است‌. البته‌ اين‌ هشداري‌ است‌ عام‌ براي‌ هر كسي‌ كه‌خود را تزكيه‌ مي‌كند، مي‌ستايد و پاكيزه‌ و بي‌ عيب‌ مي‌شناسد. حق‌ تعالي‌مي‌فرمايد: چنين‌ نيست‌ «بلكه‌ خداست‌ كه‌ هركه‌ را بخواهد پاك‌ مي‌گرداند» زيرا فقط او به‌ كساني‌ از بندگانش‌ كه‌ سزاوار اين‌ تزكيه‌ هستند و كساني‌ از آنان‌ كه‌ سزاوار آن‌ نيستند، داناست‌، پس‌ بندگان‌ بايد تزكيه‌ خود را ـ با هدف‌ برتري‌طلبي‌ و تفاخر برهمديگر ـ فروگذاشته‌ و يك‌ديگر را مورد مدح‌ و ستايش‌ قرار ندهند. درحديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ مقدادبن‌اسود آمده‌ است: «رسول‌ خداص به‌ ما دستوردادند كه‌ بر روي‌ مداحان‌ خاك‌ بپاشيم». در روايت‌ ابي‌بكره‌ آمده‌است‌: «... اگر يكي‌ از شما خواسته‌ يا نخواسته‌، رفيقش‌ را مدح‌ كرد، بايد بگويد: احسبه ‌كذلك‌ ولا ازكي‌ علي‌ الله احدا: او را چنين‌... مي‌پندارم‌ و كسي‌ را بر خدا تزكيه ‌نمي‌كنم». «و به ‌قدر فتيلي‌ بر آنان‌ ستم‌ نمي‌رود» فتيل‌: نخ‌ رشته‌مانند روي‌ هسته‌خرماست‌. معني‌ اين‌ است‌: اين‌ گروهي‌ كه‌ خود را تزكيه‌ مي‌كنند، به‌اندازه‌ گناه ‌تزكيه‌ خويش‌ عذاب‌ مي‌شوند و افزون‌ برآن‌ ـ ولو به ‌اندازه‌ رشته‌ روي‌ هسته‌خرمايي‌ ـ موردستم‌ قرار نمي‌گيرند و از ثوابي‌ نيز كه‌ مستحق‌ آن‌ باشند، به‌ مقدار رشته‌ روي‌ هسته‌ خرمايي‌ كم‌ نمي‌شود.
 
ﯩ  ﯪ        ﯫ  ﯬ  ﯭ  ﯮﯯ   ﯰ  ﯱ    ﯲ  ﯳ  ﯴ
«ببين‌ چگونه‌ بر الله دروغ‌ مي‌بندند» در تزكيه‌ خود و اين‌ ادعا كه‌ فرزندان‌ و دوستان‌ خدايند «و بس‌ است‌ كه‌ اين‌ يك‌ گناه‌ آشكار باشد» يعني‌: همين‌ دروغ‌ به‌ مثابه‌ آشكارترين‌ دليل‌ بر بدكاري‌ دروغگو و ارتكاب‌ عمدي‌ معصيت‌ از سوي‌ وي‌ كافي‌ است‌.
 
ﯵ  ﯶ  ﯷ  ﯸ  ﯹ  ﯺ   ﯻ  ﯼ  ﯽ  ﯾ  ﯿ  ﰀ   ﰁ  ﰂ       ﰃ  ﰄ  ﰅ  ﰆ  ﰇ  ﰈ  ﰉ
ابن‌ابي‌ حاتم‌ در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌ از عكرمه‌ روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌ گفت‌: حيي‌بن‌ اخطب‌ و كعب‌بن‌ اشرف‌ يهودي‌ به‌ مكه‌ رفتند، مردم‌ مكه‌ به‌ آنان‌ گفتند: شما اهل‌ كتاب‌ و اهل‌ علم‌ هستيد، لذا نظرتان‌ را در باره‌ قضيه‌ ما و محمد به‌ مابگوييد؟ پس‌ آنها از مكيان‌ پرسيدند: شما بر چه‌ راه‌ و روشي‌ قرار داريد و محمد برچه‌ راه‌ و روشي‌؟ مشركان‌ پاسخ‌ دادند: ما كساني‌ هستيم‌ كه‌ صله‌ ارحاممان‌ را به‌جا مي‌آوريم‌، گله‌ شتر را قرباني‌ مي‌كنيم‌، مردم‌ را شير و آب‌ مي‌نوشانيم‌، اسيران‌ را آزاد مي‌كنيم‌ و حجاج‌ را سيراب‌ مي‌گردانيم‌، اما محمد مرد بي‌ همه‌كس‌ و بي‌همه‌چيزي‌ است‌ كه‌ صله‌ ارحام‌ ما را بريده‌ و رهزنان‌ حجاج‌ از قبيله‌ «غفار» از او پيروي‌ مي‌كنند، پس‌ آيا ما بهتريم‌ يا او؟ يهوديان‌ گفتند: شما از وي‌ بهتر و راه‌يافته‌تريد! پس‌، خداي‌ عزوجل‌ نازل‌ فرمود: «آيا نديدي‌ به‌ سوي‌ كساني‌ كه‌ بهره‌اي‌ از كتاب ‌داده ‌شدند» و آنان‌ يهوديان‌ اند «كه‌ به‌ جبت‌ و طاغوت‌ ايمان‌ مي‌آورند» جبت‌: سحراست‌. و طاغوت‌: كاهن‌ و هرآنچه‌ كه‌ بجز الله مورد پرستش‌ قرار گيرد و هر معبودي‌ بجز خدا كه‌ به‌ پرستش‌ خويش‌ راضي‌ باشد، يا در نافرماني‌ خدا مورد اطاعت‌ قرار گيرد. «و در باره‌ كافران‌ مي‌گويند» يعني‌: يهوديان‌ درباره ‌كافران‌ مي‌گويند: «اينان‌ از كساني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌اند، راه‌يافته‌ترند» از همين‌ رو بود كه‌ يهوديان‌ در جنگ‌ احزاب‌ با مشركان‌ همدست‌ شدند.
 
ﭑ  ﭒ  ﭓ  ﭔﭕ  ﭖ  ﭗ     ﭘ  ﭙ  ﭚ  ﭛ  ﭜ  ﭝ
«اينان‌ گروهي‌ هستند كه‌ خداوند لعنتشان‌ كرده‌است‌» يعني‌: آن‌ يهوديان‌ را از رحمت‌ خويش‌ دور ساخته‌ است‌، از آن‌ رو كه‌ قريش‌ را ـ با وجود كفرشان‌ به‌ خداي‌ عزوجل‌ و پرستش‌ بتها ـ بر رسول‌ خداص و مؤمنان‌ برتري‌ دادند و به‌خاطر پيروي‌ از هواي‌ نفس‌، به‌طور آگاهانه‌ با حق‌ به‌ ستيزه‌ برخاستند و چنين‌ نكردند مگر به‌خاطر اين‌ كه‌ ياري‌ و پشتيباني‌ قريش‌ را جلب‌ كنند «و هركه‌ را خدا لعنت‌ كند، هرگز براي‌ او ياوري‌ نخواهي‌ يافت‌» كه‌ عذاب‌ و خشم‌ فرودآمده‌ الهي‌ را از وي‌ دفع‌ كرده‌ و وي‌ را ياري‌ و ياوري‌ نمايد.
تفسیر سوره نساء آیات(43 الی 46)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
تفسیر سوره نسا آیات 34الی 57 1

ﮣ  ﮤ  ﮥ  ﮦ  ﮧ  ﮨ    ﮩ  ﮪ  ﮫ  ﮬ  ﮭ  ﮮ  ﮯ  ﮰ  ﮱ  ﯓ ﯔ  ﯕ  ﯖﯗ  ﯘ  ﯙ ﯚ ﯛ  ﯜ  ﯝ  ﯞ   ﯟ    ﯠ  ﯡ  ﯢ  ﯣ  ﯤ  ﯥ  ﯦ  ﯧ  ﯨ  ﯩ   ﯪ  ﯫ  ﯬ  ﯭ  ﯮ  ﯯﯰ  ﯱ      ﯲ  ﯳ ﯴ  ﯵ  ﯶ
از علي‌ در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌ روايت‌ شده‌ است‌ كه‌ فرمود: عبدالرحمن‌بن‌عوف‌ ميهماني‌اي‌ ترتيب‌ داد و براي‌ ما غذايي‌ آماده‌ كرد و شرابمان ‌نوشانيد، پس‌ شراب‌ در ما اثر كرد و چون‌ موقع‌ نماز فرا رسيد، فلان‌... را در نماز امام‌ ساختند و او سوره‌ (قل يا أيها الكافرون) را اين‌چنين‌ خواند: (قل يا أيها الكافرون، ما أعبد ما تعبدون ونحن نعبد ما تعبدون)! پس‌ خداوند نازل‌ فرمود: «اي‌ مؤمنان‌! درحال‌ مستي‌ به‌ نماز نزديك‌ نشويد» يعني‌: درحال‌ مستي‌ نماز نخوانيد، يا در اين‌ حال‌ به‌ مساجد داخل‌ نشويد «تا زماني‌ كه‌ بدانيد چه‌ مي‌گوييد» يعني‌: تا آن‌گاه‌ كه‌ اثر سكر و مستي‌ از شما برطرف‌ شود و بدانيد كه‌ چه‌ مي‌گوييد زيرا شخص‌ مست‌ نمي‌داند كه‌ چه‌ مي‌گويد. اين‌ خود مي‌رساند كه‌ هدف‌ عبادت‌، فقط با آن‌ عبادتي‌ برآورده‌ مي‌شود كه‌ عبادتي‌ خاشعانه‌ باشد. خاطرنشان‌ مي‌شود كه‌ اين‌ آيه‌ ناظر بر مرحله‌ سوم‌ از مراحل‌ تحريم‌ شراب‌ است‌، سپس‌ در چهارمين ‌مرحله‌ ـ در سوره‌ مائده‌ ـ هرگونه‌ شراب‌ مستي‌آوري‌ به‌ كلي‌ حرام‌ گرديد «و هنگامي‌ كه‌ جنب‌ هستيد به‌ نماز نزديك‌ نشويد» جنب‌: كسي‌ است‌ كه‌ به‌ وي‌ جنابت ‌رسيده‌ است‌ و جنابت‌، اثر هر مقاربت‌ جنسي‌، يا انزالي‌ است‌، چه‌ همراه‌ با احتلام ‌باشد، يا بدون‌ آن‌ «مگر آن‌ كه‌ راهگذر باشيد تا زماني‌ كه‌ غسل‌ كنيد» زيرا در حال ‌سفر براي‌ شما جايز است‌ كه‌ در صورت‌ نيافتن‌ آب‌، با تيمم‌ نماز بخوانيد. البته‌ اين‌تفسير، ناظر بر نحوه‌ فهم‌ احناف‌ از آيه‌ كريمه‌ است‌. اما بعضي‌ گفته‌اند: معني‌ اين‌است‌ كه‌ در حال‌ جنابت‌ به‌ مواضع‌ نماز، يعني‌ به‌ مساجد نزديك‌ نشويد، مگر اين‌ كه‌ از يك‌ سوي‌ مسجد به‌سوي‌ ديگر آن‌ درحال‌ گذر باشيد زيرا در نزد جمهورفقها (ابوحنيفه‌، مالك‌ و شافعي) جنب‌ مي‌تواند از مسجد گذر كند، اما نمي‌تواند در آن‌ بنشيند زيرا درنگ‌كردن‌ وي‌ در مسجد حرام‌ است‌ تا آن‌ كه‌ غسل‌ نموده‌ يا در صورت‌ عدم‌ وجود آب‌، تيمم‌ كند. اما امام‌ احمدبن‌حنبل‌ درنگ ‌نمودن‌ جنب‌در مسجد را در صورتي‌ كه‌ با وضو باشد، جايز مي‌داند.
آن‌گاه‌ حق‌ تعالي‌ حكم‌ تيمم‌ را بيان‌ نموده‌ مي‌فرمايد: «و اگر بيمار بوديد» و در صورت‌ استعمال‌ آب‌، يكي‌ از شما در حال‌ يا آينده‌، از تلف‌شدن‌ يا آسيب‌ ديگري‌ بر خود بيم‌ داشت‌، يا چنان‌ سست‌ بنيه‌ بود كه‌ توان‌ رسيدن‌ به‌ جاي‌ آب‌ رادر خود نمي‌ديد «يا در سفر بوديد» اين‌ قيد مفيد معني‌ جواز تيمم‌ براي‌ هركسي ‌است‌ كه‌ اطلاق‌ اسم‌ مسافر بر وي‌ صادق‌ است‌ و اين‌ شرط نيست‌ كه‌ سفر، سفر قصر (كوتاه‌ كننده‌ نماز) باشد. بعضي‌ گفته‌اند: در صورت‌ عدم‌ وجود آب‌، فرد مقيم ‌نيز مي‌تواند تيمم‌ كند. «يا يكي‌ از شما از قضاي‌ حاجت‌ آمد» كنايه‌ از ادرار و مدفوعي‌ است‌ كه‌ از انسان‌ خارج‌ مي‌شود «يا با زنان‌ آميزش‌ كرده‌ايد» با بوسيدن‌ و دست‌مالي‌، يا تماس‌دادن‌ غير آن‌ از بدن‌ آنان‌ با هدف‌ برآوردن‌ شهوت‌ وبهره‌گيري‌ و لذت‌جويي‌ جنسي‌. مذهب‌ ابوحنيفه: اين‌ است‌ كه‌ مراد از آن‌ فقط جماع‌ (مقاربت) است‌. ابن‌ جرير طبري‌ مي‌گويد: «اين‌ رأي‌ به‌ صواب‌ اولي‌ است‌، به‌ دليل‌ صحت‌ اين‌ خبر وارده‌ از رسول‌اكرم‌ ص  كه‌ ايشان‌ بعضي‌ از زنان‌ خويش‌ را مي‌بوسيدند و سپس‌ نماز مي‌خواندند، بي‌آن‌ كه‌ وضو بگيرند». ابن‌كثير نيز اين ‌رأي‌ را ترجيح‌ داده‌ است‌ «و آب‌ نيافتيد» در نزديكي‌ خود بعد از جست‌وجوي‌آن‌، يا اين‌ كه‌ استعمال‌ آب‌ براي‌ شما زيان‌ داشت‌، يا مانعي‌ ديگر چون‌ دشمن‌، يا درنده‌، يا بيماري‌، يا عدم‌ وجود ابزار آب‌كشي‌، شما را از دسترسي‌ به‌ آب‌ بازمي‌داشت‌ «پس‌» در همه‌ مواردي‌ كه‌ ذكر شد «تيمم‌ كنيد» يعني‌: قصد كنيد «برصعيد پاك‌» صعيد: روي‌ زمين‌ است‌، چه‌ بر آن‌ خاكي‌ باشد، يا نباشد. به‌ سطح‌ زمين‌ صعيد گفتند زيرا سطح‌ زمين‌ آخرين‌ قسمتي‌ از آن‌ است‌ كه‌ بر آن‌ صعود مي‌كند. و اين‌ مذهب‌ مالك‌ است‌. ولي‌ شافعي‌ و احمدبن‌ حنبل‌ بر آنند كه‌: صعيد فقط خاك‌ است‌، پس‌ تيمم‌ جز بر خاك‌ بر چيز ديگري‌ روا نيست‌، لذا تيمم‌ بر صخره‌ سنگ‌ و سنگريزه‌ جايز نيست‌. اما ابوحنيفه‌ مي‌گويد: تيمم‌ بر هر چيزي‌ صحيح‌ است‌ كه‌ از جنس‌ خاك‌ باشد، مانند سنگريزه‌، آهك‌ و زرنيخ‌ «پس ‌چهره‌ها و دستهايتان‌ را به‌ آن‌» يعني‌: به‌ آن‌ زمين‌ پاك‌ و طاهر «مسح‌ كنيد» به‌ نيت ‌تيمم‌. كيفيت‌ تيمم‌ اين‌ است‌ كه‌: شخص‌ هر دو كف‌ دست‌ خويش‌ را به‌ زمين‌ زده‌، آن‌گاه‌ آنها را طوري‌ بر روي‌ خود بكشد كه‌ تمام‌ روي‌ وي‌ را در بر گيرد و بار دوم ‌هر دو كف‌ دست‌ خويش‌ را به‌ زمين‌ زده‌ و با دست‌ راست‌، دست‌ چپ‌ خويش‌ را از سر انگشتان‌ تا انتهاي‌ آرنج‌ مسح‌ كند و باز با دست‌ چپ‌، دست‌ راست‌ خود را همين‌گونه‌ مسح‌ نمايد، طوري‌ كه‌ هيچ‌ بخشي‌ از دستان‌ وي‌ تا آرنج‌ بدون‌ مسح ‌باقي‌ نماند «هرآينه‌ الله عفوكننده‌ آمرزنده‌ است‌» چنان‌كه‌ بر شما عفو كرد و كوتاهي‌ و تقصير شما را در اين‌ موارد آمرزيد و با رخصت ‌دادن‌ در تيمم‌ و فراخ‌ ساختن‌ عرصه‌ تكليف‌، بر شما رحم‌ نمود بنابراين‌، شما مي‌توانيد در هنگام‌ وجود عذر، بدون‌ وضو يا غسل‌ نماز بخوانيد.
در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌اكرمص فرمودند: «بر امتهاي‌ ديگر به‌ سه‌چيز برتري‌ داده‌ شده‌ايم‌: اول‌ اين‌ كه‌ صفوف‌ ما در نماز مانند صفوف‌ فرشتگان‌ گردانيده‌ شد. دوم‌ اين‌ كه‌ همه‌ عرصه‌ زمين‌ براي‌ ما مسجد گردانيده‌ شد. و سوم ‌اين‌ كه‌ خاك‌ زمين‌ براي‌ ما پاك‌كننده‌ گردانيده‌ شد ـ هرگاه‌ كه‌ آب‌ نيافتيم».
سبب‌ نزول‌ مشروعيت‌ تيمم‌: بخاري‌ از عائشه‌ رضي‌الله عنها روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌ فرمود: «با رسول‌ خداص در سفري‌ بيرون‌ رفتيم‌ و چون‌ به‌ بيابان‌، يا به ‌«ذات‌الجيش» رسيديم‌، گردن‌بند من‌ پاره‌ شد، پس‌ رسول‌ خداص درنگ‌ كردند تا گردن‌بند من‌ پيدا شود، مردم‌ نيز همراهشان‌ درنگ‌ كردند و در آن‌ بيابان‌ نه‌ آبي ‌بود و نه‌ هم‌ با ما آبي‌ وجود داشت‌، در اين‌ هنگام‌ مردم‌ نزد ابوبكر پدرم‌ رفتند وگفتند: آيا نمي‌بيني‌ كه‌ عائشه‌ چه‌ كرد؟ رسول‌ خداص و مردم‌ را معطل‌ ساخت‌، در حالي‌كه‌ در اينجا نه‌ آبي ‌است‌ و نه‌ مردم‌ آبي‌ به‌ همراه‌ دارند؟! پس‌ درحالي ‌كه ‌رسول‌ ص سرشان‌ را بر زانويم‌ نهاده‌ و به‌ خواب‌ رفته‌ بودند، ابوبكرt آمد وسرزنش‌كنان‌ به‌ من‌ گفت‌: رسول‌ خداص و مردم‌ را معطل‌ ساخته‌اي‌ درحالي‌كه‌ نه‌ در اينجا آبي‌ است‌ و نه‌ آنها آبي‌ به‌ همراه‌ دارند؟! و همين‌گونه‌ به‌ سرزنشم‌ ادامه ‌مي‌داد و مي‌گفت‌ آنچه‌ خدا خواسته‌ بود كه‌ بگويد، آن‌گاه‌ شروع‌ به‌ زدن‌ در پشت‌ من‌ كرد و چيزي‌ جز خواب‌ رسول‌ خداص بر روي‌ زانويم‌ مرا از تحرك‌ بازنمي‌داشت‌. در اين‌ اثنا رسول‌ خداص از خواب‌ برخاستند و حق‌ تعالي‌ آيه‌ تيمم‌ را نازل‌ كرد و مسلمانان‌ همه‌ تيمم‌ كردند. هم‌ در اين‌ وقت‌ اسيدبن‌ حضير گفت‌: اي‌ خانواده‌ ابوبكر! اين‌ اولين‌ بركت‌ شما نيست‌. آن‌گاه‌ شتري‌ را كه‌ من‌ سوار آن‌ بودم ‌از جا به‌ حركت‌ درآوردم‌ و گردن‌بند خود را در زير آن‌ يافتم».
 
ﯷ  ﯸ  ﯹ   ﯺ  ﯻﯼ  ﯽ  ﯾ  ﯿ  ﰀ  ﰁ  ﰂ  ﰃ  ﰄ  ﰅ  
«آيا به‌ كساني‌ كه‌ بهره‌اي‌ از كتاب‌ داده‌ شده‌اند» مراد يهوديان‌ اند «ننگريستي‌» به‌قلب‌ خويش‌؟ مراد از كتاب‌، تورات‌ است‌ «آنان‌ گمراهي‌ را مي‌خرند» و به‌ هدايت ‌بدل‌ مي‌كنند، چرا كه‌ بعد از روشن‌شدن‌ حجت‌ بر صحت‌ نبوت‌ پيامبر ما حضرت ‌محمدص و وجود بشارت‌ به‌ بعثت‌ ايشان‌ در تورات‌ و انجيل‌، هنوز هم‌ بر يهوديت ‌باقي‌ مانده‌اند «و مي‌خواهند كه‌ شما نيز راه‌ را گم‌ كنيد» يعني‌: آنان‌ به‌ گمراهي‌ خودشان‌ اكتفا نكرده‌ بلكه‌ مي‌خواهند كه‌ با كتمان‌ و انكار حق‌ و با نيرنگ‌هاي ‌ديگر، شما مؤمنان‌ را نيز از راه‌ حق‌ بدر برند تا به‌ محمدص كفر ورزيد.
 
ﭑ  ﭒ  ﭓﭔ  ﭕ  ﭖ  ﭗ  ﭘ  ﭙ  ﭚ  ﭛ
«و» اي‌ مؤمنان‌! «خدا به‌ دشمنان‌ شما داناتر است‌» و به‌ آنچه‌ كه‌ براي‌ شما از گمراهي‌ مي‌طلبند، پس‌ از آنان‌ بر حذرتان‌ مي‌دارد «و كافي‌ است‌ كه‌ خدا سرپرست ‌شما باشد و كافي‌ است‌ كه‌ خدا ياور شما باشد» يعني‌: كافي‌ است‌ كه‌ خداY كارساز و ياور شما بوده‌ و در جبهه‌ها و سنگرهاي‌ نبرد، نصرت‌تان‌ دهد، پس‌ به ‌ولايت‌ و نصرت‌ وي‌ اكتفا كنيد و ديگران‌ را به‌ ولايت‌ و نصرت‌ نطلبيد.
 
ﭜ  ﭝ  ﭞ  ﭟ  ﭠ  ﭡ  ﭢ  ﭣ   ﭤ  ﭥ  ﭦ  ﭧ  ﭨ  ﭩ  ﭪ  ﭫ   ﭬ  ﭭ  ﭮﭯ  ﭰ  ﭱ  ﭲ  ﭳ  ﭴ  ﭵ  ﭶ   ﭷ  ﭸ  ﭹ  ﭺ  ﭻ  ﭼ  ﭽ  ﭾ  ﭿ  ﮀ   ﮁ  ﮂ  ﮃ 
«برخي‌ از آنان‌ كه‌ يهودي‌ اند» يعني‌: اي‌ مؤمنان‌! خداY شما را بر يهوديان‌ معاند نصرت‌ مي‌دهد. همچنين‌ محتمل‌ است‌ كه‌ اين‌ عبارت‌ ابتداي‌ سخن‌ باشد، يعني‌: از يهوديان‌ گروهي‌ هستند كه‌ «كلمات‌ را از جاهاي‌ خود برمي‌گردانند» و ازجمله‌ اوصاف‌ رسول‌ اكرمص را از مواضع‌ آن‌ برداشته‌ و در عوض‌ كلماتي‌ ديگررا بجاي‌ آن‌ قرار مي‌دهند. يا مراد اين‌ است‌ كه‌: كلمات‌ را بر غيرتأويل‌ حقيقي‌ آن ‌تأويل‌ مي‌كنند «و مي‌گويند: شنيديم‌» سخن‌ تو را «و نپذيرفتيم‌» امر تو را. محتمل‌ است‌ كه‌ اين‌ سخن‌ را آهسته‌ گفته‌ باشند «و بشنو» كه‌ «ناشنوا گردي‌» اين ‌نفريني‌ از سوي‌ آنان‌ عليه‌ پيامبراكرم‌ص است‌ ـ مرگشان‌ باد كه‌ اين‌گونه‌ از حق‌برمي‌گردند! يا معناي‌: ﴿ﭦ  ﭧ  ﭨ اين‌ است‌: سخن‌ ما را بشنو و نشنيده ‌بگير. كه‌ اين‌ سخن‌، ظاهرا احتمال‌ مدح‌ و ذم‌ هر دو را دارد، مدح‌ به‌ اين‌ معني‌كه‌: گوش‌ تو سخن‌ ناخوش‌ را نشنود و ذم‌ به‌ اين‌ معني‌ كه‌: اي‌ كاش‌ ناشنوا گردي‌! ﴿: يعني‌: به‌ ما التفات‌ كن‌.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[5] و اين‌ سخن‌ را «با پيچانيدن‌ زبان‌ خود» مي‌گويند. يعني‌ دشنام‌ خويش‌ را طوري‌ در لفافه‌ سخن‌ در هم‌ مي‌آميزند كه‌ كسي‌ به‌حقيقت‌ مرادشان‌ پي‌ نبرد. آري‌! با زبان‌بازي‌ از گفتن‌ حق‌ طفره ‌رفته‌ و از خبث‌ وپليدي‌اي‌ كه‌ دارند زبان‌هايشان‌ را با تعريض‌ و كنايه‌ به‌سوي‌ چيزهايي‌ برمي‌گردانند و كج‌ مي‌سازند كه‌ در دلهايشان‌ پنهان‌ داشته‌اند «و به ‌قصد طعنه ‌زدن‌ در دين‌» اين‌ سخن‌ را مي‌گويند زيرا چنين‌ استدلال‌ مي‌كنند كه‌: اگر او پيامبر بود، قطعا مي‌دانست‌ كه‌ ما با گفتن‌ (راعنا) او را دشنام‌ مي‌دهيم‌! كه‌ خداي‌ سبحان‌ با آگاه‌ ساختن‌ پيامبر خويشص از اين‌ امر، اين‌ استدلالشان‌ را بي‌اثر گردانيد «و اگر آنان ‌مي‌گفتند: شنيديم‌» سخنت‌ را «و فرمان‌ برديم‌» از دستورت‌ «و بشنو» آنچه‌ راكه‌ ما مي‌گوييم‌ «وبه‌ ما بنگر» يعني‌: اگر آنان‌ به‌جاي‌ (اسمع‌ غير مسمع‌: بشنو ونشنيده‌ بگير)، مي‌گفتند: (اسمع‌: بشنو)، و اگر به‌جاي‌ (راعنا) كه‌ در زبان‌ عبري‌ دشنام‌ است‌، مي‌گفتند: (انظرنا: در كار ما بنگر)؛ «قطعا براي‌ آنان‌ بهتر» بود از آنچه‌ گفتند «و درست‌تر بود» يعني‌: اين‌ در نزد خداوندY درست‌تر و استوارتر و بهتر از سخن‌ اولشان‌، يعني‌ جمله‌: ﴿ﭤ  ﭥ  ﭦ  ﭧ  ﭨ  ﭩ بود، «ولي‌» آنان‌ راه‌ و روش‌ درستي‌ را در پيش‌ نگرفتند و از همين‌ رو «خدا آنان‌ را به‌ سبب‌ كفرشان‌ لعنت‌ كرده‌ است‌» يعني‌: از رحمت‌ خويش‌ طردشان‌ نموده‌ است‌ «و درنتيجه‌ ايمان‌ نمي‌آورند مگر اندكي‌» و آن‌ عبارت‌ است‌ از: ايمانشان‌ به‌ بعضي‌ از كتابهاي‌ آسماني‌ و به‌ بعضي‌ از پيامبران‌ الهي‌، نه‌ به‌ كتب‌ و پيامبران‌ ديگر. يا معني‌ اين‌ است‌: فقط اندكي‌ از آنان‌ ايماني‌ راستين‌ مي‌آورند.
تفسیر سوره نساء آیات(37 الی 42)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
تفسیر سوره نسا آیات 34الی 57 1

 
ﯛ  ﯜ  ﯝ   ﯞ  ﯟ  ﯠ   ﯡ  ﯢ  ﯣ   ﯤ  ﯥﯦ  ﯧ  ﯨ   ﯩ  ﯪ  ﯫ
همچنان‌ خداوند متعال‌ دوست‌ ندارد: «همان‌ كساني‌ را كه‌ بخل‌ مي‌ورزند» درآنچه‌ كه‌ در دست‌ دارند و بنابراين‌، از اداي‌ حقوق‌ خود سرباز مي‌زنند «و مردمان‌ را به‌ بخل‌ مي‌فرمايند» گويي‌ آنان‌ از جود و سخاوت‌ ديگران‌ در مال‌ و دارايي‌شان‌ نيز احساس‌ انزجار و دلتنگي‌ مي‌كنند! و اين‌ نهايت‌ خست‌ و پستي‌ و حماقت‌ و ناداني‌ و بي‌حيايي‌ و اوج‌ زشتي‌ و فرومايه‌گي‌ طبع‌ است‌ «و» همان‌ كساني‌ كه ‌«آنچه‌ را خداوند از فضل‌ خويش‌ بدانها ارزاني‌ داشته‌، پوشيده‌ مي‌دارند» يعني‌: به‌ فقر و مسكنت‌ تظاهر مي‌كنند تا نيازمندان‌ به‌ برخورداري‌هايشان‌ پي‌ نبرند. درحديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌: «خداوند چون‌ بر بنده‌اي‌ نعمتي‌ مي‌دهد، دوست‌ دارد كه‌ اثر آن‌ نعمت‌ بر وي‌ هويدا گردد». «و براي‌ كافران‌ عذابي‌ خواركننده‌ آماده‌ كرده‌ايم‌» كه‌ به‌وسيله‌ آن‌ در آخرت‌ خوار و بي‌مقدارشان‌ مي‌گردانيم‌.
 
ﭑ  ﭒ  ﭓ  ﭔ  ﭕ  ﭖ  ﭗ   ﭘ  ﭙ  ﭚ   ﭛﭜ  ﭝ  ﭞ  ﭟ  ﭠ  ﭡ  ﭢ   ﭣ  ﭤ 
«و» حق‌ تعالي‌ دوست‌ ندارد «كساني‌ را كه‌ اموالشان‌ را براي‌ نمايش‌، پيش‌ چشم ‌مردمان‌ مي‌بخشند» و مي‌خواهند به‌ مردم‌ چنين‌ وانمود كنند كه‌ سخي‌ و بخشنده‌اند تا به‌ كرم‌ و دهش‌ مشهور شده‌ و ميان‌ مردم‌ به‌ آن‌ فخر و مباهات‌ ورزند. و آنان ‌منافقان‌ يا كافران‌اند، به‌ دليل‌ اين‌ جمله‌: «و به‌ الله و روز قيامت‌، معتقد نيستند. و هر كه‌ شيطان‌ قرين‌ او باشد» قرين‌: يار و همنشين‌ است‌ «پس‌ وي‌ چه‌ بدهمدمي‌است‌» زيرا شيطان‌ همدمش‌ را به‌ ورطه‌هاي‌ هلاك‌ درافگنده‌، او را به‌ بخل‌، فخرفروشي‌، خودستايي‌ و بخشش‌ مال‌ با هدف‌ نمايش‌ و ريا و شهرت‌ دستور مي‌دهد و با اين‌ كار از پاداش‌ انفاق‌ مال‌ در راه‌ حق‌ محرومش‌ گردانيده‌ و درعين‌حال‌ با انفاق‌ مال‌ وي‌ در راه‌ باطل‌، مالش‌ را نيز بر وي‌ تلف‌ مي‌گرداند، پس ‌رفيق‌ و همدمي‌ اين‌چنين‌، بسيار بدهمدمي‌ است‌! در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌: «صاحب‌ مالي‌ كه‌ مالش‌ را به‌خاطر آن‌ انفاق‌ و صدقه‌ مي‌كند تا به‌ او گفته‌ شود كه‌: فلان‌ فردي‌ بخشنده‌ است‌، در زمره‌ اولين‌ سه‌ تني‌ است‌ كه‌ آتش‌ در روز قيامت ‌برآنان‌ شعله‌ور مي‌شود».
 
ﭥ  ﭦ ﭧ ﭨ  ﭩ  ﭪ   ﭫ ﭬ  ﭭ  ﭮ  ﭯﭰ  ﭱ ﭲ  ﭳ  ﭴﭵ
«و اگر به‌ خدا و روز بازپسين‌ ايمان‌ مي‌آوردند و از آنچه‌ خدا به‌ آنان‌ روزي‌ داده‌، انفاق ‌مي‌كردند، چه‌ زياني‌ برايشان‌ داشت‌ ؟ و خدا به‌» كار و كردار «آنان‌ داناست‌» و آنان ‌را به‌ حالشان‌ رها نمي‌كند.
 
ﭶ  ﭷ  ﭸ   ﭹ   ﭺﭻﭼ  ﭽ  ﭾﭿ  ﮀ  ﮁﮂ ﮃﮄ  ﮅﮆ 
«و هرآينه‌ خداوند به‌ وزن‌ ذره‌اي‌ ستم‌ نمي‌كند» ذره‌: واحد «ذر» است‌ و ذر عبارت‌ است‌ از: مورچه‌ بسيار ريز و كوچك‌. بعضي‌ گفته‌اند: هر جزء از اجزاي ‌غبار و گرد، يك‌ ذره‌ است‌. امروزه‌ به‌ يك‌ واحد اتم‌ كه‌ با چشم‌ عادي‌ ديده ‌نمي‌شود، نيز «ذره» مي‌گويند. يعني‌: خداوند از ثواب‌ اعمالشان‌ چيزي‌ كم‌ نمي‌كند و در عذاب‌ گناهانشان‌ هموزن‌ ذره‌اي‌ نمي‌افزايد، چه‌ رسد به‌ مافوق‌ آن‌.در حديث‌ شريف‌ طولاني‌ شفاعت‌ آمده‌ است‌: «... آن‌گاه‌ خداي‌ عزوجل‌ خطاب‌ به‌فرشتگان‌ مي‌فرمايد: برگرديد و كسي‌ را كه‌ در قلب‌ وي‌ به‌ اندازه‌ همسنگ‌ دانه‌سپندي‌ از ايمان‌ يافتيد، از دوزخ‌ بيرون‌ آوريد». در روايت‌ ديگري‌ آمده‌ است‌: «به‌ مقدار پايين‌ترين‌ پايين‌ترين‌ پايين‌ترين‌ هموزن‌ ذره‌اي‌ از ايمان‌... پس‌ فرشتگان ‌خلقي‌ بسيار را از دوزخ‌ بيرون‌ مي‌آورند». آن‌گاه‌ راوي‌ حديث‌ فرمود: اگر مي‌خواهيد آيه‌: ﴿ﭶ  ﭷ  ﭸ   ﭹ   ﭺ  ﭻ  را بخوانيد.
«و اگر آن‌» ذره‌ «عمل‌ نيكي‌ باشد، دوچندانش‌ مي‌كند» به‌ مراتب‌ بسيار و آن‌ راچند و چندين‌ برابر مضاعف‌ مي‌سازد، چنان‌كه‌ در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌: «همانا خداوند پاداش‌ يك‌ حسنه‌ را به‌ دوهزار برابر مضاعف‌ مي‌گرداند». اما حق‌ تعالي ‌كيفر گناه‌ و بدي‌ را دوچندان‌ نمي‌سازد «و از نزد خويش‌ پاداشي‌ بزرگ‌ مي‌بخشد» به‌صاحبان‌ اعمال‌ نيك‌.
 
ﮇ  ﮈ    ﮉ  ﮊ  ﮋ           ﮌ  ﮍ      ﮎ  ﮏ  ﮐ  ﮑ  ﮒ  ﮓ
«پس‌ حالشان‌ چگونه‌ باشد آن‌گاه‌ كه‌ از هر امتي‌ گواهي‌ آوريم‌؟» يعني‌: حال‌ و روز اين‌ كافران‌ چگونه‌ خواهد بود آن‌گاه‌ كه‌ از هر امتي‌ عليه‌ آنان‌ گواهي‌ به‌ ميدان‌آوريم‌؟ البته‌ اين‌ گواهان‌ از كساني‌ هستند كه‌ آنها را به‌سوي‌ خداي‌ عزوجل‌فراخوانده‌ و عهد الهي‌ را به‌ آنان‌ يادآوري‌ كرده‌اند، اما آنان‌ در پاسخ‌، راه‌ انكار واعراض‌ را در پيش‌ گرفته‌اند. پس‌ گواهان‌، انبياي‌ عظام‌: اند كه‌ در روز قيامت‌ برامتهايشان‌ گواهي‌ مي‌دهند «و تو را بر آنان‌ گواه‌ آوريم‌» يعني‌: اي‌ محمدص! تو رابر كساني‌ كه‌ پيام‌ الهي‌ را به‌ آنان‌ ابلاغ‌ كرده‌اي‌، گواه‌ مي‌آوريم‌ تا بر مؤمنان‌ به‌ايمانشان‌، بر كافران‌ به‌ كفرشان‌ و بر منافقان‌ به‌ نفاقشان‌ گواهي‌ دهي‌. در حديث‌ شريف ‌به‌ روايت‌ ابن‌مسعودt آمده‌ است‌ كه‌ گفت‌: رسول‌ خداص به‌ من‌ فرمودند: «برمن‌ قرآن بخوان‌! گفتم‌: يا رسول‌ ا ، من‌ بر شما قرآن‌ بخوانم‌ درحالي‌كه‌ قرآن‌ برشما نازل‌ شده‌ است‌؟ فرمودند: آري‌! من‌ دوست‌ دارم‌ كه‌ قرآن‌ را از ديگران‌بشنوم‌. پس‌ سوره‌ «نساء» را خواندم‌ تا چون‌ به‌ اين‌ آيه‌ رسيدم‌: ﴿ﮇ  ﮈ ﮉ  ﮊ  ﮋ  ﮌ ﮍ      ﮎ  ﮏ  ﮐ  ﮑ ﮒ ﮓ فرمودند: ديگر كافي‌ است‌. در اين‌ اثنا متوجه‌ شدم‌ كه‌ چشمان‌ آن‌ حضرت‌ص از اشك‌ لبريز شده‌ است».
 
ﮔ  ﮕ  ﮖ ﮗ ﮘ  ﮙ  ﮚ  ﮛ  ﮜ  ﮝ  ﮞ   ﮟ   ﮠ  ﮡ  ﮢ 
«آن‌ روز، آنان‌ كه‌ كفر ورزيده‌اند و از پيامبر نافرماني‌ كرده‌اند، آرزو مي‌كنند كه‌ اي ‌كاش‌ زمين‌ بر آنان‌ هموار گردد» يعني‌: آرزو مي‌كنند كه‌ اي‌ كاش‌ زمين‌ بشكافد وآنان‌ در آن‌ فرو روند، سپس‌ خاك‌ بر آنان‌ به‌ همان‌ شكل‌ اول‌ خود هموار گردد وهيچ‌ نام‌ و نشاني‌ از آنان‌ باقي‌ نماند تا به‌ مكافات‌ عمل‌ خويش‌ دچار نشوند «ونمي‌توانند هيچ‌ سخني‌ را از خداوند پنهان‌ كنند» بلكه‌ رازهايشان‌ همه‌ بر وي‌ آشكار و ارائه‌ شده‌ است‌ و سخناني‌ كه‌ در ميان‌ خويش‌ ردوبدل‌ كرده‌اند، به‌ نزد وي‌ معلوم ‌است‌ و بر نهان‌ كردن‌ آن‌ از آن‌ رو توانا نيستند كه‌ اندامهايشان‌ بر ضدشان‌ گواهي‌مي‌دهد.
تفسیر سوره نساء آیات(34 الی 36)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
تفسیر سوره نسا آیات 34الی 57 1
ﭑ  ﭒ  ﭓ  ﭔ  ﭕ  ﭖ  ﭗ  ﭘ    ﭙ  ﭚ  ﭛ  ﭜ  ﭝ  ﭞﭟ  ﭠ   ﭡ  ﭢ  ﭣ  ﭤ  ﭥ  ﭦﭧ  ﭨ  ﭩ   ﭪ  ﭫ  ﭬ  ﭭ  ﭮ     ﭯﭰ  ﭱ  ﭲ  ﭳ  ﭴ  ﭵ  ﭶﭷ   ﭸ    ﭹ  ﭺ            ﭻ  ﭼ  ﭽ
«مردان‌ بر زنان‌ قيم‌اند» ابن‌كثير در تفسير (قوامون‌...) مي‌گويد: «يعني‌: مرد رئيس‌ زن‌، بزرگ‌ و حاكم‌ او و مؤدب‌ اوست‌ ـ اگر كژروي‌ پيشه‌ كرد ـ بنابراين‌، بر زنان‌ است‌ تا از مردان‌ در امور پسنديده‌ و معروفي‌ كه‌ به‌ ايشان‌ دستور مي‌دهند، اطاعت‌ كنند». اين‌ رياست‌ مرد بر زن‌ «به‌سبب‌ آن‌ است‌ كه‌ الله برخي‌ آدميان‌ را بر برخي‌ برتري‌ داده‌ است‌» يعني‌: مردان‌ به‌ خاطر آن‌ مستحق‌ اين‌ مزيت‌ شدند كه ‌خداي ‌عزوجل‌ ايشان‌ را به‌ اوصافي‌ در عقل‌ و جسمشان‌ بر زنان‌ برتري‌ بخشيده‌ است ‌تا بدانجا كه‌ از ميان‌ آنان‌ خلفا و حكام‌ و امرا و جهادگران‌ برمي‌خيزند. همچنان‌ فضيلت‌ مردان‌ برزنان‌ در امور ديگري‌ است‌ كه‌ زنان‌ در آن‌ امور، شايستگي‌ وتوانايي‌ كاملي‌ ندارند، چون‌ كامل‌ بودن‌ روزه‌ و نماز مردان‌ و چون‌ نبوت‌، خلافت‌، امامت‌، اذان‌، خطبه‌، جماعت‌، جمعه‌، گواهي‌ در حدود و قصاص‌، مالك‌ بودن‌ نكاح‌ و طلاق‌ و ثابت‌ شدن‌ نسب‌ از آنان‌. اين‌ سبب‌ اول‌ «قواميت» مردان‌ بر زنان ‌بود، سبب‌ دوم‌ اين‌ است‌: «و نيز به‌سبب‌ آن‌ كه‌ مردان‌ از اموال‌ خويش‌» بر زنان ‌«خرج‌ كردند» و مي‌كنند. يعني‌: مهر و نفقه‌ بر دوش‌ مردان‌ است‌. اين‌ آيه‌، دليل ‌وجوب‌ پرداخت‌ نفقه‌ زنان‌ از سوي‌ مردان‌ مي‌باشد.
اما در عصر حاضر، برخي‌ از مردم‌ كوتاه‌نظر و سطحي‌ بين‌، قضيه‌ «قوامت» مرد بر زن‌ را به‌ معارضه‌ كشانده‌ و به‌ اين‌ استدلال‌ واهي‌ تكيه‌ مي‌كنند كه‌ در برخي‌از دولتها، زنان‌ به‌ رياست‌ و حاكميت‌ رسيده‌ و اعتبار و جايگاه‌ بلندي‌ را احراز نموده‌اند. پاسخ‌ اين‌ است‌ كه‌: قاعدتا در چنان‌ احوال‌ و اوضاعي‌، نتايج‌ برآمده‌ از حاكميت‌ زنان‌ را بايد ـ نه‌ فقط در كوتاه‌مدت‌، بلكه‌ در كوتاه‌ مدت‌ و بلندمدت‌ هر دو ـ مورد ارزيابي‌ قرار داد و آن‌گاه‌ قضاوت‌ كرد. «پس‌ زنان‌ شايسته‌» ونيكوكار، «فرمانبردارند» براي‌ خدا و براي‌ شوهرانشان‌ و برپا دارنده‌ حقوقي ‌هستند كه‌ رعايت‌ آن‌ براي‌ آنها واجب‌ است؛ اعم‌ از حقوق‌ خدا و حقوق‌ شوهرانشان‌ «و نگاه‌دارنده‌اند واجب‌ غيابت‌ را» يعني‌: هر آنچه‌ را كه‌ حفظ آن‌ در هنگام‌ غياب‌ شوهرانشان‌ بر آنان‌ واجب‌ است‌، حفظ مي‌كنند، از جمله‌: حفظ و نگه‌داشت‌ نفس‌ خويش‌، حفظ پاكدامني‌ خويش‌ و حفظ فرزندان‌ شوهر و خانه‌ و اموال‌ و اسرار وي‌. در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌اكرم‌ص فرمودند:«بهترين‌ زنان‌، زني‌ است‌ كه‌ چون‌ به‌سوي‌ وي‌ بنگري‌، تو را شاد سازد و چون‌ به‌وي‌ دستور دهي‌، از تو فرمان‌ برد و چون‌ از وي‌ غايب‌ شوي‌، تو را حفظ كند درنفس‌ خويش‌ و مال‌ تو». بلي‌! زنان‌ شايسته‌ نگهدارنده‌ اين‌ امورند «به‌ نگاه‌داشت‌الله» يعني‌: حفظ و نگهداري‌ امور فوق‌ در غياب‌ شوهر از سوي‌ زنان‌، به‌ سبب‌ حفظ الهي‌ و ياري‌ و توفيق‌ وي‌ است‌ «و زناني‌ را كه‌ از نشوزتشان‌ بيم‌ داريد» نشوز: سركشي‌ و نافرماني‌ و برتري‌جويي‌ بر شوهر است‌. اعراب‌ مي‌گويند: «نشزت ‌المرأه‌: زن‌ بر شوهرش‌ گردنكشي‌ كرد»، يعني‌ از امرش‌ اطاعت‌ نكرد، از تمكين ‌(مباشرت‌ جنسي) در برابر وي‌ بدون‌ عذري‌ سر باز زد، بدون‌ اجازه‌ شوهرش‌ ازخانه‌ بيرون‌ رفت‌ و مانند اين‌ از امور «پس‌» در برخورد با چنين‌ زنان‌ ناشزه‌اي‌، نخست‌ «پندشان‌ دهيد» يعني‌: آنچه‌ را كه‌ خداي‌ عزوجل‌ بر عهده‌ آنان ‌نهاده‌است؛ از اطاعت‌ شوهر، حسن‌ معاشرت‌ و ديگر واجبات‌ ذمه‌ آنان‌ رابه ‌يادشان‌ آوريد و نصيحتشان‌ كرده‌ به‌ پذيرش‌ اين‌ امور ترغيب‌ و از عواقب‌ سركشي‌ و نشوزت‌ بيمشان‌ دهيد. و اين‌ اولين‌ راه‌ حل‌ است‌.
در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌: «اگر من‌ كسي‌ را دستوردهنده‌ مي‌بودم‌ كه‌ براي‌ كسي‌ سجده‌ كند، بي‌گمان‌ زن‌ را دستور مي‌دادم‌ كه‌ براي‌ شوهرش‌ سجده‌ كند ـ به ‌سبب‌ حق‌ بزرگي‌ كه‌ شوهر بر ذمه‌ وي‌ دارد». «و سپس‌» دومين‌ راه‌ حل‌ اين‌است‌ كه‌: «آنان‌ را در خوابگاهها ترك‌ كنيد» يعني‌: از خوابگاههايشان‌ دوري‌ كنيد وآنان‌ را در زير روانداز (لحاف) خويش‌ جاي‌ ندهيد. اين‌ تعبير، كنايه‌ از عدم ‌آميزش‌ جنسي‌ با آنان‌ است‌. بعضي‌ گفته‌اند: دوري‌گزيدن‌ در خوابگاه‌ آن‌ است ‌كه‌ شوهر در بستر خواب‌ به‌ وي‌ پشت‌ كند «و» اگر اين‌ هم‌ تأثير نكرد، پس‌ سومين ‌راه‌ حل‌ اين‌ است‌ كه‌: «آنان‌ را بزنيد» چنان‌ زدني‌ كه‌ به ‌قصد تأديب‌ و اصلاحشان ‌باشد، نه‌ زدني‌ سخت‌ و گزنده‌ و آزاردهنده‌. خاطرنشان‌ مي‌شود كه‌ سنت‌رسول‌اكرم‌ص اين‌ زدن‌ را مقيد به‌ آن‌ نموده‌ است‌ كه‌ با نرمي‌ و ملايمت‌ باشد، به‌ طوري‌ كه‌ به‌ نقص‌ عضوي‌ در وي‌ نينجامد و اثري‌ از خود بر جاي‌ نگذارد «پس ‌اگر از شما اطاعت‌ كردند» چنان‌ كه‌ بايد و شايد و سركشي‌ و نشوزت‌ را فروگذاشتند «ديگر بر آنها هيچ‌ راهي‌ را نجوييد» به‌ چيزي‌ از گفتار، يا كرداري‌ كه‌ آنان‌ را ناخوش‌ آيد، پس‌ آنان‌ را به‌ عشق‌ورزي‌ و محبت‌ نسبت‌ به‌ خود مجبور و مكلف ‌نگردانيد، كه‌ اين‌ در اختيارشان‌ نيست‌، لذا بهانه‌جويي‌ و زياده‌روي‌ نكنيد «بي‌گمان‌ خدا بلند مرتبه‌ بزرگ‌ است‌» پس‌ بدانيد كه‌ قدرت‌ خداوند بر شما بزرگتر از قدرت‌ شما بر زنانتان‌ مي‌باشد بنابراين‌، بر آنان‌ ستم‌ نكنيد و قدرت ‌خداي‌ متعال‌ را بر خود به‌ياد آوريد زيرا قدرت‌ او فوق‌ همه‌ قدرتهاست‌.
 
ﭾ  ﭿ  ﮀ   ﮁ  ﮂ  ﮃ  ﮄ  ﮅ  ﮆ  ﮇ  ﮈ  ﮉ         ﮊ  ﮋ    ﮌ  ﮍ  ﮎﮏ  ﮐ    ﮑ  ﮒ           ﮓ  ﮔ    ﮕ 
اين‌ حالت‌ اول‌ بود كه‌ نشوز و نفور و ناسازگاري‌ در آن‌ از سوي‌ زن‌ است‌. اينك‌ حالت‌ دوم‌ را در اين‌ آيه‌ بيان‌ مي‌كند: «و» اي‌ اولياي‌ امور و اي‌ قضات‌ و حكام‌ شرع‌! «اگر از بالا گرفتن‌ اختلاف‌ ميان‌ آنان‌» يعني‌: ميان‌ زن‌ و شوهر «بيمناك ‌بوديد، پس‌ بفرستيد» به‌سوي‌ زن‌ و شوهر «داوري‌ از خانواده‌ مرد و داوري‌ از خانواده ‌زن‌ را» چنان‌ داوراني‌ را كه‌ از نظر عقل‌ و دين‌ و انصاف‌، به‌ حكميت‌ و داوري ‌ميان‌ آن‌ دو شايستگي‌ داشته‌ باشند. در اينجا خداوند متعال‌ مشخص‌ مي‌سازد كه‌ داوران‌ بايد از خانواده‌ و خويشان‌ مرد و زن‌ باشند، چرا كه‌ خانواده‌ مرد و زن‌، به ‌احوال‌ آنان‌ آشناتر، رازهاي‌ خصوصي‌ و محرم‌ آنان‌ را نگه‌دارنده‌تر و بر ايجاد فضاي‌ صلح‌ و سازگاري‌ ميان‌ آن‌ دو و سامان‌يافتن‌ مجدد كار و بار زندگي‌مشتركشان‌ مشتاق‌ترند. البته‌ تعيين‌ داوران‌ فقط در زماني‌ است‌ كه‌ روابط ميان‌ زن‌ وشوهر، به‌گونه‌اي‌ پيچيده‌ و نابسامان‌ باشد كه‌ طرف‌ ناحق‌ در ميان‌ آنها مشخص‌نگردد، اما اگر طرف‌ ناحق‌ شناخته‌ شده‌ بود، در اين‌ حالت‌، حق‌ طرف‌ ديگر قطعا از وي‌ گرفته‌ مي‌شود.
آري‌! بر داوران‌ است‌ كه‌ كوشش‌ مقدورشان‌ را در اصلاح‌ ميان‌ زن‌ و شوهر به ‌خرج‌ دهند، پس‌ اگر بر اين‌ اصلاح‌ قادر بودند، به‌ مقتضاي‌ آن‌ حكم‌ مي‌كنند، به ‌اين‌ ترتيب‌ كه‌ در صورت‌ مقصر بودن‌ مرد؛ وي‌ را از آزار زنش‌ بازداشته‌ و در عين‌حال‌ وي‌ را به‌ پرداخت‌ نفقه‌ ملزم‌ مي‌كنند. و اگر زن‌ مقصر بود؛ مانع‌ انفاق‌ بر وي ‌مي‌شوند. يا مانند اين‌ از فيصله‌هايي‌ كه‌ بعد از بررسي‌ مشكلات‌ ميان‌ آن‌دو، دركار داوري‌ خويش‌ اعمال‌ مي‌نمايند. ولي‌ اگر اصلاح‌ ميان‌ زن‌ و شوهر از توان ‌داوران‌ خارج‌ بود و آنها در نتيجه‌گيري‌شان‌ به‌ اين‌ حقيقت‌ رسيدند كه‌ ديگر ادامه ‌اين‌ زندگي‌ مشترك‌ به‌طور سالم‌ و طبيعي‌ آن‌ ممكن‌ نيست‌ و بايد آن‌دو از هم‌ جدا شوند، در اين‌ صورت‌، مي‌توانند ميان‌ آنها دوري‌ و جدايي‌ افگنند.
علما اجماع‌ دارند بر اين‌ كه‌ فيصله‌ داوران‌ در امر جمع‌نمودن‌ ميان‌ زن‌ و شوهر نافذ است‌. ولي‌ فيصله‌ آنها در تفريق‌ و جدايي‌افگندن‌، به‌ نزد جمهور علما نافذ، اما از نظر احناف‌ نافذ نيست‌ زيرا احناف‌ برآنند كه‌ داوران‌ صلاحيت‌ جمع‌كردن‌ را دارند، نه‌ صلاحيت‌ جدايي‌افگندن‌ را و در صورتي‌ كه‌ قادر به‌ جمع‌كردن‌ و ايجاد سازش‌ و تفاهم‌ ميان‌ آن‌ دو نبودند، قضيه‌ را به‌ قاضي‌ ارجاع‌ دهند، لذا تفريق‌ ميان ‌آن‌دو، جز به‌ حكم‌ قاضي‌ انجام‌ نمي‌گيرد. «اگر داوران‌ اصلاح‌» ميان‌ زن‌ و شوهر «را بخواهند» و نيت‌ آنها در اين‌ مورد، نيتي‌ صادقانه‌ و دلسوزانه‌ باشد «خداوند ميان‌ آن‌دو» يعني‌: ميان‌ زن‌ و شوهر «سازگاري‌ مي‌دهد» تا به‌ الفت‌ و حسن‌معاشرت‌ بازگشته‌ و به‌ زندگي‌ مشتركشان‌ سروساماني‌ دوباره‌ بدهند. اما اگر داوران‌ در كار داوريشان‌ با يك‌ديگر اختلاف‌ كردند، حكم‌ آنها ـ به‌ اجماع‌ علما ـ نافذ نيست‌ «هرآينه‌ خداوند دانا و آگاه‌ است‌» داناست‌ به‌ اراده‌ داوران‌ و آگاه‌ است‌ به‌كسي‌ ـ از زن‌ يا شوهر ـ كه‌ ستمگر مي‌باشد.
 
ﮖ  ﮗ  ﮘ  ﮙ  ﮚ  ﮛ  ﮜﮝ  ﮞ   ﮟ  ﮠ  ﮡ  ﮢ  ﮣ ﮤ ﮥ ﮦ ﮧ ﮨ ﮩ ﮪ ﮫ  ﮬ  ﮭ  ﮮ  ﮯﮰ  ﮱ  ﯓ  ﯔ  ﯕ  ﯖ   ﯗ  ﯘ  ﯙ  ﯚ
«و خدا را بپرستيد و چيزي‌ را با او شريك‌ نگردانيد» در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌ خداص به‌ معاذبن‌ جبل‌ فرمودند: «آيا مي‌داني‌ كه‌ حق‌ خداوند بربندگان‌ چيست‌؟ معاذ گفت‌: خدا و رسولش‌ داناترند. فرمودند: اين‌ كه‌ او رابپرستند و چيزي‌ را با او شريك‌ نياورند. سپس‌ فرمودند: آيا مي‌داني‌ كه‌ اگر اين‌كار را كردند، حق‌ بندگان‌ بر خدا چيست‌؟ حق‌ آنان‌ اين‌ است‌ كه‌ ايشان‌ راعذاب‌ نكند». پس‌ اولين‌ امر و اولين‌ فريضه؛ همانا معرفت‌ خداوند متعال‌، خواندن ‌وي‌ به‌يگانگي‌، طاعت‌ وي‌، و عدم‌ شرك ‌آوردن‌ به‌ وي‌ در شأن‌ الوهيت‌ و ربوبيت‌ وي‌ است‌ «و به‌ پدر و مادر احسان‌ كنيد» در سخن‌ و عمل‌ و انفاق‌ بر آنان‌ در هنگام ‌نيازشان‌ «و به‌ خويشان‌ و يتيمان‌ و مسكينان‌» نيز احسان‌ كنيد. تفسير آن‌ در سوره‌بقره‌ «آيه‌/177» گذشت‌ «و به‌ همسايه‌ خويشاوند» نيز احسان‌ كنيد. او كسي‌ است‌ كه ‌به‌ همراه‌ همسايگي‌ در مسكن‌، به‌ انسان‌ نزديكي‌ نسبي‌ نيز داشته‌ باشد. يا مراد از: ﴿ﮤ   ﮥ  ﮦ همسايه‌ نزديك‌ و ديوار به‌ ديوار است‌. «و به‌ همسايه‌ بيگانه‌» يعني‌: بيگانه‌ و اجنبي‌، يا همسايه‌ دور نيز احسان‌ كنيد. بعضي‌ گفته‌اند: مراد از آن‌، همسايه‌ يهودي‌ و نصراني‌ است‌. خاطرنشان‌ مي‌شود كه‌ حق‌ همسايه‌ به‌ حسب‌ نزديكي‌ و دوري‌ منزل‌ وي‌ تفاوت‌ پيدا مي‌كند، پس‌ به‌ هراندازه‌ كه‌ منزلش‌ دورتر باشد؛ حق‌ وي‌ هم‌ ضعيف‌تر مي‌شود و به‌ هراندازه‌ كه‌ منزلش‌ نزديكتر باشد، حق ‌وي‌ هم‌ قوي‌تر مي‌شود. در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌اكرمص درباره‌ حق ‌همسايه‌ فرمودند: «جبرئيل‌ پيوسته‌ به‌ من‌ درباره‌ همسايه‌ سفارش‌ مي‌كرد تا بدانجا كه‌ گمان‌ بردم؛ همسايه‌ از همسايه‌ ارث‌ مي‌برد».
«و» احسان‌ كنيد «به‌ هم‌نشين‌ در پهلو نشسته‌» يعني‌: به‌ همسر، به ‌رفيق‌ سفر و به‌ رفيق‌ اقامت‌ در تحصيل‌ علم‌، يا آموزش‌ صنعت‌، يا انجام‌ تجارت‌، يا مانند اينها «و» احسان‌ كنيد به‌ «ابن‌السبيل‌» يعني‌: به‌ مسافري‌ كه‌ به‌طور گذرا از نزد شما مي‌گذرد، پس‌ بر مقيم‌ است‌ تا به‌ مسافر احسان‌ كند. سبيل‌: يعني‌: راه‌. بعضي‌گفته‌اند: مراد از آن‌، مسافر در راه‌مانده‌اي‌ است‌ كه‌ توشه‌ راهش‌ تمام‌ شده‌ باشد. به‌ قولي‌ ديگر: مراد از آن‌ ميهمان‌ است‌ «و» احسان‌ كنيد «به‌ آن‌ كسي‌ كه‌ دست ‌شما مالك‌ وي‌ شده‌» و ايشان‌ غلامان‌ و كنيزان‌ اند، چنان‌كه‌ رسول‌ خداص دستور دادند كه‌ غلامان‌ و كنيزان‌ بايد از همان‌ غذايي‌ اطعام‌ شوند كه‌ مالك‌ آنان‌ مي‌خورد و از همان‌ لباسي‌ پوشانده‌ شوند كه‌ مالك‌ آنان‌ مي‌پوشد. همچنين‌ در حديث‌ شريف‌آمده‌ است‌: «برده‌ مستحق‌ غذا و پوشاك‌ خويش‌ است‌ و از كار جز به‌ حد توان‌ خود مكلف‌ ساخته‌ نشود». «هرآينه‌ الله دوست‌ ندارد كسي‌ را كه‌ مختال‌» يعني‌: متكبر و بي‌پروا و بي‌ملاحظه‌ باشد بر مردم‌ و بر همسايگان‌ خويش‌ «و فخرفروش ‌باشد» فخر: خود ستايي‌، برشمردن‌ مناقب‌ و افتخارات‌ خويش‌ و گردن‌فرازي‌ و خود بزرگ‌نمايي‌ است‌. اما اگر كسي‌ نعمت‌هاي‌ حق‌ تعالي‌ را بر خود به‌ منظور اعتراف‌ به‌ فضل‌ وي‌، برشمرد، او شكرگزار است‌ و به‌ واجب‌ شكر حق‌ تعالي‌ قيام ‌ورزيده‌، لذا سزاوار نكوهش‌ نيست‌ ـ چنان‌كه‌ در آيه‌ بعد آمده‌ است‌.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  تفسیر های قرآن
  ترتیب و چینش سوره های قرآن بر چه اساسی است؟
  معنای اسامی سوره های قرآن کریم به فارسی
  احاديث معصومين عليهم السلامادعيه و اذكار دعای عافيت و سلامت – فضيلت سوره واقعه
  دعوت سوره يس شريفه برای افزایش رزق ومال
  چه کسی نام سوره هارا انتخاب نمود؟
  خواص بعضي از سوره های قرآن
  فضیلت تلاوت سوره های قرآن
  قرآن شناسی(آشنایی با سوره های قرآن)
  فضیلت و خواص سوره ص

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان