15-08-2014، 12:49
ما حیوانات را خیلی دوست داریم، بابایمان هم همینطور. ما هر روز در مورد حیوانات
حرف میزنیم، بابایمان هم همینطور.
بابایمان همیشه وقتی با ما حرف میزند از حیوانات هم یاد میکند، مثلا امروز بابایمان
دوبار به ما گفت؛ …..
توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟و هر وقت ما پول میخواهیم
توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟و هر وقت ما پول میخواهیم
میگوید؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟
چند روز پیشا وقتی ما با مامانمان و بابایمان میرفتیم خونه عمه زهرا اینا یک تاکسی
داشت میزد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا به آقاهه
گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو، پیاده میشم همچین
میزنمت که به خر بگی* زن دایی .
بابایمان هم گفت: برو بینیم بابا جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی آقاهه از بابایمان
خیلی گنده تر بود و بابایمان را مثل سگ کتک زد.
بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین خروس
جنگی بپری به مردم