منزل اول، از ظهور نشانه های رستاخیز آغاز می گردد، این حقیقت قابل توجه است که در قرآن مجید آیات فراوانی یافت می شود که نشانه های نزدیک شدن قیام قیامت را بازگو می کند. مواردی که ذیلاً مطرح می شود حوادث مهم و تکان دهنده ای است که قبل از قیامت رخ می دهد و هر کدام هشداری است برای پایان جهان، یا سرآغازی برای قیام رستاخیز.
۱) اشراط السّاعه
در قرآن مجید آیات فراوانی یافت می شود که نشانه های نزدیک شدن قیام قیامت را بازگو می کند، و به عنوان اشراط السّاعه معروف شده است. چنانکه خداوند در قرآن مجید می فرماید: فَهَل یَنظُرُونَ الاَّ السّاعَهَ ان تَأتِیَهُم بَغتَهً فَقَد جاءَ اشراطُها...؛ (محمد/۱۸( ) آیا [کافران] جز این انتظار می برند که رستاخیز به ناگاه بر آنان فرا رسد؟ و علامات آن اینک پدید آمده است.)
نظر که مصدر ینظرون است به معنای انتظار است. و کلمه اشراط جمع شرط به معنای علامت است. و اصل در معنای شرط همان توقف است، چیزی که هست از آنجایی که وجود شرط علامت وجود مشروط است، کلمهِ مزبور را در معنای علامت نیز استعمال می کنند، پس اشراط قیامت به معنای علامت های آن است.
و چون سیاق آیه سیاق تحکّم است، باید گفت کأنّه مردم در موقفی ایستاده اند که یا از حق پیروی می کنند و عاقبت به خیر می گروند، و یا منتظر قیامت هستند و به هیچ وظیفه ای عمل نمی کنند تا اینکه مشرف بر آن می شوند آنگاه یقین به وقوعش پیدا نموده و متذکر می شوند و ایمان آورده پیرو حق می گردند. اما امروز گوششان بدهکار پیروی حق نیست و با هیچ محبت و موعظه و یا عبرتی خاضع نمی شوند. اما تذکری که بعد از وقوع قیامت برایشان دست می دهد، هیچ سودی به حالشان ندارد؛ چون قیامت بدون اطلاع قبلی می آید. وقتی علامتهای آن پیدا می شود دیگر مهلتشان نمی دهد که به دنبال آن تذکر و خضوع و ایمان، دست به عملی صالح زنند تا تذکرشان مایه سعادتشان شود. و وقتی قیامت برپا شود دیگر وقت عمل باقی نمانده، چون آن روز، روز جزا است، نه روز عمل؛ همچنانکه قرآن فرموده:
یَومَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الانسانُ و انّی لَهُ الذِّکری* یَقُولُ یا لَیتَنی قَدَّمتُ لَحیاتی (فجر/ ۲۴ ۲۳)
(آن روز است که انسان پند گیرد؛ و کجا او را جای پند گرفتن باشد...؟.)
علاوه بر این، اشراط و علامتهای قیامت آمده و محقق شده. و شاید مراد از علامتهای آن، خلقت انسان و دو نوع بودن آن نوعی صلحا و نوعی مفسدین، نوعی متقیان و نوعی فجار باشد که خود همین، قیامتی می خواهد تا بین این دو نوع جدایی بیندازد. یکی هم مرگ است که آن نیز از اشراط وقوع قیامت است.(۱)
غالب مفسرّین معتقدند که منظور از اشراط السّاعه در اینجا؛ همان بعثت و ظهور نبی اکرم اسلام و نزول قرآن است، شاهد بر این مدعا، احادیثی از پیامبر (ص) است؛ مانند حدیث معروفی که شیعه و سنی از آن حضرت نقل کرده اند که فرمود:
بُعِثتُ انا وَ السّاعَهُ کهاتَینِ، وَ ضَمَّ السَّبابَهَ وَ الوُسطی
یعنی : بعثت من و قیام قیامت؛ مانند این دو است و اشاره به دو انگشت مبارکش کرده و انگشت سبّابه را با انگشت وسط در کنار یکدیگر قرار داد. (۲)
طبق این حدیث، بعثت نبی اکرم (ص) یکی از نشانه های نزدیک شدن قیامت است. و در روایات اسلامی، اموری به عنوان نشان نزدیک شدن قیامت و اشراط السّاعه بیان شده است از قبیل: حدیثی که از رسول خدا (ص) نقل شده که فرموده: مِن اَشراطِ السّاعَهِ ان یُرفَعَ العِلمُ وَ یَظهَرَ الجَهلُ وَ یُشرَبُ الخَمرُ وَ یَفشوا الزِّنا(۳)
یعنی: از نشانه های قیامت، برچیده شدن علم، آشکار شدن جهل، و شرب خمر و کثرت زنا است.
و در بعضی از روایات، قیام و ظهور حضرت مهدی (عج) برای مبارزه با ظلم و فساد جزء اشراط السّاعه دانسته شده است.(۴)
۲) شق القمر
خدای تعالی در سورهِ قمر، آیه اول می فرماید: اِقتَرَبَتِ السّاعَهُ وَ اَنشَقَّ القَمَرُ ( نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه .) این در حقیقت پاسخ به سؤالی است که مکرراً از پیغمبر اکرم (ص) می کردند که قیامت کی خواهد آمد؟ در اینجا می فرماید: قیامت نزدیک است، و یکی از نشانه های آن شق القمر است حادثه ای که هم دلیل بر قدرت خداوند بزرگ بر همه چیز ( و ضمناً قدرت بر احیاء موتی) بود، و هم از صدق دعوی پیغمبر اکرم (ص) آخرین سفیر الهی حکایت می کرد، و هم از نزدیکی رستاخیر زیرا همان گونه که ( در شرح آیه ۱۸، سورهِ محمد) ذکر کردیم، خود آن حضرت می فرمود: بعثت من از نشانه های نزدیک شدن قیامت است.
ولی بعضی دیگر از مفسران گذشته و امروز، آیه را اشاره به حوادثی می دانند که در پایان این جهان و در آستانه قیامت واقع می شود و از جمله: خورشید تاریک، و ماه از هم شکافته خواهد شد، و اگر تعبیر آیه به انشق به صورت فعل ماضی آمده است به خاطر آن است که در لغت عرب بسیاری از مسائلی که در آینده قطعی است به صورت فعل ماضی آورده می شود. ولی کمتر کسی از مفسران این تفسیر را پذیرفته است که آیه ناظر به حوادث پایان دنیا باشد زیرا به هر حال ظاهر آیه ماضی و مربوط به گذشته است، و دلیلی ندارد که آن را بدون قرینه روشن بصورت مستقبل معنی کنیم، و هم روایات فراوانی که به گفته فی ظلال القرآن در سر حد تواتر است گواهی می دهد که معجزه شق القمر در عصر پیامبر (ص) به وقوع پیوست.(۵)
و به نقل مرحوم علامه طباطبایی در المیزان اهل حدیث و علمای تفسیر متفقاً این معنی را پذیرفته اند که شق القمر در عصر پیامبر (ص) رخ داد جز چند نفر از مفسران پیشین (و غیرمعروف)، مانند، عطاء، حسن و بلخی.(۶)
ابوالفتوح رازی نیز می گوید: قول کسانی که می گویند آیه فوق اشاره به حوادث آینده است، خلاف اجماع و اتفاق علماء است.(۷)
۳) دخان مبین
خداوند در سور دخان، آیه ۱۰ می فرماید: فَارتَقِب یَومَ تَأتِی السَّمآءُ بِدُخَانٍ مُبینٍ یَغشَی النَّاسَ... ( پس در انتظار روزی باش که آسمان دودی نمایان برمی آورد که مردم را فرا می گیرد.) کلمه فَارتَقِب امر از باب ارتقاب است، و ارتقاب به معنای انتظار است. می فرماید: منتظر روزی باش که آسمان دودی آشکار بیاورد. و این تهدیدی است به عذابی که از هر سو مردم را فرا می گیرد. مفسرین در اینکه منظور از این عذاب چیست اختلاف کرده اند:
بعضی گفته اند: مراد همان قحطی است که اهل مکه بدان مبتلا شدند، چون بعد از آنکه بر کفر خود و بر آزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنین اصرار ورزیدند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نفرینشان کرد و عرضه داشت: بار الها آنها را به قحطیی نظیر قحطی زمان یوسف گرفتار فرما. بدنبال این نفرین دیگر زمین گیاه نرویانید، و قریش به قحطی شدیدی دچار شدند، بطوریکه افراد از شدت گرسنگی گویی دودی جلو چشمشان را گرفته و آسمان را پر از دود می دیدند. و برای سد جوع مردار و استخوان می خوردند؛ تا آنکه نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفته، عرضه داشتند: ای محمّد! تو آمده ای تا بشر را به صلهِ رحم دعوت کنی، اینک قوم تو و ارحامت دارند می میرند، و آنگاه وعده دادند که اگر این گرانی و قحطی برطرف شود به وی ایمان خواهند آورد. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دعا کرد و از خدا خواست تا نعمت را بر آنان فراخ و فراوان کند، و خدا هم دعایش را مستجاب نمود. اما مردم دوباره به کفر قبلیشان برگشته، عهد خود بشکستند.(۸)
یکی از اصحاب سوال می کند، دخان چیست؟ پیغمبر (ص) آیه فوق را تلاوت فرمود: فارتقب یوم تأتی السماء بدخان مبین و سپس افزود یَملُأ ما بَینَ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ یَمکُثُ اَربَعَینََ یَوماً وَ لَیلَهً اَمَّا المُؤمِنُ فَیُصیبُ مِنه کَهیئَهِ الزَّکمِهِ وَ اَمَّا الکافِرُ بِمَنزَلَهِ السَّکرانِ یَخرُجُ مِن مِنخَرَیهِ وَ اُذُنَیهِ وَ دُبِرِهِ دودی است که بین مشرق و مغرب را پر می کند، و چهل شبانه روز باقی می ماند، اما مؤمن حالتی شبیه به زکام به او دست می دهد، و کافر همچون مستان خواهد بود، و دود از بینی و گوشها و پشت او بیرون می آید.(۹)
همین معنی با تفاوتی در منابع شیعه نیز آمده است، آنجا که امیر مؤمنان علی (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کند که ده چیز قبل از قیامت بطور قطع واقع می شود، از جمل آنها قیام حضرت مهدی (ع) و نزول حضرت عیسی (ع) و ظهور دخان را می شمرد.(۱۰)
۱) اشراط السّاعه
در قرآن مجید آیات فراوانی یافت می شود که نشانه های نزدیک شدن قیام قیامت را بازگو می کند، و به عنوان اشراط السّاعه معروف شده است. چنانکه خداوند در قرآن مجید می فرماید: فَهَل یَنظُرُونَ الاَّ السّاعَهَ ان تَأتِیَهُم بَغتَهً فَقَد جاءَ اشراطُها...؛ (محمد/۱۸( ) آیا [کافران] جز این انتظار می برند که رستاخیز به ناگاه بر آنان فرا رسد؟ و علامات آن اینک پدید آمده است.)
نظر که مصدر ینظرون است به معنای انتظار است. و کلمه اشراط جمع شرط به معنای علامت است. و اصل در معنای شرط همان توقف است، چیزی که هست از آنجایی که وجود شرط علامت وجود مشروط است، کلمهِ مزبور را در معنای علامت نیز استعمال می کنند، پس اشراط قیامت به معنای علامت های آن است.
و چون سیاق آیه سیاق تحکّم است، باید گفت کأنّه مردم در موقفی ایستاده اند که یا از حق پیروی می کنند و عاقبت به خیر می گروند، و یا منتظر قیامت هستند و به هیچ وظیفه ای عمل نمی کنند تا اینکه مشرف بر آن می شوند آنگاه یقین به وقوعش پیدا نموده و متذکر می شوند و ایمان آورده پیرو حق می گردند. اما امروز گوششان بدهکار پیروی حق نیست و با هیچ محبت و موعظه و یا عبرتی خاضع نمی شوند. اما تذکری که بعد از وقوع قیامت برایشان دست می دهد، هیچ سودی به حالشان ندارد؛ چون قیامت بدون اطلاع قبلی می آید. وقتی علامتهای آن پیدا می شود دیگر مهلتشان نمی دهد که به دنبال آن تذکر و خضوع و ایمان، دست به عملی صالح زنند تا تذکرشان مایه سعادتشان شود. و وقتی قیامت برپا شود دیگر وقت عمل باقی نمانده، چون آن روز، روز جزا است، نه روز عمل؛ همچنانکه قرآن فرموده:
یَومَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الانسانُ و انّی لَهُ الذِّکری* یَقُولُ یا لَیتَنی قَدَّمتُ لَحیاتی (فجر/ ۲۴ ۲۳)
(آن روز است که انسان پند گیرد؛ و کجا او را جای پند گرفتن باشد...؟.)
علاوه بر این، اشراط و علامتهای قیامت آمده و محقق شده. و شاید مراد از علامتهای آن، خلقت انسان و دو نوع بودن آن نوعی صلحا و نوعی مفسدین، نوعی متقیان و نوعی فجار باشد که خود همین، قیامتی می خواهد تا بین این دو نوع جدایی بیندازد. یکی هم مرگ است که آن نیز از اشراط وقوع قیامت است.(۱)
غالب مفسرّین معتقدند که منظور از اشراط السّاعه در اینجا؛ همان بعثت و ظهور نبی اکرم اسلام و نزول قرآن است، شاهد بر این مدعا، احادیثی از پیامبر (ص) است؛ مانند حدیث معروفی که شیعه و سنی از آن حضرت نقل کرده اند که فرمود:
بُعِثتُ انا وَ السّاعَهُ کهاتَینِ، وَ ضَمَّ السَّبابَهَ وَ الوُسطی
یعنی : بعثت من و قیام قیامت؛ مانند این دو است و اشاره به دو انگشت مبارکش کرده و انگشت سبّابه را با انگشت وسط در کنار یکدیگر قرار داد. (۲)
طبق این حدیث، بعثت نبی اکرم (ص) یکی از نشانه های نزدیک شدن قیامت است. و در روایات اسلامی، اموری به عنوان نشان نزدیک شدن قیامت و اشراط السّاعه بیان شده است از قبیل: حدیثی که از رسول خدا (ص) نقل شده که فرموده: مِن اَشراطِ السّاعَهِ ان یُرفَعَ العِلمُ وَ یَظهَرَ الجَهلُ وَ یُشرَبُ الخَمرُ وَ یَفشوا الزِّنا(۳)
یعنی: از نشانه های قیامت، برچیده شدن علم، آشکار شدن جهل، و شرب خمر و کثرت زنا است.
و در بعضی از روایات، قیام و ظهور حضرت مهدی (عج) برای مبارزه با ظلم و فساد جزء اشراط السّاعه دانسته شده است.(۴)
۲) شق القمر
خدای تعالی در سورهِ قمر، آیه اول می فرماید: اِقتَرَبَتِ السّاعَهُ وَ اَنشَقَّ القَمَرُ ( نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه .) این در حقیقت پاسخ به سؤالی است که مکرراً از پیغمبر اکرم (ص) می کردند که قیامت کی خواهد آمد؟ در اینجا می فرماید: قیامت نزدیک است، و یکی از نشانه های آن شق القمر است حادثه ای که هم دلیل بر قدرت خداوند بزرگ بر همه چیز ( و ضمناً قدرت بر احیاء موتی) بود، و هم از صدق دعوی پیغمبر اکرم (ص) آخرین سفیر الهی حکایت می کرد، و هم از نزدیکی رستاخیر زیرا همان گونه که ( در شرح آیه ۱۸، سورهِ محمد) ذکر کردیم، خود آن حضرت می فرمود: بعثت من از نشانه های نزدیک شدن قیامت است.
ولی بعضی دیگر از مفسران گذشته و امروز، آیه را اشاره به حوادثی می دانند که در پایان این جهان و در آستانه قیامت واقع می شود و از جمله: خورشید تاریک، و ماه از هم شکافته خواهد شد، و اگر تعبیر آیه به انشق به صورت فعل ماضی آمده است به خاطر آن است که در لغت عرب بسیاری از مسائلی که در آینده قطعی است به صورت فعل ماضی آورده می شود. ولی کمتر کسی از مفسران این تفسیر را پذیرفته است که آیه ناظر به حوادث پایان دنیا باشد زیرا به هر حال ظاهر آیه ماضی و مربوط به گذشته است، و دلیلی ندارد که آن را بدون قرینه روشن بصورت مستقبل معنی کنیم، و هم روایات فراوانی که به گفته فی ظلال القرآن در سر حد تواتر است گواهی می دهد که معجزه شق القمر در عصر پیامبر (ص) به وقوع پیوست.(۵)
و به نقل مرحوم علامه طباطبایی در المیزان اهل حدیث و علمای تفسیر متفقاً این معنی را پذیرفته اند که شق القمر در عصر پیامبر (ص) رخ داد جز چند نفر از مفسران پیشین (و غیرمعروف)، مانند، عطاء، حسن و بلخی.(۶)
ابوالفتوح رازی نیز می گوید: قول کسانی که می گویند آیه فوق اشاره به حوادث آینده است، خلاف اجماع و اتفاق علماء است.(۷)
۳) دخان مبین
خداوند در سور دخان، آیه ۱۰ می فرماید: فَارتَقِب یَومَ تَأتِی السَّمآءُ بِدُخَانٍ مُبینٍ یَغشَی النَّاسَ... ( پس در انتظار روزی باش که آسمان دودی نمایان برمی آورد که مردم را فرا می گیرد.) کلمه فَارتَقِب امر از باب ارتقاب است، و ارتقاب به معنای انتظار است. می فرماید: منتظر روزی باش که آسمان دودی آشکار بیاورد. و این تهدیدی است به عذابی که از هر سو مردم را فرا می گیرد. مفسرین در اینکه منظور از این عذاب چیست اختلاف کرده اند:
بعضی گفته اند: مراد همان قحطی است که اهل مکه بدان مبتلا شدند، چون بعد از آنکه بر کفر خود و بر آزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنین اصرار ورزیدند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نفرینشان کرد و عرضه داشت: بار الها آنها را به قحطیی نظیر قحطی زمان یوسف گرفتار فرما. بدنبال این نفرین دیگر زمین گیاه نرویانید، و قریش به قحطی شدیدی دچار شدند، بطوریکه افراد از شدت گرسنگی گویی دودی جلو چشمشان را گرفته و آسمان را پر از دود می دیدند. و برای سد جوع مردار و استخوان می خوردند؛ تا آنکه نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفته، عرضه داشتند: ای محمّد! تو آمده ای تا بشر را به صلهِ رحم دعوت کنی، اینک قوم تو و ارحامت دارند می میرند، و آنگاه وعده دادند که اگر این گرانی و قحطی برطرف شود به وی ایمان خواهند آورد. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دعا کرد و از خدا خواست تا نعمت را بر آنان فراخ و فراوان کند، و خدا هم دعایش را مستجاب نمود. اما مردم دوباره به کفر قبلیشان برگشته، عهد خود بشکستند.(۸)
یکی از اصحاب سوال می کند، دخان چیست؟ پیغمبر (ص) آیه فوق را تلاوت فرمود: فارتقب یوم تأتی السماء بدخان مبین و سپس افزود یَملُأ ما بَینَ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ یَمکُثُ اَربَعَینََ یَوماً وَ لَیلَهً اَمَّا المُؤمِنُ فَیُصیبُ مِنه کَهیئَهِ الزَّکمِهِ وَ اَمَّا الکافِرُ بِمَنزَلَهِ السَّکرانِ یَخرُجُ مِن مِنخَرَیهِ وَ اُذُنَیهِ وَ دُبِرِهِ دودی است که بین مشرق و مغرب را پر می کند، و چهل شبانه روز باقی می ماند، اما مؤمن حالتی شبیه به زکام به او دست می دهد، و کافر همچون مستان خواهد بود، و دود از بینی و گوشها و پشت او بیرون می آید.(۹)
همین معنی با تفاوتی در منابع شیعه نیز آمده است، آنجا که امیر مؤمنان علی (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کند که ده چیز قبل از قیامت بطور قطع واقع می شود، از جمل آنها قیام حضرت مهدی (ع) و نزول حضرت عیسی (ع) و ظهور دخان را می شمرد.(۱۰)