در آسمان معرفت حضرت زهرا علیهاالسلام، برترین اندیشه هاى بشر، حیران و تیزپروازترین عقل ها، سرگردان گشته اند. بلنداى رُتبت و اوج منزلت این دُر یکدانه خزاین عرش الهى، چنان والا و بالاست كه در گستره ادراك نمی گنجد.
او، همان حقیقت یگانه اى است كه رازگُشاى حقایق، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، معرفت وى را همطراز ادراك شب قدر معرفى می فرماید:
«اللّیلةُ»، فاطمةُ و «القَدْرُ»، اَللّهُ. فَمَنْ عَرَفَ حقَّ معرفتها فَقَدْ ادركَ لیلةَ القَدْرِ... ؛ (1) «لیلة»، فاطمه است و «قدر»، اللّه؛ از این روى هر آن كه به شناخت حقیقى فاطمه، توفیق یابد، بى گمان شب قدر را درك كرده است.
آرى، حقیقت لیلة القدر، وجود یگانه زهراست. و چرا چنین نباشد؟ حال آنكه لیلة القدر، ظرفِ نزول قرآنِ صامت است و فاطمه علیهاالسلام، ظرف نزول یازده قرآن ناطق. انسانهاى به تكامل و فعلیّت رسیده، قرآن ناطقند و این فاطمه علیهاالسلام است كه ظهور یازده كلام اللّه ناطق گردیده است.
حامل سرّ مُستَسِر، حافظ غیب مستتر دانش او احاطه بر دانش ماسوا كند
لیله قدر اولیا، نور نهار اصفیا صبح جمال او طلوع، از افق علا كند
پارهی تنِ رسول وحی
شأن و منزلت فاطمه زهرا علیهاالسلام را همین بس كه پیامبر خدا صلى الله علیه و آله درباره اش زیباترین سخنان را بیان فرموده كه درباره هیچ یك از زنان عالم چنین چیزى نفرموده حتى درباره همسر و سایر دختران خود. پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله عنایت ویژه اى بر تبیین شخصیت فاطمه علیهاالسلام و معرفى او و جایگاه والایش داشتند بدین جهت با بردن فاطمه علیهاالسلام در جمع صحابه و گرفتن دست او به معرفى دختر خود پرداخته، و او را پاره تن و قلب و نور چشم و میوه دل خود دانسته كه این مسئله بسیار مهم و قابل مطالعه است.
اینك از میان ده ها روایتى كه درباره این شخصیت بى نظیر نقل گردیده به چند روایت بسنده كرده سپس به نكاتى در این جهت اشاره اى خواهیم داشت:
حسن بن سلیمان در كتاب محتضر از تفسیر ثعلبى از مجاهد از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت كرده كه روزى آن حضرت از خانه بیرون آمد و در حالى كه دست فاطمه علیهاالسلام را گرفته بود، چنین فرمود:
«هر كه این را مى شناسد كه شناخته است و هر كه وى را نمى شناسد بداند: این فاطمه دختر محمد است و او پاره تن من مى باشد، او قلب من است كه در بین دو پهلوى من قرار گرفته است ؛ پس هر كه او را آزار دهد مرا آزار داده و هر كه مرا آزار دهد خداى را آزار داده است.(2)
سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله در شأن و مقام فاطمه علیهاالسلام بهترین پاسخ براى یاوه گویى برخى از ناآگاهان و یا غرض ورزان به مقام والاى فاطمه علیهاالسلام است كه گاهى از روى ناآگاهى و یا غرض ورزى مى گویند، فاطمه علیهاالسلام همانند یكى از زنان عادى است . بسى جاى تعجب است مگر زنان عادى در زمان پیامبر نبودند؟ پس چرا این سخنان ارزشمند را درباره یكى از آنها نفرمود و چرا آن همه بر شخصیت فاطمه علیهاالسلام تكیه كرد
چنانکه بخارى در صحیح خود از ولید از ابن عیینه از عمر بن دینار از ابى ملیكه از مسور بن مخرمه از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل كرده كه فرمود:
«فاطمة بضعة منى فمن اءغضبها اءغضبنى»(3) ؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من است هر كه او را به خشم آورد مرا به خشم آورده .
و در حدیثى دیگر درباره خلقت فاطمه علیهاالسلام فرمود:
«پس خداوند از نور دخترم فاطمه علیهاالسلام آسمان ها و زمین را آفرید، پس آسمان ها و زمین از نور دخترم فاطمه علیهاالسلام است و نور دخترم فاطمه علیهاالسلام از نور پروردگار است و دخترم فاطمه علیهاالسلام برتر از آسمانها و زمین است».(4)
و در روایت دیگرى كه از پیامبر صلى الله علیه و آله رسیده چنین آمده :
«مردان عالم در زمان من على است و برترین زنان اولین و آخرین فاطمه علیهاالسلام است».(5)
هم چنین درباره شخصیت بى مانند فاطمه علیهاالسلام فرمود:
حضرت فاطمه
«و لو كان الحُسن شخصا لكان فاطمة بل هى اعظم»(6)؛ اگر تمام خوبى ها و فضایل اخلاقى مجسم شود، شایسته است كه فاطمه علیهاالسلام باشد؛ بلكه فاطمه علیهاالسلام والاتر از همه آنها مى باشد.
از روایات گذشته و ده ها روایت دیگر به دست مى آید كه حضرت فاطمه علیهاالسلام برتر از زنان تمام زنان عالم خلقت مى باشد و هیچ یك از آنها در فضیلت و بلندى مرتبه به او نمى رسند، حتى مریم مادر حضرت عیسى علیه السلام،(7) و این سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله در شأن و مقام فاطمه علیهاالسلام بهترین پاسخ براى یاوه گویى برخى از ناآگاهان و یا غرض ورزان به مقام والاى فاطمه علیهاالسلام است كه گاهى از روى ناآگاهى و یا غرض ورزى مى گویند، فاطمه علیهاالسلام همانند یكى از زنان عادى است .
بسى جاى تعجب است مگر زنان عادى در زمان پیامبر نبودند؟ پس چرا این سخنان ارزشمند را درباره یكى از آنها نفرمود و چرا آن همه بر شخصیت فاطمه علیهاالسلام تكیه كرد.
بهترین یار مولا
در این میان امام على علیه السلام همسرش حضرت زهرا علیهاالسلام را كاملاً مى شناسد و بهتر از دیگران مى تواند تعریف و توصیف نماید. امیرالمۆمنین علیه السلام سخنان فراوانى درباره زهرا علیهاالسلام دارد لیكن در اینجا به دو كلام اكتفا مى شود:
كلام اول را بامداد اولین روز عروسى در جواب سۆال پیامبر اكرم صلّى اللَّه علیه و آله عرض کرد. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله صبح اولین روز عروسى وارد حجله شد، از داماد پرسید: كیف وجدت اهلك؟ فقال: نعم العون على طاعة اللَّه. (8)
یعنى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله از حضرت على علیه السلام پرسید: همسرت را چگونه یافتى؟ او در جواب عرض كرد: بهترین كمك است بر اطاعت از خدا.
و كلام دوم را در آخرین ساعت هاى عمر حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود. امیرالمۆمنین و زهرا علیهماالسلام در آخرین ساعت ها با هم خلوت كردند:
و قال: اوصینى بما احببت. قالت: یا ابن عم ما عهدتنى كاذبة و لا خائنة و لا خلفتك منذ عاشرتنى. فقال علیه السلام: معاذ اللَّه انت اعلم باللَّه وابرّ واتقى و اكرم و اشدّ خوفاً من اللَّه من ان اوبّخك بمخالفتى، قد عزّ علىّ مفارقتك.(9)
حقیقت لیلة القدر، وجود یگانه زهراست. و چرا چنین نباشد؟ حال آنكه لیلة القدر، ظرفِ نزول قرآنِ صامت است و فاطمه علیهاالسلام، ظرف نزول یازده قرآن ناطق. انسانهاى به تكامل و فعلیّت رسیده، قرآن ناطقند و این فاطمه علیهاالسلام است كه ظهور یازده كلام اللّه ناطق گردیده است
یعنى: زهرا علیهاالسلام در آخرین ساعت هاى وداع به امیرالمۆمنین علیه السلام گفت: پسر عمو! در طول عمر هرگز به تو دروغ نگفتم و خیانت نكردم و هیچگاه با تو مخالفت ننمودم. امیرالمۆمنین علیه السلام در پاسخ فرمود: آرى اى دختر پیامبر! معاذ اللَّه كه تو خلافى را مرتكب شده باشى. مرتبه خداشناسى و نیكوكارى و تقوا و خداترسى تو بالاتر از آن است كه با من مخالفت كرده باشى. مفارقت از تو بسیار بر من سخت است.
امیرالمۆمنین علیه السلام در آغاز زندگى زناشوئى خود حضرت زهرا علیهاالسلام را به عنوان بهترین همسرى كه با كمك او مى تون خداى را اطاعت نمود معرفى كرد. جمله «نعم العون على طاعة اللَّه» جمله اى كوتاه ولى بسیار پر محتوا است. در این جمله هدف ازدواج را بیان كرد كه كمك گرفتن از همسر براى اطاعت از خدا باشد و همسرش زهرا علیهاالسلام را به عنوان بهترین مصداق براى توفیق در این امر مهم دانست.
در آخرین ساعتهاى وداع با حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز مقام عرفان و نیكوكارى و تقوا و خوف از خداى آن حضرت را ستود و نظر گذشته اش را تأیید نمود.
بارى، قدر و منزلت حضرت فاطمه علیهاالسلام براى مردمان، نهان است به همان سان كه عظمت شب قدر براى ایشان، پنهان است. به دیگر سخن، معرفت حقیقى فاطمه علیهاالسلام، همان قدر در اوج و دست نایافتنى است كه ادراك شب قدر.
لیله قدرى و لیك قدر تو مجهول قدر تو نشناختند مردم دنیا
فاطمه علیهاالسلام، از نظر حقیقت، باطن لیلة القدر است. وَ ما اَدْریكَ ما لَیْلَةُ القَدْر ؛ و چه كس را یاراى آن خواهد بود تا لیلة القدر را درك نماید؟!
او، همان حقیقت یگانه اى است كه رازگُشاى حقایق، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، معرفت وى را همطراز ادراك شب قدر معرفى می فرماید:
«اللّیلةُ»، فاطمةُ و «القَدْرُ»، اَللّهُ. فَمَنْ عَرَفَ حقَّ معرفتها فَقَدْ ادركَ لیلةَ القَدْرِ... ؛ (1) «لیلة»، فاطمه است و «قدر»، اللّه؛ از این روى هر آن كه به شناخت حقیقى فاطمه، توفیق یابد، بى گمان شب قدر را درك كرده است.
آرى، حقیقت لیلة القدر، وجود یگانه زهراست. و چرا چنین نباشد؟ حال آنكه لیلة القدر، ظرفِ نزول قرآنِ صامت است و فاطمه علیهاالسلام، ظرف نزول یازده قرآن ناطق. انسانهاى به تكامل و فعلیّت رسیده، قرآن ناطقند و این فاطمه علیهاالسلام است كه ظهور یازده كلام اللّه ناطق گردیده است.
حامل سرّ مُستَسِر، حافظ غیب مستتر دانش او احاطه بر دانش ماسوا كند
لیله قدر اولیا، نور نهار اصفیا صبح جمال او طلوع، از افق علا كند
پارهی تنِ رسول وحی
شأن و منزلت فاطمه زهرا علیهاالسلام را همین بس كه پیامبر خدا صلى الله علیه و آله درباره اش زیباترین سخنان را بیان فرموده كه درباره هیچ یك از زنان عالم چنین چیزى نفرموده حتى درباره همسر و سایر دختران خود. پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله عنایت ویژه اى بر تبیین شخصیت فاطمه علیهاالسلام و معرفى او و جایگاه والایش داشتند بدین جهت با بردن فاطمه علیهاالسلام در جمع صحابه و گرفتن دست او به معرفى دختر خود پرداخته، و او را پاره تن و قلب و نور چشم و میوه دل خود دانسته كه این مسئله بسیار مهم و قابل مطالعه است.
اینك از میان ده ها روایتى كه درباره این شخصیت بى نظیر نقل گردیده به چند روایت بسنده كرده سپس به نكاتى در این جهت اشاره اى خواهیم داشت:
حسن بن سلیمان در كتاب محتضر از تفسیر ثعلبى از مجاهد از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت كرده كه روزى آن حضرت از خانه بیرون آمد و در حالى كه دست فاطمه علیهاالسلام را گرفته بود، چنین فرمود:
«هر كه این را مى شناسد كه شناخته است و هر كه وى را نمى شناسد بداند: این فاطمه دختر محمد است و او پاره تن من مى باشد، او قلب من است كه در بین دو پهلوى من قرار گرفته است ؛ پس هر كه او را آزار دهد مرا آزار داده و هر كه مرا آزار دهد خداى را آزار داده است.(2)
سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله در شأن و مقام فاطمه علیهاالسلام بهترین پاسخ براى یاوه گویى برخى از ناآگاهان و یا غرض ورزان به مقام والاى فاطمه علیهاالسلام است كه گاهى از روى ناآگاهى و یا غرض ورزى مى گویند، فاطمه علیهاالسلام همانند یكى از زنان عادى است . بسى جاى تعجب است مگر زنان عادى در زمان پیامبر نبودند؟ پس چرا این سخنان ارزشمند را درباره یكى از آنها نفرمود و چرا آن همه بر شخصیت فاطمه علیهاالسلام تكیه كرد
چنانکه بخارى در صحیح خود از ولید از ابن عیینه از عمر بن دینار از ابى ملیكه از مسور بن مخرمه از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل كرده كه فرمود:
«فاطمة بضعة منى فمن اءغضبها اءغضبنى»(3) ؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من است هر كه او را به خشم آورد مرا به خشم آورده .
و در حدیثى دیگر درباره خلقت فاطمه علیهاالسلام فرمود:
«پس خداوند از نور دخترم فاطمه علیهاالسلام آسمان ها و زمین را آفرید، پس آسمان ها و زمین از نور دخترم فاطمه علیهاالسلام است و نور دخترم فاطمه علیهاالسلام از نور پروردگار است و دخترم فاطمه علیهاالسلام برتر از آسمانها و زمین است».(4)
و در روایت دیگرى كه از پیامبر صلى الله علیه و آله رسیده چنین آمده :
«مردان عالم در زمان من على است و برترین زنان اولین و آخرین فاطمه علیهاالسلام است».(5)
هم چنین درباره شخصیت بى مانند فاطمه علیهاالسلام فرمود:
حضرت فاطمه
«و لو كان الحُسن شخصا لكان فاطمة بل هى اعظم»(6)؛ اگر تمام خوبى ها و فضایل اخلاقى مجسم شود، شایسته است كه فاطمه علیهاالسلام باشد؛ بلكه فاطمه علیهاالسلام والاتر از همه آنها مى باشد.
از روایات گذشته و ده ها روایت دیگر به دست مى آید كه حضرت فاطمه علیهاالسلام برتر از زنان تمام زنان عالم خلقت مى باشد و هیچ یك از آنها در فضیلت و بلندى مرتبه به او نمى رسند، حتى مریم مادر حضرت عیسى علیه السلام،(7) و این سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله در شأن و مقام فاطمه علیهاالسلام بهترین پاسخ براى یاوه گویى برخى از ناآگاهان و یا غرض ورزان به مقام والاى فاطمه علیهاالسلام است كه گاهى از روى ناآگاهى و یا غرض ورزى مى گویند، فاطمه علیهاالسلام همانند یكى از زنان عادى است .
بسى جاى تعجب است مگر زنان عادى در زمان پیامبر نبودند؟ پس چرا این سخنان ارزشمند را درباره یكى از آنها نفرمود و چرا آن همه بر شخصیت فاطمه علیهاالسلام تكیه كرد.
بهترین یار مولا
در این میان امام على علیه السلام همسرش حضرت زهرا علیهاالسلام را كاملاً مى شناسد و بهتر از دیگران مى تواند تعریف و توصیف نماید. امیرالمۆمنین علیه السلام سخنان فراوانى درباره زهرا علیهاالسلام دارد لیكن در اینجا به دو كلام اكتفا مى شود:
كلام اول را بامداد اولین روز عروسى در جواب سۆال پیامبر اكرم صلّى اللَّه علیه و آله عرض کرد. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله صبح اولین روز عروسى وارد حجله شد، از داماد پرسید: كیف وجدت اهلك؟ فقال: نعم العون على طاعة اللَّه. (8)
یعنى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله از حضرت على علیه السلام پرسید: همسرت را چگونه یافتى؟ او در جواب عرض كرد: بهترین كمك است بر اطاعت از خدا.
و كلام دوم را در آخرین ساعت هاى عمر حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود. امیرالمۆمنین و زهرا علیهماالسلام در آخرین ساعت ها با هم خلوت كردند:
و قال: اوصینى بما احببت. قالت: یا ابن عم ما عهدتنى كاذبة و لا خائنة و لا خلفتك منذ عاشرتنى. فقال علیه السلام: معاذ اللَّه انت اعلم باللَّه وابرّ واتقى و اكرم و اشدّ خوفاً من اللَّه من ان اوبّخك بمخالفتى، قد عزّ علىّ مفارقتك.(9)
حقیقت لیلة القدر، وجود یگانه زهراست. و چرا چنین نباشد؟ حال آنكه لیلة القدر، ظرفِ نزول قرآنِ صامت است و فاطمه علیهاالسلام، ظرف نزول یازده قرآن ناطق. انسانهاى به تكامل و فعلیّت رسیده، قرآن ناطقند و این فاطمه علیهاالسلام است كه ظهور یازده كلام اللّه ناطق گردیده است
یعنى: زهرا علیهاالسلام در آخرین ساعت هاى وداع به امیرالمۆمنین علیه السلام گفت: پسر عمو! در طول عمر هرگز به تو دروغ نگفتم و خیانت نكردم و هیچگاه با تو مخالفت ننمودم. امیرالمۆمنین علیه السلام در پاسخ فرمود: آرى اى دختر پیامبر! معاذ اللَّه كه تو خلافى را مرتكب شده باشى. مرتبه خداشناسى و نیكوكارى و تقوا و خداترسى تو بالاتر از آن است كه با من مخالفت كرده باشى. مفارقت از تو بسیار بر من سخت است.
امیرالمۆمنین علیه السلام در آغاز زندگى زناشوئى خود حضرت زهرا علیهاالسلام را به عنوان بهترین همسرى كه با كمك او مى تون خداى را اطاعت نمود معرفى كرد. جمله «نعم العون على طاعة اللَّه» جمله اى كوتاه ولى بسیار پر محتوا است. در این جمله هدف ازدواج را بیان كرد كه كمك گرفتن از همسر براى اطاعت از خدا باشد و همسرش زهرا علیهاالسلام را به عنوان بهترین مصداق براى توفیق در این امر مهم دانست.
در آخرین ساعتهاى وداع با حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز مقام عرفان و نیكوكارى و تقوا و خوف از خداى آن حضرت را ستود و نظر گذشته اش را تأیید نمود.
بارى، قدر و منزلت حضرت فاطمه علیهاالسلام براى مردمان، نهان است به همان سان كه عظمت شب قدر براى ایشان، پنهان است. به دیگر سخن، معرفت حقیقى فاطمه علیهاالسلام، همان قدر در اوج و دست نایافتنى است كه ادراك شب قدر.
لیله قدرى و لیك قدر تو مجهول قدر تو نشناختند مردم دنیا
فاطمه علیهاالسلام، از نظر حقیقت، باطن لیلة القدر است. وَ ما اَدْریكَ ما لَیْلَةُ القَدْر ؛ و چه كس را یاراى آن خواهد بود تا لیلة القدر را درك نماید؟!