28-09-2014، 13:09
زندگی درمجاورت مرگ
اصطلاحاتی نظیر بیهوشی، كما، مرگ مغزی و حالت نباتی را زیاد شنیدهاید اما مسلما تعریف دقیق این واژهها را نمیدانید. این حالات سطوح مختلف هوشیاری هستند كه در شرایط خاص برای بیماران اتفاق میافتند. این وضعیتها برای خود بیمار و اطرافیان خوشایند نیستند، چرا كه در بسیاری از موارد اطرافیان در حالت بلاتكلیفی قرار میگیرند كه بالاخره وضعیت بیمارشان چهطور خواهد شد؟ متاسفانه در این شرایط حتی گاهیاوقات پزشكان هم نمیدانند كه باید با بیمار چه كار كرد و وضعیت نهایی او چگونه خواهد بود؟
هوشیاری در اصل وقوف فرد به زمان، مكان و اشخاص اطراف است اما در واقع طیف گستردهای را در برمیگیرد. در یك سوی طیف، هوشیاری كامل است كه در آن فرد به تمام جوانب آگاهی دارد اما سر دیگر طیف، عدم هوشیاری كامل است.
فردی كه دچار افت سطح هوشیاری میشود ممكن است هوشیاری خود را تنها برای چند لحظه از دست بدهد یا اینكه برای ساعتها، روزها و حتی هفتهها و ماهها در این حالت باقی بماند. بهطور مثال حتما با این صحنه زیاد مواجه شدهاید كه یكی از اطرافیان (و مخصوصا یك خانم) دچار غش (یا در اصطلاح پزشكی، همان سنكوپ) شود.
سنكوپ یك افت موقتی و گذرای هوشیاری است كه معمولا بیش از چند ثانیه تا چند دقیقه طول نمیكشد. علت این مساله هم قطع موقت خونرسانی به مغز است. پس از بازگشت جریان خون به مغز سطح هوشیاری و عملكرد مغز هم به حالت عادی برمیگردد اما حالاتی نیز وجود دارند كه در آنها سطح هوشیاری برای مدتی طولانیتر مختل باقی میماند كه از آن میان كما، مرگ مغزی و حالت نباتی مشهورتر از بقیه هستند.
● كما
كما حالتی است كه بیمار هوشیاری خود را تا حد زیادی از دست داده و دیگر قادر به پاسخگویی به محرك ها و تحریكات خارجی نیست. در اصل، در این حالت بیمار نمیتواند به هیچ طریقی با محیط خارج ارتباط برقرار كند. كما معمولا با آسیب وسیع مغز و یا آسیب بخشهایی از ساقه مغز كه وظیفه حفظ هوشیاری را برعهده دارند، همراه است.
علل متفاوتی برای بروز این حالت وجود دارد كه شاید از مهمترین و شایعترین آنها بتوان این موارد را مثال زد: خونریزیهای مغزی، قطع طولانیمدت خونرسانی به مغز به حدی كه باعث سكته مناطقی از مغز شود، آبسهها، ضربات و آسیبدیدگیهای مغزی، تومورهای پیشرفته، التهاب و عفونت شدید پردههای اطراف مغز (مننژیت)، التهاب و عفونت نسج مغز (انسفالیت)، مصرف بیش از حد كنترلكننده داروهایی كه سطح هوشیاری را پایین میآورند (نظیر مواد مخدر، داروهای ضد صرع، الكل، داروهای خوابآور و آرامبخش)، افت شدید قند خون و یا افزایش بیش از حد آن، كمكاری بسیار شدید عملكرد تیروئید، نارسایی وخیم عملكرد كلیه و كبد و حتی در موارد نادر، كمبود ویتامینهایی مثل ویتامین ۱.B مهمترین مساله در درمان این بیماران تشخیص علت زمینهای است. پزشكان در وهله اول از معاینه بیمار و انجام پرسش و پاسخهای خاص درباره وضعیت قبلی سلامتی بیمار، بیماریهای زمینهای و نیز داروهای مصرفی شروع میكنند.
سعی كنید در این مرحله تمام اطلاعا ت لازم را به درستی در اختیار پزشكان قرار دهید. اگر در مورد خاص شك دارید، حتما پزشك را از عدم قطعیت اطلاعات خود باخبر كنید. با توجه به اینكه خود بیمار بیهوش است و در اطلاعرسانی كمك نمیكند، شما همراهان بیمار یكی از مهمترین منابع اطلاعاتی پزشكان محسوب خواهید شد. البته پزشكان چندان دست و پا بسته هم نیستند. روشهای معاینه مختلفی برای بررسی این بیماران وجود دارد.
بهطور مثال میتوان از وضعیت عملكرد و واكنش مردمكهای چشم این بیماران، حركات دست و پا، واكنش آنها نسبت به درد و محركهای دردآور و بسیاری دیگر از نشانههای پزشكی كه در یك فرد عادی باید وجود داشته باشند، اطلاعات مفیدی درباره شدت افت سطح هوشیاری و نیز علل زمینهساز بهدست آورد. در نهایت روشهای تصویربرداری از مغز مثل سیتیاسكن، ام.آر.آی و روشهای پزشكی هستهای میتوانند اطلاعات پزشك را كامل كنند.
گاهی اوقات عامل زمینهای قابل برطرف شدن است. بهطور مثال، اگر پزشك دریابد كه افت سطح هوشیاری بیمار به علت كاهش یا افزایش قند خون است، میتوان با تجویز قند یا انسولین، مشكل را برطرف كرد. كمكاری شدید تیروئید، كمبود برخی ویتامینها، مننژیتهای عفونی، مسمومیتهای دارویی و غیره هم تا حدودی قابل درمان هستند، به ویژه اگر بیمار زود به مراكز پزشكی انتقال داده شود. اما گاهیاوقات نمیتوان برای بیمار كار خاصی كرد. در این شرایط بیمار را باید در بخش مراقبتهای ویژه (یا همان آی.سی.یو) نگهداری كرد تا در آنجا مراقبتهای كامل از بیمار صورت گیرد.
سپس باید منتظر شد و پاسخ بدن بیمار به روندهای درمانی و قدرت ترمیم آن را دید. در این بخشها امكانات كاملی برای حفظ و كنترل راه هوایی، تنفس، ضربان قلب، اكسیژن خون و سطح هوشیاری وجود دارد. مراقبتهایی كه در این بخش از بیماران صورت میگیرد، در هیچ جای دیگری قابل انجام نیست. با این حال، مشكل اصلی، هزینه سنگین نگهداری از بیماران در این بخشهاست.
● نكات طلایی
اگر با بیماری كه دچار افت سطح هوشیاری شده است برخورد كردید، حتما موارد زیر را رعایت كنید كه احتمالا بسیار كمككننده خواهد بود:
۱) قبل از هر كاری و ظرف تنها چند ثانیه اطرافیان را باخبر كنید.
سعی كنید در این موارد تنها نباشید. به ویژه سعی كنید از افرادی كه در این زمینه، تجربه و آموزش دیدهاند، كمك بگیرید. به هر حال توجه داشته باشید كه در این شرایط، ثانیهها هم ارزشمند هستند. حتما باید یكی از اطرافیان، هرچه سریعتر اورژانس را با اطلاع كند.
۲) حتما درباره اقدامات حمایتی اولیه مطالبی را شنیدهاید.
مرحله اول، كنترل مجاری هوایی است. اگر مجاری هوایی بیمار مسدود شدهاند، آنها را باز كنید. تنفس بیمار باید برقرار شود و جریان خون نیز وجود داشته باشد. درباره شیوه كنترل و برقراری این موارد، بارها در همین هفتهنامه بهطور مفصل توضیح دادهایم.
۳) سعی كنید خونسردی خود را حفظ كنید و دور و اطراف بیمار را شلوغ نكنید.
۴) سعی نكنید بیمار را در حالت نشسته یا ایستاده نگه دارید.
وضعیت خوابیده (بهویژه وضعیت خوابیده به پهلو) میتواند برای بیمار مناسبتر باشد. اگر بیمار دچار ضربه یا سقوط از ارتفاع شده است، مراقب باشید كه به او حركتهای ناگهانی وارد نكنید چرا كه باعث آسیب نخاع خواهد شد. تكان دادن و جابهجا كردن این بیماران باید با رعایت اصول خاصی صورت گیرد.
● حالت نباتی
حالت نباتی به وضعیتی میگویند كه در آن بیمار از خود و نیز از محركهای بیرونی ناآگاه و بیاطلاع است. عملكردهایی مثل ضربان قلب، تنفس، فشارخون و غیره كه در اصطلاح پزشكی به عملكردهای خودكار یا خودمختار بدن معروفند، در این فرد بهطور عادی وجود دارد اما او هیچگونه فعالیت مغزی خاصی ندارد. فرد بیمار هیچگونه ارتباط معنیداری با محیط بیرون و اطرافیان برقرار نمیكند.
اگر این وضعیت بیش از یك ماه به طول بینجامد، به آن وضعیت نباتی پایدار میگویند كه تقریبا میتوان گفت احتمال بازگشت به حالت عادی بسیار ضعیف است. اما به هر حال موارد بسیاری هم بودهاند كه حتی ماهها پس از وقوع این وضعیت، با پیگیری و انجام مراقبتهای كافی به حالت عادی بازگشتهاند.
● مرگ مغزی
مرگ مغزی به حالتی گفته میشود كه در آن قطع برگشتناپذیر تمام عملكردهای مغزی صورت گرفته باشد. برای رسیدن به این تشخیص، پزشكان باید علتی را بیابند كه باعث این قطع كامل فعالیتهای مغز شده باشد. در این حالت بیمار به هیچیك از محركهای خارجی پاسخ نمیدهد. اندامهایش شل است، پلك نمیزند و در نوار مغز هم هیچگونه شواهدی از عملكرد الكترونیكی مغز دیده نمیشود. یكی از روشهای مهم برای اثبات این تشخیص، استفاده از روشهای پزشكی هستهای است كه اثبات میكنند جریان خونی به سمت مغز وجود ندارد.
هیچگاه نمیتوان به محض برخورد با چنین بیمارانی فورا تشخیص مرگ مغزی را گذاشت، بلكه حداقل برای چندین ساعت باید این بیمار را تحت نظر قرار داد تا مطمئن شد كه عملكرد مغزی در وی بازنمیگردد. متاسفانه حالاتی نظیر سرمازدگی شدید و یا مسمومیت با داروهای ضد صرع میتواند علایمی شبیه مرگ مغزی ایجاد كند كه پزشكان سعی میكنند از نبود این حالات مطمئن شوند.
بسیاری از خانوادههای افراد مبتلا به مرگ مغزی با توجه به اطلاع از وضعیت بیمارشان و نیز اطمینان از اینكه بیمار دیگر جان دوباره نخواهد یافت، اقدام به اهدای اعضای این بیماران به بیماران و افراد نیازمند میكنند. این وضعیت را طی سالهای اخیر در كشورمان زیاد دیدهایم كه كار بسیار نیكوكارانه و خداپسندانهای است.
[/code]
اصطلاحاتی نظیر بیهوشی، كما، مرگ مغزی و حالت نباتی را زیاد شنیدهاید اما مسلما تعریف دقیق این واژهها را نمیدانید. این حالات سطوح مختلف هوشیاری هستند كه در شرایط خاص برای بیماران اتفاق میافتند. این وضعیتها برای خود بیمار و اطرافیان خوشایند نیستند، چرا كه در بسیاری از موارد اطرافیان در حالت بلاتكلیفی قرار میگیرند كه بالاخره وضعیت بیمارشان چهطور خواهد شد؟ متاسفانه در این شرایط حتی گاهیاوقات پزشكان هم نمیدانند كه باید با بیمار چه كار كرد و وضعیت نهایی او چگونه خواهد بود؟
هوشیاری در اصل وقوف فرد به زمان، مكان و اشخاص اطراف است اما در واقع طیف گستردهای را در برمیگیرد. در یك سوی طیف، هوشیاری كامل است كه در آن فرد به تمام جوانب آگاهی دارد اما سر دیگر طیف، عدم هوشیاری كامل است.
فردی كه دچار افت سطح هوشیاری میشود ممكن است هوشیاری خود را تنها برای چند لحظه از دست بدهد یا اینكه برای ساعتها، روزها و حتی هفتهها و ماهها در این حالت باقی بماند. بهطور مثال حتما با این صحنه زیاد مواجه شدهاید كه یكی از اطرافیان (و مخصوصا یك خانم) دچار غش (یا در اصطلاح پزشكی، همان سنكوپ) شود.
سنكوپ یك افت موقتی و گذرای هوشیاری است كه معمولا بیش از چند ثانیه تا چند دقیقه طول نمیكشد. علت این مساله هم قطع موقت خونرسانی به مغز است. پس از بازگشت جریان خون به مغز سطح هوشیاری و عملكرد مغز هم به حالت عادی برمیگردد اما حالاتی نیز وجود دارند كه در آنها سطح هوشیاری برای مدتی طولانیتر مختل باقی میماند كه از آن میان كما، مرگ مغزی و حالت نباتی مشهورتر از بقیه هستند.
● كما
كما حالتی است كه بیمار هوشیاری خود را تا حد زیادی از دست داده و دیگر قادر به پاسخگویی به محرك ها و تحریكات خارجی نیست. در اصل، در این حالت بیمار نمیتواند به هیچ طریقی با محیط خارج ارتباط برقرار كند. كما معمولا با آسیب وسیع مغز و یا آسیب بخشهایی از ساقه مغز كه وظیفه حفظ هوشیاری را برعهده دارند، همراه است.
علل متفاوتی برای بروز این حالت وجود دارد كه شاید از مهمترین و شایعترین آنها بتوان این موارد را مثال زد: خونریزیهای مغزی، قطع طولانیمدت خونرسانی به مغز به حدی كه باعث سكته مناطقی از مغز شود، آبسهها، ضربات و آسیبدیدگیهای مغزی، تومورهای پیشرفته، التهاب و عفونت شدید پردههای اطراف مغز (مننژیت)، التهاب و عفونت نسج مغز (انسفالیت)، مصرف بیش از حد كنترلكننده داروهایی كه سطح هوشیاری را پایین میآورند (نظیر مواد مخدر، داروهای ضد صرع، الكل، داروهای خوابآور و آرامبخش)، افت شدید قند خون و یا افزایش بیش از حد آن، كمكاری بسیار شدید عملكرد تیروئید، نارسایی وخیم عملكرد كلیه و كبد و حتی در موارد نادر، كمبود ویتامینهایی مثل ویتامین ۱.B مهمترین مساله در درمان این بیماران تشخیص علت زمینهای است. پزشكان در وهله اول از معاینه بیمار و انجام پرسش و پاسخهای خاص درباره وضعیت قبلی سلامتی بیمار، بیماریهای زمینهای و نیز داروهای مصرفی شروع میكنند.
سعی كنید در این مرحله تمام اطلاعا ت لازم را به درستی در اختیار پزشكان قرار دهید. اگر در مورد خاص شك دارید، حتما پزشك را از عدم قطعیت اطلاعات خود باخبر كنید. با توجه به اینكه خود بیمار بیهوش است و در اطلاعرسانی كمك نمیكند، شما همراهان بیمار یكی از مهمترین منابع اطلاعاتی پزشكان محسوب خواهید شد. البته پزشكان چندان دست و پا بسته هم نیستند. روشهای معاینه مختلفی برای بررسی این بیماران وجود دارد.
بهطور مثال میتوان از وضعیت عملكرد و واكنش مردمكهای چشم این بیماران، حركات دست و پا، واكنش آنها نسبت به درد و محركهای دردآور و بسیاری دیگر از نشانههای پزشكی كه در یك فرد عادی باید وجود داشته باشند، اطلاعات مفیدی درباره شدت افت سطح هوشیاری و نیز علل زمینهساز بهدست آورد. در نهایت روشهای تصویربرداری از مغز مثل سیتیاسكن، ام.آر.آی و روشهای پزشكی هستهای میتوانند اطلاعات پزشك را كامل كنند.
گاهی اوقات عامل زمینهای قابل برطرف شدن است. بهطور مثال، اگر پزشك دریابد كه افت سطح هوشیاری بیمار به علت كاهش یا افزایش قند خون است، میتوان با تجویز قند یا انسولین، مشكل را برطرف كرد. كمكاری شدید تیروئید، كمبود برخی ویتامینها، مننژیتهای عفونی، مسمومیتهای دارویی و غیره هم تا حدودی قابل درمان هستند، به ویژه اگر بیمار زود به مراكز پزشكی انتقال داده شود. اما گاهیاوقات نمیتوان برای بیمار كار خاصی كرد. در این شرایط بیمار را باید در بخش مراقبتهای ویژه (یا همان آی.سی.یو) نگهداری كرد تا در آنجا مراقبتهای كامل از بیمار صورت گیرد.
سپس باید منتظر شد و پاسخ بدن بیمار به روندهای درمانی و قدرت ترمیم آن را دید. در این بخشها امكانات كاملی برای حفظ و كنترل راه هوایی، تنفس، ضربان قلب، اكسیژن خون و سطح هوشیاری وجود دارد. مراقبتهایی كه در این بخش از بیماران صورت میگیرد، در هیچ جای دیگری قابل انجام نیست. با این حال، مشكل اصلی، هزینه سنگین نگهداری از بیماران در این بخشهاست.
● نكات طلایی
اگر با بیماری كه دچار افت سطح هوشیاری شده است برخورد كردید، حتما موارد زیر را رعایت كنید كه احتمالا بسیار كمككننده خواهد بود:
۱) قبل از هر كاری و ظرف تنها چند ثانیه اطرافیان را باخبر كنید.
سعی كنید در این موارد تنها نباشید. به ویژه سعی كنید از افرادی كه در این زمینه، تجربه و آموزش دیدهاند، كمك بگیرید. به هر حال توجه داشته باشید كه در این شرایط، ثانیهها هم ارزشمند هستند. حتما باید یكی از اطرافیان، هرچه سریعتر اورژانس را با اطلاع كند.
۲) حتما درباره اقدامات حمایتی اولیه مطالبی را شنیدهاید.
مرحله اول، كنترل مجاری هوایی است. اگر مجاری هوایی بیمار مسدود شدهاند، آنها را باز كنید. تنفس بیمار باید برقرار شود و جریان خون نیز وجود داشته باشد. درباره شیوه كنترل و برقراری این موارد، بارها در همین هفتهنامه بهطور مفصل توضیح دادهایم.
۳) سعی كنید خونسردی خود را حفظ كنید و دور و اطراف بیمار را شلوغ نكنید.
۴) سعی نكنید بیمار را در حالت نشسته یا ایستاده نگه دارید.
وضعیت خوابیده (بهویژه وضعیت خوابیده به پهلو) میتواند برای بیمار مناسبتر باشد. اگر بیمار دچار ضربه یا سقوط از ارتفاع شده است، مراقب باشید كه به او حركتهای ناگهانی وارد نكنید چرا كه باعث آسیب نخاع خواهد شد. تكان دادن و جابهجا كردن این بیماران باید با رعایت اصول خاصی صورت گیرد.
● حالت نباتی
حالت نباتی به وضعیتی میگویند كه در آن بیمار از خود و نیز از محركهای بیرونی ناآگاه و بیاطلاع است. عملكردهایی مثل ضربان قلب، تنفس، فشارخون و غیره كه در اصطلاح پزشكی به عملكردهای خودكار یا خودمختار بدن معروفند، در این فرد بهطور عادی وجود دارد اما او هیچگونه فعالیت مغزی خاصی ندارد. فرد بیمار هیچگونه ارتباط معنیداری با محیط بیرون و اطرافیان برقرار نمیكند.
اگر این وضعیت بیش از یك ماه به طول بینجامد، به آن وضعیت نباتی پایدار میگویند كه تقریبا میتوان گفت احتمال بازگشت به حالت عادی بسیار ضعیف است. اما به هر حال موارد بسیاری هم بودهاند كه حتی ماهها پس از وقوع این وضعیت، با پیگیری و انجام مراقبتهای كافی به حالت عادی بازگشتهاند.
● مرگ مغزی
مرگ مغزی به حالتی گفته میشود كه در آن قطع برگشتناپذیر تمام عملكردهای مغزی صورت گرفته باشد. برای رسیدن به این تشخیص، پزشكان باید علتی را بیابند كه باعث این قطع كامل فعالیتهای مغز شده باشد. در این حالت بیمار به هیچیك از محركهای خارجی پاسخ نمیدهد. اندامهایش شل است، پلك نمیزند و در نوار مغز هم هیچگونه شواهدی از عملكرد الكترونیكی مغز دیده نمیشود. یكی از روشهای مهم برای اثبات این تشخیص، استفاده از روشهای پزشكی هستهای است كه اثبات میكنند جریان خونی به سمت مغز وجود ندارد.
هیچگاه نمیتوان به محض برخورد با چنین بیمارانی فورا تشخیص مرگ مغزی را گذاشت، بلكه حداقل برای چندین ساعت باید این بیمار را تحت نظر قرار داد تا مطمئن شد كه عملكرد مغزی در وی بازنمیگردد. متاسفانه حالاتی نظیر سرمازدگی شدید و یا مسمومیت با داروهای ضد صرع میتواند علایمی شبیه مرگ مغزی ایجاد كند كه پزشكان سعی میكنند از نبود این حالات مطمئن شوند.
بسیاری از خانوادههای افراد مبتلا به مرگ مغزی با توجه به اطلاع از وضعیت بیمارشان و نیز اطمینان از اینكه بیمار دیگر جان دوباره نخواهد یافت، اقدام به اهدای اعضای این بیماران به بیماران و افراد نیازمند میكنند. این وضعیت را طی سالهای اخیر در كشورمان زیاد دیدهایم كه كار بسیار نیكوكارانه و خداپسندانهای است.
[/code]