20-09-2014، 16:31
هنوز به ۴۰ نرسیده اما به زحمت راه میرود. دردهای شدیدی در کمر و پاها دارد. به امآرآی نخاعش مینگرم. تعجب میکنم؛ دیسک بزرگی در انتهای نخاع سینهای روی نخاع فشار وارد میکرده است...
بعد از عمل هم اگرچه دیسک برداشته شده ولی آثار زخم هنوز روی نخاع قابلمشاهده است. در تعجبم که چرا چنین دیسکی در این قسمت بیحرکت نخاع، آن هم در این سن، اتفاق افتاده؟ دیسک معمولا در قسمتهای پرتحرک نخاع مثل کمر یا گردن ایجاد میشود، نه در پشت که قفسهسینه، نخاع را بیحرکت نگهمیدارد. هنوز تعجبم را بر زبان نیاوردهام که میگوید: «آقای دکتر! تعجب کردید؟ میفهمم ولی تعجب نکنید.
حالا میتوانم به روشنی درک کنم که چگونه آن دیسک غیرعادی اتفاق افتاده است. زمانی نهچندان دور، امکان چندانی برای مشاهده نخاع وجود نداشت،بنابراین حرجی نبود بر کسی که این ورزش افتخارآفرین را بیخطر بداند اما امروزه با روشهای جدید میتوان بهطور دقیق تصویری از نخاع و کانالی که در آن قرار گرفته، به دست آورد. نتیجه اینکه یک متخصص مغز و اعصاب نمیتواند تحمل دیدن اجرای این فنون افتخارآفرین، بهخصوص همین «بارانداز»، را داشته باشد.
واقعیت این است که استعداد افراد مختلف نسبت به ضایعات اینچنینی نخاع یکسان نیست. صدمه وارده به نخاع ضمن اینکه به شدت و نوع ضربه یا فشار وارد آمده ارتباط دارد، به قطر کانال نخاعیای که به ارث میرسد هم ارتباط دارد؛ یعنی در کسی که کانال نخاعی بسیار تنگی به ارث برده، حتی یک بار اجرای این فنون ممکن است باعث بروز صدمههای شدیدی به نخاع شود.
البته این صدمهها ممکن است اثر خود را بلافاصله آشکار نکنند یا در یک پهلوان «قدر» و «چغر» چندان مورد توجه قرار نگیرند اما احتمال بروز این صدمهها بسیار بالاست و عوارض آن در بسیاری از موارد غیرقابلبرگشت هستند.
نخاع یا همان مغز حرام، مثل یک طناب بسیار قطور در وسط چاهی که داخل ستونفقرات قرار گرفته و کانال نخاعی نام دارد، آویزان است و با هر حرکت شدید ستونفقرات، به دیواره چاه برخورد میکند. تنگی کانال نخاعی در واقع یعنی تنگی همین چاه و کم شدن فاصله بین طناب و دیواره.
در حرکاتی مثل بارانداز، نخاع روی خود پیچ میخورد و به دیواره چاه فشرده میشود. خطر دیگری که نخاع را تهدید میکند، فشار آمدن بر رگهای ریزی است که در سطح نخاع قرار دارند و هرکدام به بخشهایی از نخاع خون میرسانند. این فشردگی ممکن است باعث فشار بر این رگها شود و نرسیدن خون به نخاع، بالقوه امکان دارد باعث سکته بخشهایی از نخاع شود.
با در نظر گرفتن این موارد و اینکه بسیاری از نورولوژیستها و جراحان اعصاب تعداد زیادی از کشتیگیران را میبینند که ضایعات نخاعی شدیدی پیدا کردهاند، میتوان اندیشید که حداقل کاری که میتوان برای کشتیگیران انجام داد، این است که قبل از اینکه کشتی را به صورت حرفهای یا قهرمانی برگزینند، با این خطرها آشنا شوند تا ناآگاهانه دچار چنین عواقبی نشوند.
سالهاست که جامعه بینالمللی متخصصان مغز و اعصاب جلوگیری از برگزاری مسابقههای مشتزنی و مبارزه با مشتزنی حرفهای را هدف خود قرار داده است. در این میانه به نظر میرسد ورزش کشتی مورد غفلت قرار گرفته باشد.
بعد از عمل هم اگرچه دیسک برداشته شده ولی آثار زخم هنوز روی نخاع قابلمشاهده است. در تعجبم که چرا چنین دیسکی در این قسمت بیحرکت نخاع، آن هم در این سن، اتفاق افتاده؟ دیسک معمولا در قسمتهای پرتحرک نخاع مثل کمر یا گردن ایجاد میشود، نه در پشت که قفسهسینه، نخاع را بیحرکت نگهمیدارد. هنوز تعجبم را بر زبان نیاوردهام که میگوید: «آقای دکتر! تعجب کردید؟ میفهمم ولی تعجب نکنید.
حالا میتوانم به روشنی درک کنم که چگونه آن دیسک غیرعادی اتفاق افتاده است. زمانی نهچندان دور، امکان چندانی برای مشاهده نخاع وجود نداشت،بنابراین حرجی نبود بر کسی که این ورزش افتخارآفرین را بیخطر بداند اما امروزه با روشهای جدید میتوان بهطور دقیق تصویری از نخاع و کانالی که در آن قرار گرفته، به دست آورد. نتیجه اینکه یک متخصص مغز و اعصاب نمیتواند تحمل دیدن اجرای این فنون افتخارآفرین، بهخصوص همین «بارانداز»، را داشته باشد.
واقعیت این است که استعداد افراد مختلف نسبت به ضایعات اینچنینی نخاع یکسان نیست. صدمه وارده به نخاع ضمن اینکه به شدت و نوع ضربه یا فشار وارد آمده ارتباط دارد، به قطر کانال نخاعیای که به ارث میرسد هم ارتباط دارد؛ یعنی در کسی که کانال نخاعی بسیار تنگی به ارث برده، حتی یک بار اجرای این فنون ممکن است باعث بروز صدمههای شدیدی به نخاع شود.
البته این صدمهها ممکن است اثر خود را بلافاصله آشکار نکنند یا در یک پهلوان «قدر» و «چغر» چندان مورد توجه قرار نگیرند اما احتمال بروز این صدمهها بسیار بالاست و عوارض آن در بسیاری از موارد غیرقابلبرگشت هستند.
نخاع یا همان مغز حرام، مثل یک طناب بسیار قطور در وسط چاهی که داخل ستونفقرات قرار گرفته و کانال نخاعی نام دارد، آویزان است و با هر حرکت شدید ستونفقرات، به دیواره چاه برخورد میکند. تنگی کانال نخاعی در واقع یعنی تنگی همین چاه و کم شدن فاصله بین طناب و دیواره.
در حرکاتی مثل بارانداز، نخاع روی خود پیچ میخورد و به دیواره چاه فشرده میشود. خطر دیگری که نخاع را تهدید میکند، فشار آمدن بر رگهای ریزی است که در سطح نخاع قرار دارند و هرکدام به بخشهایی از نخاع خون میرسانند. این فشردگی ممکن است باعث فشار بر این رگها شود و نرسیدن خون به نخاع، بالقوه امکان دارد باعث سکته بخشهایی از نخاع شود.
با در نظر گرفتن این موارد و اینکه بسیاری از نورولوژیستها و جراحان اعصاب تعداد زیادی از کشتیگیران را میبینند که ضایعات نخاعی شدیدی پیدا کردهاند، میتوان اندیشید که حداقل کاری که میتوان برای کشتیگیران انجام داد، این است که قبل از اینکه کشتی را به صورت حرفهای یا قهرمانی برگزینند، با این خطرها آشنا شوند تا ناآگاهانه دچار چنین عواقبی نشوند.
سالهاست که جامعه بینالمللی متخصصان مغز و اعصاب جلوگیری از برگزاری مسابقههای مشتزنی و مبارزه با مشتزنی حرفهای را هدف خود قرار داده است. در این میانه به نظر میرسد ورزش کشتی مورد غفلت قرار گرفته باشد.