07-09-2014، 10:13
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
خانه دل جای هر بیگانه نیست
کوی مجنون جای هر دیوانه نیست
قلب مجنون با لیلی خوشتر است
گاهی لیلی لایق این خانه نیست
میبافم گیسوان طلایی خورشیدرا
درحالی که درایوان طلانشسته ام درانتظارباد
تابیاورد بوی تورا
درحالی که نشسته ام روبه آبی دریا
وگوش میسپارم به آهنگ زیبای موج
که نوید رسیدنت را هرلحظه درگوشم زمزمه میکند
بیا میخواهم جان فدایت کنم
بیا میخواهم تمام عشقم را نثارت کنم
*بیا که دلتنگم*
من از عطرِ آهسته ی هوا می فهمم
تو باید تازگی ها
از اینجا گذشته باشی.
گفتوگویِ مخفی ماه وُ
پرده پوشیِ آب هم
همین را می گویند.
دیگر نیازی به دعای دریا نیست
گلدانها را آب دادهام
ظرفها را شستهام
خانه را رُفت و رو کردهام
دنیا خیلی خوب است ،
بیا !
علامتِ خانه بودنِ من
همین پنجرهی رو به جنوبِ آفتاب است،
تا تو نیایی
پرده را نخواهم کشید.
روزی خواهد آمد
که توباشی وخاطراتم
توباشی و یادم
توباشی و حسرتم
به یادروزهایی که بودم وتوندیدی
احساسم را
نیازم را
وتمام عشـــــقم را
که چه عاشقانه نثارت کردم
*روزی خواهد آمد*
*که توباشی و یک دنیاتمنا*
*که توباشی ومن نباشم*
.
کوی مجنون جای هر دیوانه نیست
قلب مجنون با لیلی خوشتر است
گاهی لیلی لایق این خانه نیست
آسمان دلم چه بارانی است
چه طوفانی ام
مدتهاست اینگونه ام
چون حیوانی درنده خو
بعد ازآن همه مهربانی و صبر
وامروز نه اشک میخواهم نه کسی که آرامم کند
من آرامش میخواهم ازدرون بدون هیچ مزاحمی
میخواهم چشمانم را ببندم
نفس عمیق بکشم
باخود بگویم
* همه چیز خوب است*
چه طوفانی ام
مدتهاست اینگونه ام
چون حیوانی درنده خو
بعد ازآن همه مهربانی و صبر
وامروز نه اشک میخواهم نه کسی که آرامم کند
من آرامش میخواهم ازدرون بدون هیچ مزاحمی
میخواهم چشمانم را ببندم
نفس عمیق بکشم
باخود بگویم
* همه چیز خوب است*
.
.
.
ذره ذره جان میگیرد
جوانه های عشق تو
درکویرقلبم
گویی توبارانی از احساسات عاشقانه ای
که میبارد برقلب بـــــــــــــاران
جوانه های عشق تو
درکویرقلبم
گویی توبارانی از احساسات عاشقانه ای
که میبارد برقلب بـــــــــــــاران
.
.
.
میبافم گیسوان طلایی خورشیدرا
درحالی که درایوان طلانشسته ام درانتظارباد
تابیاورد بوی تورا
درحالی که نشسته ام روبه آبی دریا
وگوش میسپارم به آهنگ زیبای موج
که نوید رسیدنت را هرلحظه درگوشم زمزمه میکند
بیا میخواهم جان فدایت کنم
بیا میخواهم تمام عشقم را نثارت کنم
*بیا که دلتنگم*
باران ببارد
ونسیم دل انگیز صبحگاهی همرایش کند
خنکای باران صورتم را
وبوی باران احساسم رانوازش کند
و دل♥ عاشق که باشد
بخدا که هیچ خدایی را بندگی نخواهم کرد جز
خدای عشق
ونسیم دل انگیز صبحگاهی همرایش کند
خنکای باران صورتم را
وبوی باران احساسم رانوازش کند
و دل♥ عاشق که باشد
بخدا که هیچ خدایی را بندگی نخواهم کرد جز
خدای عشق
صدای باران
بوی باران
خنکای باران
همه وهمه یک معنی دارد
لبهایم تشنه اند
آغوشم تشنه است
نفسم تشنه است
همه و همه به تومی رسند
بوی باران
خنکای باران
همه وهمه یک معنی دارد
لبهایم تشنه اند
آغوشم تشنه است
نفسم تشنه است
همه و همه به تومی رسند
گاهگاهی دلم می گیرد!
با خودم میگویم به کجا باید رفت؟؟
به که باید پیوست؛؟؟
به که باید دل بست ؟؟؟؟؟
به دیاری که پراز دیوار است؛!!!!!؟؟؟؟؟
به امینی که امانت خواراست؟؟؟؟؟؟!!
یا به افسانه دوست؟؟؟؟؟
.......................................""گریه ام میگیرد""
با خودم میگویم به کجا باید رفت؟؟
به که باید پیوست؛؟؟
به که باید دل بست ؟؟؟؟؟
به دیاری که پراز دیوار است؛!!!!!؟؟؟؟؟
به امینی که امانت خواراست؟؟؟؟؟؟!!
یا به افسانه دوست؟؟؟؟؟
.......................................""گریه ام میگیرد""
.
.
.
من از عطرِ آهسته ی هوا می فهمم
تو باید تازگی ها
از اینجا گذشته باشی.
گفتوگویِ مخفی ماه وُ
پرده پوشیِ آب هم
همین را می گویند.
دیگر نیازی به دعای دریا نیست
گلدانها را آب دادهام
ظرفها را شستهام
خانه را رُفت و رو کردهام
دنیا خیلی خوب است ،
بیا !
علامتِ خانه بودنِ من
همین پنجرهی رو به جنوبِ آفتاب است،
تا تو نیایی
پرده را نخواهم کشید.
روزی خواهد آمد
که توباشی وخاطراتم
توباشی و یادم
توباشی و حسرتم
به یادروزهایی که بودم وتوندیدی
احساسم را
نیازم را
وتمام عشـــــقم را
که چه عاشقانه نثارت کردم
*روزی خواهد آمد*
*که توباشی و یک دنیاتمنا*
*که توباشی ومن نباشم*
.
.
.
امان ازعشقی که درجاده زندگی یک طرفه باشد
تودلتنگ می شوی
دلتنگ می شوی
وبازهم دلتنگ می شوی
اما جواب تمام این دلتنگیها
صدای بوق بدون جواب تلفنی است که درگوشت میپیچد
تودلتنگ می شوی
دلتنگ می شوی
وبازهم دلتنگ می شوی
اما جواب تمام این دلتنگیها
صدای بوق بدون جواب تلفنی است که درگوشت میپیچد
تنها نشسته ام
سردرگریبان
مشکلات ازهمه طرف بسویم حمله ور
وچه معصومانه به دنبال راه نجات به هرسونگاهی میکنم
دریغ ازیک همراه
دریع ازیک روزنه امید
فقط یک جمله درذهنم میدرخشد
توکل به آفریننده مهربان
وصبر،صبر وبازهم صبر
چراکه پایان شب سیه سپیداست
سردرگریبان
مشکلات ازهمه طرف بسویم حمله ور
وچه معصومانه به دنبال راه نجات به هرسونگاهی میکنم
دریغ ازیک همراه
دریع ازیک روزنه امید
فقط یک جمله درذهنم میدرخشد
توکل به آفریننده مهربان
وصبر،صبر وبازهم صبر
چراکه پایان شب سیه سپیداست