14-08-2014، 1:41
درست ترین شکل عشق
آنست که
شما با یک فرد چگونه رفتار میکنید
نه اینکه نسبت به او چه احساسى دارید!
دست هایمان که یکی نشد
اما ببین دست نوشته هایمان،
چه مستانه میان شعله های خودسوزی ام
عشق بازی می کنند...!
وقتی که امتداد نامه هایت
سالهاست مرده ،
وقتی پست چی هم فهمیده مقصد نامه هایم عمریست گم شده،
بگذار من و این خاطره ها با هم گر بگیریم!
ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺎﯾﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ
ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﯼ ﻟﻨﮓ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ !
ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻠﺒﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ
ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ . .
نمی دانم من دیر رسیدم یا تو زود رفتی !!!
هر چه بود همین بود ، نه دروغ بود و نه خیال ...
هر چه بود باریدن باران بود و خیال سبک شدن
این بغض رویا را در واقعیت حل کردن و نوشیدن جرعه ای بی تابی
دل بستن به نگاهی بارانی و صدایی صبور
مسخ دستانی که همیشه داغ بود از بودن
هر چه بود داشتن نگاهت بود و باز هم دلتنگی هر چه بود همین بود...
تومی دانی چه شد که من ماندم واین همه سکوت ؟
تومی دانی چه شد که من ماندم واین همه دلتنگی ؟
تومی دانی که چه شد که من ماندم واین همه سرگردانی ؟
تو می دانی چراهرچه این نگاه می بارد ،این بغض سبک نمی شود ؟!
چقدر گفتم این همه بی نشان شدن دلتنگ ترم می کند؟
چقدر گفتم اینهمه زمزمه نبودن بی تاب ترم می کند؟
من گفتم اما تو باور نکردی دلتنگ تر شدم ... بی تاب تر شدم ...
بعد هم من ماندم و خودم !
من ماندم واین همه فراموشیه گاه و بیگاهی که به نگاهت چنگ می اندازد
من ماندم و ... بگذریم !
نمی دانم چرا همیشه برای گرفتن سهممان دیر می رسیم !
همیشه وقتی می رسیم که دیگر هیچ نمانده جز حسرت !
نمی دانم من دیر رسیدم یا تو زود رفتی !
باورت می شود قصه تمام شده باشد
و تو مانده باشی ویک دنیا بی خیالی سرد که تن لرزان خیالت را رنجور کند
تو مانده باشی و یک دنیا توجیه ؟
تو مانده باشی و یک دنیا دروغ
تو مانده باشی و یک دنیا خیالات پوچ
باورت می شود قصه تمام شده باشد و تو مانده باشی و هیچ ؟
باورت شود! قصه تمام شد!!!
تو زود رفتی یا من دیر رسیدم
مبادا کوه ها زودتر از ما به هم برسند
مدادرنگی هایم را برمی دارم
نبودنهایت را سیاه می کنم
بودنهایت را سفید
- نقاشی ام سیاه و سفید نمی شود -
سیاهی بیداد می کند
راستی
فاصله ها را چه رنگی کنم!؟
گاهی آدم احســـاس می کند
این جمله :
« گریه مال مَـــرد نیست »
را یک آدم نامــــرد ساخته
تا مَـــرد ها را از درون ویــران كند ... !
بودن من ، بی مخاطب است ! ! !
اما نوشته هایم ،
همه برای تنهاییهای کسانی است که مثل من هستند !
کاش پشت پاکت سیگار
به جای تصویر ریه ای بعد از کشیدن سیگار
تصویر اعصاب های خراب
قبل از کشیدن سیگار را می گذاشتند…!
آنست که
شما با یک فرد چگونه رفتار میکنید
نه اینکه نسبت به او چه احساسى دارید!
دست هایمان که یکی نشد
اما ببین دست نوشته هایمان،
چه مستانه میان شعله های خودسوزی ام
عشق بازی می کنند...!
وقتی که امتداد نامه هایت
سالهاست مرده ،
وقتی پست چی هم فهمیده مقصد نامه هایم عمریست گم شده،
بگذار من و این خاطره ها با هم گر بگیریم!
ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺎﯾﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ
ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﯼ ﻟﻨﮓ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ !
ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻠﺒﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ
ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ . .
نمی دانم من دیر رسیدم یا تو زود رفتی !!!
هر چه بود همین بود ، نه دروغ بود و نه خیال ...
هر چه بود باریدن باران بود و خیال سبک شدن
این بغض رویا را در واقعیت حل کردن و نوشیدن جرعه ای بی تابی
دل بستن به نگاهی بارانی و صدایی صبور
مسخ دستانی که همیشه داغ بود از بودن
هر چه بود داشتن نگاهت بود و باز هم دلتنگی هر چه بود همین بود...
تومی دانی چه شد که من ماندم واین همه سکوت ؟
تومی دانی چه شد که من ماندم واین همه دلتنگی ؟
تومی دانی که چه شد که من ماندم واین همه سرگردانی ؟
تو می دانی چراهرچه این نگاه می بارد ،این بغض سبک نمی شود ؟!
چقدر گفتم این همه بی نشان شدن دلتنگ ترم می کند؟
چقدر گفتم اینهمه زمزمه نبودن بی تاب ترم می کند؟
من گفتم اما تو باور نکردی دلتنگ تر شدم ... بی تاب تر شدم ...
بعد هم من ماندم و خودم !
من ماندم واین همه فراموشیه گاه و بیگاهی که به نگاهت چنگ می اندازد
من ماندم و ... بگذریم !
نمی دانم چرا همیشه برای گرفتن سهممان دیر می رسیم !
همیشه وقتی می رسیم که دیگر هیچ نمانده جز حسرت !
نمی دانم من دیر رسیدم یا تو زود رفتی !
باورت می شود قصه تمام شده باشد
و تو مانده باشی ویک دنیا بی خیالی سرد که تن لرزان خیالت را رنجور کند
تو مانده باشی و یک دنیا توجیه ؟
تو مانده باشی و یک دنیا دروغ
تو مانده باشی و یک دنیا خیالات پوچ
باورت می شود قصه تمام شده باشد و تو مانده باشی و هیچ ؟
باورت شود! قصه تمام شد!!!
تو زود رفتی یا من دیر رسیدم
مبادا کوه ها زودتر از ما به هم برسند
مدادرنگی هایم را برمی دارم
نبودنهایت را سیاه می کنم
بودنهایت را سفید
- نقاشی ام سیاه و سفید نمی شود -
سیاهی بیداد می کند
راستی
فاصله ها را چه رنگی کنم!؟
گاهی آدم احســـاس می کند
این جمله :
« گریه مال مَـــرد نیست »
را یک آدم نامــــرد ساخته
تا مَـــرد ها را از درون ویــران كند ... !
بودن من ، بی مخاطب است ! ! !
اما نوشته هایم ،
همه برای تنهاییهای کسانی است که مثل من هستند !
کاش پشت پاکت سیگار
به جای تصویر ریه ای بعد از کشیدن سیگار
تصویر اعصاب های خراب
قبل از کشیدن سیگار را می گذاشتند…!