10-09-2014، 12:03
ناامیدی همچون دنیای تاریکی است که فرد را گرفتار اندیشه های غلط، غیرمنطقی و ترسناک می کند. افکار تخریب کننده معمولا زمانی بشدت خود را نشان می دهد که فرد گرفتار افسردگی و ناامیدی شده باشد. درحالی که چنین فردی در روشنایی ذهن هرگز رفتارهای پراز ناامیدی از خود بروز نمی دهد و حتی آنها را بسیار پوچ و بی معنی می داند.
ناامیدی همچون دنیای تاریکی است که فرد را گرفتار اندیشه های غلط، غیرمنطقی و ترسناک می کند. افکار تخریب کننده معمولا زمانی بشدت خود را نشان می دهد که فرد گرفتار افسردگی و ناامیدی شده باشد. درحالی که چنین فردی در روشنایی ذهن هرگز رفتارهای پراز ناامیدی از خود بروز نمی دهد و حتی آنها را بسیار پوچ و بی معنی می داند.
حقیقت این است که ما اگر اشتباه فکر کنیم حتما اشتباه زندگی خواهیم کرد. خلاف آن نیز درست است. اگر می خواهیم زندگی سالمی داشته باشیم باید درست فکر کنیم. افکار صحیح، زندگی سالم و بی نقص به دنبال خواهد داشت.
انسان می تواند زندگی اش را با نحوه افکارش تغییر دهد. وقتی دچار افسردگی می شویم الگوهای مخرب افکارمان به بزرگ ترین منبع ترس و نگرانی در زندگی تبدیل می شود. این افکار شوم و بدطینت ما را گرفتار خود محکومی و در نتیجه ناامنی می کند تا آنجا که ممکن است دست به اعمال خطرناک بزنیم. برای درست زیستن باید با این نوع تفکرات مبارزه کرد.
گام های زیر می تواند در پردازش و بازبینی افکارتان مفید باشد. شما می توانید اندیشه های تان را دوباره برنامه ریزی کنید و شرایط زندگی تان را تا حد چشمگیری بهبود بخشید.
گام نخست: قدرت اندیشه را بپذیرید
پیش از هر چیز باید قبول داشته باشیم «ما چیزی هستیم که می اندیشیم.» در حقیقت، بزرگ ترین میدان نبرد زندگی مان همان ذهن مان است. افکار، واقعی و بسیار قدرتمند هستند. اعمال ، طرزفکر و عادات ما همه و همه ابتدا در ذهن تولید میشود و سپس در زندگی مان اثرشان را نشان می دهد. ما با تغییر دادن نحوه تفکرمان می توانیم نوع زندگی مان را تغییر دهیم. مثلا اگر بتوانیم به وجود خود و اراده مان اعتماد کنیم، می توانیم به خواسته هایمان برسیم و به دنبال آن از آرامش و شادی روح برخوردار شویم. بنابراین اولین قدم در راه داشتن اندیشه صحیح تشخیص قدرت اندیشه است.
گام دوم: شناخت استانداردهای افکار و اندیشه
منظور از استاندارد همان سیستم پاکسازی و ارزیابی شده افکارمان است. با این کار تصمیم می گیریم که آیا اندیشه ای خاص ارزش جای گرفتن در ذهن مان را دارد یا خیر. در حقیقت طبق این تعریف، پنج استاندارد درخصوص افکار وجود دارد؛ افکاری که مناسب اندیشیدن است:
استاندارد اول: افکار واقعی
باید افکار دروغین و پوچ را دور بریزیم و ذهن مان را با حقایق محض پر کنیم. وقتی توانستیم ذهن مان را سرشار از افکار واقعی و صحیح کنیم در آن صورت می توانیم بین راست و دروغ تفاوت قائل شویم. متاسفانه انسان معمولا افکار منفی را ـ که همچون دروغ می ماند و صحت ندارد ـ به ذهن خود راه میدهد و بر مبنای آنها تصمیم گیری می کند. با این کار اجازه می دهد این افکار منفی و دروغین روی زندگی اش اثر گذاشته و امور او را تحت سلطه خود بگیرد. باید از ورود این افکار بد جلوگیری کنیم. وقتی دروغ به اندیشه مان قدم می گذارد، هر لحظه از زندگی مان همراه با تخریب است و درنهایت ما را به سوی نابودی می کشاند. در واقع اندیشه های دروغین در مورد هرچیزی از ظاهرتان گرفته تا روابط، ارزش و هویت، ترس ها و رویاهایتان به شما دروغ می گوید و گمراهتان می کند. مراقب باشید حتی ذره ای از ذهن تان را با دروغ فکرهای پوچ پر نکنید.
ذهن باغی است که می توانیم هرچه بخواهیم در آن کاشته و پرورش دهیم. بنابراین هرگاه موضوعی به ذهن تان آمد آن را بررسی کنید که آیا منفی است یا خیر و اگر منفی است چرا، سپس آن فکر را به نوع مثبت تبدیل کنید. ابتدا اگر نتوانستید خودتان این کار را انجام دهید، می توانید از مشاوران کمک بگیرید تا این کار به نوعی عادت تبدیل شود؛ مانند ادیسون که در آزمایش هایش برای تولید لامپ، هزار ماده را آزمایش کرد و نتیجه ای نگرفت. وقتی به او گفتند هزار بار شکست خوردی او پاسخ داد: «نه، من هزار ماده ای را که برای تولید لامپ مناسب نیست، شناختم» و سرانجام توانست لامپ را اختراع کند.
استاندارد دوم: افکار نجیب
«نجیب» در لغت به معنای «سزاوار عزت و احترام» است. سخن پسندیده نیز بسیار شبیه افکارنجیب و چیزی است که ارزش بیان شدن دارد. به عبارت دیگر اگر ما درست فکر کنیم، می توانیم درست نیز صحبت کنیم. اگر تعداد کلماتی را که در طول روز و ماه و سال صحبت می کنید، جمع کنید مسلما کتاب قطوری خواهد شد. حال با خود بیندیشید کتابی را که هر روز بخشی از آن را می نویسید چگونه کتابی است؟ پر از سخنان و افکار دلگرم کننده است یا سرزنش و بدگویی، عشق است یا تنفر، صلح است یا خشونت. کلمات ادا شده قدرتمند و درست مانند دانه هایی است که برای پرورش کاشته می شود. کلمات می توانند موجب رحمت یا لعنت ما شوند. می توانند مشوق یا مخرب باشند. بنابراین برای کنترل زبان مان باید افکارمان را مهار کنیم؛ افکاری که ستودنی، پسندیده و نجیب و با روشنایی همراه است، نه تاریکی.
استاندارد سوم: افکار صالح
«صالح» به معنای «منطبق بودن با اصول اخلاقی و درستکاری» است. اگر به معیارهای اخلاقی صحیح آشنایی نداشته باشیم و از آنها پیروی نکنیم معمولا در اعمال مان دچار شک و تردید می شویم و چه بسا ممکن است انتخاب های غلط داشته باشیم و رو به تباهی گام برداریم. افکارمان را باید با اصول صحیح تربیت کنیم و فراموش نکنیم افکار نادرست معمولا نقاط ضعف ما را بروز و ما را در مسیر بسیار نامناسبی قرار می دهد. فردی که افکار ناصواب در ذهن دارد به خاک حاصلخیزی برای برداشت انواع وسوسه ها تبدیل می شود و وسوسه ها او را وادار به انجام اعمال پلید کرده و در نهایت به تباهی می کشاند. با انتخاب های صحیح اخلاقی می توانیم از بدی و شکست در زندگی جلوگیری کنیم.
استاندارد چهارم: افکار پاک و روشن
این افکار در واقع دربرگیرنده افکار سالم و بی خطر است. در حقیقت افکار پاک، پاکی زندگی مان را موجب می شود. تاریکی از افکار ناپاک و شرور تغذیه می کند. جنگ با افسردگی حمله مستقیم به افکار ناپاک است. با این کار ما می توانیم افکار تیره و تار را از خود دور و در مقابل افکار منفی ایستادگی کنیم. برای این که به این حد از تعهد به خودمان برسیم و افکارمان را کنترل کنیم باید اثرات عوامل بیرونی مانند فیلم ها، کتاب ها، تلویزیون، موسیقی، روابط و گفت وگوهایمان را مهار و همیشه بهترین ها را انتخاب کنیم.
یک ذهن پاک آرزوهای پاک و مناسب دارد و آرزوهای پاک، تولید عادات درست و صحیح و در نهایت موفقیت و سربلندی می کند.
استاندارد پنجم :افکار دوست داشتنی
افکار دوست داشتنی درواقع جذاب و دوست داشتنی است. روش زندگی مان تا حد زیادی تحت تسلط ذهن مان است، ذهنی که هرروز طبق شرایط موجود تنظیم می شود. افکار نامطلوب مانند انتقام، خشم، انتقاد و از این نوع، زندگی مان را به آهنربایی تبدیل کرده که تلخی و آزردگی بیشتری را به سمت خود جذب می نماید. چرخه مرگبار آن نیز غالبا تاریکی و افسردگی است. برای این که از شر این افکار رها شویم باید افکارمان را به سمت افکار دوست داشتنی و جذاب سوق دهیم؛ افکاری چون مهربانی، نجابت، عشق، شکیبایی و خودداری. در نتیجه می توانیم تمام خوبی های دنیا و هستی را به سمت خود جذب و زندگی سالم تر و بهتری را تجربه کنیم.
گام سوم: تمرین اندیشه های فوق
در این مرحله وقتی به اندازه کافی به شناخت رسیدید، می توانید در مورد هر چیزی که باارزش و ستودنی است بیندیشید، در مورد دیگران حرف های مناسب بزنید و تمام آموخته های تان در خصوص افکار صحیح را به کار بندید تا به آنها کاملا عادت کنید و جزء جدانشدنی زندگی تان شود. در این صورت می توانید امیدوار باشید از زندگی سالمی بهره مند می شوید.
ناامیدی همچون دنیای تاریکی است که فرد را گرفتار اندیشه های غلط، غیرمنطقی و ترسناک می کند. افکار تخریب کننده معمولا زمانی بشدت خود را نشان می دهد که فرد گرفتار افسردگی و ناامیدی شده باشد. درحالی که چنین فردی در روشنایی ذهن هرگز رفتارهای پراز ناامیدی از خود بروز نمی دهد و حتی آنها را بسیار پوچ و بی معنی می داند.
حقیقت این است که ما اگر اشتباه فکر کنیم حتما اشتباه زندگی خواهیم کرد. خلاف آن نیز درست است. اگر می خواهیم زندگی سالمی داشته باشیم باید درست فکر کنیم. افکار صحیح، زندگی سالم و بی نقص به دنبال خواهد داشت.
انسان می تواند زندگی اش را با نحوه افکارش تغییر دهد. وقتی دچار افسردگی می شویم الگوهای مخرب افکارمان به بزرگ ترین منبع ترس و نگرانی در زندگی تبدیل می شود. این افکار شوم و بدطینت ما را گرفتار خود محکومی و در نتیجه ناامنی می کند تا آنجا که ممکن است دست به اعمال خطرناک بزنیم. برای درست زیستن باید با این نوع تفکرات مبارزه کرد.
گام های زیر می تواند در پردازش و بازبینی افکارتان مفید باشد. شما می توانید اندیشه های تان را دوباره برنامه ریزی کنید و شرایط زندگی تان را تا حد چشمگیری بهبود بخشید.
گام نخست: قدرت اندیشه را بپذیرید
پیش از هر چیز باید قبول داشته باشیم «ما چیزی هستیم که می اندیشیم.» در حقیقت، بزرگ ترین میدان نبرد زندگی مان همان ذهن مان است. افکار، واقعی و بسیار قدرتمند هستند. اعمال ، طرزفکر و عادات ما همه و همه ابتدا در ذهن تولید میشود و سپس در زندگی مان اثرشان را نشان می دهد. ما با تغییر دادن نحوه تفکرمان می توانیم نوع زندگی مان را تغییر دهیم. مثلا اگر بتوانیم به وجود خود و اراده مان اعتماد کنیم، می توانیم به خواسته هایمان برسیم و به دنبال آن از آرامش و شادی روح برخوردار شویم. بنابراین اولین قدم در راه داشتن اندیشه صحیح تشخیص قدرت اندیشه است.
گام دوم: شناخت استانداردهای افکار و اندیشه
منظور از استاندارد همان سیستم پاکسازی و ارزیابی شده افکارمان است. با این کار تصمیم می گیریم که آیا اندیشه ای خاص ارزش جای گرفتن در ذهن مان را دارد یا خیر. در حقیقت طبق این تعریف، پنج استاندارد درخصوص افکار وجود دارد؛ افکاری که مناسب اندیشیدن است:
استاندارد اول: افکار واقعی
باید افکار دروغین و پوچ را دور بریزیم و ذهن مان را با حقایق محض پر کنیم. وقتی توانستیم ذهن مان را سرشار از افکار واقعی و صحیح کنیم در آن صورت می توانیم بین راست و دروغ تفاوت قائل شویم. متاسفانه انسان معمولا افکار منفی را ـ که همچون دروغ می ماند و صحت ندارد ـ به ذهن خود راه میدهد و بر مبنای آنها تصمیم گیری می کند. با این کار اجازه می دهد این افکار منفی و دروغین روی زندگی اش اثر گذاشته و امور او را تحت سلطه خود بگیرد. باید از ورود این افکار بد جلوگیری کنیم. وقتی دروغ به اندیشه مان قدم می گذارد، هر لحظه از زندگی مان همراه با تخریب است و درنهایت ما را به سوی نابودی می کشاند. در واقع اندیشه های دروغین در مورد هرچیزی از ظاهرتان گرفته تا روابط، ارزش و هویت، ترس ها و رویاهایتان به شما دروغ می گوید و گمراهتان می کند. مراقب باشید حتی ذره ای از ذهن تان را با دروغ فکرهای پوچ پر نکنید.
ذهن باغی است که می توانیم هرچه بخواهیم در آن کاشته و پرورش دهیم. بنابراین هرگاه موضوعی به ذهن تان آمد آن را بررسی کنید که آیا منفی است یا خیر و اگر منفی است چرا، سپس آن فکر را به نوع مثبت تبدیل کنید. ابتدا اگر نتوانستید خودتان این کار را انجام دهید، می توانید از مشاوران کمک بگیرید تا این کار به نوعی عادت تبدیل شود؛ مانند ادیسون که در آزمایش هایش برای تولید لامپ، هزار ماده را آزمایش کرد و نتیجه ای نگرفت. وقتی به او گفتند هزار بار شکست خوردی او پاسخ داد: «نه، من هزار ماده ای را که برای تولید لامپ مناسب نیست، شناختم» و سرانجام توانست لامپ را اختراع کند.
استاندارد دوم: افکار نجیب
«نجیب» در لغت به معنای «سزاوار عزت و احترام» است. سخن پسندیده نیز بسیار شبیه افکارنجیب و چیزی است که ارزش بیان شدن دارد. به عبارت دیگر اگر ما درست فکر کنیم، می توانیم درست نیز صحبت کنیم. اگر تعداد کلماتی را که در طول روز و ماه و سال صحبت می کنید، جمع کنید مسلما کتاب قطوری خواهد شد. حال با خود بیندیشید کتابی را که هر روز بخشی از آن را می نویسید چگونه کتابی است؟ پر از سخنان و افکار دلگرم کننده است یا سرزنش و بدگویی، عشق است یا تنفر، صلح است یا خشونت. کلمات ادا شده قدرتمند و درست مانند دانه هایی است که برای پرورش کاشته می شود. کلمات می توانند موجب رحمت یا لعنت ما شوند. می توانند مشوق یا مخرب باشند. بنابراین برای کنترل زبان مان باید افکارمان را مهار کنیم؛ افکاری که ستودنی، پسندیده و نجیب و با روشنایی همراه است، نه تاریکی.
استاندارد سوم: افکار صالح
«صالح» به معنای «منطبق بودن با اصول اخلاقی و درستکاری» است. اگر به معیارهای اخلاقی صحیح آشنایی نداشته باشیم و از آنها پیروی نکنیم معمولا در اعمال مان دچار شک و تردید می شویم و چه بسا ممکن است انتخاب های غلط داشته باشیم و رو به تباهی گام برداریم. افکارمان را باید با اصول صحیح تربیت کنیم و فراموش نکنیم افکار نادرست معمولا نقاط ضعف ما را بروز و ما را در مسیر بسیار نامناسبی قرار می دهد. فردی که افکار ناصواب در ذهن دارد به خاک حاصلخیزی برای برداشت انواع وسوسه ها تبدیل می شود و وسوسه ها او را وادار به انجام اعمال پلید کرده و در نهایت به تباهی می کشاند. با انتخاب های صحیح اخلاقی می توانیم از بدی و شکست در زندگی جلوگیری کنیم.
استاندارد چهارم: افکار پاک و روشن
این افکار در واقع دربرگیرنده افکار سالم و بی خطر است. در حقیقت افکار پاک، پاکی زندگی مان را موجب می شود. تاریکی از افکار ناپاک و شرور تغذیه می کند. جنگ با افسردگی حمله مستقیم به افکار ناپاک است. با این کار ما می توانیم افکار تیره و تار را از خود دور و در مقابل افکار منفی ایستادگی کنیم. برای این که به این حد از تعهد به خودمان برسیم و افکارمان را کنترل کنیم باید اثرات عوامل بیرونی مانند فیلم ها، کتاب ها، تلویزیون، موسیقی، روابط و گفت وگوهایمان را مهار و همیشه بهترین ها را انتخاب کنیم.
یک ذهن پاک آرزوهای پاک و مناسب دارد و آرزوهای پاک، تولید عادات درست و صحیح و در نهایت موفقیت و سربلندی می کند.
استاندارد پنجم :افکار دوست داشتنی
افکار دوست داشتنی درواقع جذاب و دوست داشتنی است. روش زندگی مان تا حد زیادی تحت تسلط ذهن مان است، ذهنی که هرروز طبق شرایط موجود تنظیم می شود. افکار نامطلوب مانند انتقام، خشم، انتقاد و از این نوع، زندگی مان را به آهنربایی تبدیل کرده که تلخی و آزردگی بیشتری را به سمت خود جذب می نماید. چرخه مرگبار آن نیز غالبا تاریکی و افسردگی است. برای این که از شر این افکار رها شویم باید افکارمان را به سمت افکار دوست داشتنی و جذاب سوق دهیم؛ افکاری چون مهربانی، نجابت، عشق، شکیبایی و خودداری. در نتیجه می توانیم تمام خوبی های دنیا و هستی را به سمت خود جذب و زندگی سالم تر و بهتری را تجربه کنیم.
گام سوم: تمرین اندیشه های فوق
در این مرحله وقتی به اندازه کافی به شناخت رسیدید، می توانید در مورد هر چیزی که باارزش و ستودنی است بیندیشید، در مورد دیگران حرف های مناسب بزنید و تمام آموخته های تان در خصوص افکار صحیح را به کار بندید تا به آنها کاملا عادت کنید و جزء جدانشدنی زندگی تان شود. در این صورت می توانید امیدوار باشید از زندگی سالمی بهره مند می شوید.