08-09-2014، 13:36
ممکن است شما از آن دست مادرانی باشید که تصمیم گرفته باشید دیگر خانه را مرتب نکنید، تا همان طور شلوغ و نامرتب بماند. اگر به این فکر افتاده اید، باید بدانید راه صحیحی انتخاب نکرده اید.
این کار به تنهایی نه تنها فایده ای ندارد، بلکه فرزندتان را آشفته تر هم می کند. بنابراین سعی کنید همزمان مهارت های لازم برای منظم بودن و مسئولیت پذیری نسبت به وسایل را نیز به فرزندتان آموزش دهید؛ تا به تدریج بتواند از عهده کارهایش برآید و روی پای خود بایستد. حال ببینیم این مهارت ها چه هستند و چطور باید آنها را به کودک آموزش داد.
نخستین زمان ابراز مخالفت، دو سالگی است. در این سن کودک کم کم به سخن گفتن مسلط می شود و مخصوصا کلمه «نه» را زیاد تکرار می کند. «بله یا چشم» لغتی است که او دیرتر به کار می گیرد.
این امتناع ها، از کودکی تا نوجوانی، به دست آوردن تدریجی استقلال و عدم وابستگی را نشان می دهد. با این حال کودک همیشه به حضور و مراقبت شما نیاز دارد. تردید در گفتن «نه یا بله» حتی در مورد چیزهایی که دوست دارد، نشان دهنده ی تمایل او برای انتخاب و اینکه اطرافیان او را به عنوان فردی «بزرگ» قبول داشته باشند، است.
او همچنین تسلط و محدودیت های شما را با رفتارهایی نشان می دهد که مواجهه با آنها چندان آسان نیست؛ اما برای رشد مطلوبش لازم است.
کودک نتایج این مخالفت ها را نیز پیش خود بررسی می کند: موارد دلخواه خود را باز هم انجام می دهد و از عمل به بقیه چشم پوشی می کند.
طبیعی است که دوست داشته باشید فرزندتان اتاقش را مرتب کند و یا دست کم، وقتی این کار را از او می خواهید، درخواست شما را رد نکند. اما شما هم باید متناسب با سن فرزندتان رفتار مناسبی را در این باره را پیش بگیرید.
بین 3 تا 5 سالگی، کودک هر چیزی را از روی تقلید یاد می گیرد؛ مرتب کردن اتاق را مانند بازی به او نشان دهید و او را در این کار همراهی کنید. او نیاز دارد بداند که این کار را از کجا شروع کند و هر وسیله را چطور سرجای خود بگذارد.
بین 6تا 11 سالگی، او تمایل دارد خود را مستقل تر نشان دهد و ترجیح می دهد اتاقش را به تنهایی مانند یک فرد بزرگسال مرتب کند. این به آن معنا نیست که او می داند چطور این کار را انجام دهد و در عین حال توصیه های شما را هم نمی پذیرد. این حس استقلال را به تدریج به او بیاموزید. دلایل صحبت های خود را برایش توضیح دهید، از تحمیل نظرات خود اجتناب کنید و به جای او وسایلش را مرتب نکنید.
اگر قوانین خانواده، مستبدانه و محدودیت ها بی حد و مرز نباشد، کودک یا نوجوان آنها را درک کرده و در نتیجه رعایت می نماید. باید توجه داشته باشید که اگر همسرتان موضوعی را در محیط منزل قدغن می کند، شما اجازه ی انجام آن را به فرزندتان ندهید. همچنین اگر او را در مورد مسئله ای آزاد می گذارید، فردا او را به همان دلیل، تنبیه نکنید. این ضد و نقیض ها باعث آشفتگی فرزند شده و مخالفت با والدین را تشدید می کند. لذا بهتر است این اصول را در نظم آموزی کودکان مورد توجه قرار دهید:
- ابراز محبت: به کودک به کسی که به او مهر می ورزد علاقه پیدا کرده او را فردی خیر خواه ، قدر شناس و قابل اعتماد می داند و به سخن او بهتر گوش می دهد .
- تناسب قوانین با سن و شرایط: قواعد و محدودیتها باید متناسب با سن بچه ها تغییر کند.
- استفاده از تشویق در نظم آموزی: تشویق غذای روح و روان است و برای پیش بردن کارها بسیار ضروری است.
- الگو دهی به کودکان: والدین علاوه بر آگاه ساختن باید در ارائه ی رفتار درست ومقررات خود بهترین نمونه برای او باشند زیرا پدر و مادر نخستین الگوی رفتار کودک اند.
- پرهیز از خشم و زور گوئی: انضباطی که بر پایه خشم و غضب استوار باشد و با زور حاکم شود همچون خانه ای است که بر پایه هایی سست بنا شود . ایجاد انضباط از راه زور پیامدهای زیانباری در پی دارد که می توان به مقاومت، بی اعتنایی ، پر خاشگری، بدخلقی، دروغ گویی، انزوا طلبی، لج بازی و فقدان اعتماد به نفس در کودک اشاره کرد.
- ثبات و پرهیز از تردید و دودلی: سستی و سهل انگاری والدین موجب بی انضباطی می شود و والدین را از هدف باز می دارد. اگر فرزندان از تردید و دو دلی والدین با خبر باشند از رعایت مقررات سر باز می زند و به بحث و جدل می پردازند و همچنین ممکن دچار سردرکمی شوند.
- رعایت اصل تدریج در اصلاح رفتار: کسب عادت های درست به وقت نیازمند است و یکباره امکان پذیر نیست در این راه ظرفیت و موقعیت جسمی و روحی کودک را در نظر بگیرید.
- تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط: گر چه ممکن است کار در آغاز آسان باشد اما به سامان رساندن و به بار نشاندن آن به مراقبت نیاز دارد .
- استفاده از اصل تغافل: بنابر اصل تغافل مربی یا پدر و مادر در نخستین برخورد با خطای کودک آن را نادیده می گیرد و به گونه ای رفتار می کند که گویا از چیزی خبر ندارد.
این کار به تنهایی نه تنها فایده ای ندارد، بلکه فرزندتان را آشفته تر هم می کند. بنابراین سعی کنید همزمان مهارت های لازم برای منظم بودن و مسئولیت پذیری نسبت به وسایل را نیز به فرزندتان آموزش دهید؛ تا به تدریج بتواند از عهده کارهایش برآید و روی پای خود بایستد. حال ببینیم این مهارت ها چه هستند و چطور باید آنها را به کودک آموزش داد.
نخستین زمان ابراز مخالفت، دو سالگی است. در این سن کودک کم کم به سخن گفتن مسلط می شود و مخصوصا کلمه «نه» را زیاد تکرار می کند. «بله یا چشم» لغتی است که او دیرتر به کار می گیرد.
این امتناع ها، از کودکی تا نوجوانی، به دست آوردن تدریجی استقلال و عدم وابستگی را نشان می دهد. با این حال کودک همیشه به حضور و مراقبت شما نیاز دارد. تردید در گفتن «نه یا بله» حتی در مورد چیزهایی که دوست دارد، نشان دهنده ی تمایل او برای انتخاب و اینکه اطرافیان او را به عنوان فردی «بزرگ» قبول داشته باشند، است.
او همچنین تسلط و محدودیت های شما را با رفتارهایی نشان می دهد که مواجهه با آنها چندان آسان نیست؛ اما برای رشد مطلوبش لازم است.
کودک نتایج این مخالفت ها را نیز پیش خود بررسی می کند: موارد دلخواه خود را باز هم انجام می دهد و از عمل به بقیه چشم پوشی می کند.
طبیعی است که دوست داشته باشید فرزندتان اتاقش را مرتب کند و یا دست کم، وقتی این کار را از او می خواهید، درخواست شما را رد نکند. اما شما هم باید متناسب با سن فرزندتان رفتار مناسبی را در این باره را پیش بگیرید.
بین 3 تا 5 سالگی، کودک هر چیزی را از روی تقلید یاد می گیرد؛ مرتب کردن اتاق را مانند بازی به او نشان دهید و او را در این کار همراهی کنید. او نیاز دارد بداند که این کار را از کجا شروع کند و هر وسیله را چطور سرجای خود بگذارد.
بین 6تا 11 سالگی، او تمایل دارد خود را مستقل تر نشان دهد و ترجیح می دهد اتاقش را به تنهایی مانند یک فرد بزرگسال مرتب کند. این به آن معنا نیست که او می داند چطور این کار را انجام دهد و در عین حال توصیه های شما را هم نمی پذیرد. این حس استقلال را به تدریج به او بیاموزید. دلایل صحبت های خود را برایش توضیح دهید، از تحمیل نظرات خود اجتناب کنید و به جای او وسایلش را مرتب نکنید.
اگر قوانین خانواده، مستبدانه و محدودیت ها بی حد و مرز نباشد، کودک یا نوجوان آنها را درک کرده و در نتیجه رعایت می نماید. باید توجه داشته باشید که اگر همسرتان موضوعی را در محیط منزل قدغن می کند، شما اجازه ی انجام آن را به فرزندتان ندهید. همچنین اگر او را در مورد مسئله ای آزاد می گذارید، فردا او را به همان دلیل، تنبیه نکنید. این ضد و نقیض ها باعث آشفتگی فرزند شده و مخالفت با والدین را تشدید می کند. لذا بهتر است این اصول را در نظم آموزی کودکان مورد توجه قرار دهید:
- ابراز محبت: به کودک به کسی که به او مهر می ورزد علاقه پیدا کرده او را فردی خیر خواه ، قدر شناس و قابل اعتماد می داند و به سخن او بهتر گوش می دهد .
- تناسب قوانین با سن و شرایط: قواعد و محدودیتها باید متناسب با سن بچه ها تغییر کند.
- استفاده از تشویق در نظم آموزی: تشویق غذای روح و روان است و برای پیش بردن کارها بسیار ضروری است.
- الگو دهی به کودکان: والدین علاوه بر آگاه ساختن باید در ارائه ی رفتار درست ومقررات خود بهترین نمونه برای او باشند زیرا پدر و مادر نخستین الگوی رفتار کودک اند.
- پرهیز از خشم و زور گوئی: انضباطی که بر پایه خشم و غضب استوار باشد و با زور حاکم شود همچون خانه ای است که بر پایه هایی سست بنا شود . ایجاد انضباط از راه زور پیامدهای زیانباری در پی دارد که می توان به مقاومت، بی اعتنایی ، پر خاشگری، بدخلقی، دروغ گویی، انزوا طلبی، لج بازی و فقدان اعتماد به نفس در کودک اشاره کرد.
- ثبات و پرهیز از تردید و دودلی: سستی و سهل انگاری والدین موجب بی انضباطی می شود و والدین را از هدف باز می دارد. اگر فرزندان از تردید و دو دلی والدین با خبر باشند از رعایت مقررات سر باز می زند و به بحث و جدل می پردازند و همچنین ممکن دچار سردرکمی شوند.
- رعایت اصل تدریج در اصلاح رفتار: کسب عادت های درست به وقت نیازمند است و یکباره امکان پذیر نیست در این راه ظرفیت و موقعیت جسمی و روحی کودک را در نظر بگیرید.
- تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط: گر چه ممکن است کار در آغاز آسان باشد اما به سامان رساندن و به بار نشاندن آن به مراقبت نیاز دارد .
- استفاده از اصل تغافل: بنابر اصل تغافل مربی یا پدر و مادر در نخستین برخورد با خطای کودک آن را نادیده می گیرد و به گونه ای رفتار می کند که گویا از چیزی خبر ندارد.